وصیتنامه شهید مجید دایی دایی
با سختی ها مبارزه کنید…
بسمه تعالی
«ان الذین امنوا و الذین هاجروا و جاهدوا فی سبیل الله اولئک یرجون رحمت الله و الله غفور رحیم». (بقره / ۲۱۸).
با درود به رهبر کبیر انقلاب اسلامی امام خمینی (س) و با سلام بر کلیه نیروهای وفادار به خط امام.
اینجانب «مجید دایی دایی»، فرزند «علی اکبر» شهادت میدهم به وحدانیت خدا و رسالت محمد (ص)، آخرین پیغمبر او و ولایت علی (ع)، خلیفه اول و جانشین نبی اکرم (ص) و شهادت به این که امام خمینی (س)، فرزند علی در خط نبی اکرم قرار دارد و این انقلاب، زمینه ساز انقلاب و حکومت عدل جهانی مهدی (عج) میباشد.
باری، خانواده عزیزم! اکنون که دست به قلم بردهام، نه برای این که وصیتنامهای بنویسم، چون میدانید نوشتن وصیت در شرع، به کسانی تعلق میگیرد که مال التجارهای داشته باشند و لیکن، بنده با توجه به موقعیت کنونی کشور عزیزمان، تصمیم گرفتم «پیام نامه»ای برای خانوادهام بنویسم، که سندی بر حقانیت خط و سیر شهدا باشد.
خانواده عزیزم! همان طوری که میدانید هدف من و دیگر رزمندگان - فقط و فقط- رضای خدا و اطاعت از فرمان او بوده است و در اجرای همین فرامین بوده، که به شهادت رسیدهام؛ پس کاری را انجام دادهام که دقیقاً خواست الله و امت حزب الله بوده است، که شما عزیزان باید از صمیم قلب خوشحال باشید، که فرزند شما در خطی قدم برداشت و شهید شد، که ادامهی همان خط ائمهی اطهار (ع)، به خصوص سرور شهیدان تاریخ، حسین ابن علی (ع) است. حال با این تفاسیر، «آیا امام حسین (ع) از بین رفت؟!» خیر؛ چون، «شهید» شد. یعنی، «شاهد» است و قرآن دقیقاً ذکر کرده است که: «… شهیدان زندهاند و نزد خدا روزی میخورند.» پس، شهدای ما زندگان تاریخند و یاد آنان همیشه به یادگار و سرمشق و الگوی نسلها میماند و این را بدانید شهادت، آرزوی کلیهی مسلمین است؛ چون انسان در هر موردی، خوب آن را انتخاب میکند. حال که مرگ هست، پس بهترین نوع مردن را من انتخاب کردم، که بهتر از آن مرگی نیست و من زندگی جاویدانی را بدست آوردهام. در اینجا صحبتی با خانواده عزیزم دارم، تا فقط به عنوان پیامی و نصیحتی بوده باشد، که ان شاء الله این را دقیقاً قبول کنید. در وهلهی اول به پدر و مادرم؛ ای عزیزان! بدانید من همیشه دعا گوی شما بودم؛ لیکن خود میدانید زندگی، صحنهی مبارزه است، که از اول خلقت بشر، بوده و هست. همیشه یکسری در خط شیطان قرار میگیرند و یکسری در خط الله و این بس افتخار بزرگی است، که ما در خط الله قرار گرفتیم و او را تکیهگاهمان قرار دادیم و از هیچ ابرجنایتکاری کمک نگرفتیم و میدانیم و یقین داریم که دست خدا، بالاترین قدرتهاست و حال اگر انسانهایی در این راه فدا شوند، خوش به سعادتشان، که امامان و معصومین (ع) ما هم در این راه فدا شدند. ضمناً بدانید خداوند امانتی به شما داده بود و اکنون آن را باز پس گرفته و از شما میخواهم دقیقاً کاری را انجام دهید که زینب (س) در سوگ شهیدانش انجام داد و مجالس ترحیم را ساده برگزار کنید و به همه تبریک بگویید. وصیت شهید به شما، دعا برای طول عمر امام عزیزمان است. پیامی برای برادرم دارم. محسن جان! من هیچ وقت نتوانستم حق برادری را بجا آورم، از شما تقاضای بخشش دارم. هیچگاه از یاد خدا غافل نباشید و همیشه در خط امام و انقلاب حرکت کنید و با سختیها مبارزه کنید، که انسان در کورهی راه سختیها و آزمایشات الهی است که ساخته و به درجهی عالی متقی و ایمانی میرسد. پیامی برای خواهران عزیزم: خواهران عزیز! در درجه اول از شما تقاضا دارم پاسدار خون شهید و ادامه دهندهی راه او و مبلغ دین او و الگو بودن، به عنوان خواهر شهید باشید. در زندگی هیچ گاه خدا را فراموش نکنید و فقط هر چه خواستید، از او بخواهید، که اگر خود را کوچک میکنید، برای خدا میکنید. در کلیهی مسایل انقلاب، و در نماز جماعات و جمعه شرکت کنید. در خدمت به انقلاب و اسلام، کوشا باشید؛ حال از هر طریقی که شده باشد، حتی دفاع لفظی از خط امام. خواهش و پیام دیگرم، حفظ حجاب شما است. حتماً حجاب خود را رعایت کنید، که نجابت یک زن در حفظ حجاب است. این را بدان که حفظ حجاب تو، در مقابل عمل من، کوبندهتر از خون من است. برایم گریه و زاری نکنید و اگر هم گریهای و سوگوارهای هست، فقط به خاطر حسین ابن علی (ع) و یاران مظلوم او باشد. ضمناً پیامی هم برای اقوام و فامیلها دارم، که به عنوان تذکری است و بارها شنیدهاید و این بار از یک شهید بشنوید. راهی که ما رفتیم، در ارتباط با اطاعت خدا بوده، که به دستور امام عزیزمان صورت گرفته است. یعنی، دستور امام برایمان حجت است. حرف او، حرف خداست. هیچ شکی هم نداریم و میدانیم که وجود پر برکت ایشان بوده، که خداوند به ما این همه پیروزی عطا کرده است و اگر میبینیم اشخاص یا گروههایی در مقابل امام قرار گرفته و یا نابود میشوند، این نشانگر حقانیت او و پشتیبانی خدا از اوست و حال از شما میخواهم این نعمتی را که نصیب ما شده، قدرش را بدانید و از یکسری هم تقاضای تجدید نظر در عقایدشان دارم، که هنوز فکرشان و قدمشان را با این انقلاب وفق ندادهاند. بدانید، هر کس بخواهد در مقابل این سیل خروشان بایستد، فنا خواهد شد؛ چون سرچشمهی این سیل، به خدا وصل است و هیچ گاه از خروش نمیافتد و درضمن، خود را بیطرف نشان ندهید. بیایید در خط انقلاب و اگر دنیا و آخرت را میخواهید، همیشه مدافع خط اصیل اسلام باشید و در عمل، پیاده کنید. مدافع امام، روحانیت اصیل در صحنه، دولت و حکومت باشید، که دفاع از اینان دفاع از دین خداست. در آخر، این را از صمیم قلب میگویم. اگر اشخاصی بخواهند باز از در خصومت با این حکومت درآیند، هیچگاه راضی نیستم قطره اشکی برایم بریزند و حتی در مجالس ترحیمی که به اسم من است شرکت کنند، که روحم را سخت میآزارند. امیدوارم که همه به خود آیند و دست از لجبازی بردارند و بدانند که این انقلاب، «جند الله» ، «حزب الله» و «روح الله» دارد و هیچگاه شکست نمیخورد. به امید فرج امام زمان (عج) و حکومت عدل مهدی(عج).
«آن کس که تو را شناخت، جان را چه کند/ فرزند و عیال و خانمان را چه کند/ دیوانه کنی هر دو جهانش بخشی/ دیوانه تو هر دو جهان را چه کند».
اگـر بـاشد قـرار، آخـر بـمیرم / نـمیخواهم که در بـستر بـمیرم.
۱۷/۱۱/۱۳۶۱
مجید دایی دایی
منبع : سایت فاتحان