وصیتنامه شهید مجید ابوییان جهرمی
بار خدایا من کیستم که در این محفل پاکان آمده ام من کجا بودم یا الله من بنده ای گنهکار و بدبخت و بیچاره هستم که برای اطاعت از تو با استفاده از قرآن کریم به این محفل آمده ام و از تو می خواهم حال که برای رضای تو آمده ام مرا به راه راست هدایت کنی .
بسم الله الرحمن الرحیم
یا ایها الذین امنو هل ادلکم علی تجارة تنجیکم و من عذاب الیم” 10″
تومنون بالله و رسوله و تجاهدون فی سبیل الله باموالکم و انفسکم ذلکم خیر لکم ان کنتم تعلمون “11″ سوره صف .
ای اهل ایمان آیا شما را بتجارتی سودمند که شما را از عذاب دردناک (آخرت) نجات بخشد دلالت کنم * آن تجارت اینست که بخدا و رسول او ایمان آرید و بمال و جان در راه خدا جهاد کنید این کار ( از هر تجارت ) اگر دانا باشید برای شما بهتر است *
اسلام علیک یا ابا عبدالله :
بار خدایا من کیستم که در این محفل پاکان آمده ام من کجا بودم یا الله من بنده ای گنهکار و بدبخت و بیچاره هستم که برای اطاعت از تو با استفاده از قرآن کریم به این محفل آمده ام و از تو می خواهم حال که برای رضای تو آمده ام مرا به راه راست هدایت کنی . از کجا آمده ام آمدنم بهر چه بود ، به کجا می روم آخر ننمائی وطنم . با سلام و درود به رهبر عزیز انقلاب این نور جماران و این مرد با تقوا و پرهیزکار این بر افرازنده و زنده کننده اسلام بعد از چند هزار سال پیش و سلام بر تمامی شهداء که جان خود را در راه اسلام و قرآن عزیز فدا کردند و سلام بر این ملت حزب الله که نامشان در تاریخ زنده خواهد ماند من کوچکتر از آن هستم که به این ملت پیامی بدهم اما به عنوان تذکر چند جمله ای عرض می کنم
یکی آنکه شما که این انقلاب کردید ایستادگی کنید و سعی کنید که آن را حفظ کنید
دوم آنکه همیشه به جان امام دعا کنید و خدا را شکر کنید که در زیر پرچم اسلام قرار گرفته اید و تا آنجا که در توان دارید از اسلام حمایت کنید که هرچه داریم از اسلام داریم اگر امروز اسلام و ایران در جهان سرافراز است و اگر جوانان ما امروز عاشقانه به طرف شهادت می روند همه آن از برکت اسلام و کسانی که به اسلام خدمت کرده اند مانند امام حسین علیه السلام که جان خود را در راه اسلام داد می باشد و اگر ما امروز تا حدودی به راه راست هدایت شده ایم و در میدان جنگ آمده ایم از برکت حسین علیه السلام است و از روحانیت هم پشتیبانی نمانید که واقعاً هم در خدمت اسلام می باشند و هرگز با نگاه کردن بر کسانی که به این انقلاب جنگ کمک نمی کنند و نق می زنند دلسرد نشوید که انشاء الله وقت آنها هم خواهد رسید اما تا آنجا که می توانید به آنها تودهنی بزنید .
سخنی چند با پدر و مادر عزیزم : پدر و مادر عزیزم من می دانم شما برای من رنجها و زحمتها کشیده اید از روزی که من از تو ای مادر متولد شده ام جزء رنج و سختی برای تو چیزی نداشته ام من خودم می دانم در دل تو چیست و با اینکه من این همه زحمت برای تو داشته ام باز هم مرا دوست داری و حاضر نیستی حتی یک لحظه از من دور باشی و همچنین تو پدر عزیز که با یتیمی بزرگ شدی و از همان کوچکی جز زحمت چیزی نداشته ای حتی جمعه و شنبه هم برای تو فرقی نمی کرده و حتی هیچ تفریحی نداشته ای هم از آن روزهایی که در امواج دریاها بدنبال یک لقمه نانی بودی و اما از روزهایی که در این زمین دست پینه بسته اما رحمت به شیرت که دست نیاز به سوی خلق دراز نکردی و تو به این شعر عمل کردی . با کمال احتیاج از خلق استغنا خوش است ، با دهان تشنه مردن بر لب دریا خوش است . ” انا لله و انا الیه الراجعون “
اما آیا پدر و مادر بازگشت همه ما بسوی خدا نیست آیا اگر ما به جبهه و جهاد نرفتم از دنیا نمی رویم پس حال که همه ما باید به سوی خداوند بازگشت کنیم چرا این بازگشت در راه اسلام نباشد آیا شما راضی دارید که اسلام و قرآن از بین برود و من در کنار شما باشم آیا این سعادت است برای ما و آیا این سرافرازی است ما وقتی سعادتمند و سرافراز می باشیم که اسلام و قرآن زنده باشد پدر و مادر مگر شما نبودید که شاه را بیرون کردید و اسلام آوردید .
حال که اسلام آوردید باید به پای زحمتهای آن هم ایستادگی و مقاومت کنید پدر و مادر من با پیروی از این آیه کریمه که در اول وصیتنامه ذکر کردم و با اطاعت از رهبر انقلاب که می فرماید حفظ اسلام برای هر مسلمان از حفظ جان امام زمان واجبتر است به جبهه آمده ایم من شبی که می خواستم به جبهه بیایم این سوره را خواندم و در آن تفکر کردم و پس پدر و مادر آیا من کار اشتباهی کرده ام و آیا من در راه ابدی قدم برداشته ام . آیا شما نمی خواهید که بهترین چیزهای خود را به خداوند هدیه کنید انشاءالله که اینطور نیست پس از شما می خواهم که وقتی خبر شهادت مرا شنیدید ناراحت نشوید و بگوید الحمدالله درست است که عزیز خود را از دست داده اید اما نگاهی بکنید که به چه کسی داده اید و از شما می خواهم که از شهادت من هیچگونه سوء استفاده نکنید چون که من در راه خدا شهید شده ام و از شما می خواهم که همیشه بیاد خدا باشید و ببینید که خداوند از شما راضی است یا نه .
نصیحت سخنی با برادران و خواهرانم : برادران و خواهرانم سلام عرض می کنم و از شما می خواهم که به هیچ وجه ناراحت مباشید و همیشه کارهای خود را برای خداوند انجام دهید و راه راست را پیشینه خود نمائید و در نمازهایتان کاملاً به خداوند توجه داشته باشید و به پدر و مادر کمک کنید که این پدر و مادر ما بسیار زحمت کشیده اند و می کشند و حرمت آنها نگه دارید . سخنی چند با دوستان : دوستان عزیز اگر من نتوانسته ام دوست خوبی باشم برای شما مرا ببخشید و مرا حلال کنید و من کوچکتر از آن هستم که پیام یا نصیحتی برای شما داشته باشم . پدر و مادر گرامی اگر من شهید شدم اگر راه کربلا باز شد مرا در کربلا به خاک بسپارید و اگر باز نشد در قبرستان رضوان مرا به خاک بسپارید و از شما می خواهم که در نماز جمعه و تشییع جنازه از طرف من از همه حلال بودی بطلبید . والسلام .
خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار از شما می خواهم که همیشه برای من طلب آمرزش کنید و اگر نتوانستید از خودتان برایم روزه بگیرید 2- نماز بخوانید 3- قرآن بخوانیم 4- نماز لیله الدفن را فراموش نکنید .
درباره شهید
نام : مجید
نام خانوادگی:ابوییان جهرمی
نام پدر: مرتضی
شماره شناسنامه:459
تاریخ تولد:1346/08/06
محل شهادت:خرمشهر شلمچه کربلای 5
تاریخ شهادت: 1365/12/13
محل تولد:جهرم
زندگینامه شهید مجید ابوییان جهرمی
شهید مجید ابوئیان فرزند مرتضی در آبان ماه سال 1346 در جهرم در خانواده ای مذهبی و مستضعف دیده به جهان گشود .
دوران کودکی خود را محله علی پهلوان گذراند و تحصیلات ابتدائی خود را در مدرسه نمونه قائم مقام به پایان رساند و دوره راهنمایی را در مدرسه ای که اکنون به نام شهید منصور محبوبی نام دارد گذراند و از نظر اخلاقی و عاطفی نزد دوستان و همکلاسان خود الگوی صبر و مقاومت و در نزد خانواده معلم اخلاق بود به امام خمینی و به روحانیت بویژه آیت اله آیت اللهی امام جمعه شهرمان علاقه خاصی داشت در کلیه سخنرانی های ایشان شرکت می کرد به جمعه و جماعات اهمیت زیادی می داد و دیگران نیز به شرکت در آن دعوت می کرد.
از ویژگی های شهید عزیز این بود که همیشه آرام حرف می زد و آهسته و بدون تکبر راه می رفت و در هنگام راه رفتن فقط پشت پای خود را می دید قبل از انقلاب در کلیه راهپیمایی ها و تظاهرات و پخش اعلامیه های امام نقش موثری داشت . دوران راهنمایی بود که راهی جبهه شد در دبیرستان هم فعالیت داشت که با عده ای از یارانش عازم جبهه شد و در عملیات والفجر 8 حماسه آفرید در کربلای 4 هم شرکت کرد و هنگام بازگشت از میدان روی آبهای اروند از ناحیه سر تیر خورد هنوز زخم سرش بهبود نیافته بود دوباره به جبهه برگشت و در عملیات کربلای 5 حماسه ها آفرید و بالاخره شب 13/12/1365 شهد شهادت را نوشید و جسد پاک او پس از 44 روز در صحرای سوزان نزدیک دریاچه ماهی زیر دود آتش و خمپاره به خاک سپرده شد .
روحش شاد و یادش گرامی باد .
منبع : سایت فاتحان