وصیتنامه شهید خیرالله الطافی
چون خواهرندارم به خواهران ايمانى توصيه ميكنم كه ضمن رعايت حجاب اسلاميفنون نظاميرا ياد بگيرند و قبل از فنون نظاميبدانند كه نظام با ايدئولوژى اسلامياهميت دارد نه جداى از آن
بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام به پيشگاه حضرت بقيه الله الاعظم ولى عصر امام زمانروحى و ارواح العالمين و با سلام بر محضر مبارك نايب بر حق امام زمان خمينى كبير پير جماران روحى فدا و با سلام بر شهداى عزيز انقلاب وجنگ تحميلى كه باعث رشد روز افزون انقلاب و آزادى ملت مسلمان ايران شده اند و با سلام به خانواده هاى معظم شهدا كه بر فقدان عزيزانشان تحمل نموده و كوچكترين كراهتى از خودشان نشان نداده و با عزم راسخ ايستاده اند.
اما اينجانب خير اله الطافى فرزند يد الله متولد 1340 روستاى امام زاده اسماعيل ساكن مرودشت توصيه هايى به پدرومادرو برادر وهمسرم واقوام وخويشان و بقيه امت حزب الله دارم پدرومادرمهربانم فقط همين را به شما بگويم حال كه خداوند متعال شهادت درراه خودش را نصيبم كرد دعا كنيد ازشما بپذيرد تا از زحمات شبانه روزى خودتان و تنگدستى مالى سود برده باشيد و زحمات را حلال كنيد مادربرايم گريه نكن چون از پدرم شنيده ام كه گفته بوديد خيرالله را درراه خدا دادم پس چون مادر وهب باش و فرزندت را پس نگير اما برادران پس از پدرو مادر شماييد كه برگردن من حق داريد ضمن اينكه از شما حلال بودى مى طلبم شما ر ا سفارش به تقوى -پيروى از امام بزرگوار و رفتن به جبهه مى كنم و ازمادر مى خواهم كه مزاحم جبهه رفتن شما نشود.
اما همسرم خداى را سپاس گوى و فرزندم را آنچنان تربيت كن كه بتواند مادرسربازان امام زمان باشد و از اينكه نتوانستم دراين مدت چهار سال امكانات مورد نياز منزل را دراختيار ت بگذارم و همه مشكلات را تحمل نمودى معذرت مى خواهم و از تو مى خواهم كه برايم گريه نكنى و اقوامم را به تقوى خدا وپيروى از امام وطرفدارى از انقلاب و رفتن به جبهه و پشتيبانى از رزمندگان توصيه مى كنم و امااى امت امام من كوچكتر م كه بخواهم به شما توصيه داشته باشم ولى بدانيد كه ما شعارداده ايم كه ما اهل كوفه نيستيم حسين تنها بماند مگر امت بميرد امام تنها بماند پس امام را تنها نگذاريد و تداوم جنگ تا پيروزى نهايى به نفع اسلام و خواسته همه شهدا است وبدانيد كه مردم ما در حال امتحان و كشور مادرحال آماده شدن براى انقلاب و قيام قايم آل محمد (عج) مى باشد پس بكوشيد مبارزه كنيد و مشكلات را يكى پس از ديگرى به فضل و يارى خدا پشت سر بگذاريد و خدا را فراموش نكنيد كه خدابا شماست هر چند عده اى خائن به اسلام و مسلمين هر از چند گاهى به شكلى دريك مقام و لباس ظاهرشده و سعى دربدبين كردن حزب الله را دارند ليكن شما تحمل نموده و از هر گونه اختلافات بپرهيزيد كه دشمنان همين را مى خواهند پس شما با حفظ وحدت مشت محكمى به دهان ياوه گويان و منافقان بزنيد تا انشاء الله بعد از اتمام جنگ چون بنى صدر و ديگر منافقان و شاه واجانب داخلى وخارجى اش توسط خود شما ترتيب آنها داده شود
خداوند در آيه شريفه يا ايهاالذين آمنو ان تنصرالله ينصركم و يصبت اقدامكم قول نصرت وپيروزى به شما مؤمنين داده است مسلما يار ى خدا نيز نزديك است اما واى بر احوال آنانكه سهيم در پيروزى نيستند عراق عروسك كوكى آمريكا شهرها را بمباران مى كند و عده اى شهيد مى شوند هر چند آنچه تقدير باشد همان مى شود ولى بهتر آنست كه شهادت پشت جبهه را براى زنان سالخورده و كودكان بگذاريد و به حق كه زشت است دوران جنگ و شهادت جوانان در رختخواب و يا ….بميرند.
بيش از اين مزاحم وقت شما نمى شوم ولى مقالات و صحبتهايى دارم در دفترچه يادداشتم كه علاقمندان مى توانند از خانواده ام بگيرند از پدر ومادرو برادرانم مى خواهم درصورتيكه بدنم به دست آنها نرسيد ناراحت نباشند كه روحم نزد خداست و بدنم خاكى بيش نيست ولى چنانچه جنازه ام بدست شما رسيداگر درمرودشت دفنم نموديد در امامزاده اسماعيل نيز سنگ يادبودى برايم بگذاريد مخصوصا دركنار دو برادرم.
عمر امام مستدام باد.
از خداوندى كه اين همه نعمت ها را به من ارزانى داشت ومرا سالم و مسلمان و شيعه ود رعصر انقلاب امام خمينى خلق كرده ومى خواهم رزمندگان اسلام را هر چه سريعتر به پيروزىنهايى برساندراه كربلا را باز و اسيران را آزاد بفرمايد
والسلام على عبادالله الصالحين 14 جمادر الآخر 24/11/65
بسمه تعالى
شنيده بودم زمانى كه امت عاشقان اسلام وامام كبيرمان شعار مى دادند تا خون دررگ ماست خمينى امام امت فرمودند رهبر من آن كودك سيزده ساله اى است «حسين فهميده »كه نارنجك به بدن بسته وخود را زير تانك دشمن مى اندازد اما نديده بودم كه چگونه كودكى خردسال رهبريت رهبر اسلام را بر عهده مى گيرد و نمى دانستم كه چگونه مى شود اصلا اين رهبران واقعى از چه قشرى هستند و چه ايده اى دارند و چهره آنها چگونه است واين را نيز نمى دانستم كه چگونه مى شود كه انسانها به اعلى عليين مى رسند و از ملايك مقرب خداوند نيز بالاتر مى روند و قابل درك برايم نبود كه گفته آيت الله موسوى اردبيلى را بپذيرم كه مى فرمودند : خداوند درآسمان ملايك را دارد و درزمين بسيجى را و ارزش و مقام و منزلت و ايثار مجاهد فى سبيل الله را شنيده بودم اما قابل درك نبود و شنيده بودم كه جبهه ها دانشگاه امام حسين (ع) است و زايران حرم حسينى آنجايند ولى خداوند قادر ومتعال د ريكمين سالگرد جنگ تحميلى ( مهرماه 1360) توفيقى دادكه دركنار دانشجويان اين دانشگاه عظيم اسلامى باشم و از نزديك با تعداد ى از دانشجويان اين دانشگاه كه به حق استادى بزرگ براى من بودند آشنا شده ودر خدمتشان باشم در پايان سفارشى به مسئولين مخصوصا مسئولين سپاه دارم اينكه بيش از اين به وضعيت بسيج توجه نماييد وبه آنها اهميت دهيد كه همين بسيجيها بودند كه برگ برنده وبا عث افتخار ما در جهان شدند و چون خواهرندارم به خواهران ايمانى توصيه ميكنم كه ضمن رعايت حجاب اسلاميفنون نظاميرا ياد بگيرند و قبل از فنون نظاميبدانند كه نظام با ايدئولوژى اسلامياهميت دارد نه جداى از آن اينجانب خيرالله الطافى ضمن تاييد وصيت نامه خود را در مورخه 24/11/65 تذكراتى را تكرار و يا اضافه مى كنم.
1-جوانان امام را فراموش نكنيد و آماده ظهور آقا امام زمان (عج) باشيد
2- امت رسول الله بدانيد كه امروز دشمن امام در هر كشور و هر لباس و مقام حتى لباس مقدس روحانيت كافر است و دوستان ياران ابا عبدالله هستند
3- جوانان مرگ درپشت جبهه وحتى شهادت در بمباران شهرها را براى پيرزنان وپير مردان و كودكان و زنان بگذاريد
4-امت رسول الله از جنگ خسته نشويد صداميان كافر 5/ 7سال با جمعيتى كمتر در مقابل پنجاه ميليون نفر ايستاده و از كفر خود دفاع مى كنند
5-در مورد اطلاع شهادتم به بيضاء و قير وكارزين فقط به دوستان درسپاه اطلاع دهيد و كسى خود را به زحمت نياندازد
6-زهرا ومحمد هادى را به دست شما و شما را به دست خدا مى سپارم ( فرزندان شهيد )
7-در مورد مخارج تشييع و تدفين هر چه بنيادمى دهد خرج كنيد و اگر زيادترشد از حقوقم باشد و گرنه راضى نيستم
8-سنگ قبر آنچنانى و آذين نمى خواهم هر چه بنياد مى دهد همان باشد و ساده ترين قبرهاى گلزار را در نظر بگيريد و مثل آنها باشد پوستر فقط آنچهبنيادمى زند. بار ديگر از پدر و مادر وبرادران و همسر اقوام ودوستان و كسانى كه بر من حقى دارند حلاليت مى طلبم دوست دارم فرزندانم دختر ؟؟؟ پسرطلبه و يا پاسدار شوند ليكن خودشان ؟؟؟ انتخاب شغل و آينده مجازند و به آنچه خدا مى خواهد راضى باشيد از هيچ مشكلى وحتى شكست در جنگ هم نهراسيد و يأس به خودتان راه ندهيد زياد هم ناراحت نشويد چون اسلام صاحب دارد همان كسى كه خانه كعبه را حفظ كردو همان كسى كه بعد از شهادت امام حسين(ع) دين را تا كنون حفظ كرد راضيم به آنچه خدا را ضى باشد .
والسلام عليكم و رحمةالله و بركاته
ساعت 30/1بامداد 6/3/67شب جمعه 11 شوال ديدار بهشتموعود انشاء الله .
خير الله الطافى
درباره شهید
نام:خیرالله
نام خانوادگی:الطافی
نام پدر:یدالله
شماره شناسنامه:20
تاریخ تولد:1340/02/06
عضویت:رسمی
تاهل:مجرد
محل شهادت:جزیره مجنون
تاریخ شهادت:1367/04/04
محل تولد:مرودشت
زندگینامه شهید خیرالله الطافی
شهيد الطافي در سال 1340 در روستاي امامزاده اسماعيل از توابع شهرستان اقليد در کنار بارگاه روحاني حضرت امام زاده اسماعيل عليه السلام ديده به جهان گشود روستاي ذکر شده از فضاي معنوي خاصي برخوردار بوده و مي باشد معنويتي که نشأت گرفته از وجود آن امام عظيم الشأن و همچنين نواي دلنشين اذاني است که از فضاي روحاني و ملکوتي ياده شده موجبات تحکيم مباني مذهبي و عشق و ارادت به ائمه اطهار عليه السلام را دل غالب افرادي که افتخار همجواري با حرم آن امامزاده بزرگوار را داشته يا دارند فراهم آورده است لذا کودکاني که در چنين خانواده هايي متولد مي شوند متأثر از فضاي معنوي روستا و جو مذهبي حاکم در خانواده زمينه هاي هدايت در صراط مستقيم و شکوفائي استعدادهاي نهفته در وجودشان فراهم مي شود و شهيد بزرگوار خيراله الطافي از جمله کودکاني بود که توفيق تولد و نشو و نمو در چنين مکان مقدسي را خداوند بزرگ نصيبش فرمود توفيقي که زندگيش را قرين با سعادت توجه و توسل به اهل بيت عليه السلام و مرگش را قرين به شهادت در راه خدا و دستيابي به مقام قرب الهي قرار داد وضعيت معيشتي خانواده شهيد الطافي از همان دوران کودکي ايشان را با کار و تلاش آشنا کرد عليرغم همه اين سختي هاي در کنار کار و تلاش جهت تأمين معاش زندگي به تحصيل علم وادب همت گماردند و در اين مهم با روحيه اي سرشار از عشق واميد به پروردگار متعال تا مرحله اخذ مدرک ديپلم در رشته علوم انساني پيش رفتند روح حقيقت جو و معنوي شهيد الطافي ايشان رادر زمان تحصيلات دوران متوسط به سمت انجمن اسلامي کشاند و ارتباطي که بين انجمن اسلامي و سپاه در آن زمان وجود داشت باعث گرديد که وي با مجموعه ي سپاه پاسداران انقلاب اسلامي آشنا و علاقه مند شود لذا آن شهيد سعيد با عضويت در بسيج مستضعفين رشته ارتباط خود را با سپاه محکمتر نمود و با ثبت نام در دفتر خدا ( بسيج ) هر چه بيشتر خود را جهت فداکاري در راه اهداف مقدس انقلاب اعلام داشت . پس از شروع جنگ تحميلي با گذراندن دوران آموزش نظامي عازم جبهه هاي حق عليه باطل گرديد و متعاقب آن به عضويت رسمي سپاه در آمده و منشأ خيرات و برکات فراواني گرديدند رشادت و شجاعت آن شهيد عزيز در عمليات هاي بستان فتح المبين ، رمضان ، خيبر ، و ديگر مناطق جنگي زبانزد ياران و همرزمان ايشان گرديد و با اينکه چندين مرحله مجروح شدند هرگز ذره اي ترديد و نگراني به خود راه نداند و در هر مرحله خوشحالتر و با نشاط تر از مرحله قبل در ميدان مبارزه و جهاد في سبيل الله حاضر مي شدند . روح معنوي و سرشار از عشق شهيد از انوار نوراني که از چهره مبارکش ساطع مي گشت کاملاً محرز بود و کلمات زيا و دلنشين و توأم با ارادت و اخلاص ايشان نسبت به حضرت امام خميني (ره) نهايت عشق و علاقه ي وي نسبت به مقام شامخ ولايت را نشان مي داد . در طول خدمت در سپاه از رفتار و گفتار خود به خوبي مواظبت مي کرد . چهره اي بسيار مهربان و آرام و متبسم داشت شايد کمتر تکسي او را در حالت عصبانيت و خشم ديده باشد کم سن مي گفت : و از حرف هاي لغو پرهيز مي نمود حضور قابل توجهي بين عزيزان بسيجي داشت و يکي از مسائل مهم مورد اهتمام ايشان تشکيل کلاسهاي آموزشي قران بين عزيزان بسيجي بود در رفع مشکلات برادران و خواهران ايماني تلاش مي کرد و تا آنجاکه برايش امکان داشت به دنبال باقيات و صالحات براي ذخيره آخرت خود مي گشت به عنوان مثال از جمله امور مورد علاقه شهيد استقبال از سنت قرآن قرض الحسنه بود وظايفي که به عهده اش گذاشته مني شد به نحو احسن انجام مي داد و در راه خدا ارزش هاي متعالي هجرت و جهاد را با هم در آميخته و سختي هاي راه را خود هموار مي ساخت بدين لحاظ مي توان او را مصداق بارز اين کلام حافظ شيرين سخن دانست که : در بيابان گرز شوق کعبه خواهي زد قدم … سرزنش ها گر کند خار مغيلان غم مخور . لذا روحيه کار براي خدا شجاعت و مديريت شهيد زمينه ارتقاء ايشان را فراهم آورد و در سال 1363 فرماندهي سپاه پاسداران منطقه بيضاء را به عهده گرفت در طول مدت خدمت در آن منطقه جاذبه هاي معنوي ايشان عزيزان ايثارگر را چون پروانه گرد شمع وجودش جمع کرد پس از دو سال انجام وظيفه در منطقه ياد شده بنا به مصلحت مسئولين محترم وقت به فرماندهي سپاه قيرو کارزين انتخاب و مشغول خدمت شدند . علي رغم زمينه هاي خدمتي بسيار خوبي که براي شهيد در پشت جبهه وجود داشت روح متعالي ايشان آرام نگرفت تا اين که خود را به جبهه ها نور عليه ظلمت رساند و در تاريخ 4/4/1367 در جزيره مجنون با قلبي مملو از عشق ذات اقدس پروردگار مورد پذيرش محضرت حق قرار گرفته و شربت شهادت را نوشيدند و روح بلندشان در جوار رحمت حق تعالي آرميد .
منبع : سایت فاتحان