وصیت نامه شهید محمد علی حق و یردی شهرستان بیجار
بسم الله الرحمن اارحيم
وصيت نامه شهيددرراه حق وحقيقت دانشجوى سال اول محمدعلى حق ویردى.
"اقراباسم ربك الذى خلق ،خلق الانسان من علق ،اقراوربك الاكرم ،الذى علم بالقلم ،علم الانسان مالم يعلم )"بخوان بنام پروردگارت كه آفريننده عالم وبرخلق قرائت كن آن خدايى كه انسان راازخون بسته آفريدبخوان قرآن رابنام پروردگاركه بهترين كريمان است به آدم آنچه رانمى دانست يادداد(بخوان بنام خدايى كه "قل هوالله احداللهالصمدلم يلدولم يولدولم يكن له كفوااحد" است آن خدايى كه "هوالاول والاخروهوالظاهروالباطن وهوبكل شىء عليم "است. آرى بخوانيدبنام پروردگاريكتاكه ماراازخاك آفريدوبازگشت همه مابه سوى اوست واىبر كسانى كه ازروزجزانمى ترسندونمازبه پاى نمى دارند.
"ياايهاالذين آمنوااستعينواباالصبروالصلوه ان الله مع الصابرين ،ولاتقولوالمن يقتل فى سبيل الله اموات بل احياءولكن لاتشعرون ".)اى اهل ايمان درپيشبرداهدافتان صبرومقاومت پيشه كنيدوبه ذكرخداونمازتوسل جوئيدكه خداياوربردباران است ،كسى راكه درراه خداكشته شدمرده مپنداريدبلكه زنده وجاويداست لكن شمااين حقيقت رادرك نمى كنيد.سپاس بى كران به عددستارگان آسمان وبرگ درختان وقطره هاى باران وريگهاى بيابان وذرات آسمانها وزمين برآن خدايى كه يگانگى صفت اوست ودرودبرمحمدمصطفى (ص )كه سيدپيامبران وراهنماورهبرمومنان است وسلام برحسين (ع )بى سروسقاى دشت كربلاوسلام برسرورزنان عالم حضرت فاطمه پهلوشكسته وسلام برعالم بشريت ونائب برحقش خمينى كبيربت شكن زمان چون ابراهيم خليل الرحمن وبرتك تك خانواده هاى شهداءوسلام بيكران الهى برشماپدرومادرعزيزم وزحمتكشم وبرادران وخواهران گراميم كه خيلى چشم براه من بوديد،ولى امابرنگشتم وسلام برهمسرناكامم كه آرزوهاى بسيارى دردل داشتى ومن به آرزوى خودرسيدم ،آرزويم تنهااين نبودكه عروسى كنم بلكه دراول زندگيم ناكام به شهادت برسم ودرموقع دفنم دستهايم رابازبگذاريدتاباآنهاكه دنيارادوست دارند بگويم هيچ چيزى باخودنبرده ام به جزيك كفن سفيدكه آن هم ازاباعبدالله الحسين (ع )است ،سلام برعموهايم مخصوصا"عموى رزمنده ام حمزه على وسلام برتك تك دوستانم مخصوصا"ناصرجمشيدى اميداست كه مراحلال كنيدوسلام ودرودبيكران برمردان وزنان روستاى زحمتكش جعفرآبادازكوچك وبزرگ كه سالهاى سال است باايمانى كامل درمقابل منافقين وضدانقلاب مى جنگندبيادبياوريدشب نوزدهم رمضان المبارك سال 1364،وبازسلام برپدرريش سفيدم كه سالهاى سال برايم خون جگرخوردى ومراپرورش دادى ومراازكودكى به شهرغربت تنهادرمنزل براى يادگرفتن علم ومعرفت خداوندى فرستاديدكه درزمان پيرى بفريادتوبرسم وبتوانم زحمتهايى كه درطى بيست سال برايم متحمل شده اى جوابگو باشم تادردنياوآخرت رستگارباشم ،بارى پدرجان خداوندمى فرمايد"ولن يوخرالله نفسا"اذاجاء اجلها والله خبيربماتعملون ".
پدرجان ماازخداهستيم وبسوى اوبرمى گرديم اماچه بهتراست كه كه زودبرگرديم وبارگناهانمان راكم كنيم من باخداى خودعهدوپيمان بستم وبه عهدوپيمان خودوفاكردم پدرجان ازاين كه نتوانستم دراولين موقع كه به جبهه آمدم ازتوخداحافظى كنم معذرت مى خواهم اميداست كه مراحلال كنيدبارى مادرجگرسوزم نمى دانى درآن موقعى كه مرابه خط مقدم مى بردندچه شور وحالى داشتم چون تومراشيردادى وشب نخوابيها برايم كشيدى وجلوى راهها برايم درانتظارنشستى ونذرونيازها برايم كردى وصبح بلندمى شدى خدا،خدامى كردى كه فرزندم بزرگ شودوبزرگ شدم وزحمت بسياركشيدى كه آن هم توام باخون جگرخوردن بودآخرنمى دانم مادرعزيزم باچه رويى ازتومعذرت خواهى كنم .
طنين نعره ام برپاست مادر
تفنگم برزمين تنهاست مادر
غريبانه نمردم دربيابان
سرم بردامن زهراست مادر
مادرجان موقع شهيدشدنم دهنت راداخل دهنم بگذارتاشيرت حلالم شودبارى مادرعزيزم اززحمات بيكران شمابى نهايت تشكرمى كنم اجرت بافاطمه زهرا(س )كه چقدرسيلى خورده بودبارى برادران وخواهران عزيزم ازاينكه نتوانستم خداحافظى كنم اگرازمن بدى ونامهربانى ديديدمراعفوكنيد.
اگربارگران بوديم ورفتيم
ا گرنامهربان بوديم ورفتيم شماباخانمان خودبمانيد
كه مابى خانمان بوديم ورفتيم
بارى برادران عزيزم احمدوبهمن درحق پدرم كوتاهى نكنيدمن كه نتوانستم اين راانجام دهم ازشماتقاضامندم پدرم راتنهانگذاريدوهميشه درفكراوباشيدومادرم نيزهمچنين بارى برادران گراميم ازامرالهى فرمانبردارى كنيدوهميشه دست به دعاباشيدوخداوندراشاكرباشيدوازكشته شدن من درراه خداواجراى احكام الهى ناراحت نباشيدفقط خداراشكرنمائيد.اماهمسرعزيزم ازاينكه نتوانستم برايت همسرخوبى باشم مراعفوكنيدمنكه دراوايل زندگى تراشناختم ومهربانيهاى ترادرك كردم ازخداوندبزرگ سلامتى توراخواهانم وبه بزرگوارى خودمراعفوكنيدوازگناهان واشتباهات من درگذربه شماتوصيه ميكنم اگرازمافرزندى به دنياآمدنامى نيكوبراى اوانتخاب كن ودرتربيت اسلامى اوبسياركوشاباش ودرآخربه دوستانم توصيه مى كنم كه دعاهارافراموش نكنندودرهركارى بيادم باشيداگرمرادوست داريداصلحه مرابه زمين نگذاريدبارى درپايان ازتمامى دوستان وآشنايان مى خواهم كه مراعفوكنيداگربدى ازمن ديديد به بزرگوارى خودتان مراحلال كنيددرآخردعابراى امام امت يادتان نرود)خدايا،خداياتاانقلاب مهدى خمينى رانگهدار.
به هردرمى زنم صاحب آن خانه تويى ،تو
به هرجامى روم صاحب كاشانه تويى ،تو
پدرم ،مادرم ،همسرعزيزم ،برادرم ،خواهرم ،دوستانم مرايادكنيدومراعفوكنيد،به اميدپيروزى لشكرامام زمان (عج )بركفرجهانى .
اين وصيت نامه رادرشب پنج شنبه 24/10/66ساعت 10شب نوشتم .
منبع این مطلب : اداره بنیاد شهید شهرستان بیجار - کردستان
قلم آخر:
شهدا را یاد کنیم حتی با یک صلوات