وصیت نامه شهید محمد حسین کبیری پور
من به محمد رضا برادر عزيزم حسودی دارم چون فکر می کنم او راهی را طی کرده که معلوم نيست من هم می توانم آن را طی کنم يا خير. و اينطور فکر می کردم اول من شهيد می شوم و رضا مراسم مرا می گيرد ولی خير در اين بود که شد.
بسم الله الرحمن الرحيم
رب اشرح لی صدری و يسر لی امری واحلل عقده من لسانی يفقهوا قولی
حمد و سپاس خدای را که نعمت اسلام را به ما ارزانی داشت و عبد صالح خويش محمد (ص) را راهنما و هادی و منجی بشريت و قائم رسولانش قرار داد. اوصياء و ائمه طاهرين عليهم السلام را پس از او هاديان انسانها ساخت و آنان ولايت وراهبری انسانها را عهده دار شدند.
حمد و سپاس خداوند را که نعمات بيکران و بی حد و مرزش را بر نوع بشر عطا فرمود، و از ميان اين همه نعمت، نعمت انقلاب اسلامی که دورنمايی از حکومت حضرت صاحب الزمان (عج) را برای ما انسانها نشان داد. البته اگر آنرا ببينيم و درک و فهم و شعور آنرا داشته باشيم. خداوندا هرچند که نمی توانيم از اين نعمت بس بزرگ قدردانی کنيم با اين وجود اميدواريم که در زمره طالبان حکومت مهدی (عج) باشيم و شاهد عزت اسلام و مسلمين و ذلت و نابودی کفر و منافقان و حاميان و پيروانشان باشيم. خدايا هرچندنتوانستيم ازاين نعمت بس بزرگ يعنی امام خمينی شکر گذاری کنيم و آنچنان که شايسته و بايسته اوست قدرداني كنيم ولی باز هم چشم اميد به تو داريم که اين نعمت را براي ما حفظ کرده و نعمات ديگر را از ما دريغ نداری. خدايا آنان که امام را يار وياورند، خودت آنها را ياری کن و آنان که او را دشمنند خوار و ذليل و نابودشان بگردان. واي دوستان و آشنايان ، برادران و خواهران عزيز هرچندشما مي توانيد امام عزيز را ياری کرده و انقلاب را محافظت نماييد، هر چند اين انقلاب خود صاحبی دارد و ما بايد برای اداي دين واجراي تکليف و عاقبت بخيری خودمان از انقلاب محافظت کنيم.
آيامگراين نعمت انقلاب نبود که جوانانی را که داشتند به فساد شاهنشاهی آلوده می شدند هدايت کرده و بصورتی عوض شدند که با دعای کميل و ادعيه ديگر چشمانشان مرطوب شده و از خدا طلب عفو می کنند و برای رضايت خداوند به امت مستضعف کمك کرده و حتی خونهای پاکشان را در اين راه مي دهند. پس خدای را شکر کرده و مشکلات را کوچک بشماريم و اين را بدانيد در هر راهی خارهايی می باشد و برای رسيدن به مقصود بايد آن خارها را تحمل کرد. اگر آن موقع پيامبر گفت تمامی کفر در مقابل تمامی اسلام قرار گرفت و با قدرت خداوند به دست علی(ع) کفر سرنگون شد و اسلام پيروز شد، حال امام ما می گويد تمامی کفر در مقابل اسلام سر برداشته و اين را به چشم می بينيم که تمام ابر جنايتکاران حاميان خود را بسيج کرده و تمامی نيروهايشان را تجهيز کرده و با انقلاب به مبارزه برخاسته اند بنابر اين باز هم تاريخ تکرار شد و مبادا با بی توجهی فرصت به دشمن بدهيم و او استفاده کند و ما را يعنی اسلام و مسلمين را سرکوب کند و بعد افسوس بخوريم که چرا مبارزه نکرديم و در درگاه خدا مسئول باشيم. اگر توجه کنيد می بينيد در دنيا هيچ حکومتی و سازمانی نيست که از حق دفاع کند، مثلاً بمب بر سر مردم بی دفاع می ريزند و سازمانهای حقوق بشری سکوت می کنند و حتی ما را محکوم می کنند پس وظيفه ما در اين برهه از زمان مقابله با کفر و ستمگران می باشد هر چند كه کسي به ما کمک نکند. و انشاء الله شما هم جزء خدمتگزاران به انقلاب اسلامی باشيد و خداوند به شما پيروزی و عزت عطا فرمايد و به امام امت طول عمر با عزت تا انقلاب مهدی (عج) عنايت فرمايد. والسلام علی عباد الله الصالحين.
حال سخنی چند با خانواده ام:
ان الله اشتری من المومنين انفسهم و اموالهم بان لهم الجنه . خدای را شکر که مرا پدر و مادری اينگونه عطا فرمود و در دامان اين خانواده رشد يافتم. هر چند که در عمل نتوانستم شکر اين نعمت بزرگ را بکنم و نسبت به پدر و مادرم خدمت کنم ولی از صميم قلب می گويم شما را دوست دارم و به شما احترام می گذارم ولی در زندگی خطاهايی داشته ام که انشاء الله مرا می بخشيد.
پدر جان و مادر عزيزم اشکالات و اشتباهات مرا به پای بی ادبی من نگذاشته بلکه آنرا به پای کم عقلی من بگذاريد و مرا ببخشيد چون بهشت به زير پای پدر و مادر است و رضايت شما را می خواهد. پدر جان به سيد الشهداء(ع) تو را قسم می دهم از بديهای من درگذر و از من راضی باش و در درگاه خداوند برايم طلب مغفرت و آمرزش کن. و شما ای مادر عزيزم به فاطمه زهرا (س) تو را قسم می دهم شيرت را برمن حلال کن و از اشتباهات و بد اخلاقيهايم گذشت بنما و از خداوند بخواه مرا ببخشدومرا بيامرزد.
شما ای پدر و مادر عزيزم خداوند به شما اجر عظيم عطا فرمايد هرچند که فرزند عزيزی همچون برادرم محمد رضا را از دست داده ايد که انشاء الله صحيح و سالم برگردد ولی مبادا در درگاه خداوند ناشکری کنيد، هميشه خدای را شکر کنيد،همچنان که شکر می کنيد. مثلاً اين حرف که می گوييد،
خدايا اگر رضا از دنيا رفته او را بيامرز و با سيد الشهدا محشور بگردان و اگر در دنيا می باشد سالم او را برگردان و کلاًً خير را در رضايت خداوند متعال می دانيد و مسلماً کل خانواده اينطوراست و صبر کنيد که خداوند اجر عظيمی به شما می دهد.
من به محمد رضا برادر عزيزم حسودی دارم چون فکر می کنم او راهی را طی کرده که معلوم نيست من هم می توانم آن را طی کنم يا خير. و اينطور فکر می کردم اول من شهيد می شوم و رضا مراسم مرا می گيرد ولی خير در اين بود که شد. اما من درسی بس بزرگ گرفتم و شما را صبور يافتم و نتيجه گرفتم به جبهه بيايم ،حال اگر شهيد شدم باز هم شما صبر کنيد که خداوند به شما مزد آنرا می دهد و نمی گويم در عزايم گريه نکنيد ولی گريه شما دشمن شاد کن نباشد. برای من خيرات بکنيد و قرآن و ادعيه را بخوانيد و هديه برای برادرم رضاومن حقير بکنيد. راستی از برادرم حاج علی طلب رضايت می کنم و از خداوند می خواهم که هميشه در راه اسلام و انقلاب اسلامی گام بردارد و فرزندانی صالح برای انقلاب تربيت كند.وخواهرانم مرامي بخشند و مرا به بزرگواری خودشان عفو می کنند و سعی کنيد فرزندان خوبی برای اسلام و انقلاب اسلامی تربيت کنيد و از خانواده تان براي من طلب رضايت كنيد و برايم قرآن و دعا بخوانيد و پدر و مادر را خدمت کنید تا شايد کمبودهاي ما را جبران کنيد و از آنها بخواهيد صبر کنند. دارائيهايم را در يک ورق نوشته ام، خمس آن را بدهيد و مسائل شرعی اگر دارد حل نماييد. و هر کس از من طلب کار است به او مسترد نماييد ولی فکر نمی کنم کسی باشد که طلب داشته باشد. يک ماه روزه و نماز برايم گرفته و بخوانيد و بقيه اگر داشت هر چه خواستيد بکنيد. و از تمام دوستان و آشنايان برای من رضايت بطلبيد. انشاء الله درکارهايتان پيروز باشيد. ضمناً در مورد اجازه از سپاه برای جبهه آمدن اين را بايد بگويم که موافقت شد که به جبهه بيايم. و راستی اگر توانستيد دوستانم را دعوت کنيد در منزل يک دعای توسل يا کميل بخوانند و از آنها برای من طلب رضايت کنيد و مجلس را با شادی و لبخند تمام کنيد چون خيلی خوشحال می شوم به اين لبخند و شادی زيرا که دشمنان ناراحت می شوند.
از شما پدر و مادر و کل خانواده ام می خواهم از کسی ناراحت نباشند و به کسی ايراد نگيرند و مرا در آخرت و در مقابل ديگران شرمنده نگردانند، بلکه خدا را شکر کنيد و اجر اين کارتان را از خداوند بخواهيد و باز هم صبر کنيد، ضمناً من خودم با رضايت خودم کارم را رديف کردم و به جبهه آمدم و راضی نيستم در مورد من به کسی خرده بگيريد.
فقط به دوستانم بگوييد حتماً از مسئولين کارم برای من رضايت بگيرند.
خدايا خدايا تا انقلاب مهدی خمينی را نگهدار
منبع : سایت فاتحان