وصیت نامه شهید فخرالدین مهدی برزی
چه خوبست که زندگیمان را با قرآن تطبیق دهیم، قرآنی که از جانب پروردگار و خالق رئوف است، هر طور که او خواست، همانطور شویم و هر چه رضای او بود همان را انجام دهیم.
«چه خوبست که زندگیمان را با قرآن تطبیق دهیم،قرآنی که از جانب پروردگار و خالق رئوف است،هر طور که او خواست، همانطور شویم و هر چه رضای او بود همان را انجام دهیم.»
وصیت نامه فخرالدین مهدی برزی
فرزند حسین، ش ش: ۸۱، متولد ۱۳۴۹
دین: اسلام، عضو بسیج
بسم الله الرحمن الرحیم و بسم رب الشهداء و الصدیقین
«وَلَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْءٍ مِّنَ الْخَوفْ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِّنَ الأَمَوَالِ وَالأنفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِینَ* الَّذِینَ إِذَا أَصَابَتْهُم مُّصِیبَةٌ قَالُواْ إِنَّا لِلّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعونَ*أُولَئِکَ عَلَیْهِمْ صَلَوَاتٌ مِّن رَّبِّهِمْ وَرَحْمَةٌ وَأُولَئِکَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ*»*
«و البته شما را به سختیهایی چون ترس و گرسنگی و نقصان اموال و نفوس و آفات زراعت بیازماییم و بشارت ده صابران را* کسانی که وقتی به حادثه ناگواری دچار شوند صبوری پیشه کرده و گویند ما از خداییم و به سوی او بازگشت میکنیم* ایشانند که بر آنها درود از خدایشان است و ایشانند هدایت یافتگان»*
چه خوبست که زندگیمان را با قرآن تطبیق دهیم، قرآنی که از جانب پروردگار و خالق رئوف است، هر طور که او خواست، همانطور شویم و هر چه رضای او بود همان را انجام دهیم. اگر گفت بجنگید با کافران، ما هم بجنگیم، اگر گفت برای پایداری دین اسلام بمیرید و با خون خود آنرا استحکام بخشید، ما هم بمیریم البته نه در بستر بلکه در میدان جنگ با کفر، و اگر گفت بر این کشته شدنها صبر کنید که عروج در همین است، ما هم صبر کنیم و … خدایا به ما راضی بودن به رضای خودت را عطا بفرما و امید ما را تنها به رحمت خودت معطوف بدار و قرب خودت را شامل حال ما بگردان که جز این هدف هر هدفی فانی است.
میدانیم اما باید قبول کنیم که عاقبت این تن و بدن و جسم دنیایی ما همهاش میرود زیر خاک و همه ما را تنها میگذارند و ما میمانیم و اعمالمان و خدایمان و آنجاست که به این آیه میرسیم که کُلُّ نَفْسٍ بِمَا کَسَبَتْ رَهِینَةٌ «هر نفسی در گرو اعمال خویش است» و ما باید اینجا فکر کنیم که بقول یکی از شهدا: اگر قافله مرگ ما را همراه خود ببرد، ما چه توشهای در دست داریم. آیا میتوانیم در آن تاریکیها دست آقایی را ببینیم و بگیریم و به سوی نور رهنمایی شویم، من خودم الان اینها را مینویسم، میبینم که دستم جداً تهی است و واقعاً میخواهم الان بنشینم و از ته قلب ضجه بزنم و به حال زار خودم ساعتها اشک بریزم.
و نیز وقتی نگاه میکنم به کسانی که در راه خدا از همه چیزشان برای جهاد در راه خدا، این نعمت عظیم که نصیب هر قومی نمیشود گذشتهاند و برادران و دوستان و لذتهای دنیایی و … را در راه خدا داده و به جبهه میآیند و مخلصانه و غریبانه کار میکنند و در این راه خونین میروند، در مقابل اینان میبینم هیچ هستم و هیچ، ولی اینها را برای کسانی که در تهران ماندهاند هم بخوانید و بگویید که امام عزیزمان غریب است و دلش خون است. بگویید که این نعمت جنگ و جهاد هم روزی از دست میرود. بگویید که کاری نکنید که مانند قومهای پیشین عذاب خدا بر شمال هم نازل بشود و آن موقع حسرت بخورید که حسرت آنوقت دیگر سودی ندارد. از حالا به فکر باشید و جبهههای اسلام را خالی نگذارید.
بدانید که الان وامروز، روز عاشوراست و اگر آنروز امام حسین با ۷۲ تن تنها بود، الان امام ما با این عده بسیجیها تنهاست. اگر آنروز بک به یک یاران حسین شهید میشدند و از تعدادشان کاسته میشد، الان هم هر روز تعداد بسیجیها کم میشود و خون برخی بر زمین میریزد و این شما هستید که باید جایشان را پر کنید و مسئول این خونها شما هستید، خلاصه اگر عزاداری برای امام حسین میکنید و در سوگش بر سینه میزنید و گریه میکنید، سعی کنید راهش را هم ادامه بدهید و اشکتان تنها آبی نباشد که از چشمتان پایین میآید بلکه با تفکر و تعقل و تأمل در رفتار امام حسین همراه باشد و همیشه در مورد عزاداریها همین در نظر بوده و همین اجر دارد. اگر عزادارید و میخواهید خدا از شما راضی باشد، چنین کنید و الاّ خودتان میدانید و در انتخاب راه سعادت و شقاوت آزادید.
(از برادر عزیزم کاظم میخواهم که در مراسمم که اگر گرفتید صحبت و سخنرانی کند و در این موارد هم بگوید. «اجرک عندالله»)
در آخر چند جمله میگویم و وصیت خود را به اتمام میرسانم:
۱. در درجه اول سعی کنید هر کاری میکنید در راه رضای خدا باشد و کلاً تمام حرکات و سکنات خود را طوری انجام دهید که در آن رضای خدا را جلب کنید و خدا را همواره ناظر اعمالتان بدانید و بدانید این کار بسیار مشکل است و باید با حوصله و صبر فراوان با آن برخورد کنید و به سادگی دلزده نشوید.
۲. سعی کنید نمازتان را با حال فراوان بخوانید زیرا اگر نماز قبول شود تمام اعمالتان قبول خواهد شد و اگر هم قبول نشود اعمالتان امکان کم دارد که قبول شود زیرا من این را تجربه کردهام.
۳. قرآن زیاد بخوانید که مایه قرب خداست و باعث رقت قلب میشود و نوری میشود که مایه هدایت شما در این دنیا و راهنمای شما در آخرت و همراه شما در قبر است.
۴.سعی کنید هر نوع کاری که میکنید بعد از رضای خدا سبب تحکیم و نقویت انقلاب و دولت شود نه سبب تضعیف آن.
۵. به سخنان معصومین «ع» عمل کنید و از چشمه سرشار علم متصل به علم الهی آنها بهرهمند شوید.
۶. به سخنان امام و مسئولین عمل کنید و از این دولت که انشاءالله زمینهساز انقلاب مهدی «عج» هست تا پای جان حمایت کنید که چنین هم میکنید.
۷. در مورد لوازم و چیزهایی که برای آیندهام نگه داشته و در نظر گرفته بودید اگر خواستید آنها را در راههای خیر از قبیل صدقات و خیرات و خانوادههای بیسرپرست یا دخترانی که برای ازدواج از نظر خانوادگی فقیر هستند و احتیاج به کمک دارند و یا جنگ و جبهه مصرف کنید.
۸.مراسم ختم و دفن و قبر مرا ساده برگزار کنید و مرا بیشتر از آنکه بودهام جلوه ندهید، البته هدفم خیلی بزرگ بوده و در مورد آن میتوانید زیاد بگویید اما بدانید من در راه رسیدن به هدف خیلی سستی کردهام و طوری نشان ندهید که برخی خیال کنند که اعمالی که من انجام دادهام همهاش همجهت با رضای خدا بوده و خدای ناکرده اشتباه بروند.
۹. در خوردن و نوشیدن و خوابیدن و تفریح و غیره حد اعتدلال را رعایت کنید.
۱۰. ۲۰.۰۰۰ ریال از پولم را برای حق الناس (حق مظالم) بدهید و دو سال روزه و یکسال و نیم هم نماز قضا برایم به جا آورید. در آخر سخنان خود را با حدیثی از ائمه تمام میکنم.
امام جواد «ع»:
کسیکه بخواهد ایمان مستقر داشته باشد محتاج سه چیز است:
۱) توفیق از ناحیه خدا
(۲ واعظ از جانب خود
۳) پذیرش موعظه دیگران
والسلام علی عباد الله الصالحین
۱۳۶۶/۵/۲۰
خدایا ما را در دنیا از زیارت ائمه و در قیامت از شفاعتشان محروم مفرما
آمین
خدایا خدایا تا انقلاب مهدی «عج» حتی کنار مهدی «عج» خمینی را نگهدار
آمین
امام و رزمندگان را دعا کنید
گاهی برایم قرآن خصوصاً با معنی بخوانید
میخواهم که برادر محمد مهدی صاحبقرانی (اگر زنده بود) در مراسم ختم (اگر گرفتید) اذان بگوید و برادر محمود برنا (اگر زنده بود) قرآن بخواند و برادرم کاظم هم طبق وصیت نامه صحبت کند.
منبع : سایت فاتحان