وصیت نامه شهید علی غیاثی نوه بیاض
و ای پدر و مادرم در مرگ من زینب وار صبر کنید که من می خواهم اشک شما باران آسمان باشد.
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحیمْ
ضمن عرض سلام خدمت امام زمان و نائب بر حقش امام خمینی و با سلام خدمت پدر و مادر گرامیم که حق زیادی بر گردن من دارند.سلامی که از قلب کوچکم سرچشمه گرفته.
پدر و مادرم امیدوارم که من حقیر را حلال کنی و از تمام قوم و خویشمان و هم شهری حلال بودی بطلبید و اگر خدای ناکرده بدی از من دیده اند حلال کنند و هر کسی که از من طلبکار یا چیز دیگری می خواهد به شما واگذار می کنم و شما از طرف من وکیل هر کاری هستید.
و یک عرض دیگر این است که یک خانه که زحمت یک عمر من است، آن را به یکی از برادرانم بدهید که آن زحمت خانه درست کردن را نکشد. و پدر و مادر جان عزیزم تنها کسی که شاید من نتوانم آنان را راضی کنم شما هستی که یک عمر برای من زحمت کشیدی ولی من نتوانستم تلافی بکنم و امیدوارم در دنیای ابدی شما به بهشت جلو شوید و دست من را بگیرید و به دنبال خود ببرید. و من وصیتی دارم به برادرانم دارم این است که اسلحه من را به زمین نگذارید و راه من را ادامه دهید. و پیام من به مردم بیاض و هم شهری هایم این است اگر بچه های خود می خواهند به جبهه بروند جلوی آنها را نگیرید و بچه های خود را به خدمت بفرستند. این را بدانید که این شهیدان، هم پدر و مادر داشتند و آرزوی ازدواج و هم میل به زندگی. انسان تا انسان فرقی ندارد. پس دفاع از دین و میهن واجب است. جلوگیری از جبهه رفتن نکنید. و این را بدانید که مرگ آخر می رسد. بهتر آن است که شهید شدن در راه خدا. و ای پدر و مادرم در مرگ من زینب وار صبر کنید که من می خواهم اشک شما باران آسمان باشد. اَجْرُکُمْ عِنْدَ الله
وَ السَّلامُ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ
ای مادرم اگر من در این دنیا آرزوی ازدواج داشتم، غمگین مباش که آرزوی بزرگتر من شهادت است.
علی غیاثی مورخ 1366/7/7 سد دِز
منبع : سایت فاتحان