وصیت نامه شهید علی اکبر دره شیری
سم الله الرحمن الرحيم
بنام الله پاسدار حرمت خون شهيدان . با درود و سلام به رهبر كبير انقلاب اسلامي ايران حضرت آيت الله العظمي الامام خميني و با سلام به شهداي اسلام از هابيل تا حسين (ع) و از حسين (ع) تا شهداي انقلاب اسلامي و جنگ تحميلي عراق بر جمهوري اسلامي ايران و با آرزوي طول عمر براي امام عزيز و ادامه انقلاب اسلامي تا ظهور امام زمان (عج) و پيروزي نهايي براي رزمندگان اسلام بركفر جهاني و با سلام بر شما ملت شهيدپرور ايران . اينجانب علي اكبر دره شيري فرزند محمد داراي شناسنامه شماره 3 متولد 1341 صادره از حوزه يزد وصيتنامه خود را شروع مي كنم . و اي پدر و مادر از دور خدمت شما سلام عرض مي كنم و از اينكه نتوانستم فرزند شايسته براي شما باشم ببخشيد و اميدوارم كه اين زحمتهای شبانه روزی که بر من کرديد را حلال کنيد و مرا ببخشيد تا شايد خداوند هم برمن ببخشد و اي خواهر و برادرانم از دور براي شما عرض ادب مي كنم و انشاءالله كه شما به بزرگي خودتان اين برادر حقير را ببخشيد . و اي پدر و مادرم از اينكه توانسته ايد در محضر خداوند متعال از اينکه اين امانت الهي را به صاحب اصلي اش برگردانيد سربلند و اجرعظيم داشته باشيد . از خداوند سپاسگزار باشيد و دعاي امام عزيز را فراموش نكنيد و امام را تنها نگذاريد و دعوت او را لبيك گوييد و از خداوند بخواهيد كه تا ظهور حضرت مهدي (عج) عمر امام را بلند كند و انقلاب اسلامي را به انقلاب حضرت مهدي (عج) متصل كند و هرگز شهداي راه حق را مرده نپنداريد ، بلكه زنده و هميشه شاهد و آگاه هستند و لحظه اي براي فرزند خود گريه نكنيد زيرا من راهي را پيموده ام كه در پيشگاه خداوند سربلند مي باشم و از گرفتن هرگونه مجلس عزا جلوگيري و خودداري كنيد و اگر خواستيد مجلسي بگيريد به ياد سرور شهيدان و به ياد علی اکبر سيد الشهداء بگيريد و اي مادر فقط با ليلا هم ناله بشو و ديگر از تمام قومان و خويشان و همسايگان برايم طلب مغفرت كنيد و از تمامي شما عزيزان ميخواهم كه هرگونه بدي و زشتي را كه از من ديده ايد فقط بخاطر علي اكبر سيد الشهدا (ع) ببخشيد و من از اينكه توانسته ام اين جان ناقابل خود را فداي اسلام كنم افتخار مي كنم چون در روز قيامت در صف جوانان بني هاشم و عباس و قاسم و علي اكبر مي باشم و براي شما هم اميدوارم كه افتخاري باشد به بزرگي ابديت خصوصاً تو اي پدر و مادر عزيزم چون در نزد خداوند سربلند و پيروز مي باشيد و به جاي عزاداري مجالس شادي و بجاي پرچم سياه به درب خانه پرچم سبزي بزنيد زيرا براي شهيد عزاداري معنی ندارد و گريه کردن شما موجب شادي دشمنان اسلام و قرآن مي شود . و اي برادرانم از اينكه مدتي در يزد مزاحم كار و زندگي شما بودم طلب عفو مي كنم و اميدوارم كه اين زحمتها را بر من حلال كنيد .اميدوارم خداوند به شماها توفيق ادامه راه شهدا عنايت كند و رسالت خون شهدا را بردوش بگيريد و هرچه شما كرديد پدر و مادر پيرم را فراموش نكنيد و هركاري كه دارند برايشان انجام دهيد و آنها را به حساب بنده بگذاريد . انشاء الله كه در روز قيامت جبران آن را خواهم كرد و ديگر اينكه مي خواستم كه در كنار گلزار شهداي يزد
بخاك بسپاريد ولي هرگونه كه شما صلاح ميدانيد اشكالي ندارد و ازاينكه در پيشگاه خداوند شرمنده نباشم . سفارشي دارم كه اميدوارم انجام دهيد از موجودي اينجانب حدود دوسال نماز قضا برايم بخوانيد و روزه پنجسال را هم برايم بگيريد و هركس كه از من ادعاي طلب كرد به او بپردازيد و اين نكته مهم به خدمت شما عرضه ميدارم پس از شهيد شدنم از شما ميخواهم كه مرا كه در تابوت ميگذاريد بر روي آن پارچه سياه نكشيد كه مردم بدانندكه عمرم را در سياه چالها نگذرانده ام و چشمهاي مرا باز بگذاريد تا مردم بدانند كه كوركورانه از اين راه نرفته ام و دستهاي مرا باز بگذاريد تا دنيا دوستان بدانند كه من چيزي را با خودم به آن دنيا نمي برم و يك تكه يخي را برروي سينه ام بگذاريد تا بجاي مادرم برايم اشك بريزد ، زيرا گريه كردن مادرم باعث شادي دشمنان اسلام ميشود . اميدوارم كه اين چند شعر بر مزارم خوانده شود .
بار الها من نمي خواهم كه در بستر بميرم ياريم كن تا به راهت در دل سنگر بميرم
دوست دارم در ميان خون و آتش و گلوله دور از كاشانه و مادر و خواهر بميرم
دوست دارم خاك ايران را زدشمن پاك سازم در راه اسلام و آزادي اين كشور بميرم
دوست دارم نيمه شب با نعره الله اكبر دشمنان را قلع و قمع سازم چون سر لشكر بميرم
دوست دارم تا شوم قرباني راه خميني همچنان پروانه در جانم فتد آذر بميرم
دوست دارم همچو باران بر تنم خمپاره بارد پيكرم گردد به مانند گل پرپر بميرم
دوست دارم نام رهبر را بخونم نويسم ديده ام باشد به نام نامي رهبر بميرم
دوست دام گلگون گردد لباس پاسداري آخر از خون تنم با جسم از خون تر بميرم
خط من خط خميني رهبرم باشد خميني پس چه بهتر چون حسين از تير و از خنجر بميرم
دوست دارم تشنه لب باشم به هنگام شهادت جرعه نوشم زدست ثاقي كوثر بميرم
دوست دارم چهره مهدي زهرا را ببينم با تبسم بر رخ آن حجت اكبر بميرم
دوست دارم دفتر را از شعر خود سازم مهيا وانگهي با خون كنم امضاء آن دفتر بميرم
دوست دارم كربلايي راه من يابد ادامه من بخون غلطان شوم همچون علي اكبر بميرم
به اميد ديدار روز موعود
والسلام
علی اکبر دره شيری
منبع:سایت فاتحان
برای شادی روح شهیدان صلوات