وصیت نامه شهید احمد برازجانی
بسم الله الرحمن الرحيم
به نام الله پاسدار حرمت خون شهيدان .
« ان الله اشتري من المومنين انفسهم و اموالهم بان لهم الجنه يقاتلون في سبيل الله
فيقتلون و يقتلون وعداً عليه حقاً بالتورات والا نجيل والقرآن و من اوفی بعهده من
الله فستبشروا ببیعکم الذی بایعتم به و ذلك هوالفوزالعظيم .
همانا خدا جان و مال مومنين را به بهاي بهشت خريداري کرده كه در راه خدا جهاد مي كنند و دشمنان دين را به قتل ميرسانند و يا خود کشته می شوند اين وعده قطعی است بر خدا و عهدی است که در سه دفتر آسمانی تورات ، انجيل و قرآن ياد فرموده و کيست با وفاتر از خدا به عهد . ای اهل ايمان شما به خود در اين معامله بشارت دهيد که اين معاهده با خدا به حقيقت سعادت و پيروزي بزرگي است » .
يا بهشت می رويم يا کربلا . « شهيد رجائی»
با درود بيکران به امام زمان (عج) و نائب بر حقش و با درود بر روران پر فتوح شهيدان راه حق و حقيقت اين شهيدان زنده و اين شمعهای محفل عالم بشريت و با درود و سلام به تمام اسيران و جانبازان انقلاب و با درود های بيکران به امت امام که بار گران انقلاب بر دوش آنهاست . اينجانب حقير گرچه لياقت نوشتن وصيتنامه ندارم ولی بعنوان بر طرف کردن تکليف از گردن خويش چند کلامی به نگارش در می آورم . هر رزمنده معمولاً اول وصيت خود را با خطاب به مردم شروع می کند و سفارش من به مردم اين است هان ای مومنين راه وصال شهيدان ، شما بار سنگينی بر دوش داريد و آن بار ثقيل همان حفاظت از اسلام و امام است همان اسلامی که بيش از چهارده قرن به حالت رکود پيش ميرفت تا اينکه با رهبری امام امت و پشتيبانی شما مردم حزب الله اين درخت پژمرده اسلام را پس از چهارده قرن با خون رگهای خود آبياری کرديد و با نثار بهترين افراد اين امت که از فرزندان و اقوام شما بودند فدای اين درخت کرديد و امروز در اين ايام است که بايد با چنگ و دندان از اين درخت محافظت کنيد . و وای بر شما اگر لحظه ای غافل شويد و منافقين کوردل و از خدا بيخبر در شما رخنه کنند و ريشه اين درخت را قطع کنند . ای مردم هر چه کرديد و اطاعت و پيروی از پير جماران و قلب تپنده امت و سالار مومنين جهان و اسوه تاريخ زمان و ابراهيم بت شکن قرن ، مردم قدر اين رهبر مسلمين جهان را بدانيد اگر رهبری و وحدت شما نبود اين اسلام نوپای دوباره جان نمی گرفت . پس چرا فلسطين ، چرا افغانستان ، چرا لبنان به پيروزی نهايي نمی رسند . چون رهبری قاطع و جدی ندارند پس قدر اين رهبر را بدانيد و از
او پيروی و اطاعت کنيد . هان ای مردم شما فکر نکنيد ما بوسيله سلاحها و جنگ افزارهای خود تا به حال پيروز شده ايم نه اين نيست تنها عامل پيروزی قدرت تواناي خداوند منان است که بر اين امت منت نهاد و ما را چنين سرافراز از ميدان پيروز و روسفيد در آورده است . پس ای مردم هرچه شما کرديد و اين نماز جمعه ، که واقعاً صحنه ای است که دشمن به عزا نشانده و مشت گره گرده ای است در دهان آمريکا و تمام مستکبرين عالم پس بايد نماز جمعه هرچه فشرده تر شود تا منافقين و دشمنان نتوانند در صفهای شما رخنه کنند و ضربه بزنند و هرچه می توانيد معنويات خود را بالا ببريد که با همين معنويات رزمندگان اسلام است که فتوحات بزرگی نصيب ما شده است ای مردم هرچه کرديد و اتحاد خود را حفظ کنيد و همين متحد بودن شماست دشمنان دون را از پای در آورده است مقام اتحاد چنان است که خداوند صريحاً در قرآن ميفرمايد : واعتصموا بحبل الله جمعياً و لا تفرقوا . هان ای مردم سفارش آخر من اين که جنگ را سر لوحه تمام کارهايتان قرار دهيد و اين جبهه ها را خالی نگذاريد و هميشه صحنه های نبرد را گرم نگهداريد و روزی برسد که واقعه اين همه تلخيهايي که مسلمين در طول تاريخ متحمل شده اند تکرار نشود پس جبهه ها را خالی نگذاريد که دشمن دون نفسهای آخر خود را ميکشد و به هر دری رو آورده است و آن عده ای که مستقيماً نمی توانند در ميادين جنگ شرکت کنند با کمک کردن به نبرد و گرم نگهداشتن پشت جبهه ها آمادگی خود را به رزمندگان اسلام برسانند . و تو ای مادر که همنشين من در تنهايي و دلگرمی من در نااميدی و روح بخش من در ناملايمات زندگی و آرامش دهنده من در سختيها و شريک من در خوشيها و ناراحتهايي زندگی و پستی و بلنديهاي زندگی دنيوی وبا راهنمايي شما بوسيله لبخند خود در کارهای خوب و صالح و با نصيحت کردنهای شما در دوری از کارهای ناشايست و حرام . و ای کسی که شبهای دراز را به صبح رساندی بخاطر اينکه فرزندت در آرامش باشد و مهد او را تکان می دادی که فرزندت خواب خوش و خرمی را بگذارند و اين سختيها را تحمل کردی تا شايد روزی فرزندت بتواند در آينده دست شما را بگيرد و عصای زير دست شما باشد . افسوس که نتوانستم اين همه زحمات فراوانی که برايم کشيدی جبران کنم و خودم از خود شرم دارم چون واقعاً ايام زحمات شما را درک نکردم و آن طوری که شايان يک مادر باشد واقعاً خدمت نکردم . مادرجان اگر چه شما روز شماری ميكنی که عروسی فرزندت را تماشا کنی ولی شهادت خود يک حجله دامادی است که جوانان ايران بجای حجله عروسی بجان ميخرند و شما ناراحت مباش و حجله شهادت فرزندت را تزئين کن و خوشحال باش که فرزندت چنين حجله ای را انتخاب کرده است و آفرين بر تو ای مادر که زينب گونه عمل کردی و توانستی چنين فرزندی تربيت کنی و اين امانت الهی را به بهترين درجه برسانی و او را تحويل صاحب خود بدهيد و از اين راه بهشت را تضمين کرديد چون پيامبر فرموده بهشت زير پای مادران است . ای مادر اگر شهادت نصيب فرزندت شد گرچه سخت است ولی با پايداری اين سختی برطرف می شود و خداوند ميفرمايد : ان الله مع الصابرين و من به شما سفارش نمی کنم در داغ فرزندت گريه نکنی گريه کن ولی اگر ميخواهی گريه کنی به مصائب اهل بيت و سرور شهيدان اشک بريز و از اين راه عقده دل خود را خالی کن چون من لياقت گريه يک مادر دلسوز مثل شما که بهترين خوشی زندگی خود را صرف تربيت من کرده است ندارم . و تو ای خواهر ميخواهم برای من خواهری زينب گونه باشی و همان کارهای را انجام دهی که زينب انجام می داد خواهرم سياهی حجاب تو کوبنده تر از سرخی خون من است پس در حفظ حجاب خود کوشا باش و عفت خود را با سياهی چادرت برقرار کن .
باری خواهر جان فرزندانت را چنان تربيت کن که اکبر گونه ببار آيند و بتوانند در فردای نه چندان دور به اين ملت و جامعه خدمت کنند و فردی مفيد واقع شوند . و تو ای برادر گرچه لايق سفارش به شما نيستم ولی من باب تذکر هرچه کردی و اطاعت از رهبری و خدمت به جامعه و از ياد نبر و بدان که کوچکترين کاری که انجام ميدهی در نزد خداوند ثبت می ماند و در روزی نه چندان دور بدرد انسان می خورد و هميشه خدا را در نظر داشته باش و هر کاری که می خواهی انجام دهی يک آن فکر کن و بعد انجام بده و از دستورات مادرم سرپيچی نکنيد و هرچه کرديد و اين مادرم را نگهداريد چون در آخر پيری متکا و عصای زير دست او شما هستيد . در پايان متذکر می شوم که مقداری پول دارم که اول خمس آن را بپردازيد و بعد در هر راهی که شما می دانيد صرف کنيد و مقداری کتاب در کتابخانه ام دارم که هر چند تای آنها را لازم داريد برداريد و بقيه را به کتابخانه مرکز تربيت معلم شهيد پاکنژاد آنجا که درس می خواندم تحويل دهيد . من نه از کسی پولی طلب دارم و نه بدهکار هستم و از اين بابت خيالم راحت هست ولی مادر تا آنجا که می دانم روزه قضا ندارم ولی نماز قضا فراوان دارم که بر اثر سهل انگاری خودم بوده است اگر خود توانستيد کسی ديگر پيا کنيد تا نمازهای قضای من را بخواند . در آخر از همه آشنايان ، دوستان و همسايگان حلاليت ميطلبم و من از همه آنها راضی هستم و اگر به کسی کوتاهی کرده ام و يا حرفی زده ام که ناراحت شده اند معذرت ميخواهم . راستی جنازه ام را هرکجا که صلاح ميدانيد دفن کنيد که بعداً در زحمت نيفتيد . راستی از طرف من به عمويم نعمت الله تسليت عرض کنيد به خاطر شهادت فرزندش و او را به صبر و پايداری دعوت ميکنم .
والسلام عليکم و رحمة الله و برکاته
احمد برازجانی 9/5/1366 در موقعيت سردشت
منبع:سایت فاتحان
برای شادی روح شهیدان صلوات