فاطمه(س) بی نشان

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 
  • حرم فلش - کد دعای فرج برای وبلاگ

محبت «حاج احمد» به یک خبرنگار

25 شهریور 1395 توسط مادر پهلو شکسته

بسم الله الرحمن الرحیم

این روزها نهمین سالگرد شهادت سردار سرلشکر پاسدار حاج «احمد کاظمی» است.مردی که سردار جبهه های نبرد بود و سمبل محبت و مهرورزی به یاران. کسی که هر جا ندای مظلومی شنیده می شد به یاری اش می شتافت و شاید زلزله بم یکی از این عرصه ها بود. 
 
 

پنج روز از وقوع زمین لرزه ویرانگر پنجم دی 1382 شهرستان بم می گذشت - دهم دی ماه بود - و من چهره خندان، مهربان، مصمم و ولایت مدار مردی را می دیدم که دو سال و نه روز بعد ردای شهادت را به قامت استوار روحش تن کرد. او کسی نبود جز سردار سرلشکر پاسدار حاج «احمد کاظمی» که خدمات رسانی به مصدومان و حادثه دیدگان زمین لرزه بم و هدایت کامل مقتدرانه عملیات بحران از سوی او در این منطقه زلزله زده انجام می شد.

سرداری که با داشتن مدیریت اقتضایی، تفکرسیستمی و مدیریت بسیجی چنان با انرژی مسوولیت هدایت عملیات امدادرسانی به حادثه دیدگان این زمین لرزه ویرانگر را در کنار سایر دستگاه های امدادی حاضر در منطقه برعهده داشت که به اذعان نیروهای امدادرسان وی تنها فرمانده برازنده مدیریت بحران و سانحه در این زمین لرزه ویرانگر بود.

به یاد می آورم این سردار سبز پوش و ولایت مدار سپاه اسلام حدود یکصد ساعت تمام، چشم هایش را برای خدمات رسانی به زلزله زدگان شهر بم با خواب بیگانه کرد و بیدارتر از همیشه برای دست گیری و خدمات رسانی به مجروحان، حادثه دیدگان و متاثرین از این زلزله زده ویرانگر بیدار ماند تا به عنوان یک پاسدار نقش انقلابی خود را برای خدمت بی منت به برادران و خواهران دینی خود به انجام برساند.

این فرمانده دلیر سپاه با مدیریت عملیاتی خود باند فرودگاه بم را در اختیار خودش گرفت و کنترل و هدایت هواپیماها و بالگردهای حامل مجروحین و مصدومین را برای اعزام آنان به سایر نقاط کشور برعهده داشت به طوری که با تدبیر وی هر دوازده دقیقه یک فروند هواپیما یا یک فروند بالگرد حامل آسیب دیدگان از زمین لرزه بم فرودگاه این شهر را برای انتقال مصدومان و مجروحان این حادثه ترک می کرد.

تصاویر، صداها و خاطرات آن روزها را به یاد می آورم که این سردار سرافراز جبهه های حق علیه باطل با آن روحیه بالا و چهره خندان و بدون گلایه چگونه توانست با یک تفکر بسیجی و روحیه جهادی به سرعت حدود 30 هزار مجروح و حادثه دیده از زلزله بم را برای دریافت خدمات تکمیلی درمانی و بیمارستانی به سایر نقاط کشور انتقال دهد.

به یاد می آورم هنگامی که برای تهیه خبر از آخرین اقدامات سپاه در انتقال حادثه دیدگان و مجروحان این زمین لرزه به سمت این شهید گرانقدر سپاه اسلام حرکت کردم، وی که در یک خودروی نظامی مستقر در باند فرودگاه مشغول صحبت با دستگاه رادیویی و ارائه دستورات لازم عملیاتی برای نشستن و برخاستن پروازهای ورودی و خروجی به این فرودگاه بود، متوجه کفش های من شد، کفش هایی که به دلیل حضور 120ساعته من در منطقه و حضور در نقاط مختلف شهر ویران شده بم از چند قسمت و ناحیه دچار پارگی و سوراخ شدگی شده بود.

سردار مهربان و نخستین ناجی زلزله زدگان بم با نگاهی عاطفی و دوست داشتنی و با آن لهجه شیرین اصفهانی به من گفت: برادر مگر از جنگ برگشته ای که چنین خاک آلوده ای، چرا لباس هایت این شکلی است ؟ چرا کفش هایت پاره شده است؟

من هم با خونسردی کامل به ایشان گفتم: سردار شما چرا بین آواره ها، جنازه ها، مجروح ها و زلزله زده هایی؟ که ایشان در پاسخ به این سوال ناخواسته من با آن چشم های خسته و نیمه باز که اگر او را می دیدی هرگز باور نمی کردی که «فرمانده نیروهای هوایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی» است، گفت: مگر نشنیده ای که به فرموده معصوم(ع) هر کسی صدای مظلومی را بشنود و به داد او نرسد مسلمان نیست.

این آخرین دیدار من با سردار مهرورز سپاه اسلام بود و آن شب من بهترین هدیه عمرم را از یک رزمنده بزرگ، یک مجاهد صدیق و یک پاسدار ولایت مدار انقلاب اسلامی دریافت کردم، فرستاده ای از سوی حاج احمد کاظمی در پنجمین شب وقوع زلزله ویرانگر بم یک جفت پوتین سربازی برای من آورد، پوتینی که هنوز هم به عنوان یک همراه با من تا شمال اقیانوس هند و خلیج عدن همراهی و همسفری می کند، آن پوتین سربازی سهمیه خود سردار سرلشکر پاسدار حاج احمد کاظمی است که توان حرکت را در مناطق حساس و پر خطر به من به عنوان یک خبرنگار دفاعی می دهد.

یاد و نام سرلشکر پاسدار حاج «احمد کاظمی» و فرماندهان نیروی زمینی سپاه (شهدای عرفه) برای همیشه در بلندای تاریخ انقلاب اسلامی و دفاع مقدس گرامی و نامشان مستدام باد.

سرلشکر پاسدار حاج «احمد کاظمی» طی هشت سال دفاع مقدس در جبهه های نبرد از کردستان تا جبهه های جنوب ، دو سال در فرماندهی جبهه فیاضیه آبادان و شش سال فرماندهی لشکر ۸ نجف خدمت کرد و به علت حضور مستقیم در خط مقدم جبهه از ناحیه پا، دست، و کمر بارها مجروح شد.

ایشان پس از جنگ یک سال فرماندهی لشکر ۱۴ امام حسین (ع)، هفت سال فرماندهی قرارگاه حمزه سیدالشهدا و قرارگاه رمضان و پنج سال فرماندهی نیروی هوایی سپاه را برعهده داشتند.

شهید کاظمی ۱۹ دی سال ۱۳۸۴ در سانحه هوایی سقوط هواپیما به همراه شماری دیگر از یارانش به فیض عظمای شهادت نائل شد.

منبع: سایت فاتحان

 

برای شادی روح شهیدان صلوات

 

 

 

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 نظر دهید »

موضوعات: وصیت نامه شهدا لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

 << < خرداد 1404 > >>
شنبه یکشنبه دوشنبه سه شنبه چهارشنبه پنج شنبه جمعه
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

فاطمه(س) بی نشان

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • وصیت نامه شهدا
  • خاطرات دفاع مقدس
  • خاطرات شهدا

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

خادمان

کاربران آنلاین

  • امیرِعباس(حسین علیه السلام)

آمار

  • امروز: 1970
  • دیروز: 240
  • 7 روز قبل: 1213
  • 1 ماه قبل: 7529
  • کل بازدیدها: 238854

مطالب با رتبه بالا

  • وصیت نامه شهید محمد رضا دهقان (5.00)
  • وصیتنامه دسته‌ جمعی 50 غواص در شب عملیات کربلای 4 +عکس (5.00)
  • اگه میخوای مارو ببینی اربعین کربلا باش ( از خاطرات شهید ابوحامد) (5.00)
  • مهربان (5.00)
  • گوشه ای از ، ازدواج شهید حمید ایرانمنش (5.00)

رتبه

    ورود

    ابزار وبلاگ

    سخنی از بهشت

    حدیث

    موزیک

    ذکر روز

    دریافت کد ذکر ایام هفته برای وبلاگ
    • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
    • تماس