فاطمه(س) بی نشان

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 
  • حرم فلش - کد دعای فرج برای وبلاگ

فرازی از وصیت نامه شهید فرامرز بخشی‌پور

15 مهر 1395 توسط مادر پهلو شکسته

شهید فرامرز بخشی‌پور، روستا زاده‌ای است از تبار مظلومان. وی در سال 1339 به دنیا آمد. از اوایل کودکی به شعائر دینی خصوصاً، نماز علاقمند بود. تا سال پنجم ابتدایی را در مدرسه شهید صدر ده‌ریز با موفقیت گذراند. اما بدلیل کمی بضاعت مالی و نبودن مدرسه راهنمایی در روستا، موفق به ادامه تحصیل نشد. چند سالی را با شغل شبانی و سپس کشاورزی روزگار ‌گذراند. سپس به شیراز رفت و به عنوان شاگرد نانوایی مشغول بکار شد. در شیراز به عضویت کانون فرهنگی یک مسجد درآمد و طی چند سال ارتباط مستمر با آن کانون، بیش از پیش با معارف قرآن آشنا شد.

در همان محل بود که با رهنمودهای رهبر کبیر(ره) انقلاب آشنا شد. از سال 1355 به بعد با همکاری دوستانش در آن محل شروع به پخش اعلامیه‌هایی علیه رژیم طاغوت کردند. بعد از پیروزی انقلاب به زادگاهش مراجعت کرده و پس از چند ماهی به خدمت مقدس سربازی اعزام شد. پس از بازگشت از سربازی شش ماه به کردستان رفت و در جمع نیروهای خیابانی، دفاع از انقلاب را بعهده گرفت. پس از مراجعت بعنوان ادای یکی از فرایض الهی، ازدواج کرد. اما ازدواج هم نتوانست فرامرز را پایبند دنیا کند و به فاصله چند ماه با پیوستن به یاران سبز‌پوش امام در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، عازم جبهه‌های جنوب شد.

از تاریخ 1361/1/21 تا 1361/5/8 بعنوان معاون گروهان در میادین نبرد حضور داشت. در سومین مرحله از عملیات رمضان در میانه میدان مین ـ بوسیله مزدوران بعثی کافر در اطراف بصره کاشته شده بود ـ خود را در محاصره خداستیزان یافت. ناگاه مینی جهشی، از کمین رها شد و نورچشمان فرامرز را به تاریکی برد. دشمن از نابینایی او استفاده کرده و بر جسم‌ تاتوان وی چیره شد. دد منشانه بدن مطهرش را پاره‌پاره کرد و در میان خاک‌های گرم و سوزان خوزستان افکند.

تلاش همسنگرانش برای انتقال پیکر مطهرش به پشت جبهه بی‌ثمر ماند. سرانجام پس از پایان جنگ تحمیلی و بعد از گذشت 157 ماه، پیکر مطهرش را که پاره استخوانی بیش نبود، جویندگان نور، از تیپ انصارالمؤمنین یافتند و به عنوان گرانقدرترین هدیه برای پدر، مادر و فرزند دلبندش آوردند و در گلزار شهدای ده‌ریز به خاک سپردند.

این شهید در وصیت‌نامه خود می نویسد: بر سنگ قبرم اسم مرا ننویسید و بجای آن حدیث امام حسین(ع) را که معلم‌ام به من آموخته، بدهید بنویسند.
(ان کان دین محمد لم یستقم الا بقتلی فیا سیوف خذینی)

اگر دین محمد(ص) تداوم نمی‌یابد مگر با کشته شدن من، پس ای شمشیر ها مرا در برگیرید. من هم به پیروی از او فریاد می‌زنم؛ اگر انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی تداوم نمی‌یابد، مگر با کشته شدن من، و اگر فرج مولایم ولی‌عصر(عج) نزدیک نمی‌شود مگر با کشته شدن من، ای رگبارها و ای خمپاره‌ها مرا پاره‌پاره کنید.

منبع:سایت شهید اوینی

 

برای شادی روح شهیدان صلوات

 

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 نظر دهید »

موضوعات: وصیت نامه شهدا لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

 << < خرداد 1404 > >>
شنبه یکشنبه دوشنبه سه شنبه چهارشنبه پنج شنبه جمعه
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

فاطمه(س) بی نشان

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • وصیت نامه شهدا
  • خاطرات دفاع مقدس
  • خاطرات شهدا

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

خادمان

کاربران آنلاین

  • ترنم گل
  • دل تنگ نجف
  • صفيه گرجي
  • زفاک
  • نور الدین
  • گمنام

آمار

  • امروز: 1277
  • دیروز: 2223
  • 7 روز قبل: 3264
  • 1 ماه قبل: 9646
  • کل بازدیدها: 241077

مطالب با رتبه بالا

  • وصیت نامه شهید محمد رضا دهقان (5.00)
  • وصیتنامه دسته‌ جمعی 50 غواص در شب عملیات کربلای 4 +عکس (5.00)
  • اگه میخوای مارو ببینی اربعین کربلا باش ( از خاطرات شهید ابوحامد) (5.00)
  • مهربان (5.00)
  • گوشه ای از ، ازدواج شهید حمید ایرانمنش (5.00)

رتبه

    ورود

    ابزار وبلاگ

    سخنی از بهشت

    حدیث

    موزیک

    ذکر روز

    دریافت کد ذکر ایام هفته برای وبلاگ
    • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
    • تماس