عملیات فتح المبین
به نام خدا
آقاتقي در همهي عملياتهاي سپاه اسلام، از ثامن الائمه گرفته و پيش از آن، تا كربلاي پنج و بعد از آن حضور داشت. اما بهتر است كه از فتح المبين بگوييم، از آن فتح بزرگ و از آن پنجاه و پنج هزار نفر اسيري كه رفته رفته سراب توهمات خويش را ترك ميكردند و پاي به عالم واقعيت مينهادند. آقاتقي در همهي عملياتهاي سپاه اسلام، از ثامن الائمه گرفته و پيش از آن، تا كربلاي پنج و بعد از آن حضور داشت. اما بهتر است كه از فتح المبين بگوييم، از آن فتح بزرگ و از آن پنجاه و پنج هزار نفر اسيري كه رفته رفته سراب توهمات خويش را ترك ميكردند و پاي به عالم واقعيت مينهادند. بهراستي اگر آن شبكهي گستردهي راههايي كه دويست كيلومتر فاصله را با هفتاد دهنه پل يك متري تا چهل متري، از فراز ارتفاعات و دل درهها و رودخانهها، از «پاعلم» به طرف ارتفاعات «دالپري» طي ميكرد و رزمندگان اسلام را به پشت لشكريان دشمن و بالاي سر مركز فرماندهي آنها ميرساند، احداث نشده بود، آيا اين فتح بزرگ امكان داشت؟ جواب اين پرسش اين است: خير. آيا اين بيانگر عظمت كاري كه سيد محمد تقي رضوي و همرزمانش در جبهه انجام ميدهند، نيست؟
فتح المبين نخستين عملياتي بود كه در آن مسئوليت مهندسي _ رزمي به طور رسمي و كتبي به جهاد سازندگي واگذار شده بود. در اين عمليات ده ستاد مهندسي جهاد سازندگي كه هر كدام در سطح خدمات مهندسي يك لشكر عمل ميكردند، با تعدادي بيش از پنج هزار و پانصد جهادگر، نزديك به هزار كيلومتر راه، پانصد كيلومتر خاكريز، صد و سي پل، يازده باند هليكوپتر و ده اورژانس مجهز به اتاق عمل، آب لولهكشي و برق و چهارده حمام صحرايي احداث كردند. از شبكهي گستردهي جادههاي پاعلم به ارتفاعات دالپري كه بگذريم، بايد از جادهي رقابيه به ذليجان سخن گفت، جادهاي كه از دل ارتفاعات سنگي ميشداغ و از ميان تپههاي رملي، به طول بيست كيلومتر، در كمتر از يك ماه احداث شد و امكان ترابري و نفوذ سپاه اسلام را به پشت تنگهي رقابيه، يعني عمق سپاه دشمن و مجاورت مركز فرماندهي آنها فراهم آورد.
آقاتقي اگرچه همواره از دوربين ميگريخت، اما اين بار صبورانه نشست و سخن گفت و اجازه داد تا چشم دوربين به چهرهي زيبا و نوراني او خيره شود و جلوهي آن را در خاطرهي مستطيل خويش نگاه دارد.
آقاتقي اجر خود را آنچنان كه شايسته بود از خدا گرفت، اما مسئوليت خونخواهي او آنچنان كه سردار اسلام برادر مرتضي قرباني فرمانده رشيد لشكر ٢٥ كربلا گفت، بر گردن ماست. از فاو تا قلهي پربرف كلاشين در شمال غرب، رو به روي اشنويه و پيرانشهر، هر جا كه بروي، آثاري شگفتانگيز از وجود پربركت آقاتقي را خواهي يافت و همانطور كه برادر فروزش ميگويد، سخن گفتن دربارهي آقاتقي، ما را از سخن گفتن دربارهي مهندسي _ رزمي بينياز ميدارد، چرا كه مهندسي _ رزمي همزاد با سيد محمد تقي رضوي است و حيات و گسترش خويش را مديون اوست.