شرح حال یک تصویر؛ تا حاج احمد نیامد مراسم عروسی را شروع نکردیم
به نام خدا
جواد اکبری گفت: حاج احمد هم آن روز در مریوان نبود و ساعت یک نیمه شب تازه رسید.
میخواستم جریان ازدواجم را به حاج احمد بگویم اما نمیشد. مدام مریوانی، غیر مریوانی، نیروهای بسیج و سپاه با او کار داشتند. نمیدانم چه شد که یک دفعه جلو رفتم و با صداى بلند رو به دیگر بچهها گفتم: بس کنید دیگر، نوبت ماست.
خبرگزاری فارس: تا حاج احمد نیامد مراسم عروسی را شروع نکردیم
به گزارش گروه «حماسه و مقاومت» خبرگزاری فارس، سردار جاویدان اثر حاج احمد متوسلیان از جمله افرادی است که شجاعت و دلاورمردی او زبانزد خاص و عام است. نقش به سزای او را نمیتوان در آرامش بخشیدن به شهر مریوان در کردستان نادیده گرفت. وی اولی فرمانده تیپ محمدرسول الله(ص) بود.
تصاویر زیادی از این سردار اسلام به جای مانده که یکی از آنها مربوط به حضور وی در مراسم عروسی یکی از همرزمانش (جواد اکبری)در مریوان میباشد که نظر شما را به خاطره این تصویر جلب می کنیم:
آن روز حمام کرده بودم و لباس تمیز سپاه به تن داشتم – من نیروى داوطلب بودم اما آن شب استثناء لباس سپاه پوشیدم- حاج احمد هم آن روز در مریوان نبود و ساعت یک نیمه شب تازه رسید. با بچهها در حیاط سپاه مریوان بودیم که حاجى رسید. میخواستم جریان ازدواجم را به حاج احمد بگویم اما نمیشد. مدام مریوانی، غیر مریوانی، نیروهای بسیج و سپاه با او کار داشتند. حسابی سرش شلوغ بود. نمیدانم چه شد که یک دفعه جلو رفتم و با صداى بلند رو به دیگر بچهها گفتم: بس کنید دیگر، نوبت ماست. من هم با حاج احمد کار دارم.
دست حاج احمد را گرفتم و او را کنار کشیدم.
گفت: جواد چى شده؟
گفتم: میخواهم چیزی به تو بگویم.
گفت :جریان چیست؟
گفتم: حاجی من ازدواج کردم.
گفت: چی؟ ازدواج کردی؟ با چه کسی؟
گفتم: با یکی از خواهرهای امدادگر مشغول در بیمارستان مریوان. آمدهام اینجا شما را دعوت کنم که در جشن ما شرکت کنی.
حاجى رو به بچه ها کرد و گفت: سپاه تعطیل است، راه بیفتید برویم به جشن عروسى.
با همان لباس گرد و خاکی به منزل مجتبی عسگری رفتیم. قرار بود مراسم آنجا برگزار شود. یک اتاق خانمها بودند و یک اتاق آقایان. در همان اتاق ها هم سفره شام پهن شد. چند عکس یادگاری هم با حاج احمد انداختیم. ما تا آخر شب منتظر حاجى مانده بودیم و نتوانستیم شام خوبى تهیه کنیم. به همین دلیل چند عدد هندوانه یا خربزه گرفتیم و شام عروسی شد: نان و هندوانه و خربزه. اما در عوض خیلی خوش گذشت.
* زندگی نامه حاج احمد متوسلیان:
احمد متوسلیان در سال 1332 در خانوادهای مومن و مذهبی در یکی از محلات جنوب شهر تهران به دنیا آمد. وی دوران تحصیل ابتدایی را در دبستان اسلامی مصطفوی به پایان برد و ضمن تحصیل، به پدرش که در بازار به شغل شیرینی فروشی اشتغال داشت، کمک میکرد.
پس از پایان دوره ابتدایی، در هنرستان صنعتی، شبانه به تحصیل ادامه داد و در سال 1351 موفق به اخذ دیپلم گردید. سپس به خدمت سربازی اعزام شد و در شیراز دوره تخصصی تانک را گذراند و پس از آن، به سرپل ذهاب اعزام شد. متوسلیان در دوران سربازی، فردی مذهبی و مومن بود و در بحثها، مخالفت خود را با رژیم ستمشاهی بیان میکرد. پس از اتمام خدمت سربازی، در یک شرکت تاسیساتی خصوصی استخدام شد و بعد از چند ماه، به خرمآباد منتقل شد و به فعالیتهای سیاسی- تبلیغی خود ادامه داد. وی پس از مدتها تعقیب و گریز، در سال 1354 توسط اکیپی از کمیته مشترک ضدخرابکاری ساواک دستگیر و روانه زندان شد و مدت 5 ماه را در زندان مخوف فلکالافلاک خرمآباد در سلولی انفرادی گذراند. پس از آزادی، در شروع قیامهای خونین قم و تبریز در سال 1356، نقش رابط و هماهنگ کننده تظاهرات را در محلات جنوبی تهران عهدهدار شد و رابطهای تنگاتنگ با حرکتهای مکتبی محافل دانشجویی و روحانیت مبارز تهران داشت. با شدت یافتن روند نهضت اسلامی و رویارویی مردم با مزدوران طاغوت، بارها تا پای شهادت پیش رفت و در روزهای 21 و 22 بهمن ماه 1357 تلاش و ایثار چشمگیری از خود نشان داد.
با پیروزی انقلاب اسلامی، مسئولیت تشکیل کمیته انقلاب اسلامی محل خویش را عهدهدار شد. پس از شکلگیری سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به این ارگان پیوست و دوشادوش سایر همرزمانش با حداقل امکانات موجود به سازماندهی نیروها همت گماشت. احمد متوسلیان پس از شروع قائله کردستان در اسفندماه سال 1357 به همراه 66 تن از همرزمانش داوطلبانه عازم بوکان شد و به دلیل ابتکار عمل هوشیارانه و فرماندهی قاطع خود توانست کلیه اشرار مسلح را متواری کند.
وی پس از تثبیت مواضع نیروهای انقلاب در بوکان، به شهرهای سقز و بانه رفت. در ابتدای ورود به شهر بانه، به تلافی کمین ناجوانمردانهای که ضدانقلابیون به نیروهای ستون ارتش زده بودند، طی یک عملیات دقیق ضدکمین خسارات سنگینی به آنان وارد آورد که در این نبرد، چهارصد اسیر و دویست کشته از ضدانقلاب برجای ماند.
پس از آن به همراه گروهی از رزمندگان از جمله معاون خود (شهید محمد توسلی) برای فتح سنندج راهی این شهر شد.
ستون تحت فرماندهی او از سمت راست شهر، حلقه محاصره ضدانقلاب را در هم شکست و به همراه سرداران رشیدی چون محمد بروجردی و اصغر وصالی، سنندج را آزاد نمود و کمر تجزیهطلبان را شکست.
در زمستان سال 1358 به او ماموریت داده شد تا جاده پاوه - کرمانشاه را که در تصرف ضدانقلاب بود، آزاد کند. عملیات با فرماندهی او و همکاری سپاه پاوه شروع و با موفقیت کامل به انجام رسید. وی چندی بعد با حکم شهید بروجردی، به فرماندهی سپاه پاوه منصوب شد.
اوایل خرداد 1359 ماموریت آزادسازی شهرستان مریوان که در تصرف گروهکهای محارب بود، به وی محول شد. وی پس از ورود به شهر و سازماندهی نیروها، با یورشی سهمگین و برقآسا توانست شهر مریوان و مناطق اطراف آن را آزاد کند.
از همین زمان بود که مسئولیت فرماندهی سپاه مریوان به عهده وی گذاشته شد و بلافاصله به اتفاق شهدای بزرگواری چون حاج عباس کریمی، سید محمدرضا دستواره، رضا چراغی، حسین قوجهای، حسین زمانی، محسن نورانی و علیرضا ناهیدی به پاکسازی مواضع مزدوران استکبار اعم از کومله، دمکرات و رزگاری پرداخت.
پس از حذف باند بنیصدر از دستگاه اجرایی کشور - در دی ماه 1360 عملیات محمدرسولالله(ص) از دو محور مریوان و پاوه روی منطقه خرمال توسط احمد متوسلیان و شهید حاج همت رهبری شد که در این محور، رزمندگان اسلام به مرزهای بینالمللی رسیدند. این عملیات در حقیقت سنگ بنای تاسیس تیپ 27 حضرت رسول(ص) به شمار میرود.
احمد متوسلیان در سال 1360 پس از بازگشت از مراسم حج، ماموریت یافت تا رزم بیامان خود را در جبهههای جنوب ادامه دهد. او از طرف فرماندهی کل سپاه مامور شد با بکارگیری برادران سپاه مریوان و پاوه تیپ محمدرسولالله(ص) - که بعدها به لشکر تبدیل شد - را تشکیل دهد و فرماندهی تیپ مذکور را نیز خود به عهده گیرد.
چندی بعد زمینه اجرای عملیات بیتالمقدس در دستور کار یگانهای رزمی قرار گرفت. متوسلیان علاوه بر مسئولیت خطیر فرماندهی تیپ، در تمامی ماموریتهای شناسایی شرکت داشت و با نفوذ به قلب مواضع دشمن از نزدیک راهکارهای مناسب عملیات را شناسایی میکرد.
در شب دهم اردیبهشت ماه سال 1361 عملیات بیتالمقدس آغاز شد و رزمندگان اسلام به فرماندهی احمد متوسلیان از دو محور به مواضع دشمن یورش بردند. نقطه آغاز عملیات، منطقه دارخوین به سمت جاده اهواز - خرمشهر بود که با عبور نیروها از ورود متلاطم کارون به سمت دژ مارد جهتدهی شده بود.
با وجود حجم سنگین آتش کور و بیوقفه یگانهای توپخانه ارتش بعث عراق، رزمندگان اسلام توانستند نیروهای دشمن را در این محورها زمینگیر کنند و کلیه پاتکهای آنها را دفع نمایند.
احمد متوسلیان در اواخر خرداد سال 1361 طی ماموریتی به همراه یک هیات عالیرتبه دیپلماتیک از مسئولین سیاسی - نظامی کشورمان راهی سوریه شد تا راههای مساعدت به مردم مظلوم و بیدفاع لبنان را بررسی نماید.
در چهاردهم تیر سال 1361، اتومبیل هیات نمایندگی دیپلماتیک کشورمان حین ورود به شهر بیروت و در هنگام عبور از پست ایست و بازرسی، مزدوران حزب فالانژ اتومبیل را متوقف و چهار سرنشین خودرو مزبور به رغم مصونیت دیپلماتیک - توسط آدمربایان دستنشانده رژیم تروریستی تلآویو گروگان گرفته شده شدند.
این چهار نفر که عبارتند از؛ “محسن موسوی"، “احمد متوسلیان"، “تقی رستگار مقدم” و خبرنگار عکاس خبرگزاری جمهوری اسلامی - ایرنا - “کاظم اخوان” پس از شکنجه و بازجویی، به نظامیان اسرائیلی تحویل گردیدند، که از سرنوشت آنان تاکنون اطلاعی در دست نیست.