شب های جمعه ( از خاطرات شهید فراهانی )
30 مرداد 1395 توسط مادر پهلو شکسته
بسم الله الرحمن الرحیم
شش روز از جنگ گذشته بود که شهید شد.
خوابش را دیدم .
بغلش کردم و گفتم :
تا نگی اون دنیا چه خبره رهات نمی کنم!
گفت:
فقط یک مطلب میگم اونم اینکه ما شهدا شب های جمعه می ریم خدمت آقا اباعبدالله علیه السلام .
منبع:ابر و باد
خاطرات شهدا - زندگینامه شهدا - وصیتنامه شهدا
برای شادی روح شهیدان صلوات