دو کلمه حرف حساب با «عباسِ شیرازیِ دوران ها»
صدام در مصاحبه با روزنامه «الدوره» عراق گفته بود که این جنگ به خاطر فتح و تصرف چند صد کیلومتر اراضی خاک ایران نیست و همه چیز محدود به اهداف نظامی نمیشود، فکر نمی کرد روزی بغداد پایتخت کشورش توسط یک خلبان شیرازی به نا امن ترین شهر جهان تبدیل شود.
اما روزهایی که قدرت نظامی عراق از ما یک سر و گردن بالاتر بود به سرعت گذشت و آزادی خرمشهر یک شکست بزرگ نظامی - سیاسی را برای صدام رقم زد و همین شکست بهانه ای شد برای برگزاری کنفرانس غیرمتعهدها در بغداد، میتوان گفت که رژیم صدام که در آن شرایط از لحاظ سیاسی بسیار ضعیف شده بود، بهترین راه خروج از این بحران را برگزاری اجلاس سران کشورهای غیرمتعهد در بغداد می دانست زیرا از این طریق موفق میشد با صدور بیانیه و حربههای دیگر همه چیز را به نفع خود و به ضرر نظام جمهوری اسلامی ایران به پایان برساند . از سوی دیگر، عراق بارها اعلام کرده بود که بغداد کاملاً امن است و حتی پرندهای جرأت ندارد در آسمان بغداد پرواز کند. در این زمان بود که ایجاد نا امنی در استان بغداد در دستور کار نظامی - سیاسی جمهوری اسلامی قرار گرفت تا ضمن هدف قرار دادن تأسیسات پالایشگاهی «الدوره» در جنوب شرقی شهر بغداد از برگزاری نشست سران غیرمتعهدها جلوگیری شود.
دستگاه دیپلماسی فعال شد اما برخلاف اظهارات آقای وزیر سابق خارجه اعتراض ایران کار به جایی نبرد و نتیجه رایزنی های دیپلماتیک نیز مطلوب واقع نشد، تنها راهی که میشد از برگزاری کنفرانس جلوگیری کرد نا امن نشان دادن شهر بغداد بود که صدام به امنیت آن خیلی افتخار میکرد، آنجا بود که نیروی هوایی با ماموریت نا امن نشان دادن بغداد برای جلوگیری از برگزاری اجلاس سران غیر متعهدها پا به میدان نهاد.
عملیات انجام شد، پالایشگاه «الدوره» بغداد بمباران شد و دیوار صوتی در شهر بغداد هم شکسته شد اما تو به لحظه انتخاب رسیدی ، تو با صرف نظر کردن از خروج اضطراری، هواپیمای فانتوم (اف۴) صدمه دیده ی خود را که در آتش میسوخت، با هدف نا امن جلوه دادن شهر بغداد، به هتل محل برگزاری هفتمین دوره اجلاس سران جنبش غیرمتعهدها کوبیدی و مانع از برگزاری این اجلاس در کشور عراق شدی، آری این تو بودی.
تو همانی که در طول 22 ماه حضور در جنگ 120 پرواز عملیاتی داشتی. آن هایی که اهل پرواز هستند می دانند که غیرممکن است. شاید هیچ خلبانی پیدا نشود که توانسته باشد از عهده این کار بر آید و این در آن زمان یک رکورد در نیروی هوایی محسوب می شد. در بین نیروی های دشمن نیز دوران خیلی معروف بودی و زهرچشمی از عراقی ها گرفته بودی که عراقی ها آرزو داشتند تو را اسیر کنند و برای سرت هم جایزه تعیین کرده بودند. تو همانی که وقتی قرار شد به پاس کاردانی های و جانفشانی های مکرر از پایگاه هوایی بوشهر به تهران انتقال یافته و در ستاد عملیات نیروی هوایی خدمت کنی، همسرت فوق العاده خوشحال شد و تو را تشویق کرد تا هرچه زودتر برای انتقال اقدام کنی اما تو در دفتر یادداشتت کوتاه نوشتی: باید با زبان خودش قانعش کنم انتقال به تهران یعنی مرگ من ، چون پشت میز نشینی و دستور دادن برای من مثل مردن است. اما مظلومیت تو هنگامی آشکار می شود که همین چند ماه پیش آقای وزیر سابق خارجه در تبلیغات کاندیداهای ریاست جمهوری، لغو نشست سران غیرمتعهد ها در عراق را حاصل دیپلماسی خود دانست و یادش رفت از تو حتی نامی ببرد . و چه خوب کاندیدای دیگری در مناظره ای که 40 میلیون بیننده داشت پاسخش را این گونه داد: “من شنیدهام شما گفتید در غیرمتعهدها کاری کردم که فلان کار در بغداد نیفتاد اما این تلاش رزمندگان بود که جانشان را گذاشتند و ربطی به دیپلماسی ندارد، بلکه ایثارگری آنهاست، شما گفتید این قدر رابطه نزدیک با میتران دارید که می نشینید با هم قهوه میخوردید، زمانی که شما با میتران قهوه می خوردید ما در جبهه داشتیم موشک های میراژه میتران را می خوردیم"، اما باز هم یادشان رفت و نامی از تو نبردند!
اما عباس، تو همانی که نیروی هوایی عراق برای سرش جایزه تعیین کرده بود، تو همانی که صبح روز ۳0 تیرماه ۱۳۶۱ پس از بمباران پالایشگاه بغداد، هواپیما را که آتش گرفته بود به هتل محل برگزاری اجلاس سران غیرمتعهدها کوبیدی و با شهادت خود، کاری کردی که اجلاس سران غیرمتعهدها به علت فقدان امنیت در بغداد برگزار نشود. پیکر پاک تو به همراه ۵۷۰ شهید دیگر در روز دوم مرداد ماه ۱۳۸۱ به خاک پاک میهن بازگشت. تو سر لشکر خلبان شهید عباس دوران در ۲۰ مهر ماه سال ۱۳۲۹ در شهر شیراز دیده به جهان گشودی ، تو برای من عباسِ شیرازیِ دوران هایی و من به تو افتخار می کنم.
منبع: سایت فاتحان
برای شادی روح شهیدان صلوات