حديث دشت عشق
به ياد طلبه بسيجي شهيد «علي ايزدي»
شاعر شهيد
بي روح تو اي روح خدا، روح به تن نيست
من عاشقم و سالك حق، عهد شكن نيست
… شعرهايي كه مي سرود عميق بود و از دل و جانش برمي خاست و راستي كه هرگز عهد عشق را نشكست.
آري! «علي ايزدي» طلبه فاضل مدرسه حجتيه قم، علم و تقوا و جهاد را به هم آميخت. دبيرستان را در رشته رياضي فيزيك گذراند و همان روزهاي اولي كه با دوستانش- كه بيشتر آنها زينت بخش گلستان شهدا شدند- به قم رفتند، به طور جمعي روزها، روزه و شب ها به تهجد شبانه مي پرداختند. به شدت درس مي خواند، به ادب فارسي و حفظ شعر شاعران عارف علاقه مند بود. فهم سياسي خوبي هم داشت و از همان دوران دبيرستان جلسات مخفي برگزار مي كرد و به مباحث سياسي مي پرداخت.
شهيد ايزدي مسئوليت تبليغات جبهه و جنگ را در مقر جهاد نجف آباد به عهده داشت. اين طلبه مجاهد ضمن فعاليت در آبادان در سال 60 در عمليات بيت المقدس نيز شركت و سرانجام در راه خدمت به آرمان هاي امام(ره) و انقلاب اسلامي، قبل از عمليات محرم در جاده دهلران بر اثر تصادف با خودرو، به لقاي حق رسيد. ابيات زير از اشعار اوست:
ز عشق حضرتش طوقي به گردن بسته با شوقي
چو طفلان مي كنم ذوقي كه آن را نيست مافوقي
طلبه بسيجي شهيد «علي ايزدي»، سال 1341 در نجف آباد متولد شد و در 20/7/1361 در جاده دهلران به شهادت رسيد.