جانباز شیمیایی بود اما روزهاش ترک نشد
26 خرداد 1395 توسط مادر پهلو شکسته
“پدرم جانباز شیمیایی بود و نمیتوانست تشنه بماند و چون ریه و کبدش بسیار آسیب دیده بود باید همواره آب مینوشید؛ اما با این وجود پدرم در ماههای رمضان و در گرمای خوزستان روزه میگرفت و دوست نداشت به دلیل ضعف در بدن از انجام فریضهاش جا بماند و میگفت روزه گرفتن به من آسیب جدی نمیزند، بلکه حال خوشی هم به من میدهد.”