انگشتر عقیق ( از خاطرات شهید علی ماهانی )
بسم الله الرحمن الرحیم
علی ماهانی تعریف کرد که بعد از نماز بود که به ذهنم آمد که انگشتر عقیقی اگر می بود برای استجابت دعا خیلی خوب بود
و فرمود همین که از نماز فارغ شدم یوسف شریف از دوستانم آمد جلو و گفت من این انگشتر عقیق را از مشهد برایت خریدم و من گرفتم و دستم کردم .
علی آقا علاقه مند بود با صورت به سجده برود و همه کسانی که او را می دیدند همه سجده هایش به صورت بود و به شدت به نماز شب مقید بود
ضمن اینکه کارهای خودش را به صورت معمولی وعادی انجام می داد و تا کسی با او دوست نمی شد نمی توانست به عرفان وعظمت روح او پی ببرد
ونیامدن جنازه او و گمنام بودن خواست خودش بود و او وافعا نمی خواست جنازه اش بیاید چون نخواست نیامد
و هر دفعه می خواستند مجروحین را تخلیه کنند مانع تخلیه خودش شد و ایثار او زبانزد بود
و متنفر بود از ریاکاری وبزرگ نمایی و در خانواده مستضعف قالیباف بزرگ شده بود .»
منبع :سایت ابر وباد
برای شادی روح شهیدان صلوات