امضا در آسانسور ( از خاطرات شهید امین کریمی
15 آذر 1395 توسط مادر پهلو شکسته
ا فرماندهانش که صحبت میکردم گفت ما راضی به رفتنش به سوریه نبودیم.
بخاطر تخصصی که داشت ما را تهدید به استعفا میکرد.
با اصرار و سماجتش مجبور شدیم که نیروی زبدهمان را به سوریه بفرستیم.
قرار بود بعد از برگشتش از سوریه تنبیه شود.
زیرا در آسانسور برای رفتنش از یکی از فرماندهان امضا گرفته بود.
منبع:سایت :ابروباد
برای شادی روح شهیدان صلوات