فاطمه(س) بی نشان

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 
  • حرم فلش - کد دعای فرج برای وبلاگ

حجاب در کلام شهدای لرستان

03 مرداد 1395 توسط مادر پهلو شکسته

خواهرانم! حجاب شما سنگری است که از خون شهدا پاسداری می‌کندو باید با حجاب خود، مشت محکمی بر دهان دشمنان اسلام بکوبید.آیه 59 سوره احزاب است:« یا ایهاالنبی قل لازواجک و بناتک و نساءالمومنین یدنین علیهن من جلابیبهن ذلک ادنی ان یعرفن فلا یوذین و کان الله غفورا رحیما»

ای پیامبر، به زنان و دخترانت و نیز به زنان مومنین بگو خود را بپوشانند تا شناخته نشوند و مورد اذیت قرار نگیرند. و خداوند بخشنده مهربان است.

فرازی از وصیت نامه شهدای لرستان درباره حجاب:

شهید محمد لک1:خواهران عزیزم! حجاب کوبنده‌تر از خون من است. در حفظ حجاب خود کوشا باشید.

  شهید جواد دلفان2 : از خواهرانم می‌خواهم که با حجاب در سنگر مدرسه راه ما را ادامه دهند. 

شهید محمدحسین سوزنی3 :

 خواهرم! حجاب خود را حفظ کن، زیرا دشمن از حجاب تو آنقدر می‌ترسد که از مسلسل پاسداران خواهد ترسید.

   شهید ماشاء‌الله حیدری4 :

 درود به خواهرانی که حجاب اسلامی، آن ارزنده‌ترین زینت زن را به طور کامل رعایت می‌کنند و با این حرکت شان مشت محکمی بر دهان وابسته‌های آمریکا و روسیه می‌زنند.

شهید محمدحسین ساریخانی5:

خواهرانم! حجاب شما سنگری است که از خون شهدا پاسداری می‌کندو باید با حجاب خود، مشت محکمی بر دهان دشمنان اسلام بکوبید.

  شهید سعید مرادی مطلق6 :

 وصیتم به خواهرانم: از شما می‌خواهم حجاب خویش را رعایت نموده، زیرا شما زمانی ارزش دارید که حجاب خویش را رعایت کنید.

  شهید کریم توکلی7 :

 ای خواهرانم! می‌خواهم در سنگر حجاب، پشتیبان ولایت فقیه باشید و این را بدانید خواهرم، حجاب تو کوبنده‌تر از خون من است. خونم که بر زمین بریزد تو می‌دانی با حجاب خود، آن را حفاظت کنی که خدایی ناکرده خون من پایمال نشود.

  شهید امیدعلی درویشی8 :

 خواهرانم! اول از هر چیز مانند همیشه حجاب خویش را حفظ کنید، زیرا با حجاب خود ضربه سنگینی بر دشمن خواهید زد. این دشمن خوار از بی‌حجابی لذت می‌برد و باعث فریب جوانان عزیز انقلاب می‌شود، پس حجاب خود را حفظ کنید.

  شهید منصورعلی رستم‌پور9:

 تو ای مادر و خواهر گرامی و دیگر خواهران، این را بدانید که حجاب شما وقار شماست و وقار شما افتخار ماست. ابرقدرت‌های کثیف از سیاهی چادر شما می‌ترسند، پس بر شماست که حجاب‌تان را حافظ باشید.

  شهید محمدرضا گودرزی10:

 خواهران مسلمان! امیدوارم که در حفظ حجاب کوشا باشید. جنگ ما به‌خاطر اسلام است به‌خاطر حجاب است. استکبار جهانی جنگ را به کشور ما تحمیل کرد که باید از طریق نیروی انسانی و مالی و تبلیغی همراه با داشتن ایمانی الهی و قوی جلوی آن‌ها را گرفت.

  پی نوشت ها:

1.  شهید محمد لک | نام پدر: پالانی|تاریخ ومحل تولد:2/3/1342شهرستان خرمشهر |تاریخ و محل شهادت: 4/7/1359خرمشهر

2. شهید جواد دلفان  | نام پدر:حاج علی|تاریخ ومحل تولد: 16/5/1342بدرآباد خرم آباد|تاریخ و محل شهادت:20/2/1361خرمشهر

3. شهید محمدحسین سوزنی| نام پدر:ابراهیم|تاریخ ومحل تولد:30/6/1337|تاریخ و محل شهادت:12/2/1361خرمشهر

4. شهید ماشاء‌الله حیدری | نام پدر:محمدحسین|تاریخ ومحل تولد: 17/4/1339شهرستان خرمشهر|تاریخ و محل شهادت: 9/5/1362شیب نیسان

5. شهید محمدحسین ساریخانی| نام پدر:محمدهاشم|تاریخ ومحل تولد:12/1/1347بروجرد|تاریخ و محل شهادت:4/12/1362تنگه چزابه

6. شهید سعید مرادی مطلق | نام پدر:کرم علی|تاریخ ومحل تولد:1/6/1345خرم آباد|تاریخ و محل شهادت:27/6/1364زبیدات

7. شهید کریم توکلی| نام پدر:علی|تاریخ ومحل تولد:1/3/1342الیگودرز|تاریخ و محل شهادت:11/1/1365سلیمانه عراق

8. شهید امیدعلی درویشی| نام پدر:محمدعلی|تاریخ ومحل تولد:2/3/1346روتای چغازال ازنا|تاریخ و محل شهادت:15/11/1365شلمچه

9.  شهید منصورعلی رستم‌پور | نام پدر:موسی|تاریخ ومحل تولد:1/7/1342 کوهدشت |تاریخ و محل شهادت:11/1/1365سلیمانیه عراق

10. شهید محمدرضا گودرزی | نام پدر:اسماعیل|تاریخ ومحل تولد:3/7/1344بروجرد|تاریخ و محل شهادت:2/3/1365حاج عمران

برگرفته از اسنادماندگار1/بنیاد شهید استان لرستان

 

 

منبع : سایت فاتحان

 نظر دهید »

وصیت چهار فرمانده شهید «اطلاعات‌-عملیات»

03 مرداد 1395 توسط مادر پهلو شکسته

ذات کارهای اطلاعاتی با گمنامی و کم‌گویی پیوند خورده است، از این رو شاید شهدای گران‌قدر دوران هشت سال دفاع مقدس که در یگان اطلاعات و عملیات فعال بوده‌اند نمی توانستند آشکار در میان جامعه سخن بگویند. 
عناصر جامعه اطلاعاتی در عرصه‌های متفاوت عملیاتی، نظامی، شهروندی و امنیت اجتماعی داری ویژگی و شاخصه‌های اخلاقی، رفتاری و اعتقادی متفاوتی نسبت به دیگر آحاد جامعه هستند. از آنجایی که ذات کارهای اطلاعاتی با گمنامی و کم‌گویی پیوند خورده است، این ضرورت احساس می‌شود تا به توصیه‌های معرفتی و بینشی این شهدا که در وصیت نامه‌هایشان به آن‌ها اشاره داشته‌اند،بپردازیم.

 

در همین راستا پاسدار شهید «مصطفی یوسفی»در وصیت‌نامه‌اش نوشته است:«درود بر رهبر کبیر انقلاب اسلامی ایران خمینی کبیر و درود بر شهیدانی که به خاطر اسلام و میهن مقدس‌شان جان خویش را ایثار کردند و اجازه ندادند که قدرت‌های خارجی بر خاک پاک میهن‌مان تجاوز کنند.

 

 

شهید یوسفی
من از مردم ایران می‌خواهم که اگر همه کشته شدند بجز یک نفر، آن یک نفر هم تسلیم دشمن نشود. تسلیم در برابر خدا و ملت باید فقط متکی به خدا و قوانین خداوند اسلام باشد.»

 

شهید یوسفی در مدت حضور در جبهه پنج بار مجروح شد اما این جراحت‌ها کمترین خللی را در اراده‌اش ایجاد نکرد. سرانجام او در جریان عملیات «خیبر» در حالی که «مسئولیت اطلاعات محور2 لشکر17علی ابن ابی طالب(ع)» را برعهده داشت، در روز شانزدهم اسفند سال 1362 به شهادت رسید.

 

همچنین شهید «حاج رحیم دلفان»، «فرمانده اطلاعات و عملیات لشکر ۵۷ حضرت ابوالفضل (ع)» در وصیت نامه‌اش آورده است:«… ای دلباختگان حق و ای رزمندگان جبهه‌های حق بدانید که پیشقراولان و پرچمداران لشکر اسلام می‌روند و پرچم را به دست شما می‌سپارند مبادا در نگهداری آن تعلل و مسامحه بورزید که در آن صورت به خون شهیدان خیانت کرده‌اید. ای خواهران و برادران و این جوانمردان و پیرمردان، هیچ‌وقت و در هیچ حال امام را تنها نگذارید و همواره پشتیبان ولی فقیه و روحانیت اصیل باشید و از زحمات خود نسبت به آنان دریغ نورزید و راه شهدا و هدف آنان را هیچگاه از یاد مبرید که راه و هدف اینان همان راه و هدف حسین (ع) و اولیای خداست.»

 

 

شهید دلفان سمت راست تصویر
این فرمانده سرانجام بعد از سال‌ها مقاومت در جبهه و شکستن خطوط دشمن و بارها مجروحیت و زیر دید داشتن نیروهای دشمن در صبح چهارشنبه ساعت10:30 دقیقه روز شازدهم دی ماه سال 1366 در زمانی که فقط دو ماه از شهادت برادرش گذشته بود به مقام شهادت نائل آمد.

 

«شهید هاشم شیخی» هم در وصیت نامه‌اش نوشته است:« سلام بر تو ای رهبر بزرگ اسلام و سلام بر شما که اینگونه فرزندان خود را در دامن پاک خویش پرورانده‌اید و او را به خدای تقدیم کرده‌اید. آری بدانید که آزادانه و آگاهانه و تنها هدفم گام نهادن در راه خدا بوده است. به همه این پیام را می‌دهم که از این انقلاب و امام که هدایی خداوند به این ملت است تا آخرین قطره خون خود پاسداری نمایید. و هیچ‌گاه از فکر خدا غافل نشوید و همیشه دوستدار و رهرو روحانیت خط امام این حافظان اسلام باشید.»

 

 

شهید شیخی
شهید شیخی در مقام «معاون اطلاعات و عملیات لشکر 19 فجر» روز هشتم فروردین ماه سال 1366 در منطقه عملیاتی «مجنون» در مصاف با دشمن بعثی عراق به فیض شهادت رسید.

 

شهید «سیداحمد رحیمی» روز سوم فروردین ۱۳۳۸ در شهر بیرجند متولد شد. در آغاز کودکی روانه مکتب خانه شد و قرآن را فرا گرفت تحصیلات ابتدایی را در دبستان حکیم نزاری، راهنمایی را در مدرسه راهنمایی شهید مطهری و دبیرستان را در دبیرستان طالقانی بیرجند به اتمام رساند و در سال ۱۳۵۶ پس از شرکت در آزمون سراسری در دانشکده پزشکی تهران پذیرفته و مشغول تحصیل شد. او که از قبول شدگان سال 56 دانشکده پزشکی دانشگاه تهران بود،‌ در سیزده آبان 58 به همراه تعداد دیگری از دانشجویان پیرو خط امام، لانه جاسوسی آمریکا را به تصرف درآورد.

 

شهید رحیمی روز بیست و چهارم فروردین‌ماه سال 1362 در جریان عملیات والفجر مقدکاتی در حالی که فرمانده سپاه بیرجند بود در منطقه «شرهانی» به شهادت رسید.

 

 

شهید رحیمی و فرزندش
این فرمانده در وصیت‌نامه‌اش می گوید:« نَ المُؤمِنینَ رِجالٌ صَدَقوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَیهِ فَمِنهُم مَن قَضیٰ نَحبَهُ وَمِنهُم مَن یَنتَظِرُ وَما بَدَّلوا تَبدیلاً. و اما سخنی با همه آنان که مرا می‌شناسند و آن اینکه دنیا با همه بلندی‌هایش کوتاه و با همه زیبایی‌هایش زشت و کریه است. تقوای خدا را پیشه کنید و خانه دل را برای او خلوت کنید. وقتی دل از یاد خدا غافل شد، آنگاه خانه شیطان می‌گردد و شما را تباه می‌کند. از معصیت بپرهیزید که خود حقیقت تقوا است. معصیت انسان را ذلیل و پست و بی‌مقدار و ناتوان می‌سازد. در صورت توفیق توبه، آثار تکوینی گناه، انسان را از طی کردن بسیاری از مراحل محروم می‌سازد.

 

مطالعه دو کتاب ارزشمند گناهان کبیره و قلب سلیم را به جوانان پیشنهاد می‌کنم، امیدوارم از آن غافل نشوید. سفارش می‌کنم شما را به تبعیت دقیق از امام امت، مرجع عالیقدر جهان تشیع حضرت آیت‌الله العظمی خمینی که به راستی محبتی آشکار از سوی خداست بر همه جهانیان. اگر تمسک به فرمایشات ایشان در جامعه رو به تحلیل نرود یقینا این مملکت شکست نخواهد خورد.»


 ایسنا

 نظر دهید »

وصیتنامه شهید حسین بیدخ

03 مرداد 1395 توسط مادر پهلو شکسته

آنان که به هزاران دلیل زندگی می‌کنند نمی‌توانند به یک دلیل بمیرند و آنان که به یک دلیل زندگی می‌کنند با همان دلیل نیز می‌میرند.
کل نفس ذائقة الموت هر نفسی مزه مرگ را خواهد چشید.

آنان که به هزاران دلیل زندگی می‌کنند نمی‌توانند به یک دلیل بمیرند و آنان که به یک دلیل زندگی می‌کنند با همان دلیل نیز می‌میرند.

بعد از یک عمر گناه حال باید در آزمایش الهی آماده سفر مرگ بشوی، بعد از یک عمر معصیت حال باید افسوس یک عمر خطا را بخوری، بعد از یک عمر خنده حال باید نشست و بر یک عمر اشتباه رفتن و نفهمیدن گریست، دیگر جای خنده نیست آخر دلیلی بر خندیدن نیست، آخر در کجای دنیا انسانی که بین بهشت و جهنم در رفت و آمد است خود را به خندیدن خوشحال می‌کند.

هر نفسی مزه ی مرگ را خواهد چشید، برای عده ای مرگ گلو بند زیبایی است بر گلوی دختران و برای عده ای مرگ خاری است در گلو که هرگز پایین نمی‌رود. عجیب است حال انسانهایی که می‌دانند می‌میرند و می‌دانند در پای میز محاکمه به بند کشیده خواهند شد اما باز نشسته‌اند و دست بر روی دست، می‌خورند و می‌خوابند آسوده و بی خیال، چه عجیب است داستان آدمی که می داند بعد از مرگ، او را باز خواست می کنند اما بی خیال از یک زندگی آسوده روز را به معصیت می‌گذراند و شب آسوده همراه شیفتگان رؤیاها به خواب می‌رود.

بعد از یک عمر حساب نکردن حال باید حساب پس داد، حاسِبوا قَبْلَ اَنْ تُحاسَبوا دیگر چاره‌ای نیست جز گریه، گریه به حال خویش و گذشته‌هایی که هرگز به عقب بر نمی‌گردد. گناهانی که تا ابد وسیله شکنجه روح تو شده، دیگر هیچ چاره‌ای نیست جز دعا که خداوندا، با عدلت با من رفتار نکن که جز آتش جهنم نصیبم نیست، با عفوت از من گذر که بجز عفو تو امیدی نیست.

خدایا، گناهکارم، خطا از من است، می‌دانم همیشه مغلوب نفسم شده‌ام خدایا از من درگذر که جز گذشت تو منزلگاه من جز دوزخ چیزی نیست. خدایا ای مهربان‌ترین مهربانها، ای عزیزترین عزیزانم، ای زیباترین زیبا رویان در نزدم، ای پاکترین پاکان، ای نوید دهنده، ای برپا کننده،ای همیشه زنده، ای میراننده، ای سریع الرضا، ای کاشف البلاء، ای گذرنده، به هر نحو می‌خواهی بکشیم، بکشم. به هر گونه می‌خواهی ببریم، ببرم. اگر یک بار به مرگم راضی نیستی هر بار بکشم، زنده‌ام کن باز بکشم، حاضرم، راضیم فقط یک چیز از تو می‌خواهم: ای عزیز از من بگذر، گناهانم را محو کن، آتش جهنم را یار من مکن.

خدایا، بار الها، معبودا، ایزدا، ای یار صالحان، ای دشمن کافران، ای همراه متقیان، ای عدو ظالمین، ای با مؤمنین یار و با مشرکین خصم، جز به تو امید نیست ای خالق، ای حاکم، با عدلت با من حکم مکن.

ای همیشه زنده، زندگی آن دنیا را برایم در دوزخ مخواه، ای میراننده‌، مرگ مرا زندگی برای دیگران ساز، برای ملتم، دینم و امتم. برای آن سیاه دربند، برای آن سفید بی چیز، برای فقیر غمین، برای آنان که جز اشک سلاحی ندارند و جز ذکر تو دوایی.

برادرم، خواهرم، مادرم، ای پرورش دهنده روحم، پدرم ما را فراری از مرگ نیست و با مردن نیز فراری از حکم خدا نیست، خوشا بحال آنان که جز راه خدا راهی ندارند و جز ذکر خدا یادی ندارند. پدرم، مادرم، برادرم و خواهرم از اینان باشید. به لحظه مرگ زندگی جز افسوس چیزی نیست خویشتن را بیابید. به لحظه وداع گناهان معذب روح اند، زندگی را دریابید به هنگام مردن از مرگ فراری نیست، خدایی زندگی کنید چنان باشید که به قول امام علی(ع): برای هر لحظه مردن آماده باشید.

دوربین فیلم برداری خدا را که هیچگاه ندیدم، حالا دیدم گویی فرشتگان مأمور در حال گرفتن فیلم از مایند. برادرم چنان زندگی کن که همیشه دوربین خدا را در حال گرفتن فیلم از خود ببینی.

زیاد مخواب که فردا باید سالها در زیر خاک بخوابی، زیاد مخور که برای خوردن وقت هاست، زیاد مخند که دلیلی بر خندیدن نیست، به هر کجا می روی بدان سرانجام دیدار آن دنیاست.

مرگ را همیشه ببین، با گذشت باش که خدا نیز از تو بگذرد، پدرم، مادرم اگر در نزدتان عزیز نبودم و وجودم برایتان جز رنج هدیه ای نبود خوشحال باشید که رفتم و اگر در نزدتان عزیز و گرامی بودم بدانید که خدا سفارش فرموده است از آنچه دوست دارید انفاق کنید. مرا انفاق در راه خدا فرض کنید، بهترین انفاقتان.

خواهرم حجاب تو سنگری است آغشته به خون من، می دانم بالاتر از آنی که سفارش به پوشش و حجاب تو را کنم ولی بدان تفنگی که در دست من است چادری است که بر سر توست اگر میل به حفظ سلاحم داری چادرت را سلاحم بدان.

برادرم زندگی چند صباحی بیش نیست، نیامده می گذرد، آنچنان سریع می‌گذرد که رود به دریا می پیوندد. چنان زندگی کن که فردا برای رفتنت وحشتی نداشته باشی.

برادر، کوچکتر از آنم که به تو چیزی یاد دهم اما می‌خواهم بگویم داستان قیامت داستان حقیقی است اگر نمی‌دانی سعی کن بدانی و اگر می‌دانی سعی کن ببینی و اگر می‌بینی سعی کن عمل کنی، فردا دفترچه ی‌ اعمالت را جلویت باز می‌کنند و تو چیزی نداری، جوابی نداری جز یک کار، افسوس، افسوس، افسوس بر عمری که گذشت. در کودکی بازی، در جوانی مستی، در پیری سستی، پس کی خدا پرستی؟

برادرم می خواهم با زبان عاجزم و با قلم ناتوانم برایت سفارش کنم، وصیتی نمایم، پیامی دهم، می خواهم بگویم برادر، روحانیتی که اکنون پرچمدار این انقلاب است، پیشرو این اسلام است, حفظش کن. هر چه به تو گفته اند دروغ است. به خدا آنها را دیده ام بر منبرها و در سنگرها, با زبانشان و با سلاحشان, دیده ام در جبهه ها, جایی که ما را توان و شهامت رفتن نبود آنها رفته اند، به آنها احترام بگذار، البته نه آنهایی که از روحانیت تنها چیزی که دارند عبا و عمامه‌ای است.

برادر امام را تنها نگذارید که فردا باید به غم این اشتباه افسوس‌ها بخورید. فقط این را بدانید که اگر او نبود ما هنوز می بایست سر صف سینما‌ها به سر و کول هم بزنیم، در سالن های قمار به دعوا بپردازیم، حس حقارت و کوچکی ما را عذاب دهد.

بخدا من او را افتخار دینم و ملتم می‌دانم و باعث افتخار خودم. با جانم با ذره ذره ی وجودم در خوابم، در زندگی ام، در شلیکم، در نمازم، به هنگام نیازم، به هر زمان، در هر کجا با هر زبان او را دعا می‌کنم، تو نیز او را دعا کن. اگر او نبود هنوز ما می‌بایست ذلت پذیرش ظلم را به خاطر مصلحتی پوچ بپذیریم، اگر او نبود ما از مسلمان بودن خویش هیچ نداشتیم جز نمازی که نماز نبود و جز روزه ای که جز گرسنه بودن فایده‌ای در بر نداشت.

نمی‌دانم تو او را چه می‌دانی، من او را مسلمانی مجاهد، مجاهدی مؤمن، مؤمنی عابد، عابدی سرکش، سرکشی متواضع، متواضعی پیروز، پیروزی ساکت، ساکتی خروشان و خروشانی ساکت می‌دانم. او را دعا می‌کنم تو نیز او را دعا کن.

برادر، وکیلت می‌کنم از جانب خودم تا بعد از مرگم و شهادتم راهم را ادامه دهی.

آمریکا را همیشه دشمن بدار، سعی کن همیشه بمبی باشی تا هر کجا خواستی ضامن آن را بکشی و هزاران کثیف را از زندگی که برای آنها چیزی جز نفس کشیدن نیست راحت کنی.

برادر، خون شهدا را همیشه عزیز دار «پیمان مقدس ما خون من است.»

از یادم مبر که محتاج بیاد توام، برادر هر شب جمعه بر سر قبرم، منزلگاه ابدیم حاضر شو برایم دعا کن که خدا از من بگذرد.

از کسی کینه‌ای ندارم جز دشمنان خدا، آمریکا، شوروی و ابرقدرتهایی که حاضرند هزاران نفر بمیرند تا خود بر مسندی که مسند نیست تکیه زنند. به همه مهر می‌ورزم جز دشمنان دینم، ملتم، مذهبم، مکتبم و راهم.

برادر اگر امانتی نزدم داری از خانواده‌ام بگیر یا در راه خدا گذر کن. هر امانتی نزدت دارم یا در راه خدا برایم انفاق کن و یا به تو بخشیده می‌شود. همه را به خدا می‌سپارم، از همه شما طلب عفو و گذشت دارم.

خدایا به حال کسی که جز اشک سلاحی ندارد و جز یاد تو دوایی, رحم کن که محتاج یک راحمم.

حسین بیدخ ـ پادگان دو کوهه

درباره شهید

نام: حسین بیدخ

تاریخ ولادت: ۱۳۴۲

تاریخ شهادت: ۲/۱/۱۳۶۱

محل شهادت: تپه چشمه

عملیات : فتح المبین (یا زهرا )

محل دفن: شهید آباد

مسجد حجت بن الحسن (عج)

 

 

منبع : سایت فاتحان

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 987
  • 988
  • 989
  • ...
  • 990
  • ...
  • 991
  • 992
  • 993
  • ...
  • 994
  • ...
  • 995
  • 996
  • 997
  • ...
  • 1182
 << < خرداد 1404 > >>
شنبه یکشنبه دوشنبه سه شنبه چهارشنبه پنج شنبه جمعه
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

فاطمه(س) بی نشان

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • وصیت نامه شهدا
  • خاطرات دفاع مقدس
  • خاطرات شهدا

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

خادمان

کاربران آنلاین

آمار

  • امروز: 1672
  • دیروز: 240
  • 7 روز قبل: 1213
  • 1 ماه قبل: 7529
  • کل بازدیدها: 238854

مطالب با رتبه بالا

  • وصیت نامه شهید یوسف راسخ (5.00)
  • کوه خضرنبی ( از خاطرات شهید مهدی طهماسبی (5.00)
  • یا حسین(ع) (5.00)
  • کفاره گناه ( از خاطرات شهید مهدی باکری ) (5.00)
  • وصیت نامه شهید عباس بنایی (5.00)

رتبه

    ورود

    ابزار وبلاگ

    سخنی از بهشت

    حدیث

    موزیک

    ذکر روز

    دریافت کد ذکر ایام هفته برای وبلاگ
    • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
    • تماس