فاطمه(س) بی نشان

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 
  • حرم فلش - کد دعای فرج برای وبلاگ

ام وهب انقلاب اسلامی ( پیام همسر شهید هادی کجباف )

26 مرداد 1395 توسط مادر پهلو شکسته

بسم الله الرحمن الرحیم

«هیچگاه به خواسته دشمنان اسلام و شیعیان تن نمی‌دهیم و هیچ یک از اسیران آنها را با پیکر پاک شهیدانمان معاوضه نخواهیم کرد.
ما پیکر عزیزمان را در راه خدا داده‌ایم و آنچه را که در این راه دادیم، پس نمی‌گیریم.
شنیده‌ایم که برای تحویل شهید عزیزمان دشمن پیشنهاد هزینه‌ای گزاف داده است، ولی به عنوان خانواده شهید راضی به این کار نیستیم،
حاضر نیستیم حتی یک ریال نیز برای تحویل پیکر پاک شهیدانمان به داعش پرداخت شود،
چرا که داعش، این پول را علیه دیگر عزیزان ما به کار خواهد گرفت.
اگر بناست پیکر شهید کجباف با گروگان‌های داعش عوض شود یا مبلغی ولو یک دلار از طرف دولت برای بازگشت پیکر شهید به تکفیری ها پرداخت شود تا تروریست ها با این پول علیه شیعه اقدام کنند به هچ وجه راضی نخواهم بود.»

منبع:ابر و باد
خاطرات شهدا - زندگینامه شهدا - وصیتنامه شهدا 

برای شادی   روح شهیدان صلوات

عکس شهید

 نظر دهید »

للمتقين اماما ( از خاطرات شهید مصطفی چمران )

26 مرداد 1395 توسط مادر پهلو شکسته

بسم الله الرحمن الرحیم

وی در یکی از خاطراتش از دانشگاه تهران می‌گفت :
زمانی که در این دانشگاه ، کمونیست‌ها مسلط بودند
و دانشجویان مسلمان تنها اتاقی کوچک برای برگزاری نماز داشتند ،
چون بعضی از دانشجویان خجالت می‌کشیدند که در دانشگاه نماز بخوانند ،
با اینکه او از ریا نفرت داشت ،
اما روزی چندین بار در نمازخانه نماز می‌خواند
تا دانشجویان دیگر احساس تنها بودن نکنند و خجالت نکشند.

منبع:ابر و باد
خاطرات شهدا - زندگینامه شهدا - وصیتنامه شهدا 

برای شادی روح شهیدان صلوات

عکس شهید

 

 نظر دهید »

وصیت نامه شهید کاظم حجازی فر

26 مرداد 1395 توسط مادر پهلو شکسته

اوج عظمت و مقام رفيع شهدا و ناقوس لرزه برانداز ايثار شهيدان چنان مرا به لرزش واداشت كه لحظه اي درنگ را جايز ندانستم و درصدد برآمدم تا در مكتب ايثار و گذشت ثبت نام نمايم تا بلكه بتوانم الفباي توحيد را بياموزم. اما عقل قاصر و قلم عازجم مرا در اين راه ناهموار حقيقت قدرت توانو ياريم نداشتند زيرا به وادي مقدسي پاي گذاشته بودم كه حسين(ع) آموزگارش و علي اصغر(ع) و اكبرهاو قاسم هادانش آمزو مكتبش بودند و ما در مهارت استاد خيره گشته بوديم و آنچه را كه مي ديديم قدرت بيان نداشتيم،امام مسؤوليت رسالتمان ما را وا مي داشت كه گر چه آب دريا را نتوان كشيد، هم به قدر تشنگي بايد چشيد. لذا بر بلنداي انديشه صعود كردم تااز آن بلندا بتوانم عمق گذشت و ايثار و اخلاص و تقواي اين خداجويان حق پرست را نظاره كنم و عظمت آنان را برنسل آينده كه هنور پيچ و خم هاي زندگي را نپيموده اند به يادگار گذارم تا از اين رهگذر رحمت و رأفت خداي جليل را بر خود جلب كنم.
خدايا، در جهنم سوزان تو خواهم سوخت، ولي زبان از تسبيح تو برنخواهم داشت.
خدايا، به شديدترين وجه مرا بسوزان تا در شدت آتش آن حتي اكر كوچكترين ذره ظلمي را بر نفس خود و جامعه مسلمين روا داشته ام نظاره كنم و از نظاره آن لذت خواهم برد (گر چه عذاب دوزخ تو را قدرت تصورم نيست) زيرا لذتم به اين است كه آن عين عدالت است و عدالت زيباست.
خدايا، اگر در جهنم سوزان تو باشم و بسوزم شايد تحمل كنم ولي چگونه تحمل كنم كه هم گناه كنم و هم از گناه بگذري و بزرگترين نعمت خود را كه شهادت و در پي آن بهشت برين است نصيبم كني؟
خدايا، شاهدي با احساسي كه دارم اگر در بهشت تو باشم و مختار باشم كه به جهنم بروم حتماً از شدت شرمساري به جهنم خواهم گريخت تا از شعله سوزان خجلت و شرمساري رهايي يابم.
خدايا، اينك مي خواهم تنها باشم و به عنوان نيروي ساده بسيجي از رده هاي بالا دستور بشنوم تا به عنوان رزمنده در مسير بصره شهيد شوم.
خدايا، از تو مي خواهم كه مرا در عمليات بصره شهيدم كني، زيرا حضرت علي(ع) در آن محل لشكر كشيد و موفق شد.
خدايا، دوست دارم قبل از شهادت مرا آن قدر شكنجه كني تا تمام معاصي ايام گذشته ام بخشوده شود.
خدايا، دوست دارم در ديار غربت و آن هم به تنهايي شهيد شوم.
خدايا، در جبهه عهدي با شمشير بسته ام كه جهيزيه آن شهادت است.
بگذار شهيد شوم تا همه بدانند ناله برخاسته از عمق جان در حالي كه دست بر چشم جانباز خود گذاشته و آن را شفيع قرار داده ام بي اثر نخواهد بود.بگذار خونرنگ بميرم تا زردي لحظات آخرم وسيله تبليغ دشمن نگردد.
بگذار تركش هاي دشمن ما را به معبود و معشوق متصل نمايد.بگذار تا از گسستن تار وپود زندگي عنكبوتي دشمن برايتان بگويم.
بگذار بگويم كه چه زيباست اشك شوقي كه بر گونه هاي مادران فرزند از دست داده و خواهران برادر مرده چون در خواهد درخشيد.
بگذار بگويم رسم بلندقامتان تاريخ اين است كه در غروب خورشيد طلوع مي كنند و در طلوع آن غروب. (اشاره به شب زنده داران)

منبع:اوج عظمت و مقام رفيع شهدا و ناقوس لرزه برانداز ايثار شهيدان چنان مرا به لرزش واداشت كه لحظه اي درنگ را جايز ندانستم و درصدد برآمدم تا در مكتب ايثار و گذشت ثبت نام نمايم تا بلكه بتوانم الفباي توحيد را بياموزم. اما عقل قاصر و قلم عازجم مرا در اين راه ناهموار حقيقت قدرت توانو ياريم نداشتند زيرا به وادي مقدسي پاي گذاشته بودم كه حسين(ع) آموزگارش و علي اصغر(ع) و اكبرهاو قاسم هادانش آمزو مكتبش بودند و ما در مهارت استاد خيره گشته بوديم و آنچه را كه مي ديديم قدرت بيان نداشتيم،امام مسؤوليت رسالتمان ما را وا مي داشت كه گر چه آب دريا را نتوان كشيد، هم به قدر تشنگي بايد چشيد. لذا بر بلنداي انديشه صعود كردم تااز آن بلندا بتوانم عمق گذشت و ايثار و اخلاص و تقواي اين خداجويان حق پرست را نظاره كنم و عظمت آنان را برنسل آينده كه هنور پيچ و خم هاي زندگي را نپيموده اند به يادگار گذارم تا از اين رهگذر رحمت و رأفت خداي جليل را بر خود جلب كنم.
خدايا، در جهنم سوزان تو خواهم سوخت، ولي زبان از تسبيح تو برنخواهم داشت.
خدايا، به شديدترين وجه مرا بسوزان تا در شدت آتش آن حتي اكر كوچكترين ذره ظلمي را بر نفس خود و جامعه مسلمين روا داشته ام نظاره كنم و از نظاره آن لذت خواهم برد (گر چه عذاب دوزخ تو را قدرت تصورم نيست) زيرا لذتم به اين است كه آن عين عدالت است و عدالت زيباست.
خدايا، اگر در جهنم سوزان تو باشم و بسوزم شايد تحمل كنم ولي چگونه تحمل كنم كه هم گناه كنم و هم از گناه بگذري و بزرگترين نعمت خود را كه شهادت و در پي آن بهشت برين است نصيبم كني؟
خدايا، شاهدي با احساسي كه دارم اگر در بهشت تو باشم و مختار باشم كه به جهنم بروم حتماً از شدت شرمساري به جهنم خواهم گريخت تا از شعله سوزان خجلت و شرمساري رهايي يابم.
خدايا، اينك مي خواهم تنها باشم و به عنوان نيروي ساده بسيجي از رده هاي بالا دستور بشنوم تا به عنوان رزمنده در مسير بصره شهيد شوم.
خدايا، از تو مي خواهم كه مرا در عمليات بصره شهيدم كني، زيرا حضرت علي(ع) در آن محل لشكر كشيد و موفق شد.
خدايا، دوست دارم قبل از شهادت مرا آن قدر شكنجه كني تا تمام معاصي ايام گذشته ام بخشوده شود.
خدايا، دوست دارم در ديار غربت و آن هم به تنهايي شهيد شوم.
خدايا، در جبهه عهدي با شمشير بسته ام كه جهيزيه آن شهادت است.
بگذار شهيد شوم تا همه بدانند ناله برخاسته از عمق جان در حالي كه دست بر چشم جانباز خود گذاشته و آن را شفيع قرار داده ام بي اثر نخواهد بود.بگذار خونرنگ بميرم تا زردي لحظات آخرم وسيله تبليغ دشمن نگردد.
بگذار تركش هاي دشمن ما را به معبود و معشوق متصل نمايد.بگذار تا از گسستن تار وپود زندگي عنكبوتي دشمن برايتان بگويم.
بگذار بگويم كه چه زيباست اشك شوقي كه بر گونه هاي مادران فرزند از دست داده و خواهران برادر مرده چون در خواهد درخشيد.
بگذار بگويم رسم بلندقامتان تاريخ اين است كه در غروب خورشيد طلوع مي كنند و در طلوع آن غروب. (اشاره به شب زنده داران)

منبع:ابر و باد
خاطرات شهدا - زندگینامه شهدا - وصیتنامه شهدا 

برای شادی روح شهیدان صلوات

عکس شهید

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 914
  • 915
  • 916
  • ...
  • 917
  • ...
  • 918
  • 919
  • 920
  • ...
  • 921
  • ...
  • 922
  • 923
  • 924
  • ...
  • 1182
 << < خرداد 1404 > >>
شنبه یکشنبه دوشنبه سه شنبه چهارشنبه پنج شنبه جمعه
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

فاطمه(س) بی نشان

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • وصیت نامه شهدا
  • خاطرات دفاع مقدس
  • خاطرات شهدا

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

خادمان

کاربران آنلاین

  • صفيه گرجي
  • زفاک
  • پارلا
  • ma@jmail.com
  • سیده زهرا موسوی

آمار

  • امروز: 1157
  • دیروز: 240
  • 7 روز قبل: 1213
  • 1 ماه قبل: 7529
  • کل بازدیدها: 238854

مطالب با رتبه بالا

  • شهادت آیت الله بهشتی و هفتاد دو تن از یارانش را تسلیت عرض می نمایم (5.00)
  • وصیتنامه عجیب شهید عملیات استشهاد طلبانه شهید علی منیف اشمر (5.00)
  • نگاه خدا ( از خاطرات شهید عبدالحمید دیالمه ) (5.00)
  • شهیدم کن ( از خاطرات شهید مهدی عزیزی ) (5.00)
  • هفته دفاع مقدس گرامی باد (5.00)

رتبه

    ورود

    ابزار وبلاگ

    سخنی از بهشت

    حدیث

    موزیک

    ذکر روز

    دریافت کد ذکر ایام هفته برای وبلاگ
    • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
    • تماس