فاطمه(س) بی نشان

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 
  • حرم فلش - کد دعای فرج برای وبلاگ

نان سنگک (خاطره ای از شهید احمدی روشن

05 شهریور 1395 توسط مادر پهلو شکسته

بسم الله الرحمن الرحیم

نان سنگگ گرفته بودیم و می آمدیم طرف خوابگاه.

چندتا سنگ به نانها چسبیده بود.

مصطفی کندشان و برگشت سمت نانوایی.

میگفت «بچه بودم، یه بار نون سنگگ خریدم، سنگ هاش رو خوب جدا نکرده بودم؛

بهش چسبیده بود. خونه که رسیدم، بابام سنگ ها رو جدا کرد داد دستم،

گفت برو بده به شاطر. نونواها بابت اینا پول میدن.»

منبع:ابر و باد
خاطرات شهدا - زندگینامه شهدا - وصیتنامه شهدا

 

برای شادی روح شهیدان صلوات

 

 1 نظر

مداد بیت المال (خاطره ای از شهید بابایی )

05 شهریور 1395 توسط مادر پهلو شکسته

بسم الله الرحمن الرحیم

بعد از ظهر یكی از روزهای پاییزی، كه تازه چند ماهی از شروع اولین سال تحصیلی ابتدایی عباس می گذشت، او را به محل كارم در بهداری شهرستان قزوین برده بودم.

در اتاق كارم به عباس گفتم: پسرم پشت این میز بنشین و مشق هایت را بنویس.

سپس جهت تحویل دارو به انبار رفتم و پس از دریافت و بسته بندی، آنها را برای جدا كردن و نوشتن شماره به اتاق كارم آوردم.

روی میز به دنبال مداد می گشتم. دیدم عباس با مداد من مشغول نوشتن مشق است.

پرسیدم: ـ عباس! مداد خودت كجاست؟

گفت: در خانه جا گذاشتم.

به او گفتم: پسرم! این مداد از اموال اداری است و با آن باید فقط كارهای مربوط به اداره را انجام داد. اگر مشق هایت را با آن بنویسی ، ممكن است در آخر سال رفوزه شوی.

او چیزی نگفت.

چند دقیقه بعد دیدم بی درنگ مشق خود را خط زد و مداد را به من برگرداند.

(راوی: مرحوم حاج اسماعیل بابایی، پدرشهید)

 

منبع:ابر و باد
خاطرات شهدا - زندگینامه شهدا - وصیتنامه شهدا 

 

برای شادی روح شهیدان صلوات

 

 1 نظر

نون حلال ( از خاطرات شهید هادی باغبانی )

05 شهریور 1395 توسط مادر پهلو شکسته

بسم الله الرحمن الرحیم

نون حلال ( از خاطرات شهید هادی باغبانی )
یکی از مهمترین منشــــهای ایشون وسـواس در نون حـــــلال بردنش به خونه بود. شاید هر کی داداشش تو بانک بود یه وام رو حداقـل گــــرفته بود ولی تو ده سالــی که من تو بانک بودم و ایشان عمـــــر پربرکتــــش در حیـــــات بودند با تمام مشکلات مالــــــی که میدونستم داره فقط درحد اینکه شرایطشو بپرسه بود ، وقتـــــی پیگیــــــری میکردم میگفت ســــــوال کردم دیــدم این وام برای اینکار شبهه داره استفـــــاده شه اصـــــرار من هم برای نشون دادن راه شرعـــــی کردنش هم بیفایده بود.
هادی تو سن خودش زندگـــی متوسطی داشت دوســـت داشت کــــــاری بکنه که ســــــرمایه مادیـــش هم مثل معنویاتش بالا بره ولی نه از هر راهی عجــله هم نداشت یعنی این تلاش باید پله ای میــــــــشد بـــــرای معنـــویات برای وارستگی و برای زلالـــــی دل شاید دنیـــــا
زده با اینـــــــکه خونــــــــش استیــــــــجاری بود و مشکلات مالی بسیار اما سال مالیش و داشت و تو پرداخت خمس مقید و این وسواس و ریاضــت هاست که انسان ساز است و هادی ساز میشود .

منبع:ابر و باد
خاطرات شهدا - زندگینامه شهدا - وصیتنامه شهدا

 

برای شادی روح شهیدان صلوات

 

 1 نظر
  • 1
  • ...
  • 839
  • 840
  • 841
  • ...
  • 842
  • ...
  • 843
  • 844
  • 845
  • ...
  • 846
  • ...
  • 847
  • 848
  • 849
  • ...
  • 1182
 << < خرداد 1404 > >>
شنبه یکشنبه دوشنبه سه شنبه چهارشنبه پنج شنبه جمعه
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

فاطمه(س) بی نشان

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • وصیت نامه شهدا
  • خاطرات دفاع مقدس
  • خاطرات شهدا

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

خادمان

کاربران آنلاین

  • صفيه گرجي
  • زفاک
  • پارلا
  • ma@jmail.com
  • سیده زهرا موسوی

آمار

  • امروز: 1172
  • دیروز: 240
  • 7 روز قبل: 1213
  • 1 ماه قبل: 7529
  • کل بازدیدها: 238854

مطالب با رتبه بالا

  • چرا رکعت دوم نمازت رو این قدر آروم خوندی؟ ( از خاطرات شهید عبدالهی ) (5.00)
  • وصيت نامه شهيد عبدالله غلامي (5.00)
  • دهشت‌زده و تعجب‌زده (5.00)
  • وصیتنامه شهید محمد رضا قوس (5.00)
  • وصیت نامه شهید قاسم میر حسینی (5.00)

رتبه

    ورود

    ابزار وبلاگ

    سخنی از بهشت

    حدیث

    موزیک

    ذکر روز

    دریافت کد ذکر ایام هفته برای وبلاگ
    • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
    • تماس