فاطمه(س) بی نشان

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 
  • حرم فلش - کد دعای فرج برای وبلاگ

بلور غیرت یک خلبان در وصیت نامه اش

15 شهریور 1395 توسط مادر پهلو شکسته

وی دوران کودکی و جوانی را در رامسر سپری نمود و بعد از گذراندن دوران تحصیلات ابتدایی و دبیرستان، در سال ۱۳۴۹ به خدمت مقدس سربازی اعزام شد.

پس از گذراندن دوران سربازی، در سال ۱۳۵۱ به دلیل علاقه وافری که به فن خلبانی داشت وارد دانشکده خلبانی نیروی هوایی شد و بعد از گذراندن دوره مقدماتی، پرواز جهت طی نمودن دوره پیشرفته به کشور آمریکا اعزام شد.

حسین خلعتبری در آمریکا ابتدا دوره خود را در دانشگاه شپارد آغاز کرد و سپس به دانشگاه تگزاس منتقل شد. استعداد خیره کننده او در یاد گیری و درپی آن هدایت هواپیما، باعث شده بود به عنوان دانشجوی ممتاز شناخته شود و نام او را تمامی اساتید به عنوان یک دانشجوی برجسته بر زبان آورند.

در همین حین وی به خاطر مهارت خاصی که در خلبانی داشت، دوره شلیک موشک ماوریک که یک موشک هوا به سطح است و به وسیله آن می‌توان انواع شناورها را هدف قرار داد، را با موفقیت طی کرد.

سرانجام دوره خلبانی حسین خلعتبری پایان می‌یابد و او با دریافت گواهینامه خلبانی در هواپیمای اف ۴ به ایران باز می‌گردد و در پایگاه ششم شکاری بوشهر با درجه ستواندومی مشغول به خدمت می‌شود.

در ۳۱ شهریور سال ۱۳۵۹ کشور بعثی عراق با تهاجمی همه جانبه به ایران حمله می‌کند. نیروی هوایی عراق در اولین ساعات بعدازظهر همین روز ۱۰ مرکز مهم نظامی از جمله پایگاه‌های هوایی ایران را به شدت بمباران می‌کند و در خیال خود این گونه می‌پندارد که نیروی هوایی ایران را به طور کامل از بین برده است.

وی در خلال جنگ تحمیلی در بین بعثیون به حسین ماوریک شکارچی ناوهای اوزای عراقی معروف شده بود و برای او و یا پیکرش، جایزه تعیین کرده بودند. شخصی که مهارت او در خلبانی و شلیک موشک ماوریک (نوعی موشک هوا به سطح) در نیروی هوایی شهره بود.

نبرد البرز، ضرب شست حسین و یارانش در کم تر از دو ساعت

بلافاصله بعد از حمله عراقی‌ها، نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران دست به کار شده و ترتیب انجام دو عملیات را در همان روز می دهد که بر اساس آن یکی از عملیات‌ها با رمز البرز به پایگاه هوایی بوشهر می‌رسد.

تعدادی از بهترین ها انتخاب می‌شوند که حسین یکی از آنهاست. ۴ فروند فانتوم مسلح به خلبانی تعدادی از بهترین‌های نیروی هوایی از جمله شهیدان:

شهید سرلشکر خلبان حسین خلعتبری، شهید سرلشکر خلبان سید علیرضا یاسینی، شهید سرلشکر خلبان داوود اکردای، شهید سرگرد خلبان حسن طالب مهر و تعدادی دیگر از تیزپروزان نیروی هوایی به پرواز درمی‌آیند.

عکس های حسین خلعتبری مکرمهدف پایگاه شعیبیه در استان بصره بود. با رسیدن به هدف، حسین با مهارت خاصی که در شیرجه زدن با هواپیما دارا بود تمامی اهداف از پیش تعیین شده را بمباران می کند و سالم بازمی گردد.

حمله ۱۴۰ عقاب به عراق

در روز یکم مهر ماه سال ۱۳۵۹ عملیات گسترده‌ای از سوی نیروی هوایی با نام کمان -۹۹ آغاز می شود که طی آن ۲۰۰ فروند هواپیما به پرواز در می آیند و ۱۴۰ فروند از مرز عبور کرده و به عراق حمله می کنند.

در این عملیات باز هم حسین نقش عمده ای دارد. او از پایگاه ششم شکاری به پرواز درآمده و به عنوان فرمانده یک دسته ۸ فروند به بغداد حمله می کند.

مانورهای عالی از میان ساختمان ها و پرواز با ارتفاع بسیار پایین او و تعدادی دیگر از خلبانان در شهر بغداد، باعث می شود خبرگزاری ها لب به تحسین از مهارت خلبانان ایرانی باز کنند.

شهیدحسین خلعتبری مکرم خود درباره این عملیات گفته است:

اولین ماموریت برون مرزی من به عنوان خلبان، اول مهرماه سال ۵۹ بود. (شهید خلعتبری در عملیات روز ۳۱ شهریور به عنوان کمک یا همان افسر ناوبری شرکت کردند )، پس از بمباران مهرآباد توسط عراق، به ما دستور داده شد بلافاصله با هشت فروند هواپیما به بغداد حمله کنیم. در طول مسیر در هر پنج مایل ما را هدف قرار می دادند و به طرف ما موشک می زدند ولی ما همچنان در دل آسمان پیش می رفتیم تا سرانجام به هدف رسیدیم و پایگاه « الرشید» و « المثنی» را در قلب بغداد درهم کوبیدیم. خاطره جالب من در این ماموریت دیدن یک گنبد طلائی در بخش جنوبی بغداد بود. از طریق رادیو به هواپیماهای همراه گفتم من یک گنبد طلائی می بینم. جناب سرهنگ “محققی” در جوابم گفتند: زیارتتان قبول، آن جا مقبره امام موسی کاظم (ع ) است.

نبرد مروارید:

در روزهای ابتدایی آذر ماه سال ۱۳۵۹ طبق هماهنگی های به عمل آمده از سوی نیروهای هوایی و دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران، قرار می شود در روز هفتم آذر ماه، نیروی دریای و هوایی به دو اسکله البکر و الامیه حمله کنند.

روز عملیات فرا می رسد و حسین این دلاور مازنی، سوار بر اسب آهنین خود می شود و به همراه تعدادی دیگر از خلبانان شجاع نیروی هوایی همچون شهید سرلشکر خلبان عباس دوران و شهید سرلشکر خلبان سیدعلیرضا یاسینی در دل آسمان جای می‌گیرند.

این جاست که حسین کاری می کند که تا مدت‌ها حتی بعد از شهادتش افسران نیروی هوایی و دریایی عراق از شنیدن نام او لرزه به اندام شان می افتاد.

پرواز آغاز شده و حسین با مانورهای دیدنی، خود را در بهترین موقعیت ها قرار می دهد و یکی پس از دیگری ناوچه های عراقی را غرق می کند.

حمله به اچ ۳ بی نظیر ترین حمله هوایی و حضور پر رنگ حسین خلعتبری مکرم:

در اواخر سال ۱۳۵۹ با توجه به این که عراق تمامی هواپیماهای ذخیره خود را به دلیل سالم ماندن از حملات تیزپروازان نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران، به مجموعه پایگاه های الولید در نزدیکی مرز اردن انتقال داده بود، نیروی هوایی تصمیم می گیرد که این پایگاه ها را به هر طریق ممکن هدف قرار دهد.

طرح اولیه آماده می‌شود و تعدادی از برجسته ترین خلبانان نیروی هوایی برای این عملیات انتخاب می‌شوند و دلیل آن این بود که اگر فرمانده دسته پروازی مورد هدف قرار گرفت، خلبانان حاضر مهارت این را داشته باشند که خود هدف را پیدا و آن را منهدم کنند.

پس جمعی از بهترین ها انتخاب شدند که در بین آنها نام حسین خلعتبری نیز به چشم می‌خورد.


سرانجام روز پانزدهم فروردین ماه سال ۱۳۶۰ تعداد ۸ فروند هواپیمای فانتوم از پایگاه هوایی همدان به پرواز در آمدند و با چهار بار سوخت گیری هوایی و طی مسافتی بالغ بر ۱۰۰۰ کیلومتر، پایگاه های الولید را بمباران کردند و همگی سالم برگشتند.

نقش حسین در این عملیات هم خیره کننده بود. در هنگام رسیدن به یکی از پایگاه ها، حسین خلعتبری ارتفاع را زیاد می کند و با شیرجه ای زیبا و مانورهای پی در پی تمامی بمب های خود را بر روی اهداف فرو می ریزد و افتخار دیگری برای خود و میهن عزیزمان خلق می کند.

نماینده ایران در دادگاه لاهه:

مدتی از جنگ گذشته بود که خلتعبری برای دفاع از حقوق ایران که درگیر جنگی ناخواسته شده بود، به عنوان نماینده ویژه ایران در دادگاه بین‌المللی لاهه حضور می‌یابد تا در برابر دولتمردان غربى و عربى، از حقوق کشور عزیزمان دفاع کند و در این امر خطیر با ابتکار عملى که در آن جا بروز داد، حقانیت ایران را در جنگ ثابت کرد.

با وجود این که مدت ماموریت او در دادگاه لاهه ۲ ماه بود، به همه وعده‌ها و وسوسه‌هاى سران کشورهاى آمریکا و انگلیس پشت پا زد و ادامه امور را به کاردار ایران در سوئیس سپرد و پس از ۱۵ روز به کشور بازگشت و در پاسخ به این سوال که چرا تا پایان ماموریت در آن جا نمانده، گفته است:

نمی توانم شب‌ها و روزها را در سوئیس با آرامش طى کنم در حالی که جنگنده‌هاى دشمن آرامش را از هموطنانم گرفته‌اند.

حسین بلافاصله بعد از بازگشت به ایران پروازهای جنگی خود را از سر می گیرد. با توجه به مهارت او در اکثر عملیات به عنوان فرمانده دسته پروازی به دفاع از میهن می پردازد.

تاسیسات نفتی، یگان‌هاى دریایی،‌ پل الاماره و پالایشگاه کرکوک بارها توسط او مورد حمله و تخریب قرار گرفت که تنها قسمتی از دلاوری های این مرد بزرگ است.

 


حسین خلعتبری در یکی از مصاحبه‌هاى خبرى گفته است:

اینها را مى‌گویم که تاریخ بنویسد و آیندگان بدانند که ما در اوج مظلومیت جنگیدیم و هیچ باکى نیست اگر یک میلیون نفر از ما شهید شوند. اگر خود و فرزندان مان هم کشته شویم بازهم تسلیم نمى‌شویم تا دنیا بفهمد ایرانى با غیرت هرگز در مقابل تجاوز سکوت نمى‌کند و تا نابودى متجاوز دست از دفاع نمى‌کشد.

روز یکم فروردین ماه سال ۱۳۶۴، خلعتبری و ستوان محمد زاده به عنوان شیفت آلرت پایگاه سوم شکاری همدان هستند. ناگهان صدای آژیر بلند می شود و در پایگاه اعلام اسکرامبل (حالت آماده باش) می شود.

حسین خلعتبری مکرم به همراه کمک خود ستوان “عیسی محمدزاده عروس محله” یا یک فروند هواپیمای فانتوم دی با نام رمز سلیمان ۳۱ برای مقابله با هواپیماهای دشمن به پرواز درمی‌آید. در کردستان در منطقه سقز با دو فروند میگ ۲۳ عراقی و یک فروند میگ ۲۵ عراقی درگیر می‌شود.

سریعا به سمت یکی از هواپیما گردش کرده و به پرواز ادامه می دهد و در ارتفاع ۳۵۰۰۰ پایی یکی از میگ های ۲۳ را مورد هدف قرار می‌دهد که پس از برخورد موشک، میگ منهدم می‌شود. در همین حین از ایستگاه های رادر زمینی مرزی به اطلاع خلعتبری می رسانند که یک فروند میگ ۲۵ پی دی، در تعقیب آنها می باشد. در این نبرد که حتی تعقیب و گریز آن نابرابر می باشد، میگ ۲۵ اقدام به شلیک یک تیر موشک r-40 می کند موشک با فانتوم برخورد می‌کند.

ستوان محمد زاده موفق می‌شود اجکت کند و به سختی از ناحیه دست راست آسیب می بیند و توسط نیروهای امداد و نجات نیروی هوایی نجات پیدا می‌کند. ولی سرلشکر خلبان حسین خلعتبری فرصت اجکت پیدا نمی‌کند و بدین شکل قهرمان جنگ‌های دریایی برای همیشه خاموش می‌شود و به معراج ابدی می‌رود.

بدن قطعه قطعه شده‌اش را همچون رهبر و مولایش حضرت حسین بن علی (ع) به عنوان سند افتخاری به این امت همیشه بیدار تقدیم می‌کند و پیکر مطهرش در میان اندوه انبوه کثیری از مردم منطقه که می‌گفتند تاکنون در منطقه سابقه نداشته تشییع شد و طبق وصیت خودش در قله میرزا کوچک خان (گلزار چهل شهیدان رامسر) به خاک سپرده می شود.

در هنگام حیات و تا مدتی بعد از شهادت در مجله‌هاى جنگى آمریکا بارها از شهید خلعتبرى به عنوان یک نابغه جنگى و خلبان توانمند در هدایت هواپیماى اف ۴، در پروازها و مانورهاى حساس نظامى و عملیاتى نام برده شد.

همچنین نام او به عنوان یکى از شاگردان موفق و ممتاز دانشگاه شپارد و تگزاس در فراگیرى علوم خلبانى اف ۴ طى دوران آموزشش در مصاحبه‌ها و گفتگوهاى اساتید این دانشگاه برده شد است.

در سال ۲۰۰۶ یکى از مجلات جنگى آمریکا ویژه‌نامه‌اى در مورد مهارت‌هاى پروازى و ابتکار عمل‌ها و خلاقیت‌هاى شهید خلعتبرى منتشر کرد.


در قسمتی از وصیت نامه این شهید بزرگوار مطلبی آمده که همه وجود و مرام و مردانگی خلعتبری در آن پیداست:

اگر ذره ای از خاک وطنم به پوتین سرباز دشمن چسبیده باشد، آن را با خونم در خاک وطن می‌شویم و مرگ در این راه را افتخار می‌دانم و اگر ارزشمندتر از جانم هدیه‌ای داشتم، حتما به این مردم خوب تقدیم می‌کردم.

 

منبع:سایت فاتحان

 

برای شادی روح شهیدان صلوات

 

 نظر دهید »

وصیت نامه شهید سید حسین حسینی

15 شهریور 1395 توسط مادر پهلو شکسته

بسم الله الرحمن الرحیم

انا ا… انا الله راجعون همه از اوئیم وبه سوی او باز می گردیم

حضرت محمد صلی الله علیه و آله: چون آخر زمان فرا رسد شهادت خوبان را گلچین می كند

ولا تحسبن الذین قتلوا سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون

« كشته شدن در راه خدا را مرده مپندارید بلكه آنها زنده اند و در نزد پروردگارشان روزی می خورند »

این شهادت هاست كه به ملت ما وعده پیروزی نهائی می دهد.

( امام خمینی )

 

سلام علیكم : سلام من برمادران وبرادران وخواهران عزیزخدمتگزاران به اسلام و مسلمین.

الان كه دارم این وصیتنامه را می نویسم هیچ دلبستگی وامیدی به زندگی در این دنیا ندارم و فقط به امید خدا وبرای خدا و دین و اسلام و كتاب قرآن است كه به جبهه می روم من به درخواست حسین (ع) كه در كربلا فرمود ،،، هل من ناصرینصرنی ،،، آیا كسی است كه مرا یاری كند وقرآن و اسلام را كمك كند جواب مثبت دادم ، فرمان رهبركه فرمود بركسانی كه تجربه جنگی و قدرت دارند واجب شرعی و كفائی است كه به جبهه بروند اطاعت كردم و از شهر و دیار و زندگی خود دست كشیده و در جای غربت و در صحرای گرم خوزستان فقط برای یاری دین اسلام و دفاع از كشور جمهوری اسلامی و مردم مستضعف آمده ام و خاطر ادامه دادن راه شهیدان اسلحه برادران را برداشتم و در پیشتازی بركافران به قلب دشمن زبون یورش خواهیم برد و آنها را از صحنه روزگار برخواهیم داشت و قدرت اسلام را برابر گیتی و پرچم لااله الله را به احتزاز در خواهیم آورد.

چون در این موقع درخت پربار اسلام به خون احتیاج دارد اگر الآن خون ما ریخته نشود در آینده باید برای پیشرفت اسلام ریخته شود چون این درخت را باید سیراب كنیم تا نخشكد و خون همه شهیدان انقلاب جنگ تحمیلی به هدر نرود و كافران برما حاكم نباشند با استقلال آزادی و جمهوری اسلامی به حیات كشور خود ادامه دهیم من نمی توانم در شهر ساكت باشم و بگردم و جوانها و برادران عزیز كه هیچ غرض جز یاری اسلام و دفاع از كشور و جلوگیری از تجاوزات غاصبان نداشتند بدست خونخواران گیتی پرپر شوند و پیكر شهیدان غرقه در خون پاكشان كه سراسر مقاومت و پایبندی به اسلام امت برای شهرستان به ارمغان آوردند و موقعی انسان می تواند ادعای حسین (ع) گونه بودن كند كه با یزیدیان زمان بجنگد و آنها را نابود كند و با تنش درزیر تانكها له شود و خود را هدیه به اسلام كند ، و امیدوارم كه بتوانم ندای حسین (ع) در صحرای كربلارا به گوش جهانیان برسانم كه اگر دین ندارید جوانمرد و آزاده باشید.

و به شما توصیه می كنم وصیتهای مرا انجام دهید وصیت به همرزمان عزیزم كه سلاحهای من و دیگر مبارزان را خدا بدست شما است مبادا آن را به زمین بگذارید . اسلحه شهداء را برگیرید و با غرش عظیم بركافران بتازید و انتقام خون پرپرشدگان را از ظالم بگیرید و سعی كنیدكه پوینده و جوینده راه خدا كه بهترین راههاست باشید والا پشیمان می شوید.

وصیت به خواهرانم كه حجاب تو خواهر كوبنده تر از خون شهید است و درس را از بانوی یگانه اسلام فاطمه الزهرا (س) یاد بگیرید وعمل كنید ، اگر می خواهید شهداء از شما راضی باشند احترام حرمت خونشان را بپا دارید .

وصیت به خانواده ام و من راضی نیستم كه از انقلاب اسلامی چیزی تقاضا كنید اگر تقاضا كنید حرام است خانواده عزیزم دوست ندارم برایم گریه كنید برای سرورشهیدان گریه كنید . استوار باشید تا دشمن كوردل با دیدن شما كورتر شود، از مردم میانده می خواهم كه با هم وحدت داشته باشند و از اختلافات دوری كنند وامام را تنها نگذارند و این شما هستید كه می توانید از لحاظ اقتصادی ضربه بزرگی به پیكر امپریالیست شرق وغرب بزنید .

وصیت به مادرم : مادر عزیز ناراحت نباش كه فرزندت در راه الله حركت كرده وجانش را در راه خدا داده است چون می دانید كه مردن برای همه است، چه بهتر كه در راه خدا فرزندی اهدا كرده باشد می دانم كه خیلی برای من زحمت كشیدی ومن ثمری برای تو نداشتم و پدرعزیز و مادرگرامی از من راضی باشید شما برای اسلام وقرآن كتاب آسمانی مسلمانان هدیه داشتید كه به امام امت خمینی كبیر تحویل دادید از شیون وزاری دوری كنید كه باعث عذاب روح من نباشد و شاد باشید كه دشمن به وحشت درآید.

وصیت به همسرم : فقط به تربیت فرزندم بكوش و او را طوری تربیت كن كه چون رزمنده ای شیردل در آید واسلحه ام را بردارد وراه پدر را دنبال كند و تا آخرین نفس در این راه باقی بماند و لباس فرم سپاه را به تن فرزندم بكنید . همسرم من از تو راضی بودم و خداوند از تو راضی باشد مرا در كنار برادرهمرزمم شهید هادی نورمحمدی دفن كنید وهر ساله برای من سالگرد برپا كنید تا جایی كه امكان دارد شبهای جمعه یا هر شبی كه می توانید به برادران بگوئید برایم قرآن بخوانند ودر موقع دعا یادی از ما بكنند وهر وقت بیكار شدید برسرقبرم بیائید و برایم فاتحه بخوانید كه هم مرا خوشحال می كنید وهم خودتان تا اندازه ای خوشحال خواهید شد .

امام را تنها نگذارید و چون امام خمینی نماینده امام زمان (ع) است و برای او همیشه دعا كنید .

 

خدایا سه چیز را از تو می خواهیم كه قلبم روشن شود:

1- محبت خودت

2- محبت آن كاری كه عمل به آن كار تو را خوشنود می كند

3- محبت آنهایی كه تو را دوست دارند.

 

* * *

 

مبادا خویشتن را واگذاریم امام خویش را تنها گذاریم

كه خون هر شهیدی لاله است مبادا روی لاله گذاریم

خدایا ، خدایا ، تا انقلاب مهدی تو را به جان مهدی خمینی را نگهدار

 

و السلام علیكم و رحمة الله و بركاته

 منبع:سایت فاتحان

برای شادی روح شهیدان صلوات

 

 

 

 

 

 

 نظر دهید »

وصیت نامه شهيد مفقودالاثر بهروز دلاور

15 شهریور 1395 توسط مادر پهلو شکسته


1- از تمام كسانيكه با من ادعاي رفاقت و دوستي مي كرده اند مي خواهم كه حتماَ براي من نماز وحشت (نماز شب اول قبر) بخوانند و براي من طلب آمرزش و مغفرت كنند.

2- جنازه مرا به نشانه اعتراض به برخورد پذيرش پايگاه شهيد بهشتي مخصوصاَ ارزيابي با برادر شهيد حجت تسكيني دوست و دوستان ديگر به آنجا نبريد و تشييع جنازه ام از مسجد جامعه نارمك تا دبيرستان كمال و خانه مان باشد. البته اگر توانستيد دانشكده هم ببريدم شايد كه موجب بيداري عده اي گردد و مرا در بهشت زهرا دفن كنيد.

3- از كليه دوستان، آشنايان و فاميل طلب حلاليت مي كنم و از شما مي خواهم كه مرا ببخشيد و برايم طلب مغفرت از خداوند تبارك و تعالي كنيد.

4- حال به پدر و مادر و خواهران و برادر عزيزم كه خبر شهادت من به شما مي رسد، دوست دارم اندكي اندوه به دل راه ندهيد زيرا كه خداست كه ما را آفريده و همه به سوي او مي رويم. گريه و زاري بيش از حد نكنيد. سعي كنيد در جلو مردم از گريه خودداري كنيد. بدانيد اگر شهيد شدم خداوند گناهان مرا بخشوده و مشمول عفو او شده ام و در سراي جاودان نزد او روزي مي خورم و حيف مي خورم كه چرا زودتر به اين ديار نرسيدم. پس بايد براي خود ناراحت باشيم و براي خود توشه آخرت فراهم آوريم.

5- هر وقت خبر شهادت عزيزي را مي شنيدم سخت متأثر مي شدم و حسرت مي خوردم كه خداوند چرا اين فيض را شامل حال ما نمي كند و اين توفيق را به ما نمي دهد و اين را مي دانستم كه شهيد مقام والايي دارد و او در چه مكاني جا دارد.

6- از برادران عزيز بسيجي مي خواهم كه همچون گذشته حضور در جبهه ها و همچنين در توده هاي مردم و در پشت جبهه را فراموش نكنند و همواره امام را ياري كنند. اگر مشكلاتي مي بينند سعي در رفع آن بكنند نه آنكه آنرا بزرگ كنند و دولت را كوچك كنند البته بعضي از دست اندركاران (به نظر من) استحقاق بعضي از مسئوليتها را ندارند و با پارتي و … به اين مقام رسيده اند. در بعضي از جاها دزدي ها آنقدر زياد شده، كه صد رحمت به دزديهاي قبل از انقلاب، قبلاَ مارك اسلامي نداشت و حالا دارد و شرعي شده. از قول من به مسئوليني كه خود را مي گيرند و فكر مي كنند كاره اي هستند . بگوئيد بابا اگر اين مردم نباشند رياست تو معنايي ندارد بلكه بواسطه پشتيباني مردم است كه تو پشت ميز نشسته اي، پس اينقدر مردم را اذيت نكنيد. از شما برادران مي خواهم عوامل ضد انقلاب كه با ظاهر اسلامي و انقلابي دست به اعمال غير اسلامي مي زنند. شناسايي كنيد و حسابشان را كف دستشان بگذاريد.(البته به مسئوليت خودتان)

7- سعي كنيد براي اموات، حتماَ قرآن بخوانيد. باشد كه ديگران هم براي شما طلب مغفرت كنند.

8- اوائل انقلاب همه دوست داشتيم دعاي كميل و توسل بخوانيم ولي حالا من مي ديدم كه بيشتر بچه ها فرار مي كردند و حوصله نداشتند. بياييد و هر كس پيش خود ريشه يابي كند و ببيند كه چرا اينگونه شده است چرا شورهاي قبلي براي خواندن ادعيه و رفتن به هيئت ها نيست.

9- هيئت ثارالله واقعاَ هيئت خوبي است زيرا به خانواده هاي شهدا سر مي زند و در واقع مراسم يادبود شهدا مي باشد حتماَ در چنين هيئتهايي شركت كنيد

10- برادران بسيج فكر نكنند كه بسيجي شدن يعني درس را كنار گذاشتن و … بلكه بسيجي كسي است كه در همه جهات مثبت رشد كند ، حتماَ درس بخوانيد زيرا مملكت به من و شما نياز دارد و آينده را ما مي سازيم.

11 - به خانواده هايي كه مفقودالاثر داده اند، بيشتر سر بزنيد( برادر آقايي، اكبري، كياني،كاظمي نسب، ماهوتچي و …) خانواده هايي كه شهيد داده اند لااقل جائي را دارند،سنگ يادبودي دارند ولي مفقودين هيچ چيز ندارند.

12 - اگر من مفقودالاثر شدم، مراسمي را در سر مزار شهداي گمنام تدارك ببينيد.

13 - اگر پول و اموالي از من باقي ماند، پدرم در هر راهي كه صلاح مي داند خرج كند.
(بهتر مي دانم كه براي يتيمان، مخصوصاَ فرزندان شهدا خرج گردد) البته مسئله اي همپيش حاج فلاح دارم نوشته ام كه مقداري از پول هايم حدود 6 هزار تومان را براي آن مسئله خرج كنيد.( براي برادر و خواهرانم در عروسي شان از جانب من چشم روشني بخريد).

14 - انشاءالله كه به كسي بدهكاري ندارم، اگر هم داشته باشم از 50 تومان كمتر است اگر كسي طلب كرد به او بدهيد. از يكي از دوستانم 4000 تومان طلب دارم.

15-انشاءالله كه روزه قضا ندارم و نماز قضا هم شايد دو هفته داشته باشم كه خودم سعي مي كنم، كه بخوانم.

16- بعضي از كتابهايم متعلق به بچه هاست كه هر كدام طلب كردند سريعاَ بدهيد و از جانب من معذرت خواهي كنيد كه خودم نتوانستم به آنها بازگردانم.

17- از برگه ها و مداركي كه مربوط به بسيج پيش من باقي مانده بوده است، به برادر حميد ياسعيد فيض الهي يا دكتر ناصر افضلي بدهيد. ( سعي شود به آقاي افضلي بدهيد)

18- دوست دارم كه مسجد جامع ختم بگيريد و اگر حاج منصور كوچك محسني بود راجع به مسائل روز و جنگ سخنراني كنيد و آقاي بنايي قرآن بخواند و تكه هايي از وصيت نامه من بوسيله آقاي افضلي خوانده شود.

19- از پدر و مادر عزيزم طلب حلاليت مي كنم و از آنها مي خواهم كه مرا ببخشند زيرا تنديبسيار كرده ام و انشاء الله كه خداوند به ايشان عمر پر بركت در سايه ولي عصر(عج) بدهد و همچنين از برادر و خواهرانم طلب عفو و بخشودگي و حلاليت دارم. انشاءالله در خط اسلام باشيد و اسلام را حراست كنيد و هميشه موفق و مؤيد باشيد.

خدايا خدايا تا انقلاب مهدي خميني را نگهدار از عمر ما بكاه و بر عمر او بيفزا

رزمندگان اسلام نصرت عطا بفرما منتظري نستوه محافظت بفرما


خلاصه زندگینامه شهید مفقودالاثر بهروز دلاور

شهيد بهروز دلاور به سحرگاه اول شهريور ماه سال ۱۳۴۶ در روحاني ترين لحظات صبح و همزمان با نداي جانبخش اذان صبح ديده به جهان گشود. سپس دوران ابتدايي و راهنمايي و دبيرستان را با موفقيت به پايان رسانيد و در تمام مقاطع تحصيلي شاگرد ممتاز بودند و از طرف مربيان و مسئولين مربوطه مورد تشويق قرار مي گرفت. در سال دوم دبيرستان رشته تجربي براي اولين بار با توجه به كمي سن وي با شور و شوق بسيار و وصف ناپذيري به جبهه اعزام شد. البته تا قبل از آن از اعضاي فعال بسيج محسوب شده و در دبيرستان مربوطه در انجمن اسلامي و اجراي برنامه دعاي كميل فعاليت مي كرد. اولين عملياتي كه وي شركت كرد والفجر۶ و خيبر بود كه منجر به آزادسازي خرمشهر گرديد. پس از مراجعت فضاي جبهه او را دگرگون كرد و ديگر رغبتي به ماندن در تهران را نشان نميداد.

در سال چهارم دبيرستان با اينكه در فعاليتهاي بسيج و برگزاري مراسم هفته جنگ و دهه فجر شركت مي نمود ولي اين مانع از پيشرفت وي در دروس نمي شد به همين دليل پس از اخذ ديپلم در سال ۶۴ در كنكور سراسري در رشته زمين شناسي دانشگاه تهران پذيرفته شد. در اين زمان نيز هنوز آن عشق و علاقه به جبهه در او وجود داشت. تا اينكه در ماه رمضان ۶۵ براي سومين بار به جبهه اعزام گرديد و مدت ۲۵ روز از روزه هاي خود را به دليل بودن در منطقه جنگي افطار نمود. پس از مراجعت از جبهه با اينكه امتحانات آخر ترم وي شروع شده بود و مي بايست هر روز از منزل تا دانشگاه را كه راه نسبتاَ طولاني بود برود ولي با اينحال تمام ۲۵ روزه را پشت سر هم گرفت و وقتي با اعتراض ما روبرو مي شد كه مايل بوديم روزه ها را يك در ميان بگيرد در پاسخ مي گفت كه مي خواهم به جبهه بروم و دوست ندارم ديني بر گردنم باشد.

سرانجام در تاریخ ۱۲/۱۲/۱۳۶۵ در منطقه شلمچه پس از درگیری مستقیم با دشمن، شربت شهادت را نوشید و به دیدار یار شتافت.

همرزم او تعریف میکند در آخرین لحظات به دلیل شدت جراحت وارده از من خواست تا دیگر رزمندگانی که اوضاع بهتری دارند را به عقب برگردانند و او را در همان مکان رها سازند. به همین خاطر پیکر او تا بحال مفقود مانده است.

منبع:سایت فاتحان

 

برای شاید روح شهیدان صلوات

 

 

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 754
  • 755
  • 756
  • ...
  • 757
  • ...
  • 758
  • 759
  • 760
  • ...
  • 761
  • ...
  • 762
  • 763
  • 764
  • ...
  • 1182
 << < خرداد 1404 > >>
شنبه یکشنبه دوشنبه سه شنبه چهارشنبه پنج شنبه جمعه
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

فاطمه(س) بی نشان

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • وصیت نامه شهدا
  • خاطرات دفاع مقدس
  • خاطرات شهدا

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

خادمان

کاربران آنلاین

  • زهرا دشتي تختمشلو
  • فاطمه مقيمي
  • فاطمه حیدرپور

آمار

  • امروز: 937
  • دیروز: 240
  • 7 روز قبل: 1213
  • 1 ماه قبل: 7529
  • کل بازدیدها: 238854

مطالب با رتبه بالا

  • شهادت آیت الله بهشتی و هفتاد دو تن از یارانش را تسلیت عرض می نمایم (5.00)
  • وصیتنامه عجیب شهید عملیات استشهاد طلبانه شهید علی منیف اشمر (5.00)
  • نگاه خدا ( از خاطرات شهید عبدالحمید دیالمه ) (5.00)
  • شهیدم کن ( از خاطرات شهید مهدی عزیزی ) (5.00)
  • هفته دفاع مقدس گرامی باد (5.00)

رتبه

    ورود

    ابزار وبلاگ

    سخنی از بهشت

    حدیث

    موزیک

    ذکر روز

    دریافت کد ذکر ایام هفته برای وبلاگ
    • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
    • تماس