حلاوت شهادت زير زبان حافظ قرآن
بسم الله الرحمن الرحیم
شهيد زينالعابدين توسلي سال 1337 در محله دولتآباد شهر ري به دنيا آمد. همجواري با بارگاه عبدالعظيم حسني از اهالي ري، مردماني عموما مذهبي و متدين پرورش داده است كه خانواده توسليها يكي از آنها به شمار ميرفتند.
به اين ترتيب زينالدین در ميان يك خانواده مذهبي كه مقدر بود پس از شروع جنگ تحميلي دو شهيد را تقديم نظام اسلامي كند، پرورش يافت و از همان دوران نوجواني به آموزش علوم ديني و فراگيري قرآن پرداخت. براي آشنايي با منش و سيره اين شهيد قرآني دقايقي به گفتوگو با محمد حاجي كتابي از دوستان و همرزمان شهيد پرداختيم كه متن زير روايت حاجي كتابي از سالها همنشيني با يك شهيد است.
مكتب طلايي
سال 1351 بود كه جرقههاي اولين آشنايي بين من و شهيد توسلي در حسينيه بنيفاطمه تهران زده شد. در اين حسينيه آيتالله مكارم شيرازي جلسات سخنراني برگزار ميكرد كه پيش از شروع آن، شاگردان حاجمحمود طلايي نمايشي از حفظيات قرآن كريم را براي حضار اجرا ميكردند. روش حفظ قرآن توسط مرحوم طلايي به اين ترتيب بود كه ايشان آدرس سوره يا آيهاي را ميداد، آن وقت شاگردانش همان آيه را ميخواندند و تسلطشان بر حفظيات قرآن را به نمايش ميگذاشتند. من هم همان روز مجذوب اين برنامه قرآني شدم و تصميم گرفتم به حلقه مكتب طلايي بپيوندم. خصوصاً آنكه در ميان شاگردان حدوداً 9 ـ هشت ساله استاد، نوجواني
15 ـ 14 به چشم ميخورد كه همسن و سال خودم بود و آثار معنويات راه يافته از همجواري با قرآن در چهرهاش به وضوح نمايان بود. او كه زينالعابدين توسلي نام داشت، كمي بعد تبديل به صميميترين دوست من شد. جلسات قرآني استاد طلايي هفتهاي دو روز بعدازظهرها تا نماز مغرب ادامه داشت.
كتابت قرآن به خط نسخ
از خصوصيات بارز شهيد توسلي اين بود كه علاوه بر حفظ و قرائت قرآن كريم، به فراگيري هنرهاي خوشنويسي و نقاشي نيز همت ميگماشت. او كه از حس زيباشناختي فوقالعادهاي برخوردار بود، از هنر خوشنويسي خود براي كتابت قرآن به خط نسخ بهره ميبرد و تابلونوشتههايي از اشعار مثنوي مولوي و حافظ را خلق ميكرد كه برخي از آنها هم اكنون نيز موجود هستند. با گذشت زمان و پيشرفت چشمگيري كه زينالعابدين در خطاطي با قلم يافته بود، براي اينكه هنر خود را تقويت كند، در زمره شاگردان استاد اميرخاني درآمد.
يادم است روزي كه زينالعابدين براي شاگردي استاد اميرخاني به انجمن خوشنويسان رفته بود، 20 سال بيشتر نداشت و افرادي كه در انجمن حضور داشتند، با تصور اينكه او ميخواهد شاگرد استاد شود، حرفهايي به تمسخر زده بودند. آنها استدلال ميكردند كه يك خوشنويس بايد حداقل 20 الي 30 سال خطاطي كند تا لايق شاگردي استاد شود، زينالعابدين هم كه به هنر خودش اعتماد داشت، از آنها خواسته بود متني را پيشنهاد بدهند تا خطاطي كند. وقتي شهيد آن متن را نوشته و به حضور استاد برده بود، خود آقاي امير خاني درخواست داده بود تا نام زينالعابدين را جزو شاگردان بنويسند.
نقاشي تصوير امام
در دوران مبارزات انقلابي بنده و شهيد توسلي در مرز 20 سالگي بوديم. در آن روزها كه همسن و سالهاي زينالعابدين شور و هيجان انقلابي خود را در تظاهرات و حضور در خيابانها نشان ميدادند، او كه به تأثير هنرهاي خود در تهييج افكار عمومي مطلع بود، به همراه تعداد ديگري از هنرمندان دست به نوشتن تابلوها و كشيدن نقاشيهايي ميزند كه مورد استفاده مردم در راهپيماييها قرار ميگيرد. آن روزها زينالعابدين به اتفاق تعدادي از هنرمندان متعهد انقلابي در يكي از خانههاي حوالي ميدان شهدا به شكل مخفيانه اقدام به نوشتن پلاكاردها و تابلوهايي ميكردند كه در تظاهرات از آنها استفاده ميشد. وقتي قرار بر برگزاري اربعين سال 57 رسيد، شهيد توسلي از ساعت 12 شب تا شش صبح تصوير امام را در ابعاد بزرگي نقاشي كرد تا در آن راهپيمايي بزرگ استفاده شود. من خودم آن روز كنارش بودم و ديدم كه با چه جديت و سختكوشي نقاشي را طي شش ساعت به اتمام رساند.
صوت محزون قرآن
يكي از ويژگيهاي قرآني شهيد زينالعابدين توسلي، قرائت قرآن به سبك استاد محمود منشاوي بود كه صوت و لحن محزون، از ويژگيهاي اين سبك به شمار ميرود. كساني كه پاي قرائتهاي زينالعابدين مينشستند، قرائت محزون جواني نوراني را به ياد ميآورند كه چگونه در جلسات قرآني همه حضار را تحت تاثير صوت زيباي خود قرار ميداد و سيمايي از يك جوان متدين و مذهبي را براي همگان به نمايش ميگذاشت.
شهادت دو برادر به فاصله يك هفته
بعد از پيروزي انقلاب فعاليتهاي فرهنگي و عقيدتي ما ادامه داشت. اما زينالعابدين كه فكر و روانش را با كلام الهي پرورش داده و قلب پاكش را به نور قرآن منور ساخته بود، ديگر توان تحمل بيقراريهاي روحش را نداشت. لذا با شروع جنگ تحميلي تمام تلاش خود را براي قرار گرفتن در صف مجاهدان راه خدا قرار داد و كمي بعد در حالي كه يكي از برادرانش به نام عليرضا توسلي، در جبهههاي جنگ حضور داشت، او نيز به صف رزمندگان پيوست و سال 1360 در جبهههاي غرب به شهادت رسيد. در حالي كه تنها يك هفته بعد خبر شهادت برادرش شهيد عليرضا توسلي نيز به خانوادهاش داده شد.
شهيد توسلي در بخش ديگري از همين وصيتنامه با دعوت از مردم به رعايت تقوي و پيروي از ولايت فقيه نوشته بود: شهادت شيرينتر از قند است. خدايا نصيبمان كن…
منبع:سایت فاتحان
برای شادی روح شهیدان صلوات