فاطمه(س) بی نشان

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 
  • حرم فلش - کد دعای فرج برای وبلاگ

مصاحبه ای که به دستور دادستان پخش نشد

27 شهریور 1395 توسط مادر پهلو شکسته

بسم الله الرحمن الرحیم

در مصاحبه‌ای که قرار بود در چهلمین روز شهادت انصاری از صدا و سیما پخش شود، کدهایی به منافقین می‌داده که به همین دلیل دادگاه صلاح ندید که اعترافات ایشان پخش شود. 

 


 شهید دکتر علی اخوین انصاری به سال 1323 در رودسر متولد شد. وی تنها استانداری بود که لیاقت داشت خلعت شهادت بر تن کند و عند ربهم یرزقون شود. وی پس از خدمات خالصانه ای که در راه انقلاب اسلامی انجام داد در 15/4/1360 به دست منافقین به شهادت رسید. مراسم تشییع جنازه استاندار عزیز گیلان آنقدر با شکوه و به یادماندنی بود که مخالفان و منافقین را در یک درماندگی بزرگی واگذاشته بود.

همسر دکتر در مورد این شهید بزرگوار در کتاب «استاندار آسمانی» این گونه روایت می‌کند:

«دو شب قبل از شهادتش به من توصیه کرد که وصیت‌نامه‌ام را توی همان ساکی گذاشته‌ام که اسلحه را گذاشته‌ام. رمز آن نیز شماره شناسنامه‌ام می‌باشد. حتی به من توصیه کرد پشت تابوتم این شعارها را بدهید: علی جان منزل نو مبارک. علی جان شهادتت مبارک. علی جان راهت ادامه دارد و الله‌اکبر… او تاکید کرد: جز این‌ها چیزی دیگر نمی‌گویید. خانم ذره‌ای گریه نمی‌کنی. مطمئن باش قاتلم پا به پای تو حرکت می‌کند و از تمام حرکاتت فیلمبرداری می‌کند. به محض اینکه شنیدی شهید شده‌ام لباس سفید بپوش، یا به سنت عرب‌ها سبزپوش.

به او گفتم: مرد حسابی با این اختلاف فکری که با بعضی از اعضای خانواده‌ات دارم، لباس سرخ و سفید بپوشم؟ چه فکری خواهند کرد؟ این را باید به مادرت بگویی نه به من، کسی به مادرت نمی‌گوید، تو می‌روی شوهر می‌کنی؛ اما به من می‌‌گویند، اتفاقاً بعد از شهادتش، بعضی هم این را گفتند. وقتی با شهید انصاری ازدواج کردم از مال دنیا 32 تومان بیشتر نداشت، هنگامی که شهید شد فقط دو هزار تومان در جیب‌هایشان بود و مال دیگری نداشت.

در خصوص مسائل مادی بعد از شهادت انصاری دشمنان او شایعاتی به من نسبت دادند از جمله شایعه‌ای در آن روزها در رشت پیچیده بود که من و آقای بهزاد نبوی در پروژه رشت آستارا دست به یکی کرده‌ایم و پول آن را برداشته و فرار کرده‌ایم. این شایعه به قدری قوت گرفته بود که صدا و سیمای رشت مجبور شد با من مصاحبه کند و آن را پس از اخبار شب، پخش کند. من تا آن روز نه بهزاد نبوی را می‌شناختم و نه اطلاعی در مورد پروژه شایع شده می‌دانستم.»


منبع: سایت فاتحان

 

برای شادی روح شهیدان صلوات

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 نظر دهید »

سینه پرمهری که بر آن گلوله دوشکا نشست

27 شهریور 1395 توسط مادر پهلو شکسته

بسم اللهالرحمن الرحیم

در زمان قدیم در سرخس فقط یک مغازه پشم ها را ماشین می کرد و مردم از اطراف شهر پشم دامهای خود را به آنجا می آوردند.

یک روز پشم ها را برای کمانه زنی به آنجا برده بودم کارم که تمام شد موقع تسویه حساب مبلغ بیست ریال کم داشتم دیدم یک آقایی مبلغ مورد نیاز را به حجی گلشیخی پرداخت کرد. هرچه به او گفتم آقا شما کی هستید و طلب شما را چگونه پرداخت کنم خودش را معرفی نکرد. همیشه به فکر بودم خدایا چطوری آن بنده خدا را پیدا کنم؟ تا اینکه پس از حدود بیست سال از آن اتفاق، یک روز به گلزار شهدای کندکلی سرخس رفتم یکی از شهدا توجه مرا به خود جلب کرد چهره اش برایم آشنا بود. با خودم گفتم: چقدر آشناست؟ کجا دیده ام؟ تا اینکه یادم آمد این شهید همان آقایی است که از من بیست ریال طلب دارد به سراغ خانواده شهید رفتم و جریان را گفتم وآنها مرا حلال کردند.
راوی: شهروند سرخسی

* نحوه شهادت شهید محمد ارجمندی

در لشکر پنج نصر تیپ هجده امام جواد علیه السلام گردان جندالله به عنوان تیربارچی دسته انجام وظیفه می کرد.

عملیات در نیمه شب ۱۳۶۲/۰۷/۲۷ در غرب مریوان برای تصرف ارتفاعات شرقی شهر مریوان و شهر پنجوین عراق با رمز یاالله یاالله یاالله آغاز شد. رزمندگان در دو مرحله اول پادگان و شهرک چوارته را به تصرف در آوردند و به طرف شهر پنجوین عراق پیشروی نمودند و در مرحله دوم عملیات نیمه شب ۱۳۶۲/۰۷/۲۹ به دشمن هجوم بردند.

بعد از تصرف شهر پنجوین به سمت ارتفاعات مشرف به شهر در حال حرکت بودیم که تیربارها و سلاح های دشمن شروع به باریدن کرد. همان طور که داخل شیارها و دره ها در حال پیشروی بودیم ناگهان آرپی جی دشمن به ناحیه شکم و کمر فریدون اسدخانی اصابت کرد و او را به شهادت رساند.

محمد ارجمندی نیز در حالیکه شجاعانه در حال انجام عملیات بود، ناگهان گلوله دوشکا به سینه اش اصابت کرد و بر زمین افتاد، بالای سرش رفتم که داشت ذکر می گفت.

بچه های امدادگر رسیدند و من به سمت جلو حرکت کردم آتش خیلی شدید بود امدادگران محمد را به عقب آورده بودند و به علت صعب العبور بودن منطقه باید او را از سراشیبی به سمت بالا می آوردند و در حالیکه از آن طرف عراق همه فشار زیاد آورده بود مجبوربه عقب نشینی شدیم و در نهایت پیکر پاک شهید محمد ارجمندی و تعدادی دیگر از همشهریان عزیز سال های سال در آن منطقه ماند تا اینکه در سال هفتاد و یک پیکر پاکش تفحص شد و به وطن باز گشت و در بهشت نبی سرخس آرام گرفت.


راوی: همرزم شهید آزاده مرتضی سجادی

منبع: سایت فاتحان

 

برای شادی روح شهیدان صلوات

 نظر دهید »

وقتی فرمانده پله بقیه شد!

27 شهریور 1395 توسط مادر پهلو شکسته

بسم الله الرحمن الرحیم

لباسهای خیس به تنمون سنگینی می کرد… ستون گردان پایین ارتفاع زیر پای عراقی ها بود.همهمه ی بسیجی ها میان رعد و برق و شر شر باران گم شده بود…
حالا گونی هایی رو که عراقی ها پله وار زیر کوه چیده بودنداز گل و لای لیز شده بود و اسباب دردسر…
بچه ها از کت و کول هم بالا می رفتند که از شر باران خلاصی یابند و خودشان را به داخل غار بزرگ زیر قله برسانند.
انگار یه گونی،جنسش با بقیه فرق داشت.لیز و سُر نبود… بسیجی ها پا روش می گذاشتندومی پریدند اون ور آب و بعد داخل غار.اما گونی هر از گاهی تکان میخورد!!
شاید اون شب هیچ بسیجی ای نفهمید که علی آقا فرمانده شون پله شده بود برای بقیه… حدود یکی دو نفر هم که متوجه شدیم،دم غار،اشکهایمان با باران قاطی شده بود……….

 

منبع:سایت فاتحان

 

برای شادی روح شهیدان صلوات

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 656
  • 657
  • 658
  • ...
  • 659
  • ...
  • 660
  • 661
  • 662
  • ...
  • 663
  • ...
  • 664
  • 665
  • 666
  • ...
  • 1182
 << < خرداد 1404 > >>
شنبه یکشنبه دوشنبه سه شنبه چهارشنبه پنج شنبه جمعه
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

فاطمه(س) بی نشان

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • وصیت نامه شهدا
  • خاطرات دفاع مقدس
  • خاطرات شهدا

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

خادمان

کاربران آنلاین

آمار

  • امروز: 134
  • دیروز:
  • 7 روز قبل: 973
  • 1 ماه قبل: 7289
  • کل بازدیدها: 238614

مطالب با رتبه بالا

  • وصیت نامه شهید یوسف راسخ (5.00)
  • کوه خضرنبی ( از خاطرات شهید مهدی طهماسبی (5.00)
  • یا حسین(ع) (5.00)
  • کفاره گناه ( از خاطرات شهید مهدی باکری ) (5.00)
  • وصیت نامه شهید عباس بنایی (5.00)

رتبه

    ورود

    ابزار وبلاگ

    سخنی از بهشت

    حدیث

    موزیک

    ذکر روز

    دریافت کد ذکر ایام هفته برای وبلاگ
    • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
    • تماس