فاطمه(س) بی نشان

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 
  • حرم فلش - کد دعای فرج برای وبلاگ

عکس سفارشی که آخرین یادگاری یک شهید شد

10 فروردین 1397 توسط مادر پهلو شکسته

شهید سلیمی صبح روز شهادتش از دوستان خود خواسته بود که چند عکس یادگاری بگیرند. این جملات و تغییر ناگهانی رفتار وی خود گویای این مطلب بود که روح اسلامی‌اش تا چه حد با خدا پیوند نزدیک داشته و تا چه حد مشتاق رسیدن به لقاءالله بوده است.


در میان رهروان اسلام و مردان خدا بزرگانی بودند و هستند که با اعمال و رفتارشان توانسته‌اند بعد از ۱۴ قرن، قلب‌ها را در راه خدا و پیامبرانش به طپش در آورند و چه بسا خاطرات و روایات زیادی که از آن‌ها در خاطره‌ها ثبت شده است.

شهید غلامرضا مقدم سلیمی نیز یکی از این شیفتگان راه خدا بود که در تابستان ۱۳۳۴ در خانواده‌ای پر جمعیت بدنیا آمد و زندگی پر تلاطم خود را آغاز کرد.

در تمام مدت تحصیل در مدرسه و دبیرستان یکی از بهترین و با استعدادترین محصلین بود. بعد از اخذ دیپلم وارد مدرسه عالی شد و فوق دیپلم خود را در رشته ساختمان دریافت کرد. در ابتدای سال ۵۶ به خدمت سربازی اعزام شد و با درجه گروهبان یکمی در پادگان‌های منجیل و قزوین مشغول خدمت شد. در دوران انقلاب در پی صدور فرمان امام (ره) مبنی بر فرار سربازان با تنی چند از دیگر دوستان از پادگان فرار کرد و گروه مقاومتی در محله خود تشکیل داد.

پس از پیروزی انقلاب از طریق کنکور سراسری برای ادامه تحصیل وارد مدرسه عالی علوم بانکی شد، ولی او با روحیه اسلامی که داشت این رشته را مناسب خود نمی‌دانست. پس از تعطیلی دانشگاه‌ها در جریان انقلاب فرهنگی و با آغاز جنگ تحمیلی از سوی عراق بلافاصله به اتفاق گروهی از افراد کمیته مرکزی منطقه ۹ به جبهه خرمشهر رفته و مبارزات خود را علیه بعثی‌ها آغاز کرد.

سپس با نفوذ دشمن به خرمشهر، در آبادان به مبارزه خود در کنار رزمندگان حق ادامه داد تا آنکه در ۵۹.۸.۱۵ در ایستگاه ۷ آبادان به درجه رفیع شهادت نائل آمد.

به گفته دوستان شهید سلیمی، وی صبح روز شهادت به آنان گفته بود: «من امروز دیگر بر نخواهم گشت» و از آن‌ها خواسته بود که چند عکس یادگاری بگیرند. این جملات و تغییر ناگهانی رفتار وی خود گویای این مطلب بود که روح اسلامی وی تا چه حد با خدا پیوند نزدیک داشته و تا چه حد مشتاق رسیدن به لقاء الله بوده است.

 

منبع:سایت فاتحان

 

برای شادی روح شهیدان صلوات

 

 

 نظر دهید »

با ۵ بار مجروحیت در تفحص شهدا پر کشید

10 فروردین 1397 توسط مادر پهلو شکسته

سعید خیلی امر به معروف می کرد،پس از اتمام جنگ ،جهاد اکبر را آغاز نمود او همیشه دغدغه داشت و خود را موظف می دانست که در هر شرایطی هر کار خیری از دستش بر می آمد انجام دهد .

 

 سحرگاه هفدهم اسفند ماه سال ۱۳۴۷تولد سعید، نوید بخش بهاری زودهنگام در جمع خانواده شد.

خردسال بود که به بیماری سختی دچار شد و امیدی به زنده ماندنش نبود مادرش به حضرت علی اصغر(ع) توسل جست و شفای فرزند را طلبید وسعید حیاتی دوباره یافت . با گذر ایام، بازیهای کودکانه را به نیمکتهای کلاس اول سپرد .از همان دوران ابتدایی هیچ وقت خوراکی به مدرسه نمی برد میگفت شاید یکی نداشته باشد و دلش بخواهد .

 

سعید بچه آرام و شادابی بود،سال ۵۷ که انقلاب شد تمام فکرش این بود که مردم چه کار می کنند شاید او هم بتواند یک کاری برای معلمهایش انجام دهد . او در مدرسه شهید دیالمه مشغول به تحصیلات دوران راهنمایی شد و معلمانش مشوق خوبی برای جهت دادن به فطرت پاک او بودند و علاقه خاصی میان آنها و سعید وجود داشت .

سعید به شرکت در مجالس مذهبی علاقمند بود و در مسجد، مکبر ونوحه خوان بود. حضور در تشیع جنازه شهدا را برخود فرض می دانست و برایشان نوحه خوانی می کرد .

سعید در سال۱۳۶۱ عضو پایگاه بسیج شهید مطهری شد و با رها کردن سنگر علم ، دانش آموز مدرسه عشق گشت. حدودا ۱۳- ۱۴سالش بود که شناسنامه اش را دستکاری کرد و بدون اینکه به خانواده بگوید به جبهه رفت بعد دوستانش دوچرخه اش را آوردند  در خانه تحویل دادند و گفتند سعید رفت منطقه . او تا سال۱۳۶۷در تسلیحات گردان حمزه لشگر۲۷ محمد رسول الله (ص) مشغول بود و ۵بار مجروح شد.

 

او در جریان عملیات کربلای ۵ و مرصاد، از ناحیه بازو و شکم جراحات شدیدی برداشت.در تحمل درد خیلی صبور بود. او هر بار که از جبهه به مرخصی می آمد در فاصله کوتاهی مجددا به سوی دیار عاشقان باز می گشت.در سال ۶۶به عضویت سپاه درآمد و پس از جنگ در اطلاعات تیپ یکم لشکرفعالیت نمود .

در سال ۶۹آموزش دوره چتربازی اتوماتیک را دید. سعید همچنان دل در گرو لحظات جبهه داشت ودر هر جا خدمتگذار. سعید خیلی امر به معروف می کرد،پس از اتمام جنگ ،جهاد اکبر را آغاز نمود او همیشه دغدغه داشت و خود را موظف می دانست که در هر شرایطی هر کار خیری از دستش بر  می آمد انجام دهد .گاهی در قالب یک هیئت به عنوان یک پرچمدار بود و گاهی به مستمندان و ایتام کمک میکرد.

 

سعید در کارها پشتکار و جدیت داشت. اوارادت خاص و عملی به ائمه اطهار (ع) داشت در شب ولادت مولای متقیان علی بن ابیطالب (ع) در سال ۱۳۶۹ هیئت عشاق الخمینی (ره) را تاسیس کرد و خود اداره آن را بر عهده گرفت و معتقد بود که باید در شادی اهل بیت شاد و در غم آنها ناراحت باشیم وخودش همیشه همینگونه بود.

 

 
 
 
 
 
خاطرات دفاع مقدس
 
 
با ۵ بار مجروحیت در تفحص شهدا پر کشید

سعید خیلی امر به معروف می کرد،پس از اتمام جنگ ،جهاد اکبر را آغاز نمود او همیشه دغدغه داشت و خود را موظف می دانست که در هر شرایطی هر کار خیری از دستش بر می آمد انجام دهد .

مشرق: سحرگاه هفدهم اسفند ماه سال ۱۳۴۷تولد سعید، نوید بخش بهاری زودهنگام در جمع خانواده شد.

خردسال بود که به بیماری سختی دچار شد و امیدی به زنده ماندنش نبود مادرش به حضرت علی اصغر(ع) توسل جست و شفای فرزند را طلبید وسعید حیاتی دوباره یافت . با گذر ایام، بازیهای کودکانه را به نیمکتهای کلاس اول سپرد .از همان دوران ابتدایی هیچ وقت خوراکی به مدرسه نمی برد میگفت شاید یکی نداشته باشد و دلش بخواهد .

 

سعید بچه آرام و شادابی بود،سال ۵۷ که انقلاب شد تمام فکرش این بود که مردم چه کار می کنند شاید او هم بتواند یک کاری برای معلمهایش انجام دهد . او در مدرسه شهید دیالمه مشغول به تحصیلات دوران راهنمایی شد و معلمانش مشوق خوبی برای جهت دادن به فطرت پاک او بودند و علاقه خاصی میان آنها و سعید وجود داشت .

سعید به شرکت در مجالس مذهبی علاقمند بود و در مسجد، مکبر ونوحه خوان بود. حضور در تشیع جنازه شهدا را برخود فرض می دانست و برایشان نوحه خوانی می کرد .

سعید در سال۱۳۶۱ عضو پایگاه بسیج شهید مطهری شد و با رها کردن سنگر علم ، دانش آموز مدرسه عشق گشت. حدودا ۱۳- ۱۴سالش بود که شناسنامه اش را دستکاری کرد و بدون اینکه به خانواده بگوید به جبهه رفت بعد دوستانش دوچرخه اش را آوردند  در خانه تحویل دادند و گفتند سعید رفت منطقه . او تا سال۱۳۶۷در تسلیحات گردان حمزه لشگر۲۷ محمد رسول الله (ص) مشغول بود و ۵بار مجروح شد.

 

او در جریان عملیات کربلای ۵ و مرصاد، از ناحیه بازو و شکم جراحات شدیدی برداشت.در تحمل درد خیلی صبور بود. او هر بار که از جبهه به مرخصی می آمد در فاصله کوتاهی مجددا به سوی دیار عاشقان باز می گشت.در سال ۶۶به عضویت سپاه درآمد و پس از جنگ در اطلاعات تیپ یکم لشکرفعالیت نمود .

در سال ۶۹آموزش دوره چتربازی اتوماتیک را دید. سعید همچنان دل در گرو لحظات جبهه داشت ودر هر جا خدمتگذار. سعید خیلی امر به معروف می کرد،پس از اتمام جنگ ،جهاد اکبر را آغاز نمود او همیشه دغدغه داشت و خود را موظف می دانست که در هر شرایطی هر کار خیری از دستش بر  می آمد انجام دهد .گاهی در قالب یک هیئت به عنوان یک پرچمدار بود و گاهی به مستمندان و ایتام کمک میکرد.

 

سعید در کارها پشتکار و جدیت داشت. اوارادت خاص و عملی به ائمه اطهار (ع) داشت در شب ولادت مولای متقیان علی بن ابیطالب (ع)  در سال ۱۳۶۹ هیئت عشاق الخمینی (ره) را تاسیس کرد و خود اداره آن را بر عهده گرفت و معتقد بود که باید در شادی اهل بیت شاد و در غم آنها ناراحت باشیم وخودش همیشه همینگونه بود. مدتی بعد به خواستگاری همسر دوست شهیدش ” رضا مومنی ” رفت.  در شهریورماه ۱۳۷۰خطبة عقدشان توسط مقام عظمای ولایت  جاری شد و برای فرزند شهید مومنی دوست و یار دیرینه اش(محمدرضا مومنی) پدری مهربان شد.

 

سعید در  سال ۷۴ وارد کمیته تفحص شد و به جستجوی پیکر پاک شهدا پرداخت. سرانجام در روز دوم دی ماه سال۱۳۷۴،در آخرین روز ماه رجب المرجب  در ارتفاعات ۱۱۲ فکه ، زمین و زمان کربلا شد و صدای انفجار،بال پرواز را گشود،با همسفرش شهید غلامی در مسیر نور بر اثر انفجار مین ،جام شهادت را نوشیدند و گرد یتیمی بر چهره فرزندانش محمدرضا و محمد صادق نشست و عاشق اهل بیت در روز تولد امام حسین (ع) در جمع شهدای بهشت زهرا قطعه۲۹ ردیف۱۴شماره۸ غزل رهایی را سرود.

 

منبع:سایت فاتحان

 

برای شادی روح شهیدان صلوات

 

 

 نظر دهید »

فیلمبردار آمد داخل از من پرسید چه آرزویی داری( از خاطرات شهید رضا حاجی زاده )

09 فروردین 1397 توسط مادر پهلو شکسته

مراسم عروسی ما به خواست خودمان نیمه شعبان در مسجد برگزار شد و من حجاب کامل داشتم.
جالب است برایتان بگویم وقتی فیلمبردار آمد داخل از من پرسید چه آرزویی داری؟
می­‌دانستم رضا دوست دارد شهید شود چون بارها گفته بود، من هم در جواب فیلمبردار گفتم:
ان شاءالله عاقبت ما ختم به شهادت شود. من رضا را خیلی دوست داشتم،
فکر می کنم عشق ما خیلی خاص بود. بعد از رضا پرسید شما چه آرزویی دارید؟ گفت همین که خانم گفت.

منبع:سایت ابروباد

 

برای شادی روح شهیدان صلوات

 

 

 

 نظر دهید »
  • 1
  • 2
  • 3
  • ...
  • 4
  • ...
  • 5
  • 6
  • 7
  • ...
  • 8
  • ...
  • 9
  • 10
  • 11
  • 12
  • ...
  • 1182
 << < خرداد 1404 > >>
شنبه یکشنبه دوشنبه سه شنبه چهارشنبه پنج شنبه جمعه
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

فاطمه(س) بی نشان

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • وصیت نامه شهدا
  • خاطرات دفاع مقدس
  • خاطرات شهدا

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

خادمان

کاربران آنلاین

آمار

  • امروز: 77
  • دیروز: 281
  • 7 روز قبل: 1866
  • 1 ماه قبل: 7265
  • کل بازدیدها: 238270

مطالب با رتبه بالا

  • وصیتنامه روحانی شهید یوسف خانی (5.00)
  • عاشقی ( جمله ای از شهید رضا اسماعیلی ) (5.00)
  • در مسلخ عشق جز نكو را نكشند روبه صفتان زشت خو را نكشند. (5.00)
  • اسفندیاری که در عملیات کربلای 5 جا ماند (5.00)
  • مروری برزندگی شهید علی بیگی (5.00)

رتبه

    ورود

    ابزار وبلاگ

    سخنی از بهشت

    حدیث

    موزیک

    ذکر روز

    دریافت کد ذکر ایام هفته برای وبلاگ
    • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
    • تماس