تورو خدا تا آخر بخون شاید تکونی بدی به خودت
به نام خدا
چند روز بعد از عملیات ، یک نفر رو دیدم که کاغذ و خودکار گرفته بود دستش …
هر جا می رفت همراه خودش می برد
از یکی پرسیدم: چشه این بچه؟
گفت: آرپی جی زن بوده
توی عملیات اونقدر آرپی جی زده که دیگه نمی شنوه
باید براش بنویسی تا بفهمه
دل نوشت:
گوشهایت را دادی تا ما چشم و گوشمان باز شود
چشم و گوشمان که باز نشد هیچ، بماند!
شرمنده ی ایثارتم شديم جوانمرد
و حال ما مختاریم! که از ولایت حمایت کنیم یا نه!
و حال ما مختاریم! تا زمانی که صلح و صفا است از ولایت دم بزنیم و گاه فتنه و بلا، تقیه کنیم!
و حال ما مختاریم! چرا که زین پس دنیا به کام نخواهد بود و اوضاع بر کسانی که از ولایت دم می زنند
و شیعه مولا هستند سخت تر خواهد شد.
و حال ما مختاریم! علوی باشیم، حسینی باشیم، مهدوی باشیم یا در کنار حرملهها بایستیم!
افسران - و حال ما مختاریم!
شهید منتظر مرگ نمی ماند، يلكه اوست که مرگ را برمی گزیند.
شهید پیش از آنکه مرگ ناخواسته به سراغ او بیاید،
به اختیار خویش می میرد و لذت زیستن را نیز می یابد
نه همانند کسي که دغدغه مرگ حتی آنی او را به خود وا نمی گذاردش
و خود را به ریسمان پوسیده غفلت میآویزد
و روزها و هنوزها می گذرد
و ما همچنان
دست هامان خالی است !