فاطمه(س) بی نشان

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 
  • حرم فلش - کد دعای فرج برای وبلاگ

ولایت فقیه

18 تیر 1399 توسط مادر پهلو شکسته

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

روز سیزده آبان 88 بود. می خواستم زودتر به محل کارم بروم.

اما خیلی خوابم می آمد . کنار بخاری توی منزل برای لحظاتی خوابم برد.

یکباره دیدم روبه رو درب دانشگاه تهران قرار دارم.

جمعیتی داخل دانشگاه شعار می دادند.نگاهم به روبه روی درب دانشگاه افتاد .

ابراهیم هادی وجواد افراسیابی ورضا گودینی کنار هم با عصبانیت ایستاده بودند وبه درب

دانشگاه نگاه می کردند .

بعد از مدت ها از دیدن دوستانم خوشحال شدم . می خواستم به سمت آن ها بروم اما آنقدر عصبانی بودند که

جرأت نکردم

از خواب پریدم.این رویا چند دقیقه بیشتر نبود ،ولی نفهمیدم چه خبر است؟

زنگ زدم به یکی از دوستانم در حراست دانشگاه تهران .گفتم جلوی درب دانشگاه چه خبراست؟

گفت:همین الان جمعیت فتنه گر ،تصویر بزرگ مقام معظم رهبری را پاره کردند وبه حضرت آقا ناسزا گفتند علت حضور

شهدا را فهمیدم .ابراهیم به مسئله ولایت فقیه بسیار اهمیت می داد.

منبع:کتاب سلام بر ابراهیم جلد دوم

 

برای شادی روح شهدا صلوات

 

 

 

 نظر دهید »

کلت خلبان

16 تیر 1399 توسط مادر پهلو شکسته

بسم الله الرحمن الرحیم

یکی از چیزهایی که زجرم می داد ،شهادت رفقای خلبانم بود.تا ساعت دوازده یا یک شب ،دور هم بودیم وصحبت می کردیم

صبح می رفتند برای مأموریت ،و هواپیمایشان را می زدند .جسدشان را می آوردند بیمارستان وخودم جواز دفنشان را می نوشتم ،

خلبانی بود به نام فرزین ،با هواپیما فرود می آمد ،بلا فاصله سوار هواپیمای دیگری می شد وپرواز می کرد .عاشق بود .

هواپیمایش را زده بودند ،پریده بود بیرون .دو شبانه روز پیاده راه آمده وبا چه بدبختی ای خودش را به نیروهای خودی

رسانده بود. کارهای اولیه درمان اورا کردیم .نشسته بود روی تخت وتعریف می کرد چه اتفاقی برایش افتاده،چگونه

هواپیمایش را زده اند.وچطور حودش را به نیروهای خودی رسانده .ما هم دورش ایستاده بودیم وگوش می کردیم.

حرف هایش که تمام شد،از پرواز صحبت کرد .وضعیت خوبی که نداشت ،اما آماده می شد برود پرواز .گفتم :<یک هفته

استراحت کن .>قبول نکرد تا این حد آماده خدمت بود .سرانجام هم شهید شد،آن هم به طرزی ناراحت کننده ،

شب قبل از پروازش بود.به او تأکید کردم کمتر پرواز کند ،اما عاشق پرواز بود .اصلا ول کن قضیه نبود .رفت بمباران ،وقتی

که جسدش را أوردند ،علاعم خفگی داشت .فکر کردیم بند چتر پرواز ،اورا خفه کرده است ،اما برادران سپاه که او را پیدا

کرده بودند ،گفتند روستایی هااورا با بند چنرش خفه کرده اند .

بعداز مأموریت وموقع برگشت ،دشمن ،هواپیمای او را می زند .ایشان از هوا پیما می پرد بیرون،ودر روستایی بین مرز

ایران وعراق پایین می آید .روستایی ها ،دورش را می گیرند .چون مو های فر فری وپوست سبزه ای داشت ،قیافه اش

شبیه به خلبان های عراقی بود. کلتش را می اندازد سمت روستایی ها ومی گوید ایرانی هستم ،ولی آنها حرفش را گوش

نمی دهند واورا به عنوان خلبان عراقی میگرند اعتراض می کند که {بابا من ایرانی هستم }روستایی ها می گویند به به

فارسی هم حرف می زند .روستایی ها ی مرز نشین که ازبمباران هواپیماهای عراقی آسیب زیادی دیده بودند ،به

خیال اینکه خلبان جاسوس عراقی است.اورا با بند چتر پروازش خفه می کنند .نیرو های سپاه که دنبال او می کشتند ،دیر

میرسند وبا جسد او روبه رو می شوند

منبع:کتاب روشنای خاطره ها .باز خوانی چهل خاطره کوتاه جنگ با یادداشت های مرتضی سرهنگی

 

 

برای شادی روح شهیدان صلوات

 نظر دهید »

خاطره از شهید مهدی زین الدین

16 فروردین 1397 توسط مادر پهلو شکسته

بعد خیبر، دیگر کسی از فرمانده گردان ها و معاون ها شان باقی نماند بود؛ یا شهید شده بودند، یا مجروح. با خودم گفتم«بنده ی خدا حاج مهدی. هیچ کس رو نداره. دست تنها مونده.» رفتم دیدنش. فکرمی کردم وقتی ببینمش، حسابی تو غمه. از در سنگر فرمان دهی رفتم تو. بلند شد. روی سرو صورتش خاک نشسته بود، روی لبش هم خنده ؛ همان خنده ی همیشگی. زبانم نگشت بپرسم«با گردان های بی فرمان دهت می خواهی چه کنی؟»

 

منبع:سایت فاتحان

 

برای شادی روح شهیدان صلوات

 

 1 نظر
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • ...
  • 6
  • ...
  • 7
  • 8
  • 9
  • 10
  • 11
  • 12
  • ...
  • 1182
 << < شهریور 1404 > >>
شنبه یکشنبه دوشنبه سه شنبه چهارشنبه پنج شنبه جمعه
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        

فاطمه(س) بی نشان

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • وصیت نامه شهدا
  • خاطرات دفاع مقدس
  • خاطرات شهدا

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

خادمان

کاربران آنلاین

  • نویسنده محمدی

آمار

  • امروز: 83
  • دیروز: 228
  • 7 روز قبل: 1140
  • 1 ماه قبل: 4924
  • کل بازدیدها: 258987

مطالب با رتبه بالا

  • چرا رکعت دوم نمازت رو این قدر آروم خوندی؟ ( از خاطرات شهید عبدالهی ) (5.00)
  • وصيت نامه شهيد عبدالله غلامي (5.00)
  • دهشت‌زده و تعجب‌زده (5.00)
  • وصیتنامه شهید محمد رضا قوس (5.00)
  • وصیت نامه شهید قاسم میر حسینی (5.00)

رتبه

    ورود

    ابزار وبلاگ

    سخنی از بهشت

    حدیث

    موزیک

    ذکر روز

    دریافت کد ذکر ایام هفته برای وبلاگ
    • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
    • تماس