فاطمه(س) بی نشان

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 
  • حرم فلش - کد دعای فرج برای وبلاگ

مسجد جامع صدام حسین

22 مهر 1395 توسط مادر پهلو شکسته

به نام خدا

 

دشمن برای تظاهر به مسلمانی، مسجد جامع قصر شیرین را با همان بنا و فرش‌های یک دست، به رنگ کرم و به نام مسجد جامع صدام سالم نگه داشته بود.
صدام ملعون به خیال خام خود در فکر حضور فوری در همه مناطق کشورمان بود و هر نقطه ای را که تصرف می‌کرد نام آن را به اسم خود تغییر می داد. روایت زیر بیان یکی از خاطرات است.

***

در سال 1361، عراقی‌ها شکست سنگینی از سپاه اسلام خورده بودند. خرمشهر که آزاد شد، امام خمینی(ره) فرمودند: «خرمشهر را خدا آزاد کرد.» در همین زمان دشمن بعثی برای اینکه روحیه‌ شکست خورده نظامیان خود را تقویت کند، و به جهانیان اعلام کند که ما خود عقب‌نشینی کرده‌ایم، به سمت زیادی از مناطق اشغال شده غرب کشور عقب نشینی تاکتیکی کرد.

دشمن که از طرفی نگران بود که مبادا در غرب کشور هم عملیات سپاه اسلام شروع شود، از بیشتر محورهای عملیاتی عقب نشست. در حین عقب‌نشینی؛ ما که در منطقه‌ جنگی بین گیلان غرب و سرپل ذهاب، از شهرهای استان کرمانشاه، به عنوان نیروی اطلاعات و گشتی ـ شناسایی بودیم؛ خطوط ارتباطی خط مقدم را هر شب کنترل می‌کردیم.

در یکی از شب‌ها صدای زیاد ماشین آلات سنگین به گوش می‌رسید. ما طبق معمول فکر کردیم، دشمن با بلدوزر و بیل مکانیکی اقدام به ایجاد خاکریز و سنگر می‌کند. صبح روز بعد متوجه شدیم، این سر و صداها مربوط به عقب‌ نشینی تانک‌ها بوده است.

بی‌ درنگ در مسیر جاده‌ گیلان غرب به سمت قصر شیرین، با گروه تخریب و فرمانده‌ منطقه؛ شهید احمد‌لو و به تعداد 20 نفر از نیروهای رزمی، با یک جیپ جنگی فرماندهی و با تجهیزات لازم به سمت قصر شیرین حرکت کردیم.

اولین پل ارتباطی یکی از رودخانه‌های منطقه به نام چم امام حسن(ع) به وسیله‌ مواد منفجره منهدم شده بود. ما با احتیاط کامل از پایین دست پل تغییر مسیر دادیم و در ادامه به چندین پل برخورد کردیم که دشمن به جای انهدام، تله‌ انفجاری گذاشته بود.

گروه تخریب، مین‌ها را جمع‌آوری کرد. ما هم مواد منفجره را از محل‌های پنهان شده ی زیر پل، بیرون آوردیم و به مسیر خود ادامه دادیم. در یکی از مقرهای بعثی، از دور لوله‌های تانک و آدم دیده می‌شد.

همه‌ نیروها، الله اکبر گویان به سمت آن محل پیش رفتند، تا اگر دشمن در آنجا کمین کرده باشد بلافاصله آنها را نابود کنند. پس از رسیدن به آنجا مشخص شد، دشمن بعثی برای کاستن از سرعت پیشروی نیروها، ماکت‌هایی را به صورت تانک درست کرده بود.

همه‌ آنها توسط نیروها تخریب شد و عصر همان روز به قصر شیرین برگشتیم. در آنجا با پل اصلی شهر که توسط بعثی‌ها منهدم شده بود، مواجه شدیم. به خاطر رعایت تاکتیک‌های جنگی صبر کردیم.

صبح روز بعد به سمت داخل شهر و بخش خسرویه به راه افتادیم. همه با لباس‌ها و تجهیزات کامل از رود قصر شیرین گذشتیم.

وقتی وارد شهر شدیم، دیدیم متأسفانه شهر قصر شیرین توسط دشمنان به تلی از خاک تبدیل شده است. فقط چند مکان به خاطر استفاده‌ نیروهای بعثی سالم نگهداری شده بود.

دشمن برای تظاهر به مسلمانی، مسجد جامع قصر شیرین را با همان بنا و فرش‌های یک دست، به رنگ کرم و به نام «مسجد جامع صدام» سالم نگه داشته بود. تابلوی مسجد جامع صدام را پایین کشیدیم و به سمت خسروی به راه افتادیم.

در حال حرکت بودیم که ناگهان صدای انفجار مهیبی به گوش رسید. یکی از نیروهای با تجربه اعلام کرد، که بچه‌ها روی مین رفته‌اند. بلافاصله برگشتیم. نزدیک پل، یک دستگاه بلدوزر سپاه هنگام عبور از رودخانه، با مین کار گذاشته شده در کف آن، برخورد کرده بود.

فیلمبردار صدا و سیما مرکز ایلام هم از جمله سرنشینان بلدوزر بود که متأسفانه به دلیل شدت جراحت و سقوط در آب، به شهادت رسیده بود. علاوه بر او تعداد دیگری هم شهید و زخمی شده بودند.

راوی: عباسعلی صفایی

 نظر دهید »

بادهای سرخی که به مدد رزمنده‌های رمضان آمد

22 مهر 1395 توسط مادر پهلو شکسته

به نام خدا

 

از امدادها و عنایات الهی در این معرکه می‌توان به وزش طوفان شدید و موسمی معروف به بادهای سرخ و سیاه که موجب استتار و دید بسیار کم دشمن در این نبرد بزرگ شد، اشاره کرد که فواید زیادی بر رزمندگان اسلام به دنبال داشت.
23 تیرماه یادآور عملیاتی است بزرگ به وسعت 1600 کیلومتر مربع در جبهه‌های جنوب در شرق بصره که در 5 مرحله به مدت 2 هفته به طول انجامید. در این عملیات که به فاصله کمتر از 2 ماه پس از آزادسازی خرمشهر همیشه قهرمان صورت گرفت، رزمندگان سلحشور ایران اسلامی در ماه مبارک رمضان با یورش دلیرانه به مواضع سراسر موانع سخت و پیچیده اعم از انواع مین‌ها و بشکه‌های فوگاز انفجاری و آتش‌زا، سیم خاردارهای متعدد، کانال‌های عریض و عمیق 253 و 254 و مهمتر از همه خاکریزهای متعدد و متواتر موسوم به مثلثی همانند خط نفوذناپذیر «بارلو» در آخرین نبرد اعراب با اسرائیل که امکان عبور از این همه موانع عدیده سخت و بعضاً ناممکن می‌نمود، توانستند خاکریزها و کانال‌های اول، دوم و سوم را درنوردیده و خود را به دروازه‌های بصره برسانند به نحوی که پایه‌های حکومت بعثی عراق را به لرزه درآوردند.

صدام و رژیم تا بُن دندان مسلح بعث عراق که از سوی بیش از 36 کشور جهان از نظر عِده و عُده حمایت و پشتیبانی می‌شد سراسیمه در کنار این همه موانع و مواضع با به کارگیری توان زرهی با چند صد تانک و نفربر و توان ماشین جنگی مکانیزه و با صدها سورتی پرواز انواع هواپیماهای بمب‌افکن سنگین و به کارگیری صدها قبضه توپخانه و ادوات سنگین به مقابله با رزمندگان اسلام پرداخت.

گرمای طاقت فرسای بالای 50 درجه خوزستان در کنار گرمای حاصل از انهدام و به آتش کشیدن صدها تانک و نفربر و خودروهای مکانیزه، صحنه را تبدیل به یک میدان نبرد تمام عیار آتش و دود کرده و کار پیشروی و تثبیت مواضع را بسیار سخت و ناممکن ساخته بود.

به رغم همه این موانع غیرقابل باور و پیچیده و گرمای حاصل از انفجار و سوختن ماشین جنگی دشمن و گرمای بی‌نظیر هوا، رزمندگان اسلام تا تاریخ 7 مرداد به رزم بی‌امان خویش ادامه داده و ضربات جبران‌ناپذیری را بر یگان‌های زرهی (3 لشکر)، مکانیزه (یک لشکر)، پیاده (یک لشکر) و چندین تیپ مستقل پیاده، زرهی و مکانیزه وارد آوردند و با به اسارت گرفتن 1315 نفر و کشته و زخمی کردن 7400 نفر و انهدام 1097 دستگاه تانک و نفربر و چندصد دستگاه خودروهای نظامی و مهندسی و ساقط کردن 5 فروند هواپیما و تعداد زیادی از توپخانه و انواع سلاح‌های سنگین و نیمه‌سنگین و سبک، ضربت کاری و فلج‌کننده‌ای را بر پیکر دشمن وارد کردند.

ظفرمندان پرتوان اسلامی همچنین توانستند بیش از 100 دستگاه تانک و نفربر، ده‌ها دستگاه خودروهای نظامی و ادوات مهندسی و تعداد زیادی انواع سلاح‌های نیمه‌سنگین را به غنیمت خویش درآورده و با حفظ منطقه عمومی زید در خاک عراق به خاکریزهای تصرفی پاسگاه زید عراق تغییر موضع و عقب‌نشینی کردند.

از امدادها و عنایات الهی در این معرکه می‌توان به وزش طوفان شدید و موسمی معروف به بادهای سرخ و سیاه که موجب استتار و دید بسیار کم دشمن در این نبرد بزرگ شد، اشاره کرد که فواید زیادی بر رزمندگان اسلام به دنبال داشت.

در ماه ضیافت الهی، رمضان المبارک، یادی از شهدای گرانقدر دفاع مقدس به ویژه شهدای عملیات رمضان کرده و درود بی‌پایان خود را نثار روح و روان مطهرشان می‌نماییم.

محمدباقر نیکخواه محقق دفاع مقدس

 نظر دهید »

یخ زدگی در شب عملیات

22 مهر 1395 توسط مادر پهلو شکسته

به نام خدا

 

مجید با گریه و التماس فرماندهان را راضی کرد که در عملیات بیت‌المقدس 3 شرکت کند. در پایان عملیات، تمام بدنش یخ زده بود که با کوشش و تلاش فراوان، در داخل چادرهای عراقی، او را به حالت اول برگردانده بودند.
مناطق کوهستانی کردستان به دلیل سرمای طاقت فرسای خود؛ باعث صدمات زیادی به رزمندگان در طول جنگ می شد که یکی از این خاطرات را با هم می خوانیم.

***

چند شب مانده به عملیات، قرار شد ما که جزو نیروهای عملیاتی از گردان نصرالله لشگر 5 نصر بودیم؛ از شهر بانه به طرف محل عملیات که یکی از قله‌های شهر ماووت عراق بود، حرکت کنیم.

ماشین‌هایی که قرار بود ما را به خط مقدم جبهه ببرند؛ ولووهای باری بودند. حرکت با این کامیون‌ها بسیار زجرآور بود؛ مخصوصاً با جاده‌های سنگلاخی و بسیار ناهموار. بالاخره به مقر آخر و نزدیک محل عملیات رسیدیم.

دو روز در آنجا بودیم. یک شب، ناگهان به ما خبر دادند که باید حرکت کنیم. این در زمانی بود که فقط 5 روز به آغاز سال جدید، یعنی فروردین 1366 مانده بود. هیچ‌کدام از رزمندگان از شوق عملیات، سال نو یادشان نمی‌آمد.

بالاخره، به محلی رسیدیم که باید بعد از گذشتن از رودخانه، به بالای قله می‌رفتیم و به دشمن حمله می‌کردیم. در حالی که از محل مشخص شده از عرض رودخانه می‌گذشتیم، مجید زنده دل که از دوستان بسیار نزدیک من بود، سُر خورد و داخل آب افتاد.

با وجودی که بچه‌ها به سرعت بیرونش کشیدند، ولی بدنش کاملاً خیس شد. تصور کنید اسفند ماه، آب سرد رودخانه، کوه‌های پر از برف کردستان. با این همه سردی، فکر می‌کنید آن رزمنده در یک قدمی عملیات چه می‌کند.

فرمانده‌ گردان آقای رجب محمدزاده، و فرمانده‌ گروهان حاج آقای احمدی، از او خواستند فوری به عقب برگردد، چرا که روی کوه را یک یا دو متر برف پوشانده بود. اگر او می‌خواست جلوتر برود؛ حتماً یخ می‌زد. ولی مجید که تصمیم خودش را گرفته بود، با گریه و التماس فرماندهان را راضی کرد که در عملیات بیت‌المقدس 3 شرکت کند. البته در پایان عملیات، تمام بندش یخ زده بود که با کوشش و تلاش فراوان، در داخل چادرهای عراقی، او را به حالت اول برگردانده بودند.

وقتی صبح روز بعد از عملیات چهره‌ی خندانش را دیدم که آماده بود خودش خبر سلامتی‌اش را به ما بدهد؛ انگار دنیا را به ما داده بودند و سختی شب عملیات را از تنمان بیرون آورد.

راوی:محمد حسن قارداش پور

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 342
  • 343
  • 344
  • ...
  • 345
  • ...
  • 346
  • 347
  • 348
  • ...
  • 349
  • ...
  • 350
  • 351
  • 352
  • ...
  • 1182
 << < خرداد 1404 > >>
شنبه یکشنبه دوشنبه سه شنبه چهارشنبه پنج شنبه جمعه
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

فاطمه(س) بی نشان

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • وصیت نامه شهدا
  • خاطرات دفاع مقدس
  • خاطرات شهدا

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

خادمان

کاربران آنلاین

  • زفاک

آمار

  • امروز: 1526
  • دیروز: 240
  • 7 روز قبل: 1213
  • 1 ماه قبل: 7529
  • کل بازدیدها: 238854

مطالب با رتبه بالا

  • لحضه از ازدواج شهید سید علی حسینی (5.00)
  • وصیت نامه شهید حسین دهقان موری آبادی (5.00)
  • وصیت نامه شیرین يك شهید به چهار فرزندش (5.00)
  • هفته شهادت برشما مبارک (5.00)
  • وصیت نامه شهید درویشعلی شکارچی (5.00)

رتبه

    ورود

    ابزار وبلاگ

    سخنی از بهشت

    حدیث

    موزیک

    ذکر روز

    دریافت کد ذکر ایام هفته برای وبلاگ
    • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
    • تماس