فاطمه(س) بی نشان

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 
  • حرم فلش - کد دعای فرج برای وبلاگ

هشت ماه و یک روز در اسارت

29 مهر 1395 توسط مادر پهلو شکسته

به نام خدا

 

اگر سربازی جلوی مافوقش بی احترامی می کرد ، بدون در نظر گرفتن اینکه جلوی ما است او را تنبیه می کردند .چند روز بعد مجروحها را از نظر شرایط چک کردند و تشخیص دادند من دوباره باید به بیمارستان برگردم

اگر سربازی جلوی مافوقش بی احترامی می کرد ، بدون در نظر گرفتن اینکه جلوی ما است او را تنبیه می کردند .چند روز بعد مجروحها را از نظر شرایط چک کردند و تشخیص دادند من دوباره باید به بیمارستان برگردم . حدود بیست نفر از مجروحها را به بیمارستان برگرداندند . چند روز که در بیمارستان بودیم نیروهای عراقی به جزیره مجنون حمله کرده و آنجا را گرفتند . تعداد زیادی مجروح را آوردند و بطور کلی وضعیت بیمارستان این بار بسیار بدتر از دفعه قبل بود . بعد از حدود ده روز مرا به همراه اسرای جزیره مجنون به اردوگاه شماره 13 رمادیه انتقال دادند . اردوگاه رمادیه در کنار شهر رمادیه یا اسم ایرانی آن انبار قرار دارد . ما را در اردوگاه پیاده کردند .حدود صد نفر می شدیم .از ما خواستند تمام لباس هایمان را درآوریم . دو تانکر آوردند و همه با آب تانکرها حمام کردیم .بعد به هر نفر یک دست لباس می دادند که بپوشد .لباسهای قدیمی مان را همان جا کف اردوگاه دفن کردند . وضع این ادوگاه در کل بهتر از اردوگاه شهر تکریت بود .اینجا بزرگترین مشکلات به ترتیب دستشویی رفتن ، حمام رفتن و کمی غذا بود .هیچ وقت سیر نمی شدیم .حتی وقتی تازه غذایمان را خورده بودیم باز گرسنه بودیم .تنها چند پیرمرد بودند تکه ای نان زیاد می آوردند .آشنایی با آنان نعمتی بود .شمارش اسرا هر روز چند بار انجام می شد و تعداد را به دقت و وسواس زیاد کنترل می کردند . موقع شمارش باید بسیار منظم درون اتاق ها می نشستیم تا آنها ما را شمارش کنند .کوچکترین حرکت یا بی نظمی گناه بزرگی بود و خاطی بشدت تنبیه می شد .

نهار را مهمان حرم حضرت ابوالفضل بودیم تنها روزی که توانستیم سیر غذا بخوریم . بعد از چند ماه گفتند عراق می خواهد تعدادی اسرای مجروح را یک جانبه آزاد کند ، به تعداد شخصیت هایی که در کنفرانس اسلامی در بغداد شرکت کرده بودند . بعد از معاینات از اسرا من هم یکی از کسانی تشخیص داده شدم که به وطن برمی گشتم . من بعد از هشت ماه و یک روز آزاد شدم

بعد از یک ماهی ایران قطعنامه را پذیرفت و آتش بس شد .عراقی ها هلهله می کردند و هزاران تیر هوایی در شادی و پایکوبی شان شلیک کردند .یکی توپ ضد هوایی تا سه روز و سه شب شلیک می کرد اما در بین اسرا بیاد شهدا و امام گریه و زاری بود .بعد از آتش بس مقدار شکنجه کمتر شده بود .بعد از مدتی صلیب سرخ به اردوگاه آمد و از ما ثبت نام کرد .کم کم داشتیم به اسارت عادت می کردیم .البته مهم ترین مشکلاتمان یعنی دستشویی و حمام سر جایش بود .شبها دور هم می نشستیم و بازی هایی از قبیل پر یا پوچ انجام می دادیم .آخرین مراسم هر شب شپش کشی بود . لباسهایمان را در می آوردیم و کلی شپش می کشتیم.
هشت ماه و یک روز در اسارت

اگر چه اسارت سخت بود اما دوستی و صداقت بین بچه ها آن را شیرین می کرد . چند ماه بعد به دستور صدام همه اسرا را به زیارت کربلا و نجف بردند .موقع سحر بود که ما را بادقت از داخل اطاق ها به حیاط آوردند . سوار اتوبوس های نویی کردند . داخل هر اتوبوس چند سرباز مسلح ، ابتدا و انتهای اتوبوس نشسته بودند .ابتدا ما را به بغداد بردند . شاید مخصوصا ما را از محله هایی که ساختمان های بلند داشت و شیک بود عبور می دادند .شهر بغداد خیلی زیبا بود .اول به نجف و بعد به کربلا برده شدیم .بر خلاف بغداد اینجا همه زنها محجبه بودند .در کربلا ابتدا به زیارت امام حسین (ع)مشرف شدیم ، بعد که از حرم بیرون آمدیم و بسوی حرم حضرت عباس حرکت کردیم انبوه مردم را دیدیم که دو طرف مسیر ایستاده بودند . بسیاری از زنها آرام گریه می کردند .بعضی از مردم با شیرینی استقبال می کردند .سربازان از نزدیک شدن مردم به ما جلوگیری می کردند .سربازانی که با تیر بار روی خودرو ایستاده بودند باعث می شدند کسی خیال حرکت غیر عادی را نکند . به حرم حضرت ابوالفضل رسیدیم .حرم امیرالمومنین و امام حسین(ع) بسیار در هم ریخته و داخل ضریحشان پر از گرد و غبار بود اما حرم حضرت ابوالفضل وضعیت بهتری داشت .

نهار را مهمان حرم حضرت ابوالفضل بودیم تنها روزی که توانستیم سیر غذا بخوریم . بعد از چند ماه گفتند عراق می خواهد تعدادی اسرای مجروح را یک جانبه آزاد کند ، به تعداد شخصیت هایی که در کنفرانس اسلامی در بغداد شرکت کرده بودند . بعد از معاینات از اسرا من هم یکی از کسانی تشخیص داده شدم که به وطن برمی گشتم . من بعد از هشت ماه و یک روز آزاد شدم .

 نظر دهید »

علاقه رهبری به شهید مقدم

29 مهر 1395 توسط مادر پهلو شکسته

به نام خدا

 

همرزم شهید حسن طهرانی مقدم با بیان خاطراتی از دوران دفاع مقدس گفت: وقتی در عملیات خیبر با مشکلات فراوانی مواجه شدیم شهید حسن مقدم با اقدامی مبتکرانه موشک هواپیما را بر روی خودرو تویوتا نصب کرد.

اسماعیل کوثری با بیان خاطراتی از شهید بزرگوارحسن طهرانی مقدم در ایام دفاع مقدس و نحوه آشنایی با وی اظهار داشت: آشنایی بنده با شهید طهرانی مقدم مربوط به سال 62 و عملیات خیبر می شود.

وی افزود: سال 62 هردوی ما جوان بودیم و پرتلاش؛ درآن مقطع زمانی بچه های رزمنده سعی می کردند تا ابتکارات و خلاقیت های خود را در مقابل دشمن به کار بگیرند و شهید بزرگوار طهرانی مقدم نیز از جمله رزمندگان خوش فکر و مبتکر بود که در بخش فنی اداوات جنگی به خصوص توپخانه سپاه به کمک شهید شفیع زاده کاری کرد که باعث شگفتی خیلی ها شد.
راه اندازی اولین توپخانه سپاه با غنیمت های جنگی

شهیدان حسن طهرانی مقدم و شفیع زاده در دوران دفاع مقدس با غنیمت گرفتن قبضه های توپ ارتش بعث عراق در عملیات های مختلف مانند ثامن الائمه، طریق القدس ، بیت المقدس و فتح المبین، توپخانه سپاه را راه اندازی کردند. راه اندازی توپخانه ثمرات زیادی برای سپاه داشت. چرا که در ایام دفاع مقدس هیچ کشوری حاضر به فروش تسلیحات نظامی به جمهوری اسلامی نبود، و همین توپخانه باعث شد تا نیروهای زیادی جذب آن شده و در مسائل فنی و موشکی متخصص شوند.

فرمانده سابق لشکر 27 محمد رسول الله شهید حسن مقدم را انسانی با روح بلند خواند و اظهار داشت: او دائما به فکر آینده و پیشرفت در کار خود بود. همین امر باعث شد تا وی در تلاش برای رسیدن به تکنولوژی های روز برای ساخت موشک های جدید باشد تا دشمنان نتوانند به راحتی کشورمان را تهدید کرده و زورگویی کنند.

پشتکار، پیشرفت و انگیزه بالای شهید طهرانی مقدم سبب شد تا بتواند با همکاری سایر رزمندگان سپاهی و بسیجی در سال های 65 و 66 برای اولین بار موشک های بومی را در داخل کشورمان طراحی کرده و بسازند.

پشتکار، پیشرفت و انگیزه بالای شهید طهرانی مقدم سبب شد تا بتواند با همکاری سایر رزمندگان سپاهی و بسیجی در سال های 65 و 66 برای اولین بار موشک های بومی را در داخل کشورمان طراحی کرده و بسازند.

این همرزم شهید در ادامه تصریح کرد: سعی و تلاش این شهید بزرگوار و همکارانش موجب شد تا جمهوری اسلامی ایران به موشک هایی با برد بالای دو هزار کیلومتر با تکنولوژی بومی دست پیدا کند.
علاقه رهبر به شهید طهرانی مقدم
علاقه رهبرانقلاب به شهید طهرانی مقدم

کوثری همچنین ضمن بیان این ویژگی مهم شهید مقدم که با کمترین امکانات موجود بزرگ ترین ابداعات و خلاقیت ها را از خود نشان می داد گفت: در زمان عملیات خیبر که با مشکلاتی در طلائیه مواجه بودیم، شهید طهرانی مقدم گفت من مشکل را حل می کنم و بعد با نصب موشک هواپیما بر روی تویتا یک عمل مبتکرانه انجام داد که حیرت همگان را برانگیخت.

این فرمانده دوران دفاع مقدس با اشاره به نبوغ شهید طهرانی مقدم در موضوع طراحی وساخت موشک گفت: اینکه گفته می شود ایشان پدر موشکی ایران است است غلو نبوده و صحیح است.

کوثری شهید طهرانی مقدم را در ابعاد مختلف علمی ، اخلاقی، معنوی و ولایت پذیری ممتاز خواند و افزود: این شهید عزیز هیچ گاه به دنبال مطرح کردن نام و سابقه خود نبود و تمام تلاش خود را برای تحقق فرامین رهبری به کار می برد؛ لذا رهبری معظم انقلاب نیز علاقه شدیدی نسبت به ایشان داشت و شاهد بودیم که در مراسم تشییع این شهید نیز حضور پیدا کردند.

وی همچنین در خصوص پشتکار شهید مقدم در به نتیجه رساندن پروژه هایش گفت: انگیزه الهی و بسیار بالای شهید طهرانی مقدم باعث می شد تا هرگاه پروژه ای را در زمینه موشکی شروع می کرد تا به نتیجه نهایی رسیدن آن دست از کار وتلاش نکشد.

همرزم شهید طهرانی همچنین در خصوص اخلاق این شهید بزرگوار اظهار داشت: شهید طهرانی مقدم اخلاق بسیار خوبی داشت و همیشه خندان و با روحیه بود و این روحیه شاداب ایشان نشات گرفته از انگیزه بالای وی بود. شهید مقدم همچنین با زیر دستانش بسیار متواضعانه برخورد می کرد و ارتباط وی با فرزندانش بیشتر از آن که رابطه پدر و فرزندی باشد رابطه دوستانه بود.
شهید طهرانی مقدم علاقه زیادی به ورزش فوتبال داشت

کوثری با اشاره به اینکه شهید طهرانی مقدم با این همه مشغله کاری ورزش را فراموش نمی کرد افزود: ایشان علاقه زیادی به ورزش فوتبال داشت و مکرر دوستان و همکاران را تشویق به ورزش می کرد.

فرمانده سابق لشکر 27 محمد رسول الله، شهید طهرانی مقدم را مرد تئوری و عمل خواند و گفت: هرگاه ایشان کاری را شروع می کرد و به نتیجه نمی رسید خودش وارد میدان عمل می شد و در صحنه آزمایش نیز حضور پیدا می کرد، حتی در مواردی هم که بنده را برای مشاهده آزمایش ها دعوت می کردند می دیدم که این شهید چگونه با همکارانش با انگیزه خیلی بالا آزمایش های خود را انجام می دهند.

شهید طهرانی مقدم عاشق شهادت بود و بعد از شهادت شهید کاظمی ایشان برای شهادت روز شماری می کرد و سرانجام نیز به آرزوی دیرینه خود دست یافت

وی با بیان اینکه شهید طهرانی مقدم عاشق شهادت بود افزود: بعد از شهادت شهید کاظمی ایشان برای شهادت روز شماری می کرد و سرانجام نیز به آرزوی دیرینه خود دست یافت.

این همرزم شهید طهرانی مقدم، با اشاره به اینکه آخرین دیدارش با این شهید در ستاد کل نیروهای مسلح بود افزود: شهید طهرانی مقدم هرگاه رزمندگان دفاع مقدس را می دید با شوخی های به جا و لطیفه گویی هم به آنها روحیه می داد و هم خودش طراوت و شادابی خاصی پیدا می کرد.

کوثری در پایان با بیان اینکه شهید طهرانی مقدم اخلاق فوق العاده ای در برخورد با دیگران و همچنین تاکید ویژه ای بر انجام فرایض دینی داشت افزود: ایشان در بعد علمی و تخصص خود در بحث موشکی یک نخبه و نابغه فوق العاده بود.

 نظر دهید »

خاطره اولین شلیک شهیدتهرانی مقدم

29 مهر 1395 توسط مادر پهلو شکسته

به نام خدا

 

مرحوم شهید مقدم پیشنهاد کرد اول دعای توسل بخوانیم و بعد از دعا به زبان فارسی با خدا صحبت کرد و گفت خدایا ما نمی خواهیم مردم عراق را بکشیم ما می خواهیم نظامیان را از بین ببریم که هم ما و هم عراقی ها را می کشند تو ای خدا این موشک را به باشگاه افسران ببر

محسن رفیقدوست وزیر سپاه در دوران دفاع مقدم با درج خاطره ای از شهید حسن تهرانی مقدم در وبلاگ شخصی خود نوشت:

با شادروان سرلشگر پاسدار حسن تهرانی مقدم که به حق شایسته ردای زیبای شهادت بود از اوایل جنگ آشنا و رفیق شدم. جز اخلاص و عبودیت و توکل و اعتماد به نفس و ایمان محکم به خداوند متعال و اعتقاد کامل و شامل به ولایت مطلقه فقیه که ابتدا در قامت بی مثال حضرت امام (ره) متجلی بود و امروز هم به حق تنها به مقام عظمای ولایت می برازد چیزی ندیدم این شهید بزرگوار دائم الذکر بود و نام خدا لحظه ای از زبان او جدا نمی شد.

یگان موشکی سپاه با او ایجاد شد، وقتیکه بنا شد اولین موشک را خود برادران سپاه به سمت بغداد شلیک کنند با هم به کرمانشاه رفتیم مقدمات کار فراهم شد و باشگاه افسران بغداد را هدف گرفتیم، مرحوم شهید مقدم پیشنهاد کرد اول دعای توسل بخوانیم و بعد از دعا به زبان فارسی با خدا صحبت کرد و گفت خدایا ما نمی خواهیم مردم عراق را بکشیم ما می خواهیم نظامیان را از بین ببریم که هم ما و هم عراقی ها را می کشند تو ای خدا این موشک را به باشگاه افسران ببر.

موشک شلیک شد و همه پای رادیو نشستیم پس از چند دقیقه رادیو بی بی سی اعلام کرد یک موشک باشگاه افسران بغداد را منهدم کرد

موشک شلیک شد و همه پای رادیو نشستیم پس از چند دقیقه رادیو بی بی سی اعلام کرد یک موشک باشگاه افسران بغداد را منهدم کرد و تعداد زیادی از افراد حاضر در آنجا کشته شدند .من پیشانی شهید مقدم را بوسیدم و گفتم این هدف خوردن نتیجه اخلاص و پاکی تو بود.

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 242
  • 243
  • 244
  • ...
  • 245
  • ...
  • 246
  • 247
  • 248
  • ...
  • 249
  • ...
  • 250
  • 251
  • 252
  • ...
  • 1182
 << < خرداد 1404 > >>
شنبه یکشنبه دوشنبه سه شنبه چهارشنبه پنج شنبه جمعه
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

فاطمه(س) بی نشان

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • وصیت نامه شهدا
  • خاطرات دفاع مقدس
  • خاطرات شهدا

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

خادمان

کاربران آنلاین

آمار

  • امروز: 1662
  • دیروز: 240
  • 7 روز قبل: 1213
  • 1 ماه قبل: 7529
  • کل بازدیدها: 238854

مطالب با رتبه بالا

  • لحضه از ازدواج شهید سید علی حسینی (5.00)
  • وصیت نامه شهید حسین دهقان موری آبادی (5.00)
  • وصیت نامه شیرین يك شهید به چهار فرزندش (5.00)
  • هفته شهادت برشما مبارک (5.00)
  • وصیت نامه شهید درویشعلی شکارچی (5.00)

رتبه

    ورود

    ابزار وبلاگ

    سخنی از بهشت

    حدیث

    موزیک

    ذکر روز

    دریافت کد ذکر ایام هفته برای وبلاگ
    • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
    • تماس