جنگ
به نام خدا
وقتی جنگ شروع شد، اکثر نیروهای ما داوطلب اعزام به جبهه شدند. ما با آنکه یک واحد لجستیکی بودیم و باید تعمیر و نگهداری انجام می دادیم، با این حال نمی توانستیم به خواست انبوه داوطلبان اعزام به جبهه جواب رد بدهیم؛ فقط سعی می کردیم نیروهای متخصص را برای کارهای تخصصی نگاه داریم. وقتی جنگ شروع شد، اکثر نیروهای ما داوطلب اعزام به جبهه شدند. ما با آنکه یک واحد لجستیکی بودیم و باید تعمیر و نگهداری انجام می دادیم، با این حال نمی توانستیم به خواست انبوه داوطلبان اعزام به جبهه جواب رد بدهیم؛ فقط سعی می کردیم نیروهای متخصص را برای کارهای تخصصی نگاه داریم.
در همین ایام، سربازی به نام علی (یا حسین) شعبان پور، که اهل آران کاشان بود، به من مراجعه کرد و از من می خواست که اجازه بدهم او به منطقه اعزام شود. با توجه به این که او جسم ضعیفی داشت و همچنین تنها فرزند پسر خانواده اش بود، تمایلی به رفتنش نداشتم، ولی آن قدر اصرار کرد که مجبور شدم با رفتن او موافقت بکنم.
چند روز بعد اولین شهیدی که از منطقه تخلیه شد، همین سرباز شعبان پور بود.
غازی به ره شهادت اندر تک و پوست
غافل که شهید عشق عاقل تر از اوست
در روز قیامت این به آن کی ماند
این کشته دشمن است او کشته دوست