فاطمه(س) بی نشان

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 
  • حرم فلش - کد دعای فرج برای وبلاگ

وصیت نامه شهید علی ‌اکبر شیرودی

17 تیر 1395 توسط مادر پهلو شکسته

هنگامی که پرواز می کنم احساس می کنم همچون عاشق به سوی معشوق خود نزدیک می شوم و در بازگشت هرچند پروازم موفقیت آمیز بوده باشد، مقداری غمگین هستم

بخشی از وصیت نامه شهید شیرودی

هنگامی که پرواز می کنم احساس می کنم همچون عاشق به سوی معشوق خود نزدیک می شوم و در بازگشت هرچند پروازم موفقیت آمیز بوده باشد، مقداری غمگین هستم چون احساس می کنم هنوز خالص نشده ام تا به سوی خداوند برگردم.

اگر برای احیای اسلام نبود، هرگز اسلحه به دست نمی گرفتم و به جبهه نمی رفتم. پیروزیهای ما مدیون دستهای غیبی خداوند است. این کشاورز زاده تنکابنی، سرباز ساده اسلام است و به هیچ یک از حزب ها و گروه ها وابسته نیست. آرزو دارم که جنگ تمام شود و به زادگاهم بروم و به کار کشاورزی مشغول شوم.

درباره شهید

شهید علی ‌اکبر شیرودی

خلبان

نام پدر: محمد علی

تولد: ۲۰ فروردین ۱۳۳۴

محل تولد: روستای شیرود تنکابن

تاریخ شهادت: ۸ اردیبهشت ۱۳۶۰

نحوه ی شهادت: اصابت گلوله یکی از تانک‌های عراقی به هلیکوپترش

محل دفن: روستای شیرود تنکابن

امیر سرافراز ارتش اسلامی سرتیپ خلبان شهید علی اکبر شیرودی، در دی ماه 1334 در شیرود تنکابن به دنیا آمد.
وی دوران ابتدایی و دبیرستان را در تنکابن پشت سر گذاشت. سپس به تهران رفت و سپس از طی مراحل جذب در هوانیروز و آموزش خلبانی به اصفهان اعزام شد.
شهید شیرودی در طول دوران قبل از انقلاب در زمینه‌های مذهبی فعالیت می‌‌کرد و علیه رژیم شاه فعالیت‌هایی را انجام می‌داد.
این شهید بزرگوار با سختی و مصائب بسیار تا سوم متوسطه در زادگاهش به تحصیل پرداخت ، سپس راهی تهران شد و همراه با کار به تحصیل خود ادامه داد .
شهید شیرودی با اتمام تحصیلات متوسطه در سال 1351 وارد ارتش شد و دوره مقدماتی خلبانی را در تهران به پایان رساند . سپس دوره هلی کوپتری کبرا را در پادگان اصفهان دید و با درجه ستوانیاری فارغ التحصیل شد .
وی پس از سه سال خدمت در ارتش به کرمانشاه رفت وبا شهید کشوری و چند نفر دیگر آشنا شد بطوری که بیشترین اوقات را با آنان می گذراند و با اوج گرفتن جریانات انقلاب اسلامی شهید شیرودی از ارتشیانی بود که به صفوف راهپیمایان پیوست و به دستور حضرت امام مبنی بر فرار سربازان از پادگان ها او نیز خارج شد.
پس از خروج از پادگان درصدد تشکیل گروهی چریکی بر آمد و با تعدادی از دوستانش در کرمانشاه در این زمینه اقدام کرد تا اینکه امام به میهن بازگشتند و انقلاب به پیروزی رسید .
شهید شیرودی پس از جریانات پیروزی انقلاب با پیش‌مرگان کرد مسلمان همکاری کر و سپس با تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، به سپاه غرب کشور پیوست.
بر پایه این گزارش زمانی که جنگ کردستان آغاز شد شیرودی و چند تن دیگرازخلبانان وارد جنگ شدند و او ساعتی ازجنگ فاصله نگرفت وچنان جنگید که شهید دکتر چمران او را ستاره درخشان جنگ کردستان می نامید و شهید تیمسار فلاحی نیز او را ناجی غرب و فاتح گردنه ها و ارتفاعات آربابا ، بازی دراز ، میمک و دشت ذهاب وپایگاه ابوذر معرفی می کرد .
شهید شیرودی بالاترین ساعت پرواز در جنگ را در جهان داشت و با بیش از 40بار سانحه و بیش از 300 مورد اصابت گلوله به هلی کوپترش ولی باز سرسختانه می جنگید و همیشه عاشق به تمام معنی بود.
وی بار ها هنگام پرواز می گفت: وقتی که پرواز می کنم حالتی دارم همانند یک نفرعاشق که به طرف معشوق خود می رود. هرلحظه فکر می کنم که به معشوق خودم نزدیک تر می شوم و به آن آرزوی قلبی که دارم می رسم ولی وقتی برمی گردم هرچند که پروازم موفقیت آمیزبوده باشد باز مقداری غمگین هستم چون احساس می کنم هنوز آنطوریکه باید خالص نشدم تا مورد قبول دعوت خدا قرار بگیرم.
شهید علی اکبر شیرودی در نهایت به خلوصی که خواهانش بود رسید و مورد دعوت حق قرار گرفت و در هشتم اردیبهشت ماه سال 1360 در حالیکه تانک های عراقی به طرف قره بلاغ دشت ذهاب در حرکت بودند با هلی کوپتر به مقابله با آنان پرداخت و پس از انهدام چندین تانک از پشت سر مورد اصابت گلوله تانک قرار گرفت و به شهادت رسید .
تیمسار فلاحی بعد از شهادت وی گفت : وقتی خبر شهادت شیرودی رابه امام دادم یک ربع به فکر فرو رفتند و حضرت امام در مورد همه شهدا می گفت خدا آنها را بیامرزد ولی در مورد شیرودی گفت او آمرزیده است.
وی عاشق انقلاب و ولایت بود و همواره سعی می‌کرد پیوند مستحکم بین ارتش و روحانیت برقرار کند و در این راستا از هیچ تلاشی فروگذار نمی‌کرد. شیرودی عاشق پرواز بود، او برای پیروزی و نبرد علیه دشمن زمان را نمی‌شناخت و شبانه روز برای پیشبرد اهداف جنگی تلاش می‌کرد.
بیژن شیرودی از همرزمان شهید درباره شهید شیرودی می گوید: خلبان شهید شیرودی، یک نظامی شجاع و دلیر و بی‌نظیر بود و زمانی که رژیم بعثی عراق با نیروهای زرهی خود به ایران حمله کرد شهید شیرودی با کمک همرزمان خود جلوی پیشروی عراقی‌ها را گرفت و با توجه به اوضاع نابسامان کشورمان در اوایل انقلاب نقش ممتاز و بی‌نظیر خلبان شیرودی در سرکوب متجاوزان و منافقین قابل توجه بوده و هر زمانی که ایشان در آسمانی بود رزمندگان نیروی مضاعفی می‌گرفتند.
وی می افزاید: در اوج بحران داخلی و تلاش منافقین علیه انقلاب، شهید شیرودی تلاش فراوانی را بر علیه آنان انجام می‌داد و زمانی که برای دیدن والدین خود به شیرود تنکابن می آمد، همشهریان خود را نسبت به توطئه‌های آنان آشنا می‌ساخت و در مراسم تظاهرات و راهپیمایی شرکت فعال داشت.
محمدعلی میرزایی یکی دیگر از خلبانان هوانیروز و همرزم شهید شیرودی نیز می‌گوید: شیرودی همچون ستاره پرفروغ آسمان همواره برای رسیدن به اهداف عالیه خویش نور افشانی می‌کرد و در راه عشق و شهادت و پایمردی خستگی را نمی‌شناخت و تا پای جان می‌رفت و زمانی که در پایگاه هوایی کرمانشاه بودیم، مقام معظم رهبری در نماز جماعت به ایشان اقتدا کرد و نماز خواند و مؤذن این نماز جماعت بنده بودم.
وی اظهار داشت: شجاعت و دلیرمردی شیرودی در بین خلبانان هوانیروز مثال زدنی بود و برای رسیدن به هدف هیچ مانعی نمی‌توانست وی را از انجام مأموریت باز دارد.
امیر سرافراز ارتش اسلام سرتیپ خلبان شهید علی اکبر شیرودی در فرازی از وصیت نامه خود می‌گوید: هنگامی که پرواز می‌کنم احساس می‌کنم همچون عاشق به سوی معشوق خود نزدیک می‌شوم و در بازگشت هر چند پروازم موفقیت‌آمیز بوده باشد، مقداری غمگین هستم چون احساس می‌کنم هنوز خالص نشده‌ام تا به سوی خداوند برگردم.
شیرودی در هشتم اردیبهشت سال 60 پس از انجام مأموریت خود در منطقه بازی دراز و شکست سنگین دشمن به درجه رفیع شهادت نائل آمد. پیکر پاک و مطهرش در گلزار شهدای شیرود به خاک سپرده شد.
شهید علی اکبر شیرودی حماسه نامه‌ای است که باید بارها خواند، مردی که حماسه‌ای بی ‌بدیل در تاریخ از خود به یادگار گذاشت.

عکس

 

 

 

 

منبع : سایت فاتحان

 نظر دهید »

وصیت نامه شهید مرتضی بابائیان

17 تیر 1395 توسط مادر پهلو شکسته

انسان بنا بر مسئولیتی که بر دوش او گذاشته شده است، باید این مسئولیت را که پاسداری از خون هزاران شهید و مجروح و معلول است به انجام رساند و من نیز بنابر مسئولیتی که حس نمودم برای الله و برای پاسخ دادن به ندای «هل من ناصرینصرنی»حسین(ع) به جبهه های جنگ که به قول اماممان انسان را به یاد صدر اسلام می‌اندازد آمدم

بسم الله الرحمن الرحیم

من طلبنی وجدنی و من وجدنی عرفنی ومن عرفنی احبنی ومن احبنی عشقنی و من عشقنی عشقته ومن عشقته قتلته و من قتلته فعلی دیته ومن علی دیته فانا دیته

هر کس که مرا طلب کند خواهد یافت و هر کس که مرا بیابد مرا خواهد شناخت و هر کس مرا بشناسد مرا دوست دارد وهر کس مرا دوست دارد عاشقم خواهد شد و هر کس که عاشقم شود عاشقش خواهم شد و هر کس که عاشقش گردم او را خواهم کشت و هر کس را که بکشم دیه او را بر گردن خواهم گرفت و هر کس که دیه‌اش بر گردن من باشد دیه‌اش را خواهم پرداخت.

حدیث قدسی

به نام الله حافظ حرمت خون شهیدان که سرنوشت انسان به دست اوست. اوست که می‌میراند و زنده می‌کند.

با درود فراوان بر خاتم انبیاء و اهلبیتش و با سلام بر مهدی(عج) موعود منجی انسانها و نائب بر حقش رهبر کبیر انقلاب امام خمینی و تمامی شهدا و خانواده آنانکه فرزندان خود را در راه بدست آوردن آرمانهای اصیل اسلامی از دست داده‌اند و با سلام بر ملت قهرمان ایران و با سلام بر مادر، برادر و خواهر عزیز خود و دوستان و آشنایان

فالذین هاجروا و اخرجوا من دیارهم و اوذوا فی سبیلی و قاتلوا و قتلوا لا کفرن عنهم سیئاتهم و لادخلنهم جنات تجری من تحتها الانهار ثواباً من عندالله… «آل عمران آیه 195»

آنانکه از وطن هجرت نمودند و از دیار خویش بیرون شده ، در راه خدا رنج کشیده و جهاد کرده و کشته شدند ، همانا گناهان ایشان را (در پرده لطف خود) بپوشانیم و آنها را به بهشتهایی در آوریم که زیر درختانش نهرها جاری است ، این پاداشی است از جانب خدا…

ملتی که شهادت دارد اسارت ندارد. امام خمینی

انسان بنا بر مسئولیتی که بر دوش او گذاشته شده است، باید این مسئولیت را که پاسداری از خون هزاران شهید و مجروح و معلول است به انجام رساند و من نیز بنابر مسئولیتی که حس نمودم برای الله و برای پاسخ دادن به ندای «هل من ناصرینصرنی»حسین(ع) به جبهه های جنگ که به قول اماممان انسان را به یاد صدر اسلام می‌اندازد آمدم تا با کفار به جهاد بپردازم و اگر در این راه کشته شدم که چه سعادتی از این بالاتر که در راه خدا و برای خدا کشته شده‌ام و به جایی می‌روم که آنجا را بهشت نامند و اگر قرار باشد که روزی من بمیرم هرگز نمی‌خواهم که در بستر مرگ بمیرم بلکه مرگ سرخ و شهادت در راه خدا را ترجیح می‌دهم، اما افسوس که سالها از عمرم گذشت ولی هنوز مانند آب راکدی هستم. زیرا تا به حال از این همه نعمتی که خداوند به ما داده سپاسگذاری نکرده‌ام و شرمنده‌ام از اینکه به سخنان امام خود توجه درستی نکرده‌ام و کلیه فرامینی را که بر یک مسلمان واجب است انجام نداده‌ام

و اما درود بر تو ای مادرم که با امضا کردن رضایتنامه در حقیقت شهادتنامه من را امضا نمودی و مبادا ناراحت باشی، همیشه در یاد خدا باش زیرا یاد خدا قلبها را آرامش می‌بخشد و چون کوه استوار و سر افراز باشی و هر گاه که خواستی برای من گریه کنی دلت را به کربلا ببر و بیاد حسین(ع) و اهلبیت او گریه کن و همیشه فریاد لااله‌الاالله و الله‌اکبر خمینی رهبر را بلند کن که پیام شهیدان را به مردم رسانده ای

و اما تو ای خواهرم؛ مانند زینب(س) باش و مانند زینب(س) زندگی کن و مسئولیت خویش را در قبال این انقلاب و امام به انجام رسان و همیشه حجابت را سنگر خود قرار ده، زیرا خواهرم حجاب تو برنده تر از خون من است

و شما ای برادران عزیزم محمد، اصغر و حسن؛ شما ادامه دهنده راه شهدا باشید و راه مرا ادامه دهید و همیشه در پی تهذیب نفس خود باشید که باعث خواهد شد به خدا نزدیک شوید و در پی این باشید که اسلام را احیا کنید

و پیامم به دوستان، آشنایان و ملت شهید پرور ایران این است که پشتیبان ولایت فقیه و امام باشید و سخنان امام را بر قلبهایتان جاری سازید و با جان و دل پیرو امام باشید و مواظب باشید که این منافقین مبادا به اسلام ضربه بزنند و بر عهده شماست که آنان را از صفحه روزگار براندازید. ادامه دهنده راه شهدا باشید. در این صورت است که خدا و رسول او و شهیدان از شما راضی خواهند بود. در غیر این صورت مدیون خون شهدا هستید.

و تو ای خواهر و برادر محصلم تو در سنگر مدرسه و من در سنگر جبهه و قلم سلاح تو و اسلحه سلاح من است و هر دوی ما در پی یک هدفیم و آن هم اسلام و خداست. پس بیدار باش و قلمت و کتابت را محکم در دستانت بفشار و در مقابل هر گونه انحرافی بایست و سعی کن همیشه کار را برای خدا انجام دهی.

چند تذکر که در پایان دارم:

1- 100 تومان پولی را که در دفترچه ام دارم، به حساب دولت بریزید.

2- حتی الامکان از گذاشتن حجله خودداری کنید.

3- در شهادتم ای مادر و ای خواهر و ای برادرم و دوستان و آشنایانم به هیچ وجه پیراهن سیاه نپوشید،زیرا مرگم آگاهانه بوده.

4- مجلس ختم مرا در مسجد امام جعفر صادق(ع) برگزار کنید و از حجه الاسلام قاضوی نیز برای سخنرانی دعوت کنید.

در پایان از کلیه دوستان و آشنایانی که موفق به دیدار آنها نشده ام حلالیت می طلبم.

والسلام

امام را دعا کنید.

خدایا، خدایا، تا انقلاب مهدی خمینی را نگه دار

مرتضی بابائیان

دوم فروردین 1361

Babaeian3

درباره شهید

شهيد مرتضي بابائيان

تولد : 1344

نام پدر:شير علي(در سال 1357 به رحمت ايزدي پيوست. روحش شاد)

ميزان تحصيلات هنگام شهادت : دانش آموز سال سوم نظري

تاريخ شهادت : 26 اردیبهشت ماه 1361

محل شهادت : ايستگاه حسينيه خرمشهر

خط شكن عمليات بيت المقدس (آرپجي زن) - با رمز يا علي ابن ابي طالب

محل دفن : تهران - بهشت زهرا - قطعه ۲۶ - ردیف 59 – شماره 41

 

عکس

 

 

 

منبع : سایت فاتحان

 نظر دهید »

وصیتنامه شهید مجید ابوییان جهرمی

17 تیر 1395 توسط مادر پهلو شکسته

بار خدایا من کیستم که در این محفل پاکان آمده ام من کجا بودم یا الله من بنده ای گنهکار و بدبخت و بیچاره هستم که برای اطاعت از تو با استفاده از قرآن کریم به این محفل آمده ام و از تو می خواهم حال که برای رضای تو آمده ام مرا به راه راست هدایت کنی .

بسم الله الرحمن الرحیم

یا ایها الذین امنو هل ادلکم علی تجارة تنجیکم و من عذاب الیم” 10″
تومنون بالله و رسوله و تجاهدون فی سبیل الله باموالکم و انفسکم ذلکم خیر لکم ان کنتم تعلمون “11″ سوره صف .

ای اهل ایمان آیا شما را بتجارتی سودمند که شما را از عذاب دردناک (آخرت) نجات بخشد دلالت کنم * آن تجارت اینست که بخدا و رسول او ایمان آرید و بمال و جان در راه خدا جهاد کنید این کار ( از هر تجارت ) اگر دانا باشید برای شما بهتر است *
اسلام علیک یا ابا عبدالله :
بار خدایا من کیستم که در این محفل پاکان آمده ام من کجا بودم یا الله من بنده ای گنهکار و بدبخت و بیچاره هستم که برای اطاعت از تو با استفاده از قرآن کریم به این محفل آمده ام و از تو می خواهم حال که برای رضای تو آمده ام مرا به راه راست هدایت کنی . از کجا آمده ام آمدنم بهر چه بود ، به کجا می روم آخر ننمائی وطنم . با سلام و درود به رهبر عزیز انقلاب این نور جماران و این مرد با تقوا و پرهیزکار این بر افرازنده و زنده کننده اسلام بعد از چند هزار سال پیش و سلام بر تمامی شهداء که جان خود را در راه اسلام و قرآن عزیز فدا کردند و سلام بر این ملت حزب الله که نامشان در تاریخ زنده خواهد ماند من کوچکتر از آن هستم که به این ملت پیامی بدهم اما به عنوان تذکر چند جمله ای عرض می کنم

یکی آنکه شما که این انقلاب کردید ایستادگی کنید و سعی کنید که آن را حفظ کنید
دوم آنکه همیشه به جان امام دعا کنید و خدا را شکر کنید که در زیر پرچم اسلام قرار گرفته اید و تا آنجا که در توان دارید از اسلام حمایت کنید که هرچه داریم از اسلام داریم اگر امروز اسلام و ایران در جهان سرافراز است و اگر جوانان ما امروز عاشقانه به طرف شهادت می روند همه آن از برکت اسلام و کسانی که به اسلام خدمت کرده اند مانند امام حسین علیه السلام که جان خود را در راه اسلام داد می باشد و اگر ما امروز تا حدودی به راه راست هدایت شده ایم و در میدان جنگ آمده ایم از برکت حسین علیه السلام است و از روحانیت هم پشتیبانی نمانید که واقعاً هم در خدمت اسلام می باشند و هرگز با نگاه کردن بر کسانی که به این انقلاب جنگ کمک نمی کنند و نق می زنند دلسرد نشوید که انشاء الله وقت آنها هم خواهد رسید اما تا آنجا که می توانید به آنها تودهنی بزنید .

سخنی چند با پدر و مادر عزیزم : پدر و مادر عزیزم من می دانم شما برای من رنجها و زحمتها کشیده اید از روزی که من از تو ای مادر متولد شده ام جزء رنج و سختی برای تو چیزی نداشته ام من خودم می دانم در دل تو چیست و با اینکه من این همه زحمت برای تو داشته ام باز هم مرا دوست داری و حاضر نیستی حتی یک لحظه از من دور باشی و همچنین تو پدر عزیز که با یتیمی بزرگ شدی و از همان کوچکی جز زحمت چیزی نداشته ای حتی جمعه و شنبه هم برای تو فرقی نمی کرده و حتی هیچ تفریحی نداشته ای هم از آن روزهایی که در امواج دریاها بدنبال یک لقمه نانی بودی و اما از روزهایی که در این زمین دست پینه بسته اما رحمت به شیرت که دست نیاز به سوی خلق دراز نکردی و تو به این شعر عمل کردی . با کمال احتیاج از خلق استغنا خوش است ، با دهان تشنه مردن بر لب دریا خوش است . ” انا لله و انا الیه الراجعون “

اما آیا پدر و مادر بازگشت همه ما بسوی خدا نیست آیا اگر ما به جبهه و جهاد نرفتم از دنیا نمی رویم پس حال که همه ما باید به سوی خداوند بازگشت کنیم چرا این بازگشت در راه اسلام نباشد آیا شما راضی دارید که اسلام و قرآن از بین برود و من در کنار شما باشم آیا این سعادت است برای ما و آیا این سرافرازی است ما وقتی سعادتمند و سرافراز می باشیم که اسلام و قرآن زنده باشد پدر و مادر مگر شما نبودید که شاه را بیرون کردید و اسلام آوردید .

حال که اسلام آوردید باید به پای زحمتهای آن هم ایستادگی و مقاومت کنید پدر و مادر من با پیروی از این آیه کریمه که در اول وصیتنامه ذکر کردم و با اطاعت از رهبر انقلاب که می فرماید حفظ اسلام برای هر مسلمان از حفظ جان امام زمان واجبتر است به جبهه آمده ایم من شبی که می خواستم به جبهه بیایم این سوره را خواندم و در آن تفکر کردم و پس پدر و مادر آیا من کار اشتباهی کرده ام و آیا من در راه ابدی قدم برداشته ام . آیا شما نمی خواهید که بهترین چیزهای خود را به خداوند هدیه کنید انشاءالله که اینطور نیست پس از شما می خواهم که وقتی خبر شهادت مرا شنیدید ناراحت نشوید و بگوید الحمدالله درست است که عزیز خود را از دست داده اید اما نگاهی بکنید که به چه کسی داده اید و از شما می خواهم که از شهادت من هیچگونه سوء استفاده نکنید چون که من در راه خدا شهید شده ام و از شما می خواهم که همیشه بیاد خدا باشید و ببینید که خداوند از شما راضی است یا نه .

نصیحت سخنی با برادران و خواهرانم : برادران و خواهرانم سلام عرض می کنم و از شما می خواهم که به هیچ وجه ناراحت مباشید و همیشه کارهای خود را برای خداوند انجام دهید و راه راست را پیشینه خود نمائید و در نمازهایتان کاملاً به خداوند توجه داشته باشید و به پدر و مادر کمک کنید که این پدر و مادر ما بسیار زحمت کشیده اند و می کشند و حرمت آنها نگه دارید . سخنی چند با دوستان : دوستان عزیز اگر من نتوانسته ام دوست خوبی باشم برای شما مرا ببخشید و مرا حلال کنید و من کوچکتر از آن هستم که پیام یا نصیحتی برای شما داشته باشم . پدر و مادر گرامی اگر من شهید شدم اگر راه کربلا باز شد مرا در کربلا به خاک بسپارید و اگر باز نشد در قبرستان رضوان مرا به خاک بسپارید و از شما می خواهم که در نماز جمعه و تشییع جنازه از طرف من از همه حلال بودی بطلبید . والسلام .
خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار از شما می خواهم که همیشه برای من طلب آمرزش کنید و اگر نتوانستید از خودتان برایم روزه بگیرید 2- نماز بخوانید 3- قرآن بخوانیم 4- نماز لیله الدفن را فراموش نکنید .

درباره شهید

نام : مجید
نام خانوادگی:ابوییان جهرمی
نام پدر: مرتضی
شماره شناسنامه:459
تاریخ تولد:1346/08/06
محل شهادت:خرمشهر شلمچه کربلای 5
تاریخ شهادت: 1365/12/13
محل تولد:جهرم

زندگینامه شهید مجید ابوییان جهرمی

شهید مجید ابوئیان فرزند مرتضی در آبان ماه سال 1346 در جهرم در خانواده ای مذهبی و مستضعف دیده به جهان گشود .
دوران کودکی خود را محله علی پهلوان گذراند و تحصیلات ابتدائی خود را در مدرسه نمونه قائم مقام به پایان رساند و دوره راهنمایی را در مدرسه ای که اکنون به نام شهید منصور محبوبی نام دارد گذراند و از نظر اخلاقی و عاطفی نزد دوستان و همکلاسان خود الگوی صبر و مقاومت و در نزد خانواده معلم اخلاق بود به امام خمینی و به روحانیت بویژه آیت اله آیت اللهی امام جمعه شهرمان علاقه خاصی داشت در کلیه سخنرانی های ایشان شرکت می کرد به جمعه و جماعات اهمیت زیادی می داد و دیگران نیز به شرکت در آن دعوت می کرد.
از ویژگی های شهید عزیز این بود که همیشه آرام حرف می زد و آهسته و بدون تکبر راه می رفت و در هنگام راه رفتن فقط پشت پای خود را می دید قبل از انقلاب در کلیه راهپیمایی ها و تظاهرات و پخش اعلامیه های امام نقش موثری داشت . دوران راهنمایی بود که راهی جبهه شد در دبیرستان هم فعالیت داشت که با عده ای از یارانش عازم جبهه شد و در عملیات والفجر 8 حماسه آفرید در کربلای 4 هم شرکت کرد و هنگام بازگشت از میدان روی آبهای اروند از ناحیه سر تیر خورد هنوز زخم سرش بهبود نیافته بود دوباره به جبهه برگشت و در عملیات کربلای 5 حماسه ها آفرید و بالاخره شب 13/12/1365 شهد شهادت را نوشید و جسد پاک او پس از 44 روز در صحرای سوزان نزدیک دریاچه ماهی زیر دود آتش و خمپاره به خاک سپرده شد .

روحش شاد و یادش گرامی باد .

عکس

 

 

 

منبع : سایت فاتحان

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 1086
  • 1087
  • 1088
  • ...
  • 1089
  • ...
  • 1090
  • 1091
  • 1092
  • ...
  • 1093
  • ...
  • 1094
  • 1095
  • 1096
  • ...
  • 1182
 << < خرداد 1404 > >>
شنبه یکشنبه دوشنبه سه شنبه چهارشنبه پنج شنبه جمعه
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

فاطمه(س) بی نشان

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • وصیت نامه شهدا
  • خاطرات دفاع مقدس
  • خاطرات شهدا

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

خادمان

کاربران آنلاین

آمار

  • امروز: 1673
  • دیروز: 240
  • 7 روز قبل: 1213
  • 1 ماه قبل: 7529
  • کل بازدیدها: 238854

مطالب با رتبه بالا

  • وصیت‌نامه شهید شهید حمید احدی (5.00)
  • اولین شهید دهه هفتادی ایران ( از خاطرات شهید حامد جوانی ) (5.00)
  • وصیت نامه شهید محمد حسین یاوری (5.00)
  • شهید اقتداری که با اصرار جواز شهادت گرفت (5.00)
  • بعثی ها با دست های بسته پاهای ما را به پنکه سقفی می بستند (5.00)

رتبه

    ورود

    ابزار وبلاگ

    سخنی از بهشت

    حدیث

    موزیک

    ذکر روز

    دریافت کد ذکر ایام هفته برای وبلاگ
    • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
    • تماس