فاطمه(س) بی نشان

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 
  • حرم فلش - کد دعای فرج برای وبلاگ

وصيت نامه سردار شهيد حاج حسين بصير

17 تیر 1395 توسط مادر پهلو شکسته

بنام خدا و بنام هستي بخش دانا و به ياد شهداي گرانقدر اسلام و به ياد شهداي كربلاي امام حسين (ع) و شهداي كربلاهاي ايران. امشب در اين خانه به خاطر ضبط وصيتنامه خود تنها هستم و پيش بيني قبلي هم نداشتم كه چه مطالبي را عنوان نمايم ولي اميدوارم خداوند كمك فرمايد تا بتوانم همه مطالبي را كه لازم است عنوان كنم تا همانطور كه عرض شد آن مطالب به نفع اسلام باشد.

اين حقير حسين بصير متولد 1322 شماره شناسنامه 108

تاريخ جنگ دراسلام تاريخي است كه براي ما و آيندگان درس است و مكتبي است براي همه انسان هاي در خط خدا و مسلمانان جهان ،و يك حركتي است كه نوع نگاه و حركت انسان را در صحنه كارزار معين مي نمايد و هدف ها را در آن حركت ها معلوم مي دارد. چه هدف آن كسي كه هدف نامقدس و پليدوشيطاني ، براي خود درست مي كند، هدف مقدس ندارد .بلكه انديشه هاي شومي در سر دارد كه آن هم زور گفتن و تعدي كردن به مال و نواميس مردم است. حركت اسلامي، حركتي انسان ساز است و براي آينده و بشريت درس و كلاسي آموزنده است كه انسان مي تواند با اين حركت و جنگ ، با اين جهاد ، همه مسائل انساني را تأمين كند. اين است كه خداوند بر ما جهاد في سبيل الله را واجب كرده است. همه ارزش ها را در مقام مجاهدين به انسان داده است كه بهشت جاودان است. مجاهدين في سبيل الله افضل بر مردمي هستند كه دائم به عبادت خداوند مشغولند از همه آنهايي كه به خداوند ايمان دارند افضل هستند. اين است كه بايد نواري را پر كنم كه برخي از مسايل جبهه در آن ضبط شود و برخي از مسايل خودمان هم گفته شود اين حرف ها را با ياد خدا شروع مي كنم و با ياد خدا و ياد امام زمان (عج) به اتمام مي رسانم. حدود 6 سال و خرده اي شايد حدود 7 سال است كه ما در جنگ هستيم و در اين مدت جوانان رزمنده فراواني به جبهه آمدند و رفتند مجاهدين راه خدا براي رضاي خدا دست از خانه و زندگي شان دست كشيدند و در اين ميدان عمل حاضر شدند تا بتوانند وظايف ديني خود را به انجام رساند به امام عزيزشان لبيك بگويند بتوانند پرچم لا اله الا الله را به اهتزاز در آورده حسين وار خود را در معرض خطرات، شدايد و سختي ها و آزمايشات قرار دهند شايد بتوانند در زمره پيروان واقعي امام حسين (ع) قرار بگيرند.
من عذر مي خواهم از اينكه اين نوار را پر مي كنم ، بخاطر اينكه قدرت بيان و قدرت حرف ندارم كه بتوانم مسايل را مطرح كنم.

اول اينكه اين بسيجيان و پاسداراني را كه در خط مقدم و جبهه و پشت جبهه عاشقانه جهاد مي كنند و احكام اسلامي را اجرا مي نمايند بشناسيم آنان شيفتگان حقيقت هستند مي خواهند هميشه صداقت، پاكي و درستي در وجودشان و محل كارشان موج بزند اگر پليدي و ناپاكي را ببينند آزرده خاطر مي شوند. آن قدر نسبت به اين ارزش ها حساس هستند كه حاضرند تمام وجودشان را در اين راه بدهند ،تا ديگران را صادق،پاك و درستكار ببينند متأسفانه عده اي صداقت آنان را درك نكرده اند تا حمايت لازم را از آنان داشته باشند آناني كه درك كرده اند همان مسئولان مستقيم شان است كه ارزش آنان را مي دانند و نظرشان به آنان است و همه ورد زبانشان اين است كه وجود اين عزيزان ، رزمندگان ،سالم باشد بايد شرايطي حاصل شود كه به زندگي و كارهايشان رسيد هنوز هستند كساني كه آنان را درك نكرده اند و نتوانستند بفهمند بسيجي يعني چه؟ بسيجي ها وقتي به جبهه اعزام مي شوند واحدها را خودشان اعلام مي كنند وقتي از آنان مي خواهي در فلان واحد كار كن مي گويد من در ادوات ورزيده ام آنجا بايد مشغول بشوم يا در گردان آر پي جي زن بايد باشم يا فلان واين عشق توي دلش هست از همانجايي كه دارد مي آيد به عشق همان واحد حركت مي كند وقتي واحد مورد علاقه اش را انتخاب نمود شروع به آموزش و يادگيري مي كند آموزش هاي مختلف را ياد مي گيرد شب تا صبح و صبح تاشب به كار و آموزش امور جنگي مشغولند اگر در كارش نواقصي است سعي دارد آنها را برطرف نمايد اگر در آموزش چيزي را جا گذاشته است سعي مي كند ياد بگيرد تا قادر باشد كار بهتري را عرضه كند چون عمليات كوهستاني، دشت باز و ديگر عمليات به يك صورت نيست هر كدام تاكتيك هاي مربوط به خود را دارد بايد از تجربيات گذشته استفاده شود و آنها را با شرايط جديد تطبيق داد و در اين صورت مي تواند خود را به خوبي براي عمليات آينده آماده سازد مثلاً زماني عمليات ما آبي خاكي شد از اين جهت خيلي از امور لازم براي خودمان روشن نبود ولي الحمدلله روشن شد خيلي از مسائل بود كه ما متوجه آنها نبوديم ولي وقتي در عمليات قرارگرفتيم متوجه شديم كه اين جنگ برايمان منفعت داشت منفعت هاي زياد، ما قرارشد روز اول به تبور برويم و آنجا را تحويل بگيريم كيلومترها با بلم راه رفتيم در داخل هور العظيم متوجه شديم كه در اينجا بايد يك طور ديگر جنگيد تاكتيك هايي را به كار ببنديم كه بتوانيم مقاومت كنيم حداكثر مقاومت را داشته باشيم روزهاي اول وضعيت داخل آب برايمان مأنوس نبود شايد هم فكر مي كرديم كه نتوانيم در اينجا خوب بجنگيم نتوانيم خوب مقاومت كنيم ولي با رفتن و حضور يافتن در آنجا و با آموزش هايي كه برادران ما ديدند باورمان شد كه مي توانيم دو عمليات انجام شد آنقدر اعتماد به نفس و قدرت يافتيم كه مي توانستيم ادعا كنيم در اقيانوس ها هم مي شود جنگيد با همين امكانات كم خود مي توانيم خيلي كارها بكنيم. حتي كشتي هاي دشمن را ساقط كنيم حتي ناوگان هاي دشمن را از كار بياندازيم حتي در مقابل همه قدرت هايي كه بر عليه اسلام بلند شدند قد علم كنيم اين را دشمن هم فهميده بود، دشمن قدرت اسلام را فهميد موقعيت و وضعيت اسلام را و خلوص بچه هاي بسيجي را متوجه شد در وجود بسيجي ها عشقي زبانه مي كشد كه همه چيزشان را فرا مي گيرد ايثارشان، فداكاري هايشان همه و همه به عشق به مكتب وابسته است كه انسان را عاشق مي كند اين مكتب است كه انسان را اميدوار مي كند؛ او را پا بر جا و استوار نگه مي دارد يادآوري جنگ هاي گذشته در صدر اسلام براي نيروهاي مان لازم است ما مي توانيم با يادآوري جنگ هاي بدر، احد، خيبر و ديگر جنگ هاي صدر اسلام كه در بيشتر آنها مولايمان علي مرتضي (ع) شركت كرده بود پيامبر اكرم (ص) در آن جنگ ها حضور داشته اعتقادشان را ريشه دار كنيم و بگوييم بعد از آن نبردها، امام حسين (ع) در كربلا حماسه اي بپا نمود و بر عليه ظلم قيام جانانه كرد؛ او بر عليه ستم پيشگان و ستمگران قيام كرد مظلوميت خود را به عالم نشان داد. به ما درس داد كه چگونه بايد در آينده زندگي كنيم و قدرت مكتب خود را به عالم بشناسانيم امام حسين (ع) در روز عاشورا يك عمليات نكرد چندين هزار عمليات انجام داد.
عمليات امام (ع) جنبه هاي معنوي، اقتصادي، اجتماعي، رزمي، تاكتيكي و … را در خود داشت وضعيت خود، موقعيت خود و مشخصات خود به مردم و مردم را به آينده اي كه در پيش دارند آگاه نمود گذشته و جاداد خود را معرفي فرمود. با همه آنهايي كه كمر به قتل او بسته بودند اتمام حجت نمود تا نگوئيد نمي دانستيم چه كسي را كشته ايم وقتي توطئه هاي آنان در قتل امام حسين (ع) در خانه خدا برملا شد و رسوا شدند جنگ روي در روي را ‎آغاز نمودند و امام حسين (ع) همه ياران خود را يكي پس از ديگري فداي اسلام كرد و زن ها و بچه ها را به صحنه آورد تا به آيندگان بياموزد وقتي اسلام در خطر است اهل و عيال ارزش ندارند و بايد خدا شوند …

عکس

 

 

 

منبع : سایت فاتحان

 نظر دهید »

وصیت نامه شهید حمیدرضا پورزرگری

17 تیر 1395 توسط مادر پهلو شکسته

بر مزارم سوره الرحمن، تلاوت کنيد

فرازهایی از وصیت نامه

بار الها این ناتوان دوست دارد چشم هایش را و تحمل از دست دادن آن را برای یک لحظه ندارد… اگر دشمن در اوج درد از حدقه دراورد چشم هایم را و دست هایم را در تنگه چزابه قطع کند و پاهایم را در خونین شهر ببرد و قلبم را در سوسنگرد آماج رگبار گلوله خود قرار دهد و سرم را در شلمچه از تن جدا سازد؛ اگر چه چشم هایم و دست و پایم و سر و سینه ام را از من گرفته اند، اما یک چیز را نتوانسته اند بگیرند و آن ایمان هدفم است که عشق به الله و عشق حسین و رهبر و اسلام است.

سخنی با بردارم: محمدرضا جان انشالله بتوانی در راه قرآن گام های بیشتری برداری و در ضمن به معنای قرآن که اصل آن است بتوانی توجه داشته باشید. نباشد جوری که فقط خواننده قرآن باشی که علی (ع) بسیار بسیار قاریانی را که قرآن را می خواندند و عمل نداشتند و در راه غیر خدا و قرآن صوت خویش را صرف می کردند، لعنت کرده است.

برادر بر سر قبرم سوره الرحمن را تو قرائت نما شاید از فضیلت آن فیضی شامل من شود و اگر خدا خواست و به مکه رفتی مرا در حرم مطهر حضرت رسول (ص) بسیار بسیار صدا کن و مرا بخوان و به یاد من باش.

درباره شهید

شهید حمید رضا پورزرگری اول فروردین 1351 در شهر تهران دیده به جهان گشود و ایام کودکی را در دامان پر مهر خانواده و آشنایی با خاندان عصمت و طهارت سپری کرد.
این شهید والا مقام با عشق و علاقه ای که به ساحت مکرم و مقدس حریم اهل بیت رسول الله و مخصوصاً حضرت سیدالشهدا (ع) داشت در جلسات عزاداری شرکت می کرد و تلاش زیادی به خرج می داد که در جلسات هفتگی خواندن زیارت عاشورا حاضر باشد.

شروع فراگیری قرآن

شهید حمیدرضا دوران دبستان را که مصادف با اوج انقلاب اسلامی بود، در مدرسه مهرومه و سپس در مدرسه علوی گذراند و در این اثنا به فراگیری روخوانی و قرائت قرآن مجید در” دارالتحفیظ القران الکریم"مشغول شد و همزمان با تحصیل در دوره راهنمایی در مدرسه امام عصر (عج) به عضویت پایگاه بسیج سادات اخوی و آموختن فنون رزمی، نظامی و پاسداری و دفاع از حریم مقدس انقلاب اسلامی پرداخت و با عشق و علاقه ای که به بسیج، این جایگاه عظیم مخلصان و مردان خدا داشت، در این کار هم موفق بود.پس از پایان تحصیلات دوره راهنمایی شهید حمیدرضا وارد مرحله دبیرستان شد و در دبیرستان علمیه مشغول به ادامه تحصیل شد.

مقام اول قرآنی

شهید پورزرگری در دوران کوتاه زندگی خود چندین بار مسابقات قرائت قرآن درر مدرسه به مقام هایی نائل آمد و 2 بار مقام اول قرائت قرآن را زا آن خود کرد.

این شهید بزرگوار در طول دوران کوتاه اما پربرکت خود علاوه بر پرورش فکر و روح خود، از پرورش جسم خویش نیز غافل نبود و در کلاس های روزشی، از قبیل شنا، تکواندو و سایر فعالیت های رزمی نیز شرکت می کرد و در تلاش بود تا در همه ابعاد به خودسازی بپردازد.

ويژگي اخلاقي شهيد

شهید حمیدرضا جوانی پاک و بی آلایش، مخلص و با صفا و در عین صمیمی و خوش برخورد بود که روحیه بسیار بلند و شکست ناپذیرش باعث می شد در همه فعالیت هایش موفق و سربلند شود و همه نزدیکانش از شادی و شعف درونی شهید خاطرات زیادی دارند وی در همه جا، به اطرافیان خود شور و شوق و روحیه می بخشید و به قول یکی از همرزمان خود، حمیدرضا در منطقه دستگاه روحیه بود.

شهید به مستمندان یاری مي رساند و اگر کودک یتیمی را می دید و می شناخت با لطاف و ظرافت خاصی با وی برخورد می کرد و همیشه به اطرافیان و دوستان خود سفارش می کرد که اگر توانستند به این افراد یاری کنند و حداقل در برخوردهای خود با این افراد دقت نظر داشته باشند.

قرائت زیارت عاشورا

شهید حمیدرضا پورزرگری هر سال در ایام ولادت با سعادت حضرت ولی عصر (عج) بیشتین تلاش را در در برپائی مراسم چراغانی و جشن وشیرینی و شربت در محله از خود نشان می داد و سعی می کرد همه دوستان خود را در این جشن ها بسیج کند.

این شهید والا مقام با عشق و علاقه ای که به ساحت مکرم و مقدس حریم اهل بیت رسول الله و مخصوصاً حضرت سیدالشهدا (ع) داشت در جلسات عزاداری شرکت می کرد و تلاش زیادی به خرج می داد که در جلسات هفتگی خواندن زیارت عاشورا حاضر باشد.

شهید علاقه و ارادتی خاص به پیشگاه امام هشتم، حضرت علی ابن موسی الرضا (ع) داشت و در ایامی که به زیارت مرقد مطهر مولای خود مشرف می شد، با خلوص نیتی وصف ناشدنی به خواندن ادعیه می پرداخت و مرقد پاک مسی الرضا را زیارت می کرد.

لیبک به ندای امام خمینی و عزیمت به جبهه

شهید حمیدرضا زرگری پور همیشه مرگ در راه خدا و خدمت به هم نوع و مسلمانان را مقدس می شمرد و این مساله را از اولویت های زندگی خود می دانست و چون علاقه ای تسلیم وار در برابر امام خمینی (رض) داشت، به ندای ملکوتی «هل من ناصر ینصرنی» او لبیک گفت و علی رغم مشکلاتی که از جهت اعزام به جبهه داشت، بالاخره در اول آذر ماه 1366 عازم جبهه های نبرد علیه دشمن ددمنش بعث شد و خود را به خیل عظیم رزمندگان و صفوف مجاهدان در راه خدا رسانید و پس از رسیدن به اهواز، با مدتی تلاش به لشکر 27 حضرت رسول (ص) ملحق شد و در گردان حبیب ابن مظاهر، واحد تدارکات به همراه دیگر دوستان خود مشغول خدمت به عزیزان سلحشور مستقر در جبهه شد . با شوری وصف ناپذیر از هوای پاک و مطهر و روحانی جبهه در جهت تزکیه بیش از پیش روح لطیف و ظریفش به عطر ایمان به خداوند باری تعالی پرداخت.

شرکت در عملیات ها و شهادت

این شهید جنت مکان در مناطق عملیاتی بیت المقدس 3-4 شرکت و بعد از آن عملیات والفجر 10 که توسط سپاهیان اسلام صورت گرفته بود، حاضر شد و در عملیات بیت المقدس 4 با اصرار زیاد و درخواست های مکرر از مسئول واحد تدارکات حضور یافت و پس از ورود به ارتفاعات شاخ شمیران در منطقه عمومی در بندیخان، به هنگام ظهر روز چهارم فروردین ماه مطابق با 5 شعبان 1408 سالروز ولادت چهارمین اختر تابناک آسمان عصمت و امامت، حضرت امام زین العابدین (ع) و آن یادگار نهضت عاشورا و پس از 4 ماه و 4 روز حضور در جبهه های نور، در حالی که 16 بهار از عمر کوتاه، ولی پربارش می گذشت، در حین تخلیه تدارکات رزمندگان از خودروی حامل بار و آذوقه با حمله هوایی خفاش خون آشام بغداد، قلب بزرگش مورد اصابت قرار گرفت و چون گلی پرپر به سوی معبود شتافت و سرانجام به آرزوی خود که شهادت در راه خدا و دیدار مولایش بود، رسید و جان خود را فدای جان آفرین خود کرد.

شهید حمیدرضا پورزرگری در تاریخ 10 فروردین سال 1367 روز ولادت حضرت علی اکبر، در کنار مزار پاک همرزمان خود در بهشت زهرا و در قطعه 29 ، با لباس خونین رزم چهره در خاک نهفت و به لقا الله پیوست.

عکس

 

 

 

 

منبع : سایت فاتحان

 نظر دهید »

وصیت نامه شهید احمد افشار

17 تیر 1395 توسط مادر پهلو شکسته

شهادت هرچند از عسل شیرین‌تر است اما دوست من! من، به جبهه نیامدم که شهید بشوم چه بسا لیاقتش را هم نداشته باشم، انسان مؤمن باید برای اسلام جهاد کند نه برای شهادت.

بسم الله الرحمن الرحیم

امروز که این وصیتنامه را می‌نویسم امکان دارد که همین امرزو یا فردا و یا حداکثر تا 5 روز دیگر به منطقه رفته و عملیاتی کنیم به همین دلیل تا امروز وصیتنامه ننوشته بودم ولی چون امروز مشخص شد وصیتنامه خویش را می‌نویسم.

خطر قلم بیشتر از خطر سلاح است

چون خطر قلم بیشتر از خطر سلاح است لذاست که باید تفکر کنم و بعد بنویسم هرچند که این نوشتن یک وصیتنامه باشد به همین دلیل از تو برادر و خواهری که این وصیتنامه را می‌خوانی تقاضا دارم اشتباه مرا به حساب اسلام نگذاری و ناقص بودن عملم را به حساب منحرف بودن از خط امام که وصل به حکومت حجت‌الله و بقیه‌الله است نگذاری.

انسان مومن باید برای اسلام جهاد کند نه برای شهادت

راجع به شهادت باید بگویم که هرچند از عسل شیرین‌تر است اما دوست من! من، به جبهه نیامدم که شهید بشوم چه بسا لیاقتش را هم نداشته باشم، انسان مومن باید برای اسلام جهاد کند نه برای شهادت. آن وقت اگر خدا خواست و طلب کرد که انسان شهید بشود آن را دیگر نمی‌شود کاری‌اش کرد و انسان شهید می‌شود. همانطور که امام حسین در روز عاشورا در سرزمین کربلا به خدای خود گفت الهی رضم به رضائک و تسلیمم به امر تو.

امروز که گفته‌اند ساک‌ها را به تعاون بدهید یک قدم دیگر به حمله نزدیک شده‌ام شاید یک قدم به شهادت در راه خداو انشاءالله می‌رویم که قدمی برای پیروزی اسلام برداریم و با خود کاری نداریم داور آن بالاست هرچه مصلحت دانست.

اسلام و هدایت اسلام را احساس کرده‌ام/خدا تکلیف معاندان را روشن می‌کند

اگر می‌بینید انقدر از پیروزی دم می‌زنم من احساس کرده‌ام اسلام را و هدایت اسلام را. چون خود را به وسیله ولی‌عصر و نائب بر حقش هدایت شده می‌بینم برای گسترش اسلام و هدایت انسان‌های کره زمین از گمراهی که این گمراهی یا از روی نادانی و جهالت و یا از روی لجبازی و عناد است. آن‌ها عناد می‌ورزند و در شب حمله رو در روی ما هستند و خدا تکلیف‌شان را روشن خواهد کرد. ما پس از آنکه از سد این‌ها به یاری خدا گذشتیم برای هدایت و ارشاد نادانان و یا مردم دربند و مستضعف عراق حرکت خواهیم کرد و این حرکت را آنقدر ادامه می‌دهیم تا هدایت کلیه انسان‌ها و تا فرج آقا امام زمام عجل الله تعالی فرجه الشریف.

نوشته شده در تاریخ 28 بهمن‌ماه سال 62

درباره شهید

پاسدار شهید «احمد افشار»، فرزند عزت‌الله متولد 1343 تهران است. او در سن 19 سالگی وقتی برای دومین بار به جبهه اعزام شده بود، طی عملیات خیبر و در جزیره مجنون بر اثر اصابت ترکش به سرش در روز چهارم اسفندماه 62 به شهادت رسید. شهید لشگر 27 محمد رسول الله(ص) تهران به مدت 30 سال پیکرش در منطقه باقی ماند و در عملیات تفحص برون مرزی اخیر که در خاک عراق انجام شد، پیکرش کشف و طی تبادل در 7 بهمن ماه 92 به کشور بازگشت. خانواده شهید افشار 3 اسفندماه با حضور در معراج شهدای تهران بعد از گذشت 30 سال با پیکر شهیدشان دیدار کردند.

احمد از همان دوران کودکی با مکتب اهل بیت(ع) آشنا و نسبت به انجام فرایض دینی متعهد و مقید بود با شرکت در نمازهای جماعت مسجد مهدوی و فعالیت‌های فرهنگی محل و همچنین جلسات هیئت عشاق الحسین با آیات الهی قرآن کریم مأنوس گشت. در دوران دبیرستان مشغول به تحصیل بود که انقلاب اسلامی به رهبری حضرت امام خمینی به وقوع پیوست و او نیز همراه با سیل خروشان امت حرلب‌الله در راهپیمایی‌ها و تظاهرات برعلیه رژیم منحوس پهلوی فعالانه شرکت می‌کرد.

پس از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی موفق به اخذ دیپلم ریاضی با معدل عالی شد و در کنکور سراسری سال 62 شرکت و دررشته مهندسی پذیرفته شد. کلیه دوستان و بستگانش او را به ادامه تحصیل تشویق می‌کردند لکن او عارفانه و عاشقانه دانشگاه خود را برگزیده و در آن ثبت‌نام کرده بود و آن دانشگاه جز جبهه نبرد حق علیه باطل نبود که استادی همچون حسین‌ابن علی(ع) سرور و سالار شهیدان داشت، انتخابی آگاهانه و به جا کرد.

احمد در دوران دفاع مقدس ابتدا به مدت دو ماه از طرف کمیته انقلاب اسلامی منطقه 12 به عنوان پاسدار افتخاری راهی جبهه جنوب شد و در منطقه کوشک مستقر گردید و در طی دوران مأموریت بر اثر اصابت ترکش از ناحیه ابرو مجروح و به تهران مراجعت کرد. در بازگشت صورتش را نورانیتی فرا گرفته بود که هرکس به راحتی می‌‌توانست آیات الهی و آرام بخش قرآن را در چهره معصوم و مطلومش بخواند. احمد پس از بازگشت از جبهه جهت ادامه خدمت به انقلاب اسلامی به عضویت سپاه پاسداران درآمد و پس از سپری کردن مراحل دروه آمزوش نظامی در پادگان امام حسین در سال 62 همراه دیگر همرزمانش راهی دانشگاهی شد که مدت طولانی در آروزی ورود به آن بود.

مدتی از حضورش در جبهه جنوب نگذشته بود که عملیات خیبر آغاز شد احمد نیز عاشقانه و ایثاگرانه با دیگر هم رزمانش در گردان مالک اشتر لشکر 27 حضرت رسول در عملیات فوق شرکت کرده و حماسه علی اکبر امام حسین را دوباره زنده کرد.

عکس

 

 

 

منبع : سایت فاتحان

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 1085
  • 1086
  • 1087
  • ...
  • 1088
  • ...
  • 1089
  • 1090
  • 1091
  • ...
  • 1092
  • ...
  • 1093
  • 1094
  • 1095
  • ...
  • 1182
 << < خرداد 1404 > >>
شنبه یکشنبه دوشنبه سه شنبه چهارشنبه پنج شنبه جمعه
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

فاطمه(س) بی نشان

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • وصیت نامه شهدا
  • خاطرات دفاع مقدس
  • خاطرات شهدا

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

خادمان

کاربران آنلاین

آمار

  • امروز: 1731
  • دیروز: 240
  • 7 روز قبل: 1213
  • 1 ماه قبل: 7529
  • کل بازدیدها: 238854

مطالب با رتبه بالا

  • لحضه از ازدواج شهید سید علی حسینی (5.00)
  • وصیت نامه شهید حسین دهقان موری آبادی (5.00)
  • وصیت نامه شیرین يك شهید به چهار فرزندش (5.00)
  • هفته شهادت برشما مبارک (5.00)
  • وصیت نامه شهید درویشعلی شکارچی (5.00)

رتبه

    ورود

    ابزار وبلاگ

    سخنی از بهشت

    حدیث

    موزیک

    ذکر روز

    دریافت کد ذکر ایام هفته برای وبلاگ
    • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
    • تماس