برادران عزيز از اين كه خداوند بزرگ توفيق داد و منت بر من نهاد تا بتوانم چند صباحى از عمر خود را با شما عزيزان فداكار باشم شكرگزارم ولى مى خواهم بگويم كه اين واحد مقدس را خيلى خيلى قدر بدانيد كارهائيكه شما برادران عزيز انجام مى دهيد عاشقانه است …
بسم الله الرحمن الرحيم
حمد و سپاس خداوندى را كه در رحمت خود را در اين عصر و زمان بر روى بندگان خود باز كرده و راه و روش اسلام شناسى را به ما آموخت و ما را از ظلمت و تاريكى به صبح سفيد و آشنائى و پيروزى بر نفس سركش كشاند و از خواب غفلت به بيدارى كشيد و از مردن در رختخواب و يا در راه غير خدا به شهادت در راه خودش كشاند و چنين پدر بزرگوارى را ، الگوى تمام خوبيها ، مرد تقوا و عمل ، انسان پاك و فرعون كش ، بت شكن زمان ، انسان سخن و عقل ، پير شكست ناپذير و گوهر جماران را به عنوان رهبر بر بالاى سر ما يتيمان نهاد و درس تقوا و آزادگى را از زبان حسين (ع) بر ما آموخت و قلب سياه و كدر ما را با گذشت و جان بازى و ايثار و صبر و استقامت در راه خدا سفيد و پاك گرداند و حال اگر شب و روز شكرگزارى كنيم قدر اين نعمت خدا را نتوانيم دانست خداوند در اين مدت انقلاب يك نعمت بزرگى باز به ما بخشانيد و آن هم جنگ با كافران و خداشناسان روى زمين تا بتوانيم خودمان را در صحنه عمل امتحان كنيم و براى رسيدن به جهاد مقدس (اصغر) بايد موانع هاى بزرگى را از سر راه برداريم و آنهم مبارزه با نفس و يا جهاد اكبر است. واقعا كه جبهه دانشگاه الهى است ، دانشگاهى كه در آن درس تقوا ، درس گذشت، استقامت، فداكارى ، جانبازى ، صبر و غيره آموخته ميشود ، جبهه جائى است كه انسانهائيكه در آن قدم مى گذارند بايد از ته قلب بر سرور شهيدان آقا ابا عبدالله لبيك گويند و حسين گونه تا آخرين لحظه عمر خود باشند ، جبهه جايى است كه انسان يك قدم از ديگران نسبت به خدا نزديكتر است. خاك جبهه ايران همچون خاك كربلاست چون زمانيكه عزيزان سر بر زمين مى گذارند و زمين را با خون خود آبيارى ميكنند به عشق رسيدن به آقا ابا عبدالله (ع) و بياد آن بزرگوار هستند و خداوند در اين راه پاداش قرار داده است كه بالاترين پاداشش شهادت در راه اوست .
در مسلخ عشق جز نكو را نكشند روبه صفتان زشت خو را نكشند.
پيام به مردم حزب الله و زحمت كش
البته اينجانب كوچكتر از آن بودم كه بعد از رفتن خود پيامى بدهم خودم را در مقابل تمام موجودات خداوند كوچكتر مى دانم ولى گفتنيهاى زيادى براى مردم دارم كه بعد از خاموش شدن چراغ عمرم شما مقدارى از آن را روى كاغذ مى خوانيد . اول اينكه امام عزيز را تنها نگذاريد و به پيامهاى پدرگونه او از ته قلب گوش فرا دهيد و مانند مردم كوفه نباشيد كه ابا عبدالله را تنها گذاشتند اگر تا به الان در اين راه مقدس قدم نگذاشته ايد و به پابوس اسلام نيامده ايد فرصت هست و هر وقت كه پيش خدا بيائيد خداوند شما را قبول مى كند و ديگر اينكه راههاى انحرافى كه انسان را از خط امام عزيز و بزرگوار دور مى كند پرهيز كنيد . امام عزيز فعلا فرموده اند كه بايد در جبهه باشيم و دفاع را واجب دانسته اند جبهه هاى گوناگون براى خودتان درست نكنيد جبهه فقط و فقط خط مقدم است و براى همه واجب است نگذاريد امام عزيز براى چندمين بار به ما بگويد كه به جبهه برويد اگر ما سرباز او باشيم فرموده اند و ديگر كافى است ما بايد به دنيا ثابت كنيم كه هر چه امام مى گويند با جان و دل خريداريم از گروه بازى و خيانت به خون شهدا بايد ديگران به فكر كمك كردن به اين خاك باشند نه به فكر مسئول بودن و مسئوليتها كه به عهده ما ميگذارند به فكر كمك كردن به مستضعفان باشيم نه به كسانيكه از زحمت و خون شهدا استفاده ميكنند و نفعى هم به انقلاب و جنگ نميرسانند پيام ديگرى كه دارم اين است كه سعى كنيد كه در اين دو روزه زندگى امام بزرگوار را راضى نگهداريد و از همه بالاتر پروردگار عاليتان را لباس عاشقانه رزم را بر تن كنيد و پوتينهاى خود را محكم ببنديد و پيشانى بند الله اكبر بسته و پشت پا به اين دنيا و ماديات زودگذر زنيد و با يك دست قرآن و با دست ديگر سلاح برگيريد و به سوى جبهه هاى حق عليه باطل حركت كنيد و به زبان خود اين را جارى كنيد جنگ جنگ تا پيروزى .
پيام براى برادران واحد اطلاعات و عمليات
آن سوكشان با سرخوشان ، اين سو كشان با ناخوشان يا بگذرد يا ميشكند كشتى در اين گردانها برادران عزيز از اين كه خداوند بزرگ توفيق داد و منت بر من نهاد تا بتوانم چند صباحى از عمر خود را با شما عزيزان فداكار باشم شكرگزارم ولى مى خواهم بگويم كه اين واحد مقدس را خيلى خيلى قدر بدانيد كارهائيكه شما برادران عزيز انجام مى دهيد عاشقانه است نه علاقه براى رضاى الله است نه براى كس ديگرى ، از ته قلب اينجانب را حلال كنيد و خلاصه اين بنده گنهكار و حقير را به بزرگى خودتان ببخشيد و از خدا برايم طلب آمرزش كنيد چند پيام است كه مى خواهم برايتان بگويم .
1- خداوند را سعى كنيد با حركت قلبى راضى نگه داريد .
2- براى شهادت و يا رفتن تلاش نكنيد براى رضاى او كار كنيد و بگوييد خداوندا نه براى بهشت كه و نه براى شهادت اگر تو ما هم در جهنمت بى اندازيد و فقط از ما راضى باشى براى ما كافى است .
3- خانواده شهدا را فراموش نكنيد . بخصوص شهداى واحد .
4- به مجروحين و معلولين سركشى كنيد مخصوص برادران واحد .
5- در وقت نماز اين بنده را هم دعا كنيد و نماز وحشت شب اول قبر را هم براى من بخوانيد .حلال كنيد .
پيام به پدر و مادر و برادر و خواهرم
اى پدر و مادر عزيزم مى دانم كهجز زحمت و ناراحتى براى شما چيز ديگرى نداشتمك و جاى نگذاشتم و مى دانم كه شهادت فرزند دوم براى شما مشكل است و اين را بدانيد و خوشحال باشيد كه من را دشمنان خداوند نكشند مانند منافقين بلكه دشمنان خداوند مرا نشانه گرفتند و من اين راه مقدس را آگاهانه انتخاب كردم و خوشحال هستم كه به مقصد آخر رسيدم و اگر خداوند قبول كند و اين دنيا دنياى فانى است و زود گذر و زندگى آن است كه كارنامه قبول را بگير م و از اين دنيا برويم از شما مى خواهم كه خداوند را از خودتان راضى نگه داريد و خوشحال باشيد كه خون دادن شما هم سهمى را بر دين خدا پيدا كرديد .
برادر عزيزم مى دانم كه بعد از رفتن من شما خواهى ماند و ديگر برادرى ندارى ولى مى خواهم بگويم كه خوشحال باش كه دو برادر خودت را در راه خداوند بزرگ قربانى داده اى . و هر طور كه مى توانى سعى كن كه انقلاب و جنگ را يارى كنى از خداوند بزرگ هم براى پدرم كه خيلى خيلى زحمت من را كشيده است و مى دانم مقدارى از آنموهايش كه سفيد شده است من سفيد كرده ام و همين طور موهاى مادرم از خداوند مى خواهم كه صبر به آنها عنايت بفرمايد خواهش كه از شما دارم براى من گريه نكنيد گريه براى مظلوميت آقا ابا عبدالله بگريد . و از خواهرم مى خواهم كه زينب گونه باشد و از خداوند هم مى خواهم كه به آن هم صبر عنايت بفرمايد . از كليه فاميلها و آشنايان حلالى به جاى من بخواهيد و همسايگان هم آنهايى كه در کنارمان بودند و هم همسايگان آپارتمان و هم اطراف و از خانواده رستگارى و غيره هم حلالى بخواهيد . برادر عزيزم حسين فرزان براى شما برادر عزيزم هم از خداوند بزرگ صبر مى خواهم و از تو مى خواهم كه براى
خدايا خدايا تا انقلاب مهدى حتى كنار مهدى خمينى را نگهدار على چيت سازيان
مقدارى پول كه از من مى خواهند
1 -600 3 تومان موتورى 2 3
2-300 1 تومان در خرم آباد به موتورى سپاه بدهكارم
3- 10000 تومان حاج آقا
4- مقدارى پول هم رضا حاجيلوتعاون رزمى سپاه مى خواهد
5- 700 تومان اسماعيل اسدى
6- دو سال نماز بدهكارهستم و 2 ماه روزه نزديك 4ماه 1روز هم نتوانستم روزه بگيرم به دليل مريضى كه داشتم اين ها هم حل شود .
7- نزديك سه هزار تومان هم حق مظالم بدهيد .
در ضمن اگر كسى هم پول مى خواهم اگر ندارد بدهد حلال آن باشد .
تو همسر عزيزم
از اينكه مدت آشنايى ما كم بود و بيشتر آن را من در منطقه بودم از شما معذرت مى خواهم ولى از اين خوشحال هستم كه من هم ادعاى تكليف و رضايت خداوند را كه بود كه بايد انجام مى دادم . اگر در اين زمان هر كس در زندگيش از روى مال دنيا و زندگى شيرنى بدون دردو سرو لذتهاى دنيوىپل پيروزى زد و خود را در جهاد اصغر رساند عاقبت به خير خواهد شد .
از شما مى خواهم كه بعد از من همچون زينب محكم و استوار باشيد اگر خداوند به من فرزندى داد در بزرگ كردن آن سعى و تلاش داشته باشد و در تربيت آن جدى باشد اگر خداوند به من دختر داد آن را يك مسلمان واقعى و اسلام شناسى خوب بزرگ كن و اگر پسر داد آن را جلورى بزرگ كنيد كه نان را از راه حلال بدست بياورد . و به مستضعفان كمك كند و از بچگى آن را عاشق ابا عبدالله كن و تربت آن را دهان آن بگذار و آن را چون مولايمان حسين آزاد مرد بزرگ كن و به آن بگو كه هيچ وقت جلوى زورگويان دنيا سر خم نكن و خداوند را براى رضاى آن عباد ت كن .
به فرمانده عزيزم
از برادر همدانى و برادر كيانى و برادر شادمانى كه به عنوان فرمانده من بودن اگر در كار كم كارى كردم اميدوارم كه مرا حلال كنيد و اگر از من بدى ديديد اميدوارم كه آن را هم حلال كنيد .
پدر عزيزم از مهمانانى كه به منزل ما مى آيند براى تسليت گفتن بخصوص برادران اطلاعات خوب قدر دانى نما .
درباره شهید
علی چیتسازیان، سال 1341 در در همدان متولد شد. ورودش به هنرستان همزمان با پیروزی انقلاب بود. او مانند میلیونها ایرانی در راه پیروزی و استمرار انقلاب اسلامی تلاشهای زیادی کرد.
با فرمان امام خمینی (ره) مبنی بر تشکیل ارتش 20 میلیونی از طریق هنرستان وارد بسیج شد و در پادگان آموزشی قدس همدان آموزشهای نظامی را گذراند. هوش و ذکاوت او درکسب فنون نظامی به قدری بود که در مدت کوتاهی به عنوان فرمانده نیروهای آموزشی انتخاب شد. بعد از آن او فرمانده مرکز آموزش نظامی شد. نیروهائی که توسط شهید چیتسازان آموزش دیدهاند، بالغ بر چندین هزار نفر هستند.
با شروع جنگ تحمیلی، با تشکیل و قبول فرماندهی «گردان انصارالحسین (ع)» و به عهده گرفتن مسئولیت آموزش جنگهای کوهستانی در این گردان، به منطقه عملیاتی رفت.
در«عملیات مسلم بنعقیل» با اینکه بیش از17 سال سن نداشت، 140 نفر از نیروهای بعثی را که به اسارت رزمندگان اسلام در آمده بودند از داخل خاک عراق به پشت جبهه انتقال داد و شهامت و شجاعت خود را به اثبات رساند.
علی چیتسازیان با تشکیل لشکر انصارالحسین (ع) به عنوان فرمانده اطلاعات و عملیات این یگان برگزیده شد و در بیشتر عملیاتها از جمله عملیاتهای والفجر2، والفجر5، والفجر 8 و… شرکت کرد و چند بار مجروح شد؛ اما هربار با جدیتی بیشتر و عزمی راسختر به جبهه برمیگشت.
هیچگاه از نیروهای بسیجی دور نمیشد. در مواقع عملیات با اینکه ماموریت خود را که شناسایی مواضع دشمن بود، از قبل انجام داده بود اما همیشه کنار رزمندگان میجنگید.
چیتسازیان در عملیاتهای کربلای 4 و5 نیز به عنوان فرمانده محور عملیاتی لشکر انصارالحسین (ع) رشادتها از خود به یادگار گذاشت.
سرانجام این سرباز فداکار اسلام، آذرماه 1366 در حین انجام یک ماموریت گشت و شناسایی به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
قبل از او برادر دیگرش به شهادت رسیده بود.
منبع : سایت فاتحان