فاطمه(س) بی نشان

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 
  • حرم فلش - کد دعای فرج برای وبلاگ

وصیت نامه شهیدشهرام صفایی

20 تیر 1395 توسط مادر پهلو شکسته

ای نفس آرمیده بازگردد بسوی پروردگارت ، که تو خشنود و اوراضی از توست و در صف بندگان خاص من در آری و با خشنودی در بهشت من داخل شو .

حسین (ع) بخدا دیدن تو لیاقت میخواهد ، حسین(ع) تو گلی بودی که آنچنان در خاک و خون غلطیدی که تو را خواهرت هم نشناخت پس ما چطور تو را بشناسیم . حسین(ع) نمیدانم چرا وقتی نام تو می آید همه گریه می کنند ولی من اینقدر گناهکار هستم که هنوز تو را نشاختم، پس چطور پیش تو بیایم ، حسین(ع) جان بار دیگر خود را آماده پرواز کرده ام . اما از تو خواهش می کنم این بار مرا بپذیر و درِ خانه ات را به روی من باز کن . میدانم ، که بندگان خدا را دوست داری و مابندة گناهکار خدا هستم

مادر پس از عرض سلام چند وصیت دارم اما چه بگویم ، بگویم شما را اذیت کرده ام، بگویم که از دست من ناراضی هستی ، نه مادر عزیرم اول امیدوارم که مرا ببخشی و شیرت را برمن حلال کنی ، مادر بخدا من شما را خیلی اذیت کردم و شما خیلی به من مهربانی کردی و من الان قدر شما را فهمیدم مادر عزیزم در نمازهایت برای امام و رزمندگان اسلام دعا کن ، مادر مهربانم وقتی خبر شهادت مرا آوردند ناراحت نشو و گریه نکن ، فقط از تو می خواهم که بیاد زینب (س) باشی که 72 تن از فرزندان خود را با بدنهای تکه تکه دید . وبیاد زینب باش که برادر حود را دید ولی نشناخت مادر عزیزم از تو میخواهم وقتی گفتند پسرت شهید شد خوشحال شوی که یکی از فرزندان گناهکار پیش خدا رفت ، پسری که جز آذار و اذیت کار دیگری نداشت . پدر عزیزماول از شما طلب عفو و بخشش میخواهم هر چند که عفو بخشش از آن خداوند است ولی از شما میخواهم اگر شما را اذیت کره ام مرا ببخش ، پدر مهربانم از شما میخواهم که همیشه بفکر امام ( ره ) باشید و پشتیبان ولایت فقیه باشید و قدر انقلاب را بدانید که این انقلاب نوری است که از تاریکی محض تابیده و قرآن تاریکی را محو گردانید و خود را نشان داد . پدر عزیز نماز و روزه به برادران کوچکترم یاد بده و به فکر آخرت باشید که انسان را زنده میکند و از گناه دور نگه میدارد و لی چند کلمه ای با خواهران خود دارم خواهران مهربانم همیشه بیاد زهرا(س) باشید و مثل حضرت زهرا ( سلام الله علیها ) رفتار کنید و همیشه با حجاب بیرون بیائید که انشاء الله خداوند هرچه زودتر شر بی حجابان از کشورمان کمتر بگردان. و از برادران میخواهم که مرا ببخشید و نماز و روزه و زکات و خمس یادتان نرود من که رفتم ولی معنی نماز و روزه را آخر نفهمیدم ولی از شما میخواهم که نماز و روزه یادتان نرود . و از دوستان مهربانم می خواهم که جبهه یادشان نروی و اگر نمی توانند به جبهه بیایند در پشت جبهه کمک کنند که انشاأ اله خداوند به شما اجر عظیم عنایت بفرماید .

« به تمامی بچه های مسجد ابوالفضل (ع) سلام برسانید و خداوند تمام بچه های پایگاه امام خمینی (ره) را حفظ بگرداند»

آخر چه باشد در این دنیا جز مرگ

و چه مرگی زیباتر از شهادت

دوست دارم که روم پیش معبودم

با بدن تکه تکه روم پیش معبودم

بنده گناهکار خدا شهرام صفایی 3/12/65 ومن الله التوفیق

درباره شهید

شهید شهرام صفایی

نام پدر : نصرالله

سن شهادت: ۱۷ سالگی

تاریخ شهادت: ۸/۱۲/۱۳۶۵

محل شهادت:کربلای ۵ شلمچه

http://www.fatehan.ir/images/BlogPages/Recovered_JPEG_885.jpg

 

منبع : سایت فاتحان

 نظر دهید »

وصیتنامه شهید محرم آشوغ

20 تیر 1395 توسط مادر پهلو شکسته

هرروز گوشه وکنار دنیا افراد روشن وروشنفکری پیدا می شوند که پی به حقانیت اسلامی برده و نور اسلام چنان قلب جوانان را روشن کرده که توانسته اند حقایق اسلام را به طور دقیق درک کنند

بسم الله الرحمن الرحیم

هرروز گوشه وکنار دنیا افراد روشن وروشنفکری پیدا می شوند که پی به حقانیت اسلامی برده و نور اسلام چنان قلب جوانان را روشن کرده که توانسته اند حقایق اسلام را به طور دقیق درک کنند همچنان که در کشور عزیزمان دیدم که استعمارگر به کمک دست پرورده های پلید خود از روشهای تربیتی ویژه ای استفاده می کردند که ربطی به پرورش اسلام و ایرانی نداشت بلکه جوانان را به بیراهه می کشاند.
گاه به گاه در مسیر کشورمان فرزندان پاک سر به شورش بر می داشتند و در مظلومیت خویش فریاد می زدند و اسلام همچنان غریب بود تا اینکه طوفانی در گرفت و سیل خون در دره تاریخ جاری شد و اسلام محمد از کربلای سرخ ایران را نشانه گرفت.
پیام من به خانواده ام این است که از اینکه من به جبهه می روم هیچ ناراحت نباشید پیام من به ملت ایران این است که پشتیبان ولایت فقیه باشند و همواره به فرمان رهبر انقلاب امام خمینی باشند آری ای برادر این چهره شهدا همیشه زنده تاریخ است که رهبر کبیر این چنین از آنان سخن می گوید که آنان دل از همه چیز برداشتند و فقط خدا را طلب کردند و از او یاری خواستند.

به امید پیروزی

درباره شهید

نام :محرم
نام خانوادگی:آشوغ
نام پدر :نوازاله
شماره شناسنامه: 730
تاریخ تولد : 1341
عضویت بسیجی
تاهل :مجرد
محل شهادت: رقابیه
تاریخ شهادت: 1361/01/02
محل تولد: لارستان

تحصیلات دوره ابتدایی را در دبستان تربیت به پایان برد و وارد مدرسه راهنمایی نامی شد. پس از آن در دبیرستان صحبت لاری مشغول به تحصیل شد. در ایین دوران همراه با دیگر اقشار مردم در راهپیماییها شرکت می کرد.و از جمله کسانی بود که در سرنگون کردن مجسّمه شاه نقش مؤثر داشت. « متواضع، خوش برخورد و فردی اجتماعی بود. با خانواده و همچنین کودکان رفتار حسنه ای داشت. همه وقت به مسجد می رفت، در کلاسهای قرآن شرکت می کرد و اغلب اوقات فراغت سر کار می رفت. » (خاطرات خانواده) در پایگاه شهید راستی فعالیت می کرد و همچنین واحد تبلیغات و تدارکات و عملیات بسیج را بر عهده داشت. تا سال سوم اقتصاد تحصیلات خود را ادامه داد و با شروع جنگ تحمیلی عازم جبهه های نبرد حق علیه باطل گردید. پس از گذراندن آموزش نظامی در جهرم به منطقه عملیاتی بستان اعزام شد. پس از بازگشت به لار عازم جبهه فاو شد.« هر بار پیروز به آغوش خانواده بر می گشت. امّا روح بزرگ او راضی نمی شد و باز نیرویی او را به سوی جبهه می کشاند تا اینکه برای بار سوم عازم جبهه شد. » (خاطرات خانواده) پس از 4 ماه حضور در جبهه رقابیه در عملیات فتح المبین شرکت کرد. « شب عملیات بود. همه رزمندگان مشغول خواندن نماز و دعا شدیم. همان شب زیارت عاشورا خواندیمو همه بچه ها ضمن خواندن دعا گریه می کردند. مُحرّم مدام مشغول خواندن نماز و قرآن بود. چهره اش آنقدر نورانی شده بودکه از صورتش نور می بارید. آن شب محَّرم خیلی گریه کرد. او مسئول مهمّات و زخمی ها بود … قبل از طلوع آفتاب من و محرّم و هاشم خداشناس و سایر بچه ها به جایی که به تپه سبز معروف بود رفتیم. عملیات فتح المبین شروع شده بود. خمپاره ها و رگبارهایی که عراقی ها بر سرمان می ریختند آسمان را مثل روز روشن کرده بود. فرمانده یک نفر می خواست تا از پایین تپه مهمّات بیاورد. محرَّ خود را آماده نشان داد و این کار را کرد … هوا روشن شده بود. به منطقه ای که بعد از تپه سبز می گفتند رفتیم … وقتی اطرافمان را نگاه کردیم دیدیم که عراقی ها محاصره مان کرده اند. بعد از چند دقیقه دیدیم که هاشم خمپاره خورد و فقط این را به من گفت که : حلالم کن و شهید شد. بعد رفتیم که ببینم محرَّم کجاست. دیدم که بر روی تپه نشسته، مثل اینکه در خواب بود … صدایش کردم جواب نداد. وقتی دقت کردم دیدم که یک تیر به گلو و یک تیر به قلبش اصابت کرده. سرم را بر روی سینه اش گذاشتم، دیدم که قلبش نمی زند … » او در چهارم فروردین سال 61 به سوی معبودش پرکشید.

 

 

منبع : سایت فاتحان

 نظر دهید »

گوشه ای از خاطرات شهدا

19 تیر 1395 توسط مادر پهلو شکسته

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع :کربلایی

 

حاجی وقت را تلف نکرده وبا صدای بلند فریاد زد:<یا حسین!کی می خواد بره کربلا ؟ یک آرپی جی زن زبردست می خوام

 

که با یک موشک سنگرو ناکار کننه  در این میان محمد رضا که کارش در شلیک آرپی جی حرف نداشت،بلند شد وبا صدای 

 

رسایی فریاد زد :<یا حسین!> 

 

عکس شهید

خاطرای از شهید محمد رضا اسماعیلی

منبع:کتاب سیره شهدا ی دفاع مقدس 3


شهامت و شجاعت،288 

 

برای شادی روح شهداء صلوات



 2 نظر
  • 1
  • ...
  • 1056
  • 1057
  • 1058
  • ...
  • 1059
  • ...
  • 1060
  • 1061
  • 1062
  • ...
  • 1063
  • ...
  • 1064
  • 1065
  • 1066
  • ...
  • 1182
 << < خرداد 1404 > >>
شنبه یکشنبه دوشنبه سه شنبه چهارشنبه پنج شنبه جمعه
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

فاطمه(س) بی نشان

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • وصیت نامه شهدا
  • خاطرات دفاع مقدس
  • خاطرات شهدا

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

خادمان

کاربران آنلاین

  • صفيه گرجي
  • زفاک
  • پارلا
  • ma@jmail.com
  • سیده زهرا موسوی

آمار

  • امروز: 1206
  • دیروز: 240
  • 7 روز قبل: 1213
  • 1 ماه قبل: 7529
  • کل بازدیدها: 238854

مطالب با رتبه بالا

  • شهادت نهایت آمال عارفان حقیقی است وچه کسی عارف تر از شهید (5.00)
  • سربازان امام زمان عج ( خاطره ای از شهید محمود کاوه ) (5.00)
  • فرازی از وصیت نامه شهید محمد حسن نظرنژاد (بابا نظر) (5.00)
  • یک خبر تلخ برای معاون گردان (5.00)
  • وصیتنامه روحانی شهید یوسف خانی (5.00)

رتبه

    ورود

    ابزار وبلاگ

    سخنی از بهشت

    حدیث

    موزیک

    ذکر روز

    دریافت کد ذکر ایام هفته برای وبلاگ
    • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
    • تماس