فاطمه(س) بی نشان

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 
  • حرم فلش - کد دعای فرج برای وبلاگ

وصيت نامه شهید عبدالمطلب اکبری

23 تیر 1395 توسط مادر پهلو شکسته

چند کلامی با زبان ناگویا و گوش ناشنوا به خدمت شما پدر و مادر و همسر و ملت شهیدپرور به عنوان وصیت تقدیم می دارم:
بسم الله الرحمن الرحیم

بانام خدا ، یار ویاور روح خدا و یاری دهنده امت حزب الله و با درود بر مهدی موعود(عج) آخرین ستاره آسمان ولایت و امامت و با درود بر نائب بر حقش خمینی بت شکن و با سلام بر امت اسلامی ایران و با سلام بر شهدای گلگون کفن انقلاب اسلامی ایران

چند کلامی با زبان ناگویا و گوش ناشنوا به خدمت شما پدر و مادر و همسر و ملت شهیدپرور به عنوان وصیت تقدیم می دارم:

پدر،مادر و همسر عزیزم! در خانه همیشه مزاحم شما و سایر اعضا خانواده بوده ام اما همیشه قلبم برای اسلام و قرآن می تپید. همه شما می دیدید که در مراسم عزا،نوحه سرایی،سینه زنی،تشییع جنازه ها شرکت می کردم و همه وقت نمازم را در مسجد می خواندم تا این که امریکای جنایتکار جنگ آتش افروز صدامی را بر ما تحمیل کرد.باشروع جنگ تحمیلی همیشه در این فکر بودم که آیا می شود یک بار هم من به جبهه اعزام شوم تابالاخره بار اول به جبهه اعزام شدم و در عملیات رمضان شرکت کردم وبرگشتم و موفق هم شدم که بار دوم و به دنبالش تا به حال به طور کم و بیش و نسبی در جبهه در خدمت اسلام باشم.

اما شما ای پدر ومادر و همسرم! امیدوارم که بعداز شهادتم اشک نریزید و گریه زاری نکنید چون من پهلوی علی اکبر و حضرت قاسم می روم. گریه شما باعث خوشحالی دشمنان اسلام و امام خواهد بود.

از خواهرانم می خواهم که با رعایت حجاب اسلامی مشت محکمی بر دهان دشمنان اسلام بکوبند.

امیدوارم برادرم ابراهیم با خوب درس خواندنش بتواند یکی از یاران صدیق امام باشد.

پدر ومادرم محمد علی را با تربیت اسلامی بارآورند تا انشاءالله یار و غمخوار اسلام باشد. پدر،مادرو همسرم فقط می توانند با صبرشان یار انقلاب وامام باشند.

از ملت شهید پرور ایران می خواهم که امام راتنها نگذارد و تا قدرت دارند جبهه ها را یاری کنند.

خواهران و مادران با حجابشان و برادران با ایثار جان و مال خود اسلام وانقلاب را به همه جهان صادر کنند. پشتیبان روحانیت و امام و سپاه وسایر ارگان های انقلابی دیگر باشید وتوی دهن دشمنان این ها بزنید.

امیدوارم که شهادتم ،عبرتی باشد برای آن هایی که اهل مسجد و نماز نیستند و از مسجد و نماز می گریزند. آن هایی که بی خیالند و از جبهه وجنگ خبری ندارند،به جبهه نمی روند.اگر هم می روند جبهه را رها کرده ، فرار می کنند.امیدوارم که بعد از شهادت من دیگر آن ها آدم شوند وحرف امام که می فرماید: مسجد سنگر است سنگرها را حفظ کنید خوب وارد گوش آن ها شودو جبهه رفتن و چگونه جنگیدن را یاد بگیرند .در پایان از خدمت خانواده گرامی خود می خواهم که صبر را پیشه خود قرارا داده و زینب وار زندگی کند با حفظ حجاب و من را حلال کند.

والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته

عبدالمطلب اکبری

65/12/4

درباره شهید

شهرستان «خرم بید» در 180 کیلومتری شمالِ شیراز قرار دارد و روستایی موسوم به «شهید آباد» از توابع این شهرستان می باشد. جوانی ناشنوا به نام «عبدالمطلب اکبری» زمانی در این روستا زندگی می کرد. می گویند این بنده خدا زمان جنگ مکانیک بود .ایشان پسر عمویی داشت به نام غلامرضا اکبری . می گویند غلامرضا که شهید شد، عبدالمطلب با تعدادی از همرزمان شهید به زیارت گلزار شهدا رفت و سر قبرپسرعمویش نشست ، بعد با زبون کرولالی خودش سعی کرد چیزی را حالی رفقایش کند .

رفقا گفتند: چی می گی بابا ؟!

مثل همیشه ، زیاد محلش نذاشتند. عبدالمطلب اما اصرار داشت که منظورش را به بچه ها بفهماند. اما چون فهمیدن اشاره ها و سر و صداهای عبدالمطلب سخت بود ، بچه ها زیاد جدی نگرفتند. آخرش دید نمی فهمند ، بغل دست قبرِ غلامرضا ، روی خاک با انگشتش یه دونه چارچوب قبر کشید و رویش نوشت : شهید عبدالمطلب اکبری .

بعد به ما نگاه کرد گفت و با همان زبان گنگش گفت : نگاه کنید!

رفقا خندیدند، گفتند آره بابا ! نگهش داشتن واسه تو و… از این دست شوخی ها. واقعا کسی جدی اش نگرفت. می گویند ، عبدالمطلب که دید همه دارند می خندند، مثل همیشه ساکت شد و رفت توی لاک خودش. سرش را انداخت پائین . نگاهی به نوشته های خاکی اش انداخت و با دست پاکشان کرد.

می گویند، عبدالمطلب ، فردای همان روز رفت به جبهه. حدود ده روز بعد هم جنازه اش برگشت. رفقا ، هیچ کدام در حال و هوایی نبودند که ده روز قبل را به خاطر بیاورند ، اما بعد از پایان مراسم خاکسپاری ، یواش یواش یادشان آمد. عبدالمطلب را درست همان جایی دفن کرده بودند که ده روز پیش با انگشت نشان داده بود.

 

 

 

منبع : سایت فاتحان

 نظر دهید »

وصيت نامه شهید علیرضا فیلسوف زاده

23 تیر 1395 توسط مادر پهلو شکسته

شهادت یعنی انتقال یافتن از زندگانی مادی به زندگی معنوی و الهی و شهادت در مکتب اسلام یک مسئله انتخابی است که انسان وارسته با تمامی آگاهی آن را انتخاب می کند

بسم رب الشهداء و الصدیقین

ولا تحسبن الذین قتلو فی سبیل الله اموتا بل احیاء عند ربهم یرزقون

با سلام و درود به رهبر کبیر انقلاب اسلامی و تمامی شهدای اسلام و ملت شهید پرور ایران و باسلام به پدر و مادر و برادران و خواهران عزیزم.

شهادت یعنی انتقال یافتن از زندگانی مادی به زندگی معنوی و الهی و شهادت در مکتب اسلام یک مسئله انتخابی است که انسان وارسته با تمامی آگاهی آن را انتخاب می کند و با شهادت خویش شمع راه انسان‌های پاک و نورانی می‌شود و من با انتخاب آگاهانه راه شهیدان را تا رسیدن به جاده پرخون کربلا ادامه خواهم داد تا خود را به لقاء اله برسانم و شهادت حد نهایی تکامل است.

و خون شهید هدر نمی‌رود و در پیکر اجتماع وارد شده و انسان‌های متعهد به مکتب تحویل جامعه می‌دهد با در نظر گرفتن اینکه اگر لیاقت شهادت را داشته باشد و اگر شهادت نصیب من شد شاید من هم یکی از همین افراد باشم(ان شاءالله).

پدر و مادر عزیزم خواهش می‌کنم که مرا ببخشید از آن همه اذیت و آزار که در حق شما روا داشتم و شما را ناراحت کردم ان شاءالله که مرا حلال می‌کنید. من به جبهه می‌روم تا جانم را فدای خدا کنم فدای آنکه جانم امانتی از اوست و در این راه ترس از مردن ندارم و در این میانه سهمی برای آخرت نمی‌خواهم که نداشته باشم و مثل آدم‌های بی‌تفاوت زندگی کنم و به فکر اسلام و وطنم نباشم. اگر شهید شدم امیدوارم تمامی اعضای خانواده مرا مورد بخشش قرار دهند.

و چند کلام هم صحبت برای دوستان عزیزم دارم

برادران، همکاران، همسنگران و سایر دوستان عزیزم، استغفار و دعا را از یاد نبرید که بهترین درمان‌ها برای تسکین دردهاست، همیشه به‌یاد خدا باشید و در راه او قدم بردارید. هرگز دشمنان بین شما تفرقه نیندازند و شما را از روحانیت متعهد جدا نکنند بالخصوص از امام عزیز و نایب بر حق امام زمان دست برندارید. چون او بود نجات دهنده همه ما از بدبختی‌ها، او را همیشه دعا کرده که خدای عزیز او را برای ملت ما تا ظهور حضرت مهدی(عج) حتی کنار او برای ما نگهدارد.

و چند کلام صحبت هم برای خانواده عزیزم

پدر عزیزم! که می‌دانم برای من زحمت‌های بسیار کشیده‌ای و تو ای مادر مهربانم که چه رنج‌هایی برای من متحمل شدی. شما کار خودتان را به کمال احسن انجام داده‌اید و آن چرا که خدا به شما داده بود در راه خودش فدا کردید. امیدوارم که از این موضوع ناراحت نشده باشید و شما برادران و خواهران عزیزم به حرف‌های پدر و مادرمان خوب گوش کنید و از آن‌ها اطاعت و به آن‌ها نیکی کنید هر چند که ما خودمان شاید این عمل را انجام نداده باشیم. در راه انقلاب قدم بردارید. به شما خانواده عزیزم می‌گویم در همه حال یاد امام عزیزمان باشید و او را دعا کنید و هیچ وقت از او دست برندارید و راه او را ادامه دهید و در نمازهای خود رزمندگان اسلام را هم دعا کنید. پدر عزیزم من در دوران جوانی نمازم را مقداری قطع و وصل می‌کردم از شما می‌خواهم که نماز قضا برایم بخوانی و چند روز روزه هم بدهکار هستم، به مقدار 15 روز امیدوارم که آن را نیز برایم بگیری.

من از مال دنیا که چیزی ندارم ولی هر چه دارم مال تو و مادرم می‌باشد خودتان هر کاری خواستید بکنید. مادر عزیزم! اگر خدا این لیاقت را به من داد من هم به جوار شهدای عزیز رفتم و شهید شدم اصلا برای من گریه و زاری نکنید چون شهادت برای من مثل عروسی من می‌باشد و از شما می‌خواهم که در مجلسی که برای من بر پا می‌کنید در آن مجلس شیرینی عروسی من را پخش کنید چون آن سفر دامادی من می‌باشد و زیاد هم در مورد مراسم‌ها به خودتان زحمت ندهید. ولی اگر فقط از طرف گردانی که من در آن بودم آمدن برای اینکه مراسم هیئت در آنجا یعنی منزلمان بیاندازند از آن‌ها کمال پذیرایی را بکنید.

یک حرف هم برای بعضی از فامیل‌ها و اقوام این آدم‌ها یک مقدار از این مسئله دنیوی بیرون بیایند و به آخرت خود فکر کنید و در راه انقلاب پای بگذارید و کار کنید و ان شاءالله باشد که خون شهدا هم آنان را نیز متحول سازد و به رحمت الهی نزدیکشان کند. دیگر وصیتی ندارم فقط از طرف من از همه آشنایان حلالیت بطلبید و پدر عزیزم من به کسی مقروض نمی‌باشم ولی اگر باز کسی آمد که من از او طلبکار بودم به او بدهید. خدا شما را حفظ کند.

به امید رسیدن به کربلای حسینی با رهبر کبیر و عزیزمان خمینی

خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگه دار

آنکس که تو را شناخت جان را چه کند فرزند و عیال و خانمان را چه کند

دیوانه کنی هر دو جهانش بخشی دیوانه تو هر دو جهان را چه کند(حسین جان)

والسلام من اتبع الهدی

بنده گنهکار خداوند

علیرضا فیلسوف زاده

8/11/64 ساعت 2:10 بعدازظهر

درباره شهید
شهید علیرضا فیلسوف زاده متولد 1342 در تهران است. او که از سال‌های نخست جنگ و در سنین نوجوانی در جبهه‌ها حضور داشت ابتدا به عنوان تخریب‌چی و بعد به عنوان نیروی اطلاعات-عملیات لشگر 27 محمد رسول الله(ص) به مناطق مختلف اعزام می‌شد. پاسدار شهید علیرضا فیلسوف زاده به عنوان معاون مسئول محور عملیات با حضور در مناطق موظف می‌شود تا نقشه عملیات را به نیروهای لشگر نشان دهد که با انفجار یک مین و از دست دادن پایش به درجه جانبازی نائل می‌شود. سپس او در ارتفاعات شاخ شمیران طی بمباران رژیم بعث عراق در روز چهارم فروردین سال 1367 به شهادت رسید.

 

 

منبع : سایت فاتحان

 نظر دهید »

وصیت نامه شهید مهدی اسفندیاری

23 تیر 1395 توسط مادر پهلو شکسته

پاسخ به بی‌ادبی یک فریب ‌خورده منتسب به امام (ره)
با گذشت زمان شاید فراموش کنیم علت و چرایی بودنمان را. قطعا یکی از تاثیرگذارترین و عجیب‌ترین جملاتی که از امام به یادگار مانده، عبارتی است که او درباره وصیت‌نامه شهدا بیان داشته است…

به گزارش شبکه اطلاع رسانی دانا به نقل از صاحب نیوز، باید مراقب بود شهدایی که به نفس آنها زنده ایم و با قطرات خونشان عزت امروز را به دست آورده ایم در قعر زمان در دلهایمان فراموش نشوند. ۲۹ ام مهرماه سالگرد عروج بسیجی شهید مهدی اسفندیاری است که بد نیست وصیت نامه این بسیجی غیور را با یکدیگر بخوانیم. امام خمینی که جایگاه فقاهت و عرفانش بر هیچ آزادمردی پوشیده نیست در عظمت شهدا و جایگاه وصیتنامه ایشان اینگونه فرمودند: «این وصیتنامه ‏هایى که این عزیزان می‌نویسند مطالعه کنید. پنجاه سال عبادت کردید، و خدا قبول کند، یک روز هم یکى از این وصیتنامه‏ ها را بگیرید و مطالعه کنید و تفکر کنید.»

واقعاً جمله عجیبی است؛ شاید بد نباشد کسانی را که امروز با ساختارشکنی های چندباره شان قصد دارند بر سر زبان ها بیفتند را به خواندن این دست وصیت نامه ها دعوت کنیم تا به خاطر بیاورند آنچه را نباید فراموش می کردند!

شهید مهدی اسفندیاری

مهدی اسفندیاری در مرداد ماه ۱۳۴۴ در خانواده ای مذهبی در محله مارنان، خیابان خاقانی شهر اصفهان متولد شد. او که کوچکترین فرزند خانواده از نظر سنی بود در هفت سالگی پدر خود را از دست داد ولی عشق و علاقه به تحصیل او را از تحصیل باز نداشت و تا کلاس سوم راهنمایی تحصیل نمود. در کلاس سوم راهنمایی بود که با اشاره مادرش و همراه دیگر برادرش به جبهه حق علیه باطل رفت.

مدت سه ماه اول را در زمستان سرد سال ۶۰ در کردستان با ضد انقلاب مبارزه نمود و پس از یک مرخصی دو سه روزه به جبهه های خوزستان رفت و در کلیه عملیات ها از عملیات رمضان گرفته تا عملیات بیت المقدس و والفجر ۴ شرکت نمود. یک بار در عملیات رمضان شدیداً مجروح شد و در بیمارستان بستری شد و به محض اینکه توانست راه برود فورا به جبهه رفت و هر چند ماهی چند روزی به مرخصی می آمد و هر بار که از جبهه برمی گشت وضع روحی او حاکی از یک دگرگونی عمیق بود که نشان می داد او راه خود را یافته است و مفهوم عمیق جهاد را با گوشت و پوست خود لمس نموده است.

نسبت به سن خود بسیار متین و موقر و خوش برخورد بود، نمازها و دعاهایش را با حال و توجه خاص به معبود می خواند و حتی قبل از ماه رمضان سال ۶۲ به اصفهان آمد و حدود یکماه روزه های قضاء سال گذشته را گرفت و مجددا به جبهه رفت و سرانجام در شب جمعه ۲۹/۷/۶۲ در اولین مرحله عملیات والفجر ۴ در گرمک عراق با اصابت ترکش خمپاره به مغز و کمرش به شهادت رسید و به لقاءالله پیوست، روحش شاد.

شهید مهدی اسفندیاری

متن وصیت نامه:

بسم الله الرحمن الرحیم

“مَن طَلَبَنی وَجَدَنی وَ مَن وَجَدَنی عَرَفَنی وَ مَن عَرَفَنی عَشَقَنی وَ مَن عَشَقَنی عَشَقتُهُ وَ مَن عَشَقتُهُ قَتَلتُهُ وَ مَن قَتَلتُهُ فَعَلی دِیَتُه وَ مَن عَلی دِیَتُه فاَنَا دِیَتُه”

ترجمه

«هر کس مرا طلب کند می یابد و هرکس مرا یافت می شناسد و هر کس که مرا شناخت دوستم می دارد و هرکس مرا دوست داشت به من عشق می ورزد و هر کس به من عشق ورزید من هم به او عشق می ورزم و هر کس که من به او عشق می ورزم می کشمش و آن کس را که من بکشم خونبهایش به من واجب است و آنکس که خونبهایش به من واجب است پس من خودم خونبهایش هستم»

به نام الله پاسدار حرمت خون شهیدان و با سلام بر رهبر انقلاب امام خمینی ولی فقیه، این قامت ایستاده که مانند جدش حسین علیه السلام در برابر ظلم و ستم مستکبران و قدرت های بزرگ ایستاده و حتی یک کلمه هم دم از سازش به میان نمی آورد.

این جانب به عنوان یک فرد بسیار کوچک اول به خانواده ام و بعد به این امت قهرمان چند نکته ای را متذکر می شوم؛

برادران و خواهرانم:

این سخن حضرت علی علیه السلام را بخوانید که می فرماید : “إن الجهاد باب من ابواب الجنة فتحه الله لخاصة اولیائه” همانا جهاد دری از درهای بهشت است، دری است که خداوند این در بهشتی را بروی همه کس نگشوده است و در قسمت دوم این سخن می فرماید: “و هو لباس التقوی” یعنی جهاد جامه تقواست، تقوا یعنی پاکی راستین، پاکی از تمام آلودگی های روحی و اخلاقی، آنکه از جهاد به دلیل بی میلی و بی رغبتی (نه به دلیل خاص شرایط و احوال) رو بگرداند، خداوند جامه ذلت و روپوش بلا بر تن او می پوشاند و به سختی ها و شدائد گرفتار می گردد، پس شما هم ای مردم مسلمان ایران، این سخن علی علیه السلام را به جان و دل گوش کنید و جهاد را مختص به یک دسته و گروه ندانید و از رفتن بچه هایتان به جبهه ها جلوگیری نکنید که مرگ و زندگی هر دو دست خداست. اگر چه در کاخ های بسیار مستحکم باشید، مرگ شما را فرا می گیرد، پس چه بهتر که مرگ خداگونه را بر مرگ ذلت بار بپسندید، مرگی که بوسیله آن گلوله های سرخ که از دهانه سلاح های روسی به دست مزدوران عراقی بیرون می آید و قلب پاک و منور این بچه های معصوم را پاره پاره می کند.

آری آن مرگ پیش خدا از همه مرگ ها افضل است که نامش شهادت است. شهادت سریعترین و نزدیکترین راه تقرب به خدا می­باشد و بدانید که شهید کسی است که نسبت به زمان خود آگاه و مسئول است، هر عملی که می کند از روی کمال آگاهی است، شهید بر نفس سرکش خود و هوا و هوس های پوچ خود غالب است. شهید شهامت دارد، شهید شجاعت دارد، شهید سخاوت دارد، شهید شمع محفل بشریت است، شهید شفاعت می کند، شهید در قبر مورد مؤاخذه و سوال و جواب برزخ واقع نمی شود، زیرا که شهید در زیر برق تیرها و خمپاره های آتشین که بالای سرش بود آزمایش خود را انجام داده و بالأخره پیام شهید این است که در راه خدا آگاهانه قیام کنید و در راه او جهاد کنید و سعی کنید در را ه او شهید شوید، خوشا به حال آنانکه زندگیشان برای خداست مرگشان در راه خداست، خوشا به حال آنانکه جز راه خدا راهی ندارند و جز ذکر خدا یادی ندارند.

خدایا! تو خود بر دل ها و نیات ما آگاهی و تو می دانی که قصد من از رفتن به جبهه از روی هوا و هوس و چیز دیگری نبوده، بلکه از روی آگاهی کامل بوده است و با شناخت اینکه این سفر برایم بازگشت ندارد به این راه رفته ام.

خدایا! سوگند یاد می کنم که همیشه تا آخرین نفس در راه مقدس تو و برای یاری دین تو مستحکم و جان بر کف در راهت فداکاری کنم.

الهی یاریم ده که بتوانم این مهم را آن چنانچه که شایسته مقام باری تعالی است به جا آورم.

خدایا! من به جبهه نبرد حق علیه باطل آمده ام تا دشمنان تو را نابود کنم و جان خود را بفروشم، امیدوارم که خریدار جان من تو باشی، نه کس دیگر.

خداوندا! من خوب می دانم که من یک بنده گناهکار و بدی هستم و لیاقت پیوستن به لقاء تو را ندارم ولی ای خدا اگر من بنده بد و گناهکاری هستم تو خدای بخشنده و خوبی هستی و با رحمت و مغفرت تو می توانم به این درجه از کمال برسم.

پس ای خواهران و برادران عزیز:

حال که می بینم چگونه این برادران رزمنده از جان و مال خود در راه خدا می گذرند، بیایید ما هم دست از این دنیای فریبنده که حضرت علی علیه السلام توصیف آنرا کرده برداریم و غرق در احکام دین اسلام باشیم و از زندگی ساده حضرت محمد صلی الله علیه و آله و حضرت زهرا سلام الله علیها درس بگیریم و زندگی آنها را سرمشق خود قرار بدهیم و از عبادات و نماز شب ها و از خودگذشتگی های آنها در راه پیشرفت اسلام درس بگیریم.

عزیزان من نمازهای پنجگانه را که ستون دین است سر وقت و با جماعت در مسجد به پا دارید و خمس و زکات بپردازید که مایه برکت در اموال شماست، امر به معروف و نهی از منکر را کاملاً اجرا کنید. همیشه حق را بگویید، اگر چه به ضرر شما باشد، همیشه خدا را حاضر و ناظر ببینید، همیشه صحنه مرگ را در جلوی چشم خود ظاهر کنید و به فکر سوال و جواب و رسوایی و حسرت در روز قیامت باشید و سعی کنید همیشه برای مردن آماده باشید تا خدای نکرده در حال گناه و غفلت از دنیا نروید و سعی کنید غرق در مادیات دنیا و زن و فرزند خود نشوید که مکر خدا شامل حال شما می شود و از یاد خدا غافل می­شوید. همیشه از خدا بخواهید که به شما توفیق عبادت و توفیق بندگی خود را بدهد و همیشه به فکر این باشید که توشه ای برای آخرت خود ذخیره کنید.

و ای مردم قهرمان وظیفه شما در این لحظات حساس انقلاب این است که اول شکر این همه نعمت را که خدا به ما داده است بکنیم و شکر آن این است که پیرو خط ولایت فقیه و دستورات امام باشیم و هر خط انحرافی دیگر را کور کنیم.

ای امت شهید پرور

مبادا امام را تنها بگذارید، که این امام یک هدیه و هدایت کننده است که خدا به ما مرحمت فرموده، پس سعی کنید او را بشناسید و بعد از نماز او را دعا کنید.

اما مواظب باشید که این دعا به یک عادت و شعاری تبدیل نشود بلکه دعا را با قلبی پاک و سرشار از خلوص بخوانید که خداوند به قلب های شما می نگرد، نه به زبان شما و دیگر اینکه خود را آماده و مهیا برای ظهور حضرت مهدی (عج) بسازید.

سخنی با برادران بسیجی:

شما رزمندگان نوجوان بسیجی با اعمال و رفتار و اخلاق نیکوئی که دارید قلب امام زمان (عج) و نایب بر حقش امام خمینی را شاد می کنید.

ای برادران عزیز رزمنده که در جنگ شرکت کرده اید و ای برادران بسیجی که در داخل مسجد مشغول خدمتید و ای برادران عزیزی که در این کشور اسلامی پست و مقامی دارید، امروز خدا شما را از میان یک میلیارد مسلمان انتخاب کرده که به اسلام و مسلمین خدمت کنید ، امروز اسلام در دست شما یک امانت است، پس باید در قبال مسئولیت بزرگی که بر دوش شما گذارده شده وظیفه خود را به نحو احسن انجام دهید و این را هم بدانید که آن توجه و نظری را که خداوند امروز به شما دارد به هیچ یک از مردم عادی ندارد.

پس ای برادران عزیز:

فعالیت های خود را هرچه بیشتر گسترده کنید و اگر توانستید کلاس های درس اخلاق برای بچه ها برقرار کنید و از تهمت ها و حرف های بیهوده مشتی بی خرد که فقط کار آنها نق زدن است نهراسید و فقط خدا را در نظر داتشته باشید و وقتی که صدای اذان به گوشتان رسید، بسیج را تعطیل کنید و همه دسته جمعی برای اقامه نماز صف های جماعت را پر کنید که تمام کارها و تلاش و کوشش ها برای نماز است و وقتی رو به قبله ایستادی برای نماز، مغز خود را پاک کن از فکر دنیا، و نماز را بزرگ و مهم بشمار، در موقع قیام به فکر قیامت و روز محشر باش که باید ایستاد، در محضر خداوند برای پس دادن حساب، در موقع نماز باید متوجه باشی با چه کسی سخن می گویی و از چه کسی حاجت می طلبی و عظمت خدا را در هنگام تکبیر ملتفت باش و جز خدا را در جنب حق کوچک شمار و گرنه از شیرینی یاد خدا محروم و از جوار قربش محجوب خواهی بود.

وقتی در حال خواندن نماز هستی چنان باش مثل آن رزمنده که شب حمله می خواهد آخرین نماز خود را در این دنیا بخواند و چنین باش مثل اینکه بهشت در برابرت، آتش زیر پایت و عزرائیل پشت سرت و پروردگارت در بالای سرت، بر حالت آگاه است.

پس نگاه کن، ببین در برابر چه کسی ایستاده ای و با چه کسی مناجات می کنی و چه کسی به تو می نگرد و در پایان نماز شکر خدا را به جای آر و گونه ها را به خاک بمال در برابر خدا از اینکه او به تو اجازه داده که تو او را تسبیح و تمجید کنی، البته ای برادران من این چیزهایی را که نوشتم بیشتر برای تذکر و یادآوری به خودم بود، شما که انشاءالله همه استادان من هستید و انشاءالله که شما برادران بسیج همگی اسوه و الگویی باشید برای تمام مردم و امیدوارم که در گشت های شب و غیره طوری رفت و آمد و فعالیت کنید که موجب اذیت مردم نشود. در ضمن اگر در تفت های شهدا ضبط صوت گذاشتید، صدای آنرا کم کنید و به جای نوار سرود، نوار قرآن بگذارید، خدا انشاءالله شما را برای خدمت به اسلام محافظت بفرماید.

سخنی چند با مادرم:

ای مادر عزیزم، اگر تو را در طول زندگیم رنج دادم و با تو بد خلقی کردم باید مرا ببخشی و اگر در بودنم تو را ناراحت کردم در نبودنم برای من ناراحت نباش، چون من مال این دنیا نبودم و به این دنیا دل نبسته بودم.

از تمام دوستان و آشنایان حلالیت می طلبم، امیدوارم که مرا حلال کنید و از خانواده ام تقاضا می کنم پس از دفنم بلافاصله آن دعای “هل انت علی العهد الذی فارقتنا …” را که در مفاتیح و رساله نوشته و موجب آزادی از فشار قبر می شود را برایم بخوانید و سوره الرحمن را بر سر تابوتم بخوانید.

“إنا لله و إنا الیه راجعون والسلام علی عباد الله الصالحین”

خدایا

خدایا

تا انقلاب مهدی خمینی را نگه دار

از عمر ما بکاه و بر عمر او بیفزا

آنکس که تو را شناخت جان را چه کند

فرزند و عیال و خانمان را چه کند

دیوانه کنی هر دو جهانش بخشی

دیوانه تو هر دوجهان را چه کند

والسلام

مهدی اسفندیاری

۸/۴/۱۳۶۲

 

 

 

منبع : سایت فاتحان

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 1042
  • 1043
  • 1044
  • ...
  • 1045
  • ...
  • 1046
  • 1047
  • 1048
  • ...
  • 1049
  • ...
  • 1050
  • 1051
  • 1052
  • ...
  • 1182
 << < خرداد 1404 > >>
شنبه یکشنبه دوشنبه سه شنبه چهارشنبه پنج شنبه جمعه
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

فاطمه(س) بی نشان

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • وصیت نامه شهدا
  • خاطرات دفاع مقدس
  • خاطرات شهدا

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

خادمان

کاربران آنلاین

  • یَا مَلْجَأَ کُلِّ مَطْرُودٍ
  • امیرِعباس(حسین علیه السلام)

آمار

  • امروز: 96
  • دیروز:
  • 7 روز قبل: 973
  • 1 ماه قبل: 7289
  • کل بازدیدها: 238614

مطالب با رتبه بالا

  • مروری برزندگی شهید علی بیگی (5.00)
  • گوشه ای از خاطرات شهداء (5.00)
  • هر وقت که راه کربلا باز شود(از خاطرات شهید علیرضا کریمی ) (5.00)
  • امر به معروف ( از خاطرات شهید حاج رضا فرزانه ) (5.00)
  • حج وتولدی دوباره ( ازخاطرات شهید آوینی ) (5.00)

رتبه

    ورود

    ابزار وبلاگ

    سخنی از بهشت

    حدیث

    موزیک

    ذکر روز

    دریافت کد ذکر ایام هفته برای وبلاگ
    • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
    • تماس