روز عقد ( از خاطرات شهید علی اکبر درویشی )
22 اسفند 1396 توسط مادر پهلو شکسته
در آخرین روزهای سال 1357 بود که من و علیاکبر بر سر سفره عقد نشستیم. خوب به خاطر دارم بعد از امضای دفتر عقد، علیاکبر رو به من کرد و گفت: «من دارم، میروم» پرسیدم: «کجا؟!» گفت: «مأموریت.» آماده حرکت شد، دفتر عقدنامه را بست و از من خداحافظی کرد و رفت.… بیشتر »