فاطمه(س) بی نشان

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 
  • حرم فلش - کد دعای فرج برای وبلاگ

حق همیشه درسته ( از خاطرات شهید مهدی قاضی خانی )

26 مرداد 1395 توسط مادر پهلو شکسته

بسم الله الرحمن الرحیم

اهل دعوا نبود و خیلی تلاش می کرد وقتی بین دو نفر بحث میشه دخالت کنه تا فیصله بده.
همیشه هم جانب حق را می گرفت حالا هر کسی می خواست باشد.
مثلا یکبار در پمپ بنزین برادرش با یک آقای غریبه بحثش شد سر اینکه نوبت با کیه؟
مهدی رفت پایین و وقتی متوجه شد حق با آن آقاست شلنگ را از برادرش گرفت و داد به او.
یعنی حالا اینکه چون برادرش است طرف او را بگیره اینگونه نبود.
من ازش پرسیدم اگر من که همسرت هستم جای برادرت بودم چه؟
گفت طرف حق را می گیرم گفتم: پس من را دوست نداری گفت نه بحث این نیست. حق همیشه درسته.

منبع:ابر و باد
خاطرات شهدا - زندگینامه شهدا - وصیتنامه شهدا

برای شادی روح شهیدان صلوات

عکس شهید

 نظر دهید »

ساخت موکب ( از خاطرات شهید محمد بلباسی )

26 مرداد 1395 توسط مادر پهلو شکسته

ایام محرم شده بود
قول و قرار گذاشته بودیم که امسال اربعین موکبی راه بندازیم که خادم هاش بچه های خادم الشهدا باشند.
سید هادی پیگیر کارها بود و بهم گفت سجاد پایه؟ گفتم بسم الله
مشکلاتی جلوی راه بود که نمیشد این حرکت انجام بشه
روز عاشورا محمد رو دیدم
کشیدمش کنار گفتم حاجی چیکار میکنی کارهارو پیگیری کن راه بندازیم دیگه …چرا چند روزه دیگه از تب و تاب پیگیری کار خبری نیست
با همون لبخند همیشگیش یه درسی داد بهم گفت سجاد مگه شماها بسیجی نیستین مگه خط ها رو بتون ندادم که با کیا باید ببندید
منتظر منی؟! تو و سید هادی پاشید برید تهران دنبال کارها دیگه چیه دست به دست هم میکنید
بسیجی منتظر نمیمونه خودتون بسم الله بگید.
سید هادی پیگیر شد و ما رفتیم عراق یک ماه قبل اربعین برای ساخت و ساز موکب ها..

منبع:ابر و باد
خاطرات شهدا - زندگینامه شهدا - وصیتنامه شهدا

برای شادی روح شهیدان صلوات

 

عکس شهید 

 نظر دهید »

ساختمان خرابه ( از خاطرات شهید هادی باغبانی )

26 مرداد 1395 توسط مادر پهلو شکسته

بسم الله الرحمن الرحیم

تو مراسم ، سردار اکبری از سه خصوصیت شهدا گفت ، گوشام تیز شدند شاید بشه برای نفس کاری کرد:
ایمانی که کوه نتونه تکونش بده
یقینی که تو بدترین غبارهم راه رو گم نکنی و پشت ولایت باشی
دست آخر شهامتی که تو کارزار کم نیاری…
هادی تازه از سفر سوریه اومده بود میگفت سلفی ها دنبالش کرده بودند مجبور شده بود تو ساختمون خرابه ای تا صبح سر کنه میگفت صداشونو از طبقه بالا سرش میشنید خودشو برا هر چیزی آماده کرده بود وقتی رفتند تا صبح همونجا خوابید …

منبع:ابر و باد
خاطرات شهدا - زندگینامه شهدا - وصیتنامه شهدا 

برای شادی روح شهیدان صلوات

عکس شهید

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 912
  • 913
  • 914
  • ...
  • 915
  • ...
  • 916
  • 917
  • 918
  • ...
  • 919
  • ...
  • 920
  • 921
  • 922
  • ...
  • 1182
 << < خرداد 1404 > >>
شنبه یکشنبه دوشنبه سه شنبه چهارشنبه پنج شنبه جمعه
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

فاطمه(س) بی نشان

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • وصیت نامه شهدا
  • خاطرات دفاع مقدس
  • خاطرات شهدا

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

خادمان

کاربران آنلاین

  • صفيه گرجي
  • زفاک
  • پارلا
  • ma@jmail.com
  • سیده زهرا موسوی

آمار

  • امروز: 1150
  • دیروز: 240
  • 7 روز قبل: 1213
  • 1 ماه قبل: 7529
  • کل بازدیدها: 238854

مطالب با رتبه بالا

  • مروری برزندگی شهید علی بیگی (5.00)
  • گوشه ای از خاطرات شهداء (5.00)
  • هر وقت که راه کربلا باز شود(از خاطرات شهید علیرضا کریمی ) (5.00)
  • امر به معروف ( از خاطرات شهید حاج رضا فرزانه ) (5.00)
  • حج وتولدی دوباره ( ازخاطرات شهید آوینی ) (5.00)

رتبه

    ورود

    ابزار وبلاگ

    سخنی از بهشت

    حدیث

    موزیک

    ذکر روز

    دریافت کد ذکر ایام هفته برای وبلاگ
    • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
    • تماس