دکترم در قبرستان است ( از خاطرات شهید علی محمدی پور )
بسم الله ال حمن الرحیم
از طرف بنیاد شهید دفترچه بیمه درمانی داده بودند .
تاریخ دفترچه ام تمام شده بود که بردم عوضش کنم .
دفترچه دست نخورده بود .
مسئول تعویض با تعجب نگاه کرد و گفت ” در اینجا که هیچ چیز ننوشته ای؟ “
گفتم : سواد ندارم
گفت ” تو سواد نداری ، دکتر چطور “
گفتم : دکتر من در قبرستان است خط هم نمی نویسد . بنده خدا فکر کرد از مردن حرف می زنم . فکر کرد دوست دارم بمیرم .
گفت : خدا نکـنـد پدر جان ا ن شا ء ا….. صد سا ل عمر کنی ، این چه حرفهـا یی اسـت کـه می زنی ؟
گفتم : من که از مردن حرف نمی زنم ، گفتم دکترم در قبرستان است” وقتی مریض می شوم می روم آنجا و پسرم علی شفایم می دهد
علی واقعاُ چنین قدرتی داشت ……
منبع:ابر و باد
خاطرات شهدا - زندگینامه شهدا - وصیتنامه شهدا
برای شادی روح شهیدان صلوات