فاطمه(س) بی نشان

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 
  • حرم فلش - کد دعای فرج برای وبلاگ

سرلشکرشهید«علی هاشمی»چگونه درمجنون مفقودالاثر شد؟

24 شهریور 1395 توسط مادر پهلو شکسته

بسم الله الرحمن الرحیم

کیانی همرزم شهید هاشمی می‌گوید: دشمن نیزارها را آتش زد آتش بسیار بود و شعله می‌کشید چند گروه تفحص راه انداختیم تا دنبالشان بگردیم به تدریج بچه‌هایی که محاصره شده بودند با پاهای سوخته آمدند، سراغ حاجی را که می‌گرفتیم هرکسی چیزی می‌گفت. 
 
علی هاشمی در سال 1340، در شهر اهواز به دنیا آمد. با شروع جنگ تحمیلی در محور «کرخه کور» و «طراح» به مقابله با پیشروی دشمن بعثی پرداخت. با شکل گیری یگان‌های رزم سپاه او مامور تشکیل تیپ 37 نور شد و با این یگان، در عملیات «الی بیت المقدس» در آزادی خرمشهر سهیم شد. در آستانه عملیات والفجر مقدماتی تیپ 37 نور منحل شده و علی هاشمی به فرماندهی سپاه سوسنگرد رسید. بعدها، از دل همین سپاه منطقه ای بود که، «قرارگاه نصرت» پدید آمد. در سومین سال جنگ، محسن رضایی، علی هاشمی را به فرماندهی «قرارگاه سری نصرت» انتخاب کرد. او در تیر ماه سال 66 به فرماندهی «سپاه ششم امام صادق» منصوب شد که چند تیپ و لشکر، بسیج و سپاه خوزستان، لرستان و پدافند منطقه هور از «کوشک» تا «چزابه» را در اختیار داشت. روز چهارم تیر ماه سال 1367، متجاوزان بعثی، حمله‌ای گسترده و همه‌جانبه را برای بازپس‌گیری منطقه هور آغاز کردند. حاج علی در آن زمان، در قرارگاه خاتم4، در ضلع شمال شرقی جزیره مجنون شمالی مستقر شده بود. هیچ کس به درستی نمی‌داند که در این روز دردناک، چه بر سر سرداران «قرارگاه نصرت» آمد. شاهدان می‌گفتند که هلی‌کوپترهای عراقی در فاصله کمی از قرارگاه خاتم4 به زمین نشسته‌اند و حاج علی و همراهانش سراسیمه از قرارگاه خارج شده و در نیزارها پناه گرفتند. پس از آن، جستجوی دامنه‌داری برای یافتن حاج علی هاشمی آغاز شد اما به نتیجه ای نرسید. از طرف دیگر، بیم آن می‌رفت که افشای ناپدید شدن یک سردار عالی رتبه سپاه، جان او را که احتمالا به اسارت درآمده بود به خطر بیاندازد، به همین سبب تا سال‌ها پس از پایان جنگ، نام حاج علی هاشمی کمتر برده می‌شد و از سرنوشت احتمالی او با احتیاط فراوانی سخن به میان می‌آمد. سرانجام در روز 19 اردیبهشت سال 1389، اخبار سراسری سیما خبر کشف پیکر حاج علی هاشمی را اعلام کرد و مادر صبور او پس از 22 سال انتظار، بقایای پیکر فرزند خود را در آغوش کشید.

 

روایت برخی خاطرات پیرامون این سرلشگر شهید که فرمانده سپاه ششم امام صادق(ع) بود در «رازهای نهفته» به قلم «مهرنوش گرجی» نوشته شده است. در ادامه خاطره علی‌اکبر کیانی هم‌رزم شهید می‌آید:

یک شب قبل از حمله به جزایر، دشمن در سطح وسیعی از بمب‌های شیمیایی استفاده کرد و با استفاده از انواع عامل‌های تنفسی و گاز خردل منطقه مجنون را آلوده کرد. بسیاری از رزمندگان در همان ابتدا شهید شدند و نزدیک صبح بود که حمله آغاز شد.

صبح عملیات من با برادر بهنام شهبازی و یکی دو تا از دوستان وارد جزایر شدیم در آن لحظات سخت حاجی و حاج احمد غلامپور فرمانده قرارگاه کربلا در قرارگاه خاتم 4 حضور داشتند و از آنجا سعی در کنترل اوضاع داشتند. خیلی خوب یادم هست علی هاشمی یک دست لباس تمیز و مرتب پوشیده بود. محاسنش را کوتاه کرده بود و خیلی آرام و با طمأنینه نشسته بود مثل همیشه سرش پایین بود و با تسبیح ذکر می‌گفت.

درگیری بسیار شدید شده بود هر لحظه از حملات دشمن و پیشروی‌هایش گزارش می‌آمد و قرارگاه خاتم چهار هم زیر آتش شدید دشمن قرار گرفته بود حاج احمد غلامپور گفت: «حاجی یک مقدار عقب‌تر برویم که بتوانیم فرماندهی و کنترل کنیم». حاجی با طمأنینه گفت: «حاج احمد من کجا بروم عقب؟ برگردم به مردم بگویم من بچه‌های شما را گذاشتم و خودم آمدم عقب؟ نه من همینجا می‌مانم».

 

با تواضعی که نشان‌دهنده حالات درونی، اخلاص و علاقه او به بچه‌ها بود ارام نشسته بود و حاضر به ترک قرارگاه نبود در همان لحظه به ما خبر دادند که دشمن از جاده سیدالشهدا پیشروی کرده من به اتفاق یکی از دوستان یک گردان از نیروها را برداشتیم رفتیم جلو. تقریبا نیم ساعت تا یک ساعتی بیشتر طول نکشید که برگشتیم.

داشتیم طرف قرارگاه خاتم چهار می‌رفتیم که تعدادی از دوستان جلوی ما را گرفتند و گفتند: کجا دارید می‌رویم؟ گفتیم سمت قرارگاه. گفتند همین حالا هلی‌کوپترهای عراقی توی قرارگاه نشستند. گفتیم حاجی و خیلی‌های دیگر از بچه‌ها که در قرارگاه ماندند آن‌ها چه شدند؟ گفتند معلوم نیست احتمالا در نیزارها مخفی شده‌اند.

اما دشمن نیزارها را آتش زد آتش بسیار بود و شعله می‌کشید چند گروه تفحص راه انداختیم تا دنبالشان بگردیم به تدریج بچه‌هایی که محاصره شده بودند آمدند بعد از ظهر عملیات فردا صبح، دو روز بعد با پاهای سوخته و تاول زده برمی‌گشتند، سراغ حاجی را که می‌گرفتیم هرکسی چیزی می‌گفت: یکی می‌گفت دیدمش ولی تا هلیکوپترها نشستند دیگر ندیدیمش. یکی می‌گفت به سمت نیزارها رفت. هیچ کس دقیقاً متوجه نشد که چه اتفاقی افتاده.

امید داشتیم در زندان‌های عراق باشد و با این امید همه درباره علی سکوت کردند بعد از سقوط صدام گفتیم شاید بیاید اما حاجی مزد یک عمر جهاد با نفس و اخلاص در راه ولایت فقیه بودنش را گرفت.

منبع: سایت فاتحان

 

برای شادی روح شهیدان صلوات

 

 نظر دهید »

توصیه‌های محرمانه فرمانده ۲۹ ساله برای «کربلای ۵»

24 شهریور 1395 توسط مادر پهلو شکسته

بسم الله الرحمن الرحیم

علی شمخانی در نامه‌ای قابل تامل به فرماندهان این عملیات آورده بود: از تردید در تصمیم‌گیری در اموری که ضربات غیر قابل بخشودنی بر پیکر نظام وارد می‌سازد، بپرهیزید.
علی شمخانی، فرمانده وقت نیروی زمینی سپاه پاسداران تنها چند ساعت مانده به آغاز عملیات کربلای 5، در نامه ای محرمانه خطاب به فرماندهان یگان های مختلف سپاه در این عملیات ، یکسری نکات را گوشزد می کند.

یکی از نکات جالب توجه ای که در متن این نامه از نظر پژوهشگران دوران دفاع مقدس به جشم می آید، نکاتی است که شمخانی در آن به فرماندهان گوشزد کرده است، شاید در نگاه اول این نکات یکسری مطالب عادی و البته مرسوم در میان ادبیات فرماندهان جنگ به حساب می آید اما با آگاهی از اتفاقات تلخ شکست های عملیات کربلای 4 ، به حکمت بازگوی کردن برخی نکات از سوی فرمانده وقت نیروی زمینی سپاه پی می بریم ، نکاتی چون ” پرهیز از تصمیم های پرتردید” و ” عدم بزرگنمایی تلفات دشمن” و در نتیجه عدم هیجان زدگی از پیروزی های مقدماتی.

 

شاید کلیدی ترین بخش نامه شمخانی به فرماندهان رسته های مختلف سپاه قبل از عملیات کربلای 5، آن قسمتی است که این فرمانده به نحوه تصمیم گیری های حیاتی فرماندهان اشاره می کند و می گوید:"از تردید در تصمیم گیری هایی که شکست در آن ضربات غیر قابل بخشودنی بر پیکر نظام وارد می‌سازد به شدت پرهیز کنید زیرا بالطبع بار این حوادث بر دوش یکایک مسئولین و فرماندهان عزیز به قیمت خون بهترین فرزندان ملت پاک باخته اسلام سنگینی می‌کند".

فرماندهی وقت نیروی زمینی سپاه در این رهنمود ضرورت رعایت مسائل حفاظتی ،پرهیز از اغراق درباره تلفات دشمن و ارائه آمار نوبه ای دقیق از نیروی انسانی و رعایت صداقت در اعمال و گفتار را به یگانهای تابعه تاکید نموده است.

 

سنگینی شرایط دشوار پس از عملیات کربلای 4 ضرورت انجام عملیات دیگری را ایجاب می کرد. عملیاتی که پیروزی آن تضمین شده باشد و ضمنا از جنبه نظامی و سیاسی بسیار ارزشمند باشد تا آثار نامطلوب عدم فتح کربلای 4 را جبران نماید.

ناحیه‌ی‌ مرزی استراتژیک‌ شلمچه‌ در منطقه‌ی‌ شمال‌ غربی‌خرمشهر واقع‌ شده‌ که‌ از جنوب‌ با اروند رود، از شمال‌ با منطقه‌ی‌عمومی‌ اهواز و از غرب‌ با مرزهای‌ بین‌ المللی‌ ایران‌ و عراق، محصورگردیده‌ است‌. وجود اروند رود در جنوب‌ آن‌، دریاچه‌ی‌ ماهی‌ و جزایربوبیان‌، ویژگی‌ نظامی‌ خاصی‌ را در این‌ منطقه‌ به‌ وجود آورده‌ است‌ وبه‌ خاطر نزدیکی‌ جغرافیایی‌ آن‌ با شهر صنعتی‌ بصره‌، از نظرکارشناسان‌ نظامی‌، دارای‌ اهمیت‌ فوق العاده‌ای‌ بوده‌ است‌.

ارزشمند ترین منطقه موجود شلمچه بود که دشمن در آن مستحکم ترین مواضع و موانع را داشت، به طوری که عبور از آن ها غیر ممکن می نمود و با توجه به اصول نظامی شناخته شده و محاسبات کمی، ضریب موفقیت بسیار ناچیز بود و بالطبع تضمین پیروزی از سوی فرماندهان عملیات را غیر ممکن می ساخت؛ لیکن ضرورت غیر قابل انکار ادامه جنگ در آن موقعیت و لزوم تسریع در تصمیم گیری پس از عملیات کربلای 4 سبب گردید که صرفا برای انجام تکلیف و با امید به نصرت الهی، تمامی نیروهای خودی اعم از رزمنده و فرمانده برای عملیات بزرگ کربلای 5 آماده شوند.

منبع: سایت فاتحان

 

برای شادی روح شهیدان صلوات

 

 نظر دهید »

ماجرای شورانگیز این سه شهید

24 شهریور 1395 توسط مادر پهلو شکسته

بسم الله الرحمن الرحیم

اینجانبان علی سراج، مجتبی سعیدی و احمد مختاری پیمان می بندیم بر اینکه هر کدام از ما 3 تن به درجه رفیع شهادت نائل آمد دو نفر دیگر را در روز قیامت شفاعت نموده و در محضر خداوند از خدا بخواهد که ازگناهان 2 تن دیگر بگذرد و در نزد خداوند 2 تن دیگر را شفاعت نماید. 


  حضرت آیت الله العظمی خامنه ای درباره ماجرای شورانگیز این سه شهید فرموده اند: ” آن سه نوجوانی که از مهدی‏شهر با هم پیمان می ‏بندند که هر کدام شهید شدند، آن دو نفر دیگر را در روز قیامت پیش خداوند شفاعت کنند؛ سه تا نوجوان و هر سه شهید می‏ شوند؛ نام اینها را شماها می ‏دانید؛ داستان اینها را شماها می ‏دانید. اینها جزو ماجراهای فراموش نشدنیِ تاریخ است. اینها چیزهایی نیست که از خاطره یک ملت برود .”

 

اینجانبان علی سراج، مجتبی سعیدی و احمد مختاری پیمان می بندیم بر اینکه هر کدام از ما 3 تن به درجه رفیع شهادت نائل آمد دو نفر دیگر را در روز قیامت شفاعت نموده و در محضر خداوند از خدا بخواهد که ازگناهان 2 تن دیگر بگذرد و در نزد خداوند 2 تن دیگر را شفاعت نماید.

خدایا چنان کن سرانجام کار، تو خشنود باشی و ما رستگار .

منبع: سایت فاتحان

 

برای شادی روح شهیدان صلوات

 

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 681
  • 682
  • 683
  • ...
  • 684
  • ...
  • 685
  • 686
  • 687
  • ...
  • 688
  • ...
  • 689
  • 690
  • 691
  • ...
  • 1182
 << < شهریور 1404 > >>
شنبه یکشنبه دوشنبه سه شنبه چهارشنبه پنج شنبه جمعه
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        

فاطمه(س) بی نشان

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • وصیت نامه شهدا
  • خاطرات دفاع مقدس
  • خاطرات شهدا

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

خادمان

کاربران آنلاین

  • نویسنده محمدی
  • یاضامن آهو
  • سلام

آمار

  • امروز: 1589
  • دیروز: 548
  • 7 روز قبل: 1607
  • 1 ماه قبل: 5281
  • کل بازدیدها: 259535

مطالب با رتبه بالا

  • وصیت نامه شهید یوسف راسخ (5.00)
  • کوه خضرنبی ( از خاطرات شهید مهدی طهماسبی (5.00)
  • یا حسین(ع) (5.00)
  • کفاره گناه ( از خاطرات شهید مهدی باکری ) (5.00)
  • وصیت نامه شهید عباس بنایی (5.00)

رتبه

    ورود

    ابزار وبلاگ

    سخنی از بهشت

    حدیث

    موزیک

    ذکر روز

    دریافت کد ذکر ایام هفته برای وبلاگ
    • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
    • تماس