فاطمه(س) بی نشان

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 
  • حرم فلش - کد دعای فرج برای وبلاگ

دفتر صدام از شب عملیات کربلای ۵

01 مهر 1395 توسط مادر پهلو شکسته

بسم الله الرحمن الرحیم

ويژگي اين عمليات و از همه مهمتر اخلاص رزمندگان بود. شايد بتوان گفت اين عمليات سخت ترين عمليات طول جنگ بود.
 
 عملیات کربلای پنج به فاصله کمی از عملیات کربلای 4 در تاریخ  ۱۹/۱۰/۱۳۶۵ که طولانی ترین عملیات دوران هشت سال دفاع مقدس به مدت 70 روز با رمز  يا زهرا (سلام الله علیها) در محورهاي منطقه عمومي شرق بصره- سراسر محور جنوبي جنگ با  اهداف  انهدام ماشين جنگي دشمن وگشودن راه براي سرنوشت جنگ طولاني و پاسخ به انتظارات مردم و تهديد شهر بصره به عنوان گلوگاه عراق توسط ((لشکر۱۴ امام حسین (ع)،لشکر 27محمدرسول الله(ص)،سپاه بدر،لشگر 41ثار الله،تیپ قمر از چهار محال بختیاری،قرارگاه نجف وقرارگاه قدس صورت گرفت.))

منطقه‌ عملياتي‌ كربلاي‌ که از پل‌ نو خرمشهر واقع‌ در ابتداي‌ جاده‌ خرمشهر ـ شلمچه‌، نهر خين‌، شهرك‌ ابوالخصيب‌ عراقِ، پتروشيمي‌ بصره‌، شط‌ العرب‌ صغير و كبير، جزيره‌ بوبيان‌؛ دژ مرزي‌ ايران‌ و عراق، پاسگاه‌ مرزي‌ ايران‌ و عراق در شلمچه‌ در فاصله‌ هفصد متري‌ يادمان‌ شهداي‌ شلمچه‌ كه‌ در عمليات‌ كربلاي‌ پنج‌ به‌ سه‌ راهي‌ امام‌ رضا عليه السلام معروف‌ بود صورت پذیرفت. فرمان آغاز درگيري در ساعات اوليه بامداد ۱۹دی ماه ۱۳۶۵ به يگانهاي خط شكن ابلاغ شد. 

 


قرارگاه نجف نيز كه در شب اول عمليات تنها با يك لشكر در جزيره بوارين - به منظور فريب دشمن- وارد عمل شده بود، توانست به طور موقت و محدود در خط اول ارتش عراق در اين جزيره رخنه كند.

در ادامه عمليات، نيروهاي خودي ضمن درهم شكستن دو پاتك عراق به سوي شلمچه پيشروي كرده و در ساعت ۱۰ صبح به مجاورت كانال «هفت دهنه» رسيدند و با تصرف دو موضع هلالي شكل اول و دوم، موقعيت خود در منطقه پنج ضلعي و شلمچه را مستحكم كردند.

 

عمليات در حالي ادامه يافت كه دشمن با آگاهي از تلاش اصلي فرماندهي عمليات، يگانهايي را به فاو و ديگر مناطق عملياتي برده بود، به سرعت به منطقه شلمچه منتقل مي كرد.

بخش اعظم تلاش دشمن به عقب راندن نيروها از غرب كانال و نيز جلوگيري از ايجاد الحاق در مثلث نوك كانال معطوف شده بود. به همين دليل، در اين شب كه نيروهاي قرارگاههاي قدس و نجف وارد عمل شده بودند، عواملي همچون آتش دشمن، نداشتن مواضع مناسب براي پدافند و … موجب شد فقط به انهدام نيروي دشمن و استحكام مواضع تصرف شده در روز اول و نيز برهم ريختن آرايش نيروهايي كه خود را براي پاتك آماده مي كردند، بسنده شود.

با آغاز روشنايي روز دوم عمليات، پاتكهاي سنگين دشمن - بيش از ۲۰ مورد- در غرب كانال پرورش ماهي شروع شد كه در هر پاتك، رزمندگان خودي با تحميل تلفات به يگانهاي دشمن، آنها را عقب مي راندند.

در شب سوم، پد «بوبيان»، بخشي از جاده آسفالته در جنوب كانال پرورش ماهي، پل دوم و نيز مواضع هلالي شكل نوك كانال به تصرف نيروهاي قرارگاه كربلا درآمدند. نيروهاي قرارگاه نجف نيز ضمن تصرف سومين موضع هلالي شكل، روي دژ مرزي پيشروي كردند.

همچنين، نيروهاي قرارگاه قدس حركت خود را در شرق نهر «دوعيجي» آغاز كرده و ضمن پاكسازي مواضع هلالي شكل سوم و چهارم، به جاده شلمچه دست يافتند و در نتيجه، يگانهاي دو قرارگاه قدس و نجف موفق شدند اهداف مرحله اول عمليات را تأمين كنند. 


در ادامه، يگانهاي قرارگاه قدس به منظور تصرف خط دشمن در مجاورت نهر جاسم به پيش رفتند، اما به دليل مقاومت نيروهاي عراقي كه تا صبح روز بعد ادامه داشت، مجبور شدند تا خط نهر دوعيجي عقب نشيني كنند.

ساعت ۹ صبح فشار هوايي و بمباران خطوط عملياتي و عقبه هاي خودي همراه با به كارگيري سلاحهاي شيميايي افزايش يافت و دشمن توانست نيروهاي مستقر در محور كانال ماهي را عقب براند.

پاتك دشمن به جزيره بوارين آغاز شد كه با تلاش نيروهاي قرارگاه نجف اين پاتك با ناكامي مواجه گرديد. در محور قرارگاه كربلا نيز براي حفظ مواضع جناح راست و تثبيت موقعيت در منطقه كانال پرورش ماهي، نيروهاي خودي به رها كردن آب مبادرت ورزيدند. 

 

                                                  

به اين ترتيب، پيشروي در اين محور متوقف شد و عمليات با دو هدف اصلي «تصرف خط نهر جاسم» و «پاكسازي جزيره بوارين» ادامه يافت. دشمن پاتك خود را در غرب كانال ماهي همراه با شديدترين و پرحجم ترين آتش توپخانه در طول جنگ آغاز كرد و در نهايت پس از حدود ۵/۲ ساعت تنها توانست دو موضع هلالي شكل را بازپس گيرد.

يگانهاي قرارگاه نجف مأموريت ديگري را با هدف تصرف كامل بوارين و مقر دشمن آغاز كردند و موفق شدند فقط به هدف دوم (تصرف مقر دشمن) دست يابند.

در روزها و شبهاي بعد نيز، رزمندگان خودي طي درگيريهاي متعدد توانستند علاوه بر استقرار در شرق نهر جاسم، قسمتي از غرب اين نهر را به عنوان «سرپل» به دست آورند.

دشمن در حالي كه تلفات بسياري را متحمل شده و منطقه ارزشمند شرق نهر جاسم را از دست داده بود، با تداوم عمليات در غرب اين نهر و پذيرش تلفات بيشتر، سرانجام براي جلوگيري از پيشروي قواي نظامي سپاه پاسداران، تعداد زيادي از يگانهاي خود را وارد منطقه كرد.

در اين ميان، با توجه به مشكلات، موانع و كمبودهاي موجود به نظر مي رسيد تداوم عمليات در غرب نهر جاسم و دستيابي به كانال زوجي به سهولت امكان پذير نيست. بنابراين، در هفتم بهمن ماه ۱۳۶۵ مقرر شد مهلت دو هفته اي به يگانهاي عمل كننده - فرصت بازسازي و تجديد قوا- داده شود تا آمادگي لازم را براي ادامه عمليات بيابند. 

 

از شهدای عملیات کربلای 5

در شامگاه سوم اسفندماه ۱۳۶۵، مرحله تكميلي عمليات آغاز شد و نيروها با پيشروي در محور نهر جاسم موفق شدند چهارراه شلمچه را به تصرف خود درآورند. دشمن نيز با فرا رسيدن صبح، علاوه بر انجام سه پاتك - همراه با استفاده از سلاح شيميايي- خطوط خود در اين محور را تقويت كرد.

در ادامه عمليات، نيروهاي خودي موفق شدند سيزدهم اسفندماه ۱۳۶۵ ضمن پيشروي در غرب كانال ماهي و تصرف هلالي شكل سوم و نيز تسخير يكي از مستحكمترين قرارگاههاي دشمن در منطقه، به انهدام نيروهاي دشمن بپردازند. 

* نتايج عمليات

عبور از موانع نفوذ ناپذير دشمن در شرق بصره و حضور در حومه اين شهر به گونه اي اهميت يافت كه متعاقب اين عمليات موقعيت سياسي و نظامي عراق تضعيف شد و در نتيجه حملات گسترده به مراكز اقتصادي، صنعتي و مسكوني ايران بار ديگر آغاز شد.

از سوي ديگر اوضاع جبهه هاي نبرد به سود قواي نظامي ايران تثبيت شد و سپاه پاسداران يكي از ارزنده ترين تجارب نظامي خود را كسب كرد.

همچنين تلاشهاي بين المللي براي پايان دادن به جنگ افزايش يافت و به تصويب قطعنامه ۵۹۸، كه در آن براي اولين بار تا حدودي خواسته هاي جمهوري اسلامي ايران لحاظ شده بود، در شوراي امنيت سازمان ملل انجاميد.

حضور گسترده نظامي آمريكا و متحدانش در خليج فارس آغاز شد و يكي از هواپيماهاي مسافربري ايران توسط ناو آمريكايي ساقط گرديد.

در عمليات مشابهي كه صدام براي كويت داشت به فاصله ۴۸ ساعت قطعنامه شوراي امنيت صادر شد و عراق را به فشار نظامي تهديد كرد تا از كويت خارج شود.

ولي در مورد ايران بعد از عمليات كربلاي ۵ يعني ۱۹ دي ماه ۱۳۶۵ اولين قطعنامه در اعتراف به وجود جنگ صادر مي شود و بعد اعلام اينكه هيأتي از سوي سازمان ملل به ايران و عراق سفر كند تا متجاوز را شناسايي كند.

اين شناسايي متجاوز طبيعتاً، تبعات حقوقي دارد و بايد خسارت طرفي كه جنگ به او تحميل شده پرداخت شود. البته بعد از جنگ خاوير پرز دكوئيار دبيركل وقت سازمان ملل به ايران و عراق سفر كرد و يكي از مهمترين دستاوردهاي سياسي جنگ تحميلي نامه اي است كه از سوي صدام براي ايران نوشته مي شود، مبني بر قبول شرايط ايران و قرارداد ۱۹۷۵ الجزاير و اعتراف دكوئيار كه آغازگر جنگ صدام بوده است.همه اينها در پرتو رشادتها، پايمردي ها و مقاومت رزمندگان در طول جنگ بويژه عمليات كربلاي ۵ بوده است.

يكي ديگر از ويژگيهاي مهم اين عمليات حجم انهدام دشمن بود كه در هيچ يك از عملياتها اين مقدار از تجهيزات و نيروهاي دشمن منهدم نشده بود. ديگر ويژگي اين عمليات عبور از موانع بي نظيري بود كه رژيم صدام در شلمچه ايجاد كرده بود كه در طول جنگ بي سابقه به نظر مي رسيد. ديگر ويژگي اين عمليات و از همه مهمتر اخلاص رزمندگان بود. شايد بتوان گفت اين عمليات سخت ترين عمليات طول جنگ بود.

در اين عمليات بزرگ و طولاني که با سنگين ترين و بيشترين پاتک هاي دشمن توأم بود چندين تن از فرماندهان برجسته ايراني از جمله « حاج حسين خرّازي» ،«يدالله کلهر»،«حجت الاسلام و المسلمين عبدالله ميثمي» مسئول حوزه نمايندگي حضرت امام(ره) در قرارگاه خاتم الانبياء’، «اسماعيل دقايقي»،«شاه مراد» فرمانده تيپ قمر از چهارمحال و بختياري و «زنگي آبادي» مسؤول آموزش لشکر۴۱ ثارالله عليه السلام به شهادت رسيدند.

خاطرات رئیس دفتر صدام از شب عملیات کربلای ۵

سرلشکر عبدالحميد محمود الخطاب ، رئيس دفتر صدام درباره اين عمليات مي گويد: تاريخ ۱۶/۱/۱۹۸۷ (۱۹/۱۰/۶۵) تلفن دفتر رئيس جمهور به صدا درآمد. خبر حمله به شلمچه را دادند. رئيس جمهور دائم زير لب مي گفت: «الله اکبر از دست افراد خميني… الله اکبر…» مدام پلک هايش به هم مي خورد. به او عرض کردم : اتفاقي مهم پيش آمده است ؟ رئيس جمهور که در اتاق قدم مي زد، گفت: «امشب بصره به دست نيروهاي ايران خواهد افتاد».

همان شب جلسه اي تشکيل شد که تا صبح ادامه داشت. ارتش ما داشت از هم مي پاشيد. ماشين جنگي و مدرن ما از کار مي افتاد. هر روز و هر ساعت گزارش هايي درباره عقب نشيني و تلفات بهت آور به دست ما مي رسيد. وقتي خبر رسيد نيروهاي ايراني به منطقه ديده باني شماره يک لشکر ۱۱ رسيده اند، رئيس جمهور گفت: «الان زمان آن فرا رسيده که از سلاح شيميايي استفاده کنيم».
 
با هدايت مستقيم رئيس جمهور اين کار انجام شد. با اين احوال ، رئيس جمهور هيچ گاه مايل به پايان جنگ نبود. او در جلسه هاي محرمانه به ما مي گفت: «اميدوارم اين جنگ ادامه يابد، چون کمک هاي کشورهاي خليج فارس ادامه خواهد داشت و ما با اين ثروت مي توانيم مشکلات داخلي را هم حل کنيم.
 
اگرچه تعداد مصدومان شيميايي متوسط و شديد عمليات کربلاي ۵ کمتر از ۳ هزار نفر مي شدند، اما با در نظر گرفتن مصدومان خفيف احتمالا جمع آنان به ۷ هزار نفر مي رسيد.

به دنبال اين عمليات عظيم كه به منهدم شدن ماشين جنگي عراق منجر شد علاوه بر فشارهاي آمريكا، قطعنامه ۵۹۸ كه كمي به خواسته هاي جمهوري اسلامي ايران نزديك شده بود صادر گرديد. اين اولين بار بود كه پس از شروع جنگ تحميلي شوراي امنيت سازمان ملل به وجود جنگ در اين منطقه اعتراف كرد. 


نتایج عملیات کربلای 5

۱- مناطق و تأسیسات آزاده شده :

-۱۲ کیلومتر پیشروی به طرف بصره و آزاد کردن جزایر بوارین ، فیاض و ام الطویل.

-پاسگاههای بوبیان ، شلمچه ، کوت سواری و خیّن .

-آزاد سازی شش روستا.

-عبور از کانال ماهیگیری، نهر دوعیجی و جاسم .

۲- تجهیزات منهدم شده دشمن:

-بیش از ۸۰ فروند هواپیما.

-۷۰۰ دستگاه تانک و نفربر.

-۲۵۰قبضه توپ صحرایی و ضد هوایی.

-صدها قبضه انواع ادوات نیمه سنگین و مقدار زیادی سلاح سبک و مهمات.

-۱۵۰۰ دستگاه خودرو و ۴۰۰ دستگاه انواع ادوات مهندسی و رزمی.

در این عملیات ۸۱ تیپ و گردان مستقل دشمن منهدم و ۲۴ تیپ و گردان مستقل نیز آسیب کلی دیدند ، تعداد ۴۰ هزار نفر از نیروهای دشمن کشته یا زخمی شدند و ۲۷۰ نفر نیز به اسارت نیروهای اسلام در آمدند.

بازتاب عملیات کربلای ۵

پیشروی در شرق بصره ، تواناییها و قابلیتهای نظامی عراق را بار دیگر زیر سوال برد ، به طوریکه روزنامه ” آبرزور” چاپ پاریس به نقل از کارشناسان غربی نوشت:” برای اولین بار از آغاز جنگ تاکنون ، ناظران و کارشناسان غربی در مورد امکانات دفاعی عراق دچار تردید شده اند.”

همچنین تأکید بر توانایی نظامی ایران ، چنانکهBBC طی تحلیلی درهمین زمینه ، با توجه به تجربه سپاه در عملیات فاو و عبور از رودخانه اروند ، ضمن اشاره به عبور از منطقه آبگرفتگی و کانال پرورش ماهی درکربلای ۵ گفت: ” موفقیت ایران در عبور از دریاچه ماهی ، یک بار دیگر توانایی ایران درعبوراز آبراهها رانشان می دهد. ”

هفته نامه نیوزویک نیز نوشت : ” تهاجم ایرانیها در نزدیکی بصره ، حداقل یک مسئله را درخصوص جنگ ایران و عراق تغییر داده و آن این مسئله است که برای اولین بار طی چند سال گذشته ، این احتمال را که یک طرف حقیقتا” بر دیگری پیروز شود ، مطرح ساخته است.”

                                   ” یاد این آزاد مردان و حماسه رادمریشان گرامی باد.”

منبع: سایت فاتحان

 

برای شادی روح شهیدان صلوات

 

 نظر دهید »

خاطرات خلبانان ایرانی از دفاع مقدس

01 مهر 1395 توسط مادر پهلو شکسته

بسم الله الرحمن الرحیم

عباس بابایی در سال 1329، در شهرستان قزوین دیده به جهان گشود. دوره ی ابتدایی و متوسطه را در همان شهر به تحصیل گذراند و در سال 1348، به دانشکده خلبانی نیروی هوایی راه یافت و پس از گذراندن دوره آموزش مقدماتی در سال 1349، برای گذراندن دوره خلبانی به آمریکا اعزام شد.
با ورود هواپیماهای پیشرفته اف-14 به نیروی هوایی، شهید بابایی که جزء خلبان های تیزهوش و بسیار ماهر در پرواز با هواپیمای شکاری اف–5 بود، به همراه تعداد دیگری از همکاران برای پرواز با هواپیمای اف–14 انتخاب و به پایگاه هوایی خاتمی اصفهان منتقل شد. شهید بابایی با دارا بودن تعهد، ایمان، تخصص و مدیریت قوی چنان درخشید که شایستگی فرماندهی وی محرز و در تاریخ 7/05/1360 فرماندهی پایگاه هشتم هوایی اصفهان بر عهده ی او گذاشته شد. به هنگام فرماندهی پایگاه با استفاده از امکانات موجود آن، به عمران و آبادانی روستاهای مستضعف نشین حومه پایگاه و شهر اصفهان پرداخت و با تامین آب آشامیدنی و بهداشتی، برق و احداث حمام و دیگر ملزومات بهداشتی و آموزشی در این روستا، خدمات شایان توجهی را انجام داد. بابایی، با کفایت، لیاقت و تعهد بی پایانی که در زمان تصدی فرماندهی پایگاه اصفهان از خود نشان داد، در تاریخ 9/9/1362 با ارتقاء به درجه سرهنگی به سمت معاون عملیات نیروی هوایی ارتش منصوب و به تهران منتقل گردید. وی با بیش از 3000 ساعت پرواز با انواع هواپیماهای جنگنده، قسمت اعظم وقت خویش را در پرواز های عملیاتی و یا قرارگاه ها و جبهه های جنگ در غرب و جنوب کشور سپری کرد و به همین ترتیب چهره آشنای رزمندگان و یار وفادار فرماندهان قرارگاه های عملیاتی بود و تنها از سال 1364 تا هنگام شهادت، بیش از 60 مأموریت جنگی را با موفقیت کامل به انجام رسانید.


هواپیمای شکاری رهگیر F-5E متعلق به نیروی هوایی جمهوری اسلامی ایران

او برای پیشرفت سریع عملیاتها و حسن انجام امور، تنها به نظارت اکتفا نمی کرد، بلکه شخصاً پیشگام می شد و در جمیع مأموریت های جنگی طراحی شده، برای آگاهی از مشکلات و خطرات احتمالی، اولین خلبان بود که شرکت می کرد. سرلشکر بابایی به علت لیاقت و رشادت هایی که در دفاع از نظام، سرکوبی و دفع تجاوزات دشمنان از خود بروز داد، در تاریخ 8/2/1366، به درجه سرتیپی مفتخر گردید. تیمسار عباس بابایی صبح روز پانزدهم مرداد ماه مصادف با روز عید قربان همراه یکی از خلبانان نیروی هوایی سرهنگ ستاد نادری به منظور شناسایی منطقه و تعیین راه کار اجرای عملیات، با یک فروند هواپیمای F-5F از پایگاه هوایی تبریز به پرواز درآمد و وارد آسمان عراق شد. هواپیمای آنان پس از انجام دادن مأموریت، به هنگام بازگشت، در آسمان خطوط مرزی، هدف قرار گرفت و او از ناحیه سر مجروح شد و بلافاصله به شهادت رسید.

 

خلبان عباس بابایی چگونه شهید شد (از زبان سرتیپ خلبان علی محمد نادری)

هدف، انجام يك ماموريت جنگي بود، نيروهاي عراقي در پشت سردشت پياده شده و در حال تجهيز خود بودند. آنها قصد حمله داشتند و اينكه به طرف سردشت بيايند. از طرفي قرار بود نيروهاي سپاه پاسداران در آنجا عملياتي انجام دهند و ما مأموريت داشتيم كه از عمليات آنها پشتيباني كنيم.  پرواز را شروع كرديم، شهيد بايايي طي مسير از كابين عقب راهنمائيهاي لازم را انجام مي‌داد و مسيرها و نشانه‌هاي معابر، پل، ارتفاع و يا جاده‌ها را به من نشان مي‌داد. وارد خاك دشمن شديم، نزديك هدف قرار گرفتيم، كار اوج‌گيري را آغاز كرديم و بعد روي هدف شيرجه رفتيم، در يك آن بمب‌ها را روي هدف ريختيم، انگار همه به هدف خورده بود، در حال بازگشت ديديم كه هدف به طور كامل منهدم شده است، و ما در پوست نمي‌گنجيديم. برگشتيم. در مسير برگشت، يك فضاي بسيار سرسبزي بود كه حالت معنويت و روحانيت خاصي به آدم مي‌داد. بابايي نگاهي به منطقه فوق كرد و در حال شكرگزاري بود، بخاطر موفقيتي كه بدست آورده بوديم تكبير مي‌گفت و با خداي خود گفتگو مي‌كرد، در همين حال ناگهان انفجاري در هواپيما رخ داد و همه ي اوضاع را به هم ريخت. سرتيپ خلبان، علي محمد نادري، همرزم شهيد عباس بابايي است، كسي كه در آخرين پرواز عقاب جبهه‌ها او را همراهي مي‌كرد. او از آخرين پرواز عاشقانه بابايي مي‌گويد، روايتي كه در تاريخ ثبت خواهد شد، تا آيندگان بدانند بر ایرانیان چه گذشت.



هواپیمای F-4E فانتوم نیروی هوایی و موشک های ماوریک در کنار آن

او ادامه مي‌دهد: با صداي انفجار، صداي بابايي هم خاموش شد و من همچنان در فكر هدايت و كنترل هواپيما بودم، عليرغم اينكه خود نيز از چند ناحيه زخمي‌شده بودم، اجباراً از ارتفاع پايين آمدم، در آن لحظه و در لابلاي دره‌ها، در حال برخورد با ارتفاعات بوديم كه با خواست خدا و معجزه آسا، از آن وضعيت خارج شديم. بعد از گذراندن وضعيت فوق، تصور اوليه‌ام اين بود كه بابايي دسته «صندلي‌پران» را كشيده و يا اشتباهي صورت گرفته و دسته صندلي‌پران كشيده شده و ايشان هم با آن پايين پريده است. از طرفي هم هر چه كه از طريق تلفن داخلي او را صدا مي‌زدم، جز سروصداي شديد باد، صداي ديگري را نمي‌شنيدم، لذا اين تصور هم برايم پيش آمد كه بايايي به هر دليلي، از كابين بيرون پريده است، تا اينكه آيينه‌اي كه در كابين جلو تعبيه شده است را تنظيم كردم كه وضعيت كابين عقب را ببينم، وقتي آيينه را تنظيم كردم، متاسفانه ديدم كه «صندلي‌پران» كه بايد خلبان را از كابين بيرون ببرد، سرجايش است و چتر نجات خلبان هم پاره شده است، آنجا بود كه به اين واقعيت پي بردم كه بابايي با صندلي بيرون نرفته است.



هواپیمای فانتوم متعلق به نیروی هوایی شاهنشاهی ایران

سرتيپ نادري، در حالي كه بعض گلويش را گرفته و اشك در چشمانش جاري مي‌شود، ادامه مي‌دهد: خلاصه هواپيما را به سمت پايگاه هدايت كردم، همه چيز براي نشستن مهيا شده بود، هواپيما را با تدابير خاص متوقف كردم، بلافاصله رفتم سراغ كابين عقب، ديدم متأسفانه كابين تقريبا كاملا متلاشي شده و شي‌اي به گلوي بابايي اصابت كرده و شاهرگش را پاره كرده است، قفسه سينه‌اش شكسته شده بود و وضع او طوري بود كه چنانچه اگر در همان لحظه اصابت هم به بيمارستان منتقل مي‌شد، بدليل خونريزي شديد در قفسه سينه و سيستم تنفسي‌اش امكان نجاتش نبود، لذا به احتمال قوي بابايي در دم به شهادت رسيده بود. او كه در آخرين كلامش، خطاب به همرزم آخرين پروازش گفته بود: «نگاه كن! اينجا مثل بهشت است، مي‌بيني؟ الله اكبر! الله اكبر»، چه زود و در سن 37 سالگي در راه دفاع از کشورش خاموش شد.

 

نبرد هلیکوپترهای ایرانی و عراقی (از زبان ستوان ‏يكم خلبان علي چراغلو)
من استاد خلبان هليكوپتر 206 هستم. اين هليكوپتر به علت كوچك بودن، داراي قدرت مانور خوبي است و به همين دليل براي ماموريتهاي شناسايي و پرواز در مناطق سخت و كوهستاني بيشتر از اين نوع هليكوپتر استفاده مي‏شود. به من ماموريت داده شده به همراه يكي از فرماندهان نيروي زميني، باتلاق هورالهويزه را شناسايي كنيم. از آنجا كه خط اول نيروهاي عراقي در مقابل باتلاق بود و آنها داراي پدافند قوي بودند، لذا شناسايي آن منطقه از رو به رو بعيد به نظر مي‏رسيد و ما براي رعايت اصل ايمني، مجبور بوديم كه باتلاق را دور بزنيم.  زماني كه به پشت خطوط عراقي‏ها رسيديم، ناگهان متوجه شديم كه سه فروند هليكوپتر سنگين Mi-24 Hind عراقي هایند به طرف ما در حال پروازند. بلافاصله توسط راديو به قرارگاه مركز هوانيروز در منطقه اطلاع دادم و خود نيز با سرعت هرچه تمام از همان راهي كه آمده بودم برگشتم.  وقتي از مقابل نيروهاي خودي مي‏گذشتم متوجه سه فروند هليكوپتر كبرا شدم. بلافاصله با آنها تماس گرفتم و موقعيت هليكوپترهاي عراقي را گزارش دادم. لحظاتي بعد، خلبانان كبرا در مقابل هليكوپترهاي عراقي صف ‏آرايي كردند و آماده‏ي درگيري شدند. من به دستور فرمانده منطقه و به منظور پشتيباني هوايي در همان جا مستقر شده و به تماشاي جنگ هوايي بين هليكوپترهاي كبرا و هايندهاي عراقي پرداختم. هليكوپترهاي عراقي و كبراهاي ايران رو به ‏روي هم قرارگرفته بودند. خلبان يك كبرا كه به من نزديكتر بود، «ستوان باقر كريمي» بود. او به آرامي به هایند عراقي نزديك مي‏شد و خلبان هليكوپتر عراقي هم با دستپاچگي به او تيراندازي مي‏كرد ولي ستوان كريمي اعتنايي نمي‏ كرد و همانطور به سمت هليكوپتر عراقي مي‏ رفت و لحظه به لحظه به هايند نزديكتر مي‏شد. وضعيت طوري بود كه نيروهاي دو طرف نمي ‏توانستند از زمين وارد عمل شوند چون تيراندازي آنها اين خطر را داشت كه اشتباهاً هليكوپترهاي خودي را هدف قرار دهند. لذا نيروهاي دو طرف دست از كار كشيده و به تماشاي جنگ هوايي بين اين شش هليكوپتر پرداختند. من نيز از فرصت استفاده كرده و خود را به ميدان درگيري كبراي خلبان كريمي نزديكتر كردم طوري كه صورت باقري را مي‏ديدم كه چسبيده به دوربين نشانه‏روي موشك بود.




هلیکوپتر تهاجمی کبرا متعلق به هوانیروز جمهوری اسلامی ایران

كمي دورتر نيز نبرد نزديك دو هايند عراقي و دو كبراي ايراني در جريان بود. هر دو صحنه بسيار نفس‏گير و تماشايي بود و ما نمي‏‎دانستيم نظاره‏ گر كدام‏يك باشيم. از آنجا كه فركانس راديويي ما با يگانهاي زرهي نيروي زميني يكي بود در راديو مي‏‎ شنيدم كه همگي نيروهاي زرهي ايران درگير تماشاي اين نبرد هوايي هستند و مرتب در راديو مي‏گفتند: بزن، بزن. هليكوپترها به هم نزديك شده بودند. ستوان كريمي هنوز به پيش مي‏ رفت و فاصله‏اش با هايند عراقي خيلي كمتر شده بود. نفس‏ها در سينه حبس شده بود و كسي كاري انجام نمي ‏داد و همه منتظر نتيجه بودند. ناگهان هيند عراقي كه به كبراي ستوان كريمي نزديك بود خواست گردش كند و از خط آتش كبرا دور شود كه در يك لحظه موشك تاو هليكوپتر كبراي خلبان كريمي رها شد و درست به وسط هليكوپتر عراقي اصابت كرد و هليكوپتر عراقي در آسمان آتش گرفت و قبل از رسيدن به زمين كاملن متلاشي شد به طوري كه چند لحظه ‏ي بعد تقريباً آثاري از هليكوپتر عراقي ديده نمي‏ شد. كمي دورتر، دو هليكوپتر ديگر كبرا نيز موفق شده بودند دو هايند عراقي را با موشكهاي تاو در هوا منهدم كنند. من به اتفاق هليكوپترهاي كبرا كه ديگر مهمات نداشتند به طرف پايگاه خود حركت كرديم و در راه توسط راديو گزارش جنگ هوايي را به قرارگاه ارسال كردم. وقتي در پايگاه نشستيم مورد استقبال پرسنل هوانيروز و مقامات مستقر در قرارگاه قرار گرفتيم. فرداي آن روز، اين خبر در رسانه‏ هاي كشور، بازتاب حمعي وسيعي پيدا كرد و هر كدام به نحوي، شجاعت خلبانان كبرا را ستوده بودند.

 

نقش تامکت های نیروی هوایی در عملیات بیت المقدس

روز دوم فروردين 1361، عمليات فتح‏ المبين تازه شروع شده بود. من كه خلباني هليكوپتر شینوك را برعهده داشتم، كار جا به‏ جايي نيروها به پشت خط مقدم را انجام مي‏ دادم. هواپيماهاي عراقي، تلاش زيادي مي‏كردند به هرصورت ممكن، مانع اين جا به ‏جايي ‏ها شوند. لذا هميشه در كمين هليكوپترهاي CH-47 شینوك كه كاملاً بي‏دفاع هستند، بودند. در اين مأموريتها ما با هماهنگي هواپيماهاي اف-14 پايگاه هوايي خاتمي كه به صورت CAP در اطراف ما بودند، پرواز مي‎ كرديم. CAP پوشش هوايي مرز براي جلوگيري از نفوذ هواپيماهاي دشمن است. همچنين تأمين امنيت براي هليكوپترها و يا هواپيماهايي است كه فاقد كارايي رزمي مي‏ باشند. آن روز، دوم فروردين 1361 همزمان با طلوع خورشيد، با 5 فروند هليكوپتر شینوك، جا به ‏جايي نيروهاي ويژه‏ ي كلاه‏سبز را آغاز كرديم. ماموريت ما، انتقال بيش از 300 نفر نيروي ويژه از انديمشك به پشت نيروهاي عراقي بود. در طول مسير مرتب مواظب اطراف بوديم كه مورد اصابت قرار نگيريم.



هواپیمای تامکت ایرانی در حال پرواز بر فراز تهران

 ناگهان خلبان هواپماي اف14 كه در شعاع 50 كيلومتري ما در حال CAP بود، با كلمه‏ ي رمز به ما گفت كه سريعاً به زمين بنشينيم. بلافاصله محلي را براي فرود انتخاب كرده و هركدام به صورت پراكنده در گوشه ‏اي نشستيم. هنوز آخرين هليكوپتر به زمين ننشسته بود كه صداي انفجاري مهيبي به گوش رسيد. اطراف كه جستجو كرديم، متوجه شديم در فاصله‏اي كمي از ما، يك ميگ23 عراقي به زمين اصابت نموده و آتش گرفته است. به طرف هواپيما رفتيم و در كنار هواپيما، با جنازه ‏ي متلاشي شده‏ ي خلبان را كه يك سرگرد عراقي بود، روبه ‏رو شديم. ما توانستيم نقشه ‏ي نيم‏سوخته ‏‎ي خلبان را كه ارزش اطلاعاتي زيادي داشت از جيب او بيرون آوريم. موشك فونيكس هواپيماي اف14 طوري به ميگ23 اصابت كرده بود كه دو فروند ميگ23 را كه به صورت Formation پرواز مي‏ كردند، باهم سرنگون ساخته بود و خلبان يكي درجا كشته شده و ديگري در چند متري سطح زمين اقدام به Eject كرده بود كه موفقيت آميز نبوده و در آتش هواپيماي خودش گرفتار شده بود. آن روز با لطف خدا به خير گذشت هرچند بدون پشتيباني هوايي اف-14، امكان نجات نيروها در عمليات فتح‏المبين وجود نداشت و انجام عملياتی نظير بيت‏ المقدس كه منجر به آزادي خرمشهر شد با تلفات زياد، قابل انجام مي‏ شد.

منبع:سایت فاتحان

 

برای شادی روح شهیدان صلوات

 

 نظر دهید »

خاطرات آزاده مازندرانی از روزهای اسارت

01 مهر 1395 توسط مادر پهلو شکسته

بسم الله الرحمن الرحیم

آزاده مازندرانی در سالروز بازگشت اسرا هشت سال دفاع مقدس به وطن به بیان خاطرات خود از دوران اسارت در اردوگاه‌های رژیم بعث عراق پرداخت.

26 مردادماه سالروز ورود آزادگان سرافراز به میهن اسلامی است، روزی که وطن آغوش خود را باز کرد تا فرزندان به دور مانده از این سرزمین را در خود جای دهد و فرزندان به جای مانده از دوران دفاع مقدس آزاده نام بگیرند.

وحید امین‌زاده یکی از آزادگان این سرزمین است، وی در گفت‌وگو با خبرنگار فارس با اشاره به اینکه 48 ساله هستم و در 31 تیرماه 67 در منطقه شلمچه به اسارت رژیم بعث در آمدم، گفت: 11 ماه در منطقه جنگی به دفاع از کیان کشور اسلامی پرداختم.

امین‌زاده با اعلام اینکه مدت 26 ماه در اردوگاه 16 نهروان عراق،در اسارت دشمن بودم، تصریح کرد: با وجود فشارهایی که در اردوگاه حاکم بود اما در مناسبت‌های خاص از جمله محرم و رمضان مخفیانه عزاداری می‌کردیم.

این آزاده بابلی اذعان داشت: وضعیت بهداشت اردوگاه بسیار عذاب‌آور بوده در اتاقی که گنجایش 100 نفر را داشت 400 نفر را نگهداری می‌کردند.

  وی با اشاره به اینکه در اردوگاهی بودیم که فاقد سرویس بهداشتی مناسب بود و با تکه نان کوچک باید روز را می‌گذراندیم،گفت: جزو اسراء مفقود‌الاثر بودم و نام من در لیست سازمان ملل نبود و از هیچ حمایتی برخوردار نمی‌شدم.

امین‌زاده با اشاره به اینکه بعد از اسارت به دلیل شرایط خاص به دستور  پزشکان اجازه بیرون رفتن از اتاق را نداشتیم،گفت: در این مدت متوجه اوقات روز و شب نیز نبودیم.

وی درباره شغلش نیز افزود: از سال 70 با دستور ریاست جمهور وقت و معرفی به فرمانداری مبنی بر جذب آزادگان در دستگاه‎های اداری،با پیشنهاد برادرم اداره اوقاف را به دلیل فضای ارزشی برای خدمت انتخاب کردم.

امین‌زاده با اشاره به اینکه 24 سال در این ارگان مذهبی مشغول خدمت هستم،گفت: در بخش اجاره و امور اوقاف خدمت می‌کنم، کار اصلی من بستن قرارداد،تمدید اجاره و ابلاغ کارشناس،وصول مطالبات دولتی،احیای زمین‌های وقفی و اخطار به مستاجران است.

این آزاده سرافراز با بیان اینکه بعد از 24 سال خدمت در اوقاف و امور خیریه مازندران برای نخستین‌بار در آستانه روز آزادگان مدیرکل اوقاف و امور خیریه مازندران با تبریک تلفنی یادآور روز ایثار آزادگان شد، گفت: در این مدت حتی یک نامه تبریک سالگرد ورود آزادگان برای ما ارسال نشد.

وی خاطرنشان کرد: مسئولانی که اقدام به قدردانی از این روز بزرگ می‌کنند مروجان پیام ایثار و ارزش‌های ناب شهدا و رزمندگان دفاع مقدس هستند.

منبع:سایت فاتحان

 

برای شادی روح شهیدان صلوات

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 618
  • 619
  • 620
  • ...
  • 621
  • ...
  • 622
  • 623
  • 624
  • ...
  • 625
  • ...
  • 626
  • 627
  • 628
  • ...
  • 1182
 << < خرداد 1404 > >>
شنبه یکشنبه دوشنبه سه شنبه چهارشنبه پنج شنبه جمعه
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

فاطمه(س) بی نشان

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • وصیت نامه شهدا
  • خاطرات دفاع مقدس
  • خاطرات شهدا

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

خادمان

کاربران آنلاین

  • زفاک

آمار

  • امروز: 1369
  • دیروز: 240
  • 7 روز قبل: 1213
  • 1 ماه قبل: 7529
  • کل بازدیدها: 238854

مطالب با رتبه بالا

  • وصیت نامه شهید مدافع حرم, علیرضا مرادی (5.00)
  • وصیت نامه شهید فلك ژاپنی (5.00)
  • وصیت‌نامه شهید محمدحسین ذوالفقاری (5.00)
  • عرفه برشما مبارک (5.00)
  • مجروحانی که حرمت روزه‌داری را حفظ می‌کردند (5.00)

رتبه

    ورود

    ابزار وبلاگ

    سخنی از بهشت

    حدیث

    موزیک

    ذکر روز

    دریافت کد ذکر ایام هفته برای وبلاگ
    • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
    • تماس