فاطمه(س) بی نشان

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 
  • حرم فلش - کد دعای فرج برای وبلاگ

رفاقت نزدیک و صمیمانه سید محمدرضا دستواره با رزاق چراغی

05 مهر 1395 توسط مادر پهلو شکسته

«سید محمدرضا دستواره»با «رزاق چراغی» در «مریوان»، رفاقت نزدیک و بسیار صمیمانه ای با او ایجاد نمود و این پیوند برادرانه، در فروردین سال 1362 به جدایی انجامید.  

«رزاق چراغی» به تاریخ پنجشنبه، اول فروردین 1336 شمسی (19 شعبان المعظم 1376 قمری) در روستای «ستق» (واقع در دهستان «بیات» از توابع بخش نوبران شهرستان ساوه در استان مرکزی) متولد شد. وی در سال های دفاع مقدس، با نام «رضا چراغی» شناخته می شد.

«رزاق» مدت کوتاهی پس از پیروزی انقلاب اسلامی، به «سپاه پاسداران» پیوست و عازم نبرد با ضد انقلاب در جبهه های غرب کشور شد. او در منطقه ی «مریوان» به جمع رزمنده گان تحت امر «حاج احمد متوسلیان» ملحق شد و از آن پس یکی از نیروهای پا در رکاب آن سردارِ دشمن شکن بود.

«رضا چراغی» تا زمان شهادتش، مسئولیت های زیر را بر عهده گرفت:

*جانشین سپاه منطقه «دزلی»
*فرمانده ی محور تته در «مریوان»
*فرمانده گردان حمزه سیدالشهدا (علیه السلام) از تیپ 27 محمد رسول الله (صلوات الله علیه)
*قائم مقام تیپ 27 محمد رسول الله (صلوات الله علیه)
*معاونت سپاه 11 قدر
*فرمانده ی لشکر 27 محمد رسول الله (صلوات الله علیه)

«رزاق چراغی» در پنجشنبه 25 فروردین 1362 شمسی (اول رجب المرجب 1403 قمری)، در جریان عملیات «والفجر1» در نبرد رویارو با دشمن بعثی، بال در بال ملائک گشود.

«سید محمدرضا دستواره» از نخستین روزهای حضور «رزاق چراغی» در «مریوان»، رفاقت نزدیک و بسیار صمیمانه ای با او ایجاد نمود و این پیوند برادرانه، با شهادت «چراغی» به جدایی انجامید اما سه سال و سه ماه بعد، در ملکوت اعلی، رفیقِ جامانده، «رزاق» را در آغوش کشید و هر دو تا ابد، بر بساطِ «عند ربهم یرزقون» ماوی گرفتند.

در سی و یکمین سال گشت شهادت «رزاق چراغی» فرمانده ی لشکر 27 محمد رسول الله (صلوات الله علیه)، تصاویر کمتر دیده شده ای را، از آخرین خداحافظی «سید محمدرضا دستواره» با پیکر رفیقِ شهیدش منتشر می کنیم. باشد که یاد آنان، دل های خاک گرفته مان را اندکی بتکاند.



سمت راست شهید «رزاق چراغی»، سمت چپ شهید «سید محمدرضا دستواره»-1359- دریاچه مریوان


اواخر فروردین 1362_ معراج الشهدای تهران- پیکر سردار شهید 
«رزاق چراقی» فرمانده ی لشکر 27 محمد رسول الله (صلوات الله علیه)


آخرین خداحافظی «سید محمدرضا دستواره» با پیکر رفیقِ شهیدش




آخرین خداحافظی «سید محمدرضا دستواره» با پیکر رفیقِ شهیدش



مشرق

 نظر دهید »

خاطره‌ای از برخورد امام راحل با پدر یک شهید کاشانی

05 مهر 1395 توسط مادر پهلو شکسته

رئیس اداره بنیاد شهید و امور ایثارگران شهرستان کاشان به ذکر خاطره‌ای از برخورد امام راحل با یک پدر شهید کاشانی پرداخت.
حجت‌الاسلام حسن انتصاریان در مراسم تجلیل از مادران شهید این شهرستان اظهار داشت: شهدا انسان‌هایی هستند که جان خود را به عنوان ارزشمندترین دارایی خود با خدا معامله کردند.

وی با بیان اینکه نمی‌توان عظمت شهدا را با شاخص‌های نظیر سن و سال ارزیابی کرد گفت: چه بسا شهدایی که با سن اندک به درجات رفیع بندگی پروردگار نایل آمدند و در طول زندگانی خود مسیر عبودیت حضرت حق را به بهترین شکل طی کردند.

رئیس اداره بنیاد شهید و امور ایثارگران شهرستان کاشان با اشاره به مقامات معنوی شهدا ابراز داشت: شهیدان در میان هجوم خمپاره‌ها برای ادای نماز شب بیابان را برمی‌گزیدند و با پیشکش کردن جان خود به دیدار معشوق می‌شتافتند.

اتتصاریان با تأکید نسبت به لزوم شناخت مقام شهدا بیان داشت: هنگامی که بر مزار و قبور شهدا حاضر می‌شویم باید بدانیم مخاطبان‌مان شفیعانی هستند که در نزد پروردگار متعال مقامی مخصوص دارند.

وی در ادامه به به ذکر خاطره‌ای از یک پدر شهید کاشانی به نقل از وی پرداخت و گفت: این پدر شهید می‌گوید« برای دیدار امام روح‌الله از کاشان عازم جماران شدم اما نتوانستم به دیدار ایشان نایل شوم اما به دلیل عشق فراوان برای زیارت امام امت تصمیم به بازگشت نگرفتم».

این پدر کاشانی ادامه می‌دهد که «روزها منتظر ماندم اما اجازه دیدار با مراد خود را نیافتم تا آن که 10 روز گذشت و طلسم ملاقات من با امام شکسته نشد تا آن که روز یازدهم فرا رسید».

انتصاریان با اشاره به شرایط سخت این پدر شهید در این مدت اضافه کرد: «روز یازدهم که طبق روزهای گذشته برای دیدار امام به بیت ایشان رفته و اجازه ملاقات خواستم در آن میان پاسداری از وضعیت من و صبر 10 روزه‌ام برای دیداری چند دقیقه‌ای مطلع می‌شود و آن را به استحضار امام می‌رساند در این جا است که امام دستور به حضور پذیرفتن من را صادر می‌کنند».

وی با توصیف نحوه برخورد بنیانگذار انقلاب اسلامی با این پدر شهید بیان داشت: امام امت به محض دیدن این پدر شهید با وجود کهولت سن از جای بر می‌خیزند و این ولی شهید را در کنار خود می‌نشانند و از این که این مدت را برای این ملاقات معطل مانده ناراحت شده و از سویی از دیدار با یک پدر شهید ابراز خوشحالی می‌کنند.

رئیس اداره بنیاد شهید و امور ایثارگران شهرستان کاشان سپس به نحوه پایان این دیدار نیز اشاره و عنوان کرد: امام روح‌الله سپس مرحوم حاج احمد آقا را مأمور رساندن این پدر شهید می‌کنند و پسر ایشان نیز راننده‌ای را در اختیار وی قرار می‌دهد تا این پدر صبور را به دیار کاشان و منزل خود برساند.

 

fatehan

 نظر دهید »

از نظر تاکتیکی امام تعجب کردم

05 مهر 1395 توسط مادر پهلو شکسته

هنگامی که برای عملیات خیبر رفته بودیم خدمت امام(ره) گزارش بدهیم، همین طور که گوش می‌کردند، گفتند: «شما مطمئن هستید که از عقب به شما حمله نمی‌شود؟» تعجب کردم که چرا ایشان بحث تاکتیکی مطرح می‌کنند.
در جنگ تحمیلی رژیم بعث عراق علیه ایران نقش فرماندهی امام خمینی(ره) بود که ملت ایران را به مقابله با استکبار مقاوم کرد؛ ایشان راهبردی اندیشیدند، راهبردی سخن گفتند و به صورت راهبردی جامعه را به سمت هدف تعیین شده، حرکت دادند.

محسن رضایی که در دوران جنگ فرماندهی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را بر عهده داشت، در بخشی از کتاب «جنگ به روایت فرمانده» به نقش فرماندهی امام خمینی(ره) پرداخته است.

                                                                     ***

در مورد فرماندهی جنگ من و برادرمان شهید صیاد شیرازی دو نفری مسائل تاکتیکی را تصمیم می‌گرفتیم؛ یعنی واسطه‌ای نداشتیم اما مسائل کلی جنگ را با امام هماهنگ می‌کردیم.

از عملیات «والفجر مقدماتی» به بعد دوباره به یک صورتی دخالت مسئولان کشور در جنگ شروع شد وگرنه همه این پیروزی‌ها که گفته شد فرماندهی آن فقط با حضرت امام(ره) بود و در مراتب پایین با من و برادرمان شهید صیاد شیرازی و هیچ کدام از مسئولان در آن دخالت نداشتند.

امام خمینی(ره) ساعت‌ها وقت می‌گذاشتند برای این کار و با اینکه سن بالایی داشتند ولی کاملاً عملیاتی بودند و نظرات راهبردی و کلانی داشتند. ضمن اینکه از نظر تاکتیکی نیز گاهی مطالبی می‌گفتند که ما کاملاً تعجب می‌کردیم.

به عنوان نمونه هنگامی که برای عملیات خیبر رفته بودیم خدمت ایشان گزارش بدهیم، همین طور که گوش می‌کردند، گفتند: «شما مطمئن هستید که از عقب به شما حمله نمی‌شود؟» من تعجب کردم که چرا امام(ره) بحث تاکتیکی مطرح می‌کنند. می خواستم بگویم که نه حواسمان هست ولی یک لحظه توقف کردم و گفتم شاید امام چیزی می‌دانند؛ لذا از همان جا با تلفن به دوستان گفتم که بروید پشت آن نیرویی را که داخل هور فرو رفته و مستقر شده را بررسی کنید.

هنگامی که نیروها رفتند، متوجه شدند یک تیمی از عراقی‌ها آمده و در حال شناسایی منطقه است که در این جریان یک افسر عراقی را با چند سرباز گرفته بودن.

حضرت امام خمینی(ره) نظامی نبودند و در مسائل تاکتیکی دخالت نمی‌کردند اما به نظر من ایشان کاملاً به مسائل جنگ مسلط بودند.

فارس

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 573
  • 574
  • 575
  • ...
  • 576
  • ...
  • 577
  • 578
  • 579
  • ...
  • 580
  • ...
  • 581
  • 582
  • 583
  • ...
  • 1182
 << < خرداد 1404 > >>
شنبه یکشنبه دوشنبه سه شنبه چهارشنبه پنج شنبه جمعه
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

فاطمه(س) بی نشان

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • وصیت نامه شهدا
  • خاطرات دفاع مقدس
  • خاطرات شهدا

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

خادمان

کاربران آنلاین

  • نور الدین
  • الهی وربی من لی غیرک
  • عدالتی

آمار

  • امروز: 135
  • دیروز: 162
  • 7 روز قبل: 1217
  • 1 ماه قبل: 7330
  • کل بازدیدها: 238614

مطالب با رتبه بالا

  • وصیت نامه شهید درویشعلی شکارچی (5.00)
  • وصیتنامه شهید محمدجعفر دشتستانی (5.00)
  • مجموعه از خاطرات شهید همت (5.00)
  • ماجرای اقدام شهید «نخبه زعیم» که منجر به خلق پیروزی کربلای ۵ شد (5.00)
  • فرا رسیدن حلول ماه محرم را به شما تسلیت عرض می نمایم (5.00)

رتبه

    ورود

    ابزار وبلاگ

    سخنی از بهشت

    حدیث

    موزیک

    ذکر روز

    دریافت کد ذکر ایام هفته برای وبلاگ
    • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
    • تماس