فاطمه(س) بی نشان

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 
  • حرم فلش - کد دعای فرج برای وبلاگ

خاطره‌گویی آقای وزیر از دوران دفاع مقدس

06 مهر 1395 توسط مادر پهلو شکسته

بسم الله الرحمن الرحیم

در قبل از انقلاب با شهید علم‌الهدی و چند تن دیگر از دوستان دانشجویمان به این منطقه آمده بودیم که به خاطر دارم از رامهرمز تا بهبهان را با پای پیاده طی کردیم.

سفر استانی آقای رئیس جمهور و دیدار با مردم خوزستان جزو مسائل سیاسی روز کشور به حساب آورد. اما در این میان اتفاقاتی افتاد و صحبت هایی مطرح شد که پای حماسه و مقاومت را به میانه کشید. خاطره گویی وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی در رامهرمز از جمله این مسائل است. دکتر سید حسن قاضی زاده هاشمی، از خاطرات خود در خوزستان در دوران قبل از انقلاب و روزهای ابتدایی جنگ گفت.

 

***

 

 

دکتر سید حسن قاضی‌زاده هاشمی(نفر دوم از سمت چپ)
 

در قبل از انقلاب با شهید علم الهدی و چند تن دیگر از دوستان دانشجویمان به این منطقه آمده بودیم که به خاطر دارم از رامهرمز تا بهبهان را با پای پیاده طی کردیم. در ابتدای جنگ در سن 23 سالگی به اتفاق بیست و هفت - هشت نفر آمدیم اهواز که در آن روزها زیر آتش بود. به ما گفتند که محور عملیاتی شما کوه‌های الله اکبر و سوسنگرد است ولی چون آنجا زیر آتش بود و احتمال سقوط بود گفتند بهتر است که در رامهرمز مستقر شویم. آمدیم در همین باغ صمیمی رامهرمز مستقر شدیم. در اینجا کوکتل مولوتف و سه راهی درست می کردند و با وانت به خرمشهر و سوسنگرد می‌بردند. ما هم بعد در سوسنگرد مستقر شدیم.

به نظر من سوسنگرد قطعه‌ای از بهشت بود که نیروهای با ارزشی در آنجا شهید شدند و ما هم هفت ماهی در بین این عزیزان بودیم تعدادی از دوستان ما هم در هویزه شهید شدند مثل شهید محمد فاضل، حسن فتاحی، مجید مهدوی، مصطفی مختاری و شهید حسین علم الهدی.

روزهای خیلی خوبی بود و خوشا به حال آنانی که رفتند و آنهایی که ماندند هم امیدواریم به عهدشان پایبند باشند.‬

منبع:سایت فاتحان

 

برای شادی روح شهیدان صلوات

 

 نظر دهید »

یک تانک بزن دو تا موشک جایزه بگیر

06 مهر 1395 توسط مادر پهلو شکسته

بسم الله الرحمن الرحیم

شهید فروزان‌فر از نیروهای علی هاشمی و شکارچی تانک بود که هدف‌گیری بسیار دقیقی داشت؛ فرمانده تیپ 3 لشکر قزوین با دیدن این دقت به وی گفت: «هر تانکی که بزنی دو تا موشک جایزه می‌گیری».

 

به گزارش خبرنگار حماسه و مقاومت فارس(باشگاه توانا)، شهید «بهرام فروزان‌فر» از پاسداران سپاه حمیدیه و از نیروهای سردار شهید «علی هاشمی» بود که همه او را به عنوان شکارچی تانک‌ها می‌شناختند؛ او در سوم خرداد 1360 طی مأموریتی در «دارخوین» جاده آبادان ـ اهواز به شهادت رسید.

 

شهید بهرام فروزان‌فر
سیدصباح موسوی از همرزمان این شهید است که روایت شجاعت و ایثار دوستانش را رسالت خود می‌داند، خاطره‌ای از شهید فروزان‌فر را بیان می‌کند.

                                                            ***

اوایل جنگ تحمیلی عراق علیه ایران و در زمان فرماندهی بنی‌صدر، سپاه با مشکل تأمین تسلیحات و مهمات مواجه بود و به راحتی این تسلیحات در اختیار نیروهای سپاه قرار نمی‌گرفت. در سال 60 با تیپ 3 لشکر قزوین در منطقه کرخه نور حضور داشتیم، فرمانده تیپ 3 به بهرام گفت: «ما در تحریم هستیم؛ تسلیحات هم به اندازه کافی نداریم این موشک‌هایی که در اختیارت قرار می‌دهیم را هدر ندهید» این فرمانده تذکر داد و عقب رفت.

از منطقه دور نشده بود که صدای موشک را شنید؛ به عقب بازگشت تا دوباره به بهرام تذکر بدهد اما با آتش انفجار تانکی مواجه شد؛ بهرام، تانکی را نشانه گرفته بود که از پشت خاکریز فقط بی‌سیم آن پیدا بود.

 

شهید بهرام فروزان‌فر در منطقه کرخه نور
او با یک موشک آن تانک را منفجر کرد؛ فرمانده وقتی با این صحنه مواجه شد، آمد و بهرام را بوسید و در ادامه گفت: «هر تانکی که بزنی دو تا موشک جایزه می‌گیری» بهرام با موشک‌های ارتش که در منطقه بود، یا تانک زد یا خودرو؛ طوری که دیگر موشکی نمانده بود.

به یاد دارم حتی یک بار 6 تا گلوله موشک شلیک کرد و 5 تانک عراقی منفجر شد؛ آن یک گلوله هم خراب بود که به تانک نخورد.

جنگ مدیون افرادی مانند شهید فروزان‌فر است؛ این خاطره، بخش کوچکی از آن همه فداکاری و رشادت این رزمنده بود.

منبع:سایت فاتحان

 

برای شادی روح شهیدان صلوات

 

 نظر دهید »

ماجرای اقدام شهید «نخبه زعیم» که منجر به خلق پیروزی کربلای ۵ شد

06 مهر 1395 توسط مادر پهلو شکسته

دبیر یادواره شهدای کربلای ۵ گفت: قانع کردن رزمندگان برای ماندن در جبهه جهت انجام عملیات سخت بود. یادم هست شهید «سعید نخبه زعیم» که یک روحانی بود دست به اقدام خاصی زد. او در این فرصت به شهر رفته و کفنی تهیه کرده بود. 

روز 24 دی ماه 92 نشست خبری یادواره شهدای کربلای 5 لشکر 10 سید‌الشهداء برگزار شد. محمد اسدی دبیر یادواره شهدای کربلای 5 در این نشست خبری با اشاره به عملیات کربلای 5 و سختی‌های مربوط به آن گفت: 60 یا 70 روز قبل از عملیات کربلای 4 رزمندگان خود را برای آن آماده می‌کردند و در این مدت کسی خانواده‌اش را ندیده بود به همین دلیل با شکست این عملیات اکثر رزمندگان درخواست مرخصی کردند. رسم عملیات‌ها بر این بود که بعد از هر عملیات نیروهای عراقی نیز به مرخصی می‌رفتند. لذا فرماندهان به خاطر این وضعیت و جبران شکستی که در کربلای 4 متحمل شده بودیم تصمیم گرفتند از غفلت عراق استفاده کرده و عملیات کربلای 5 را انجام دهند به همین دلیل با نیروها صحبت شد که بمانند تا عملیات پیش رو را تامین کنند.

وی افزود: قانع کردن این رزمندگان برای ماندن در جبهه سخت بود. فرمانده لشکر در آن زمان سردار فضلی بود که گفته بود باید با رزمندگان برای این عملیات صحبت بیشتری صورت بگیرد. یادم هست شهید “سعید نخبه زعیم” که یک روحانی بود دست به اقدام خاصی زد. او در این فرصت به شهر رفته و کفنی تهیه کرده بود. روز بعد کفن به تن کرده،‌ پوتین‌هایش را پر از خاک کرده بود و به گردنش انداخته بود و هر کس که دلیل کارش را می‌پرسید می‌گفت فرمانده می‌گوید بمانید اما شما می‌خواهید بروید در حالیکه اینجا کربلاست و ما باید آماده لبیک به فرمان رهبر باشیم. همان طور که شهدای کربلا در لبیک به امامشان شهید شدند. این کار تاثیرگذار شهید نخبه زعیم به بخش‌های دیگر و نیروهای دیگر لشکر 10 سیدالشهداء نیز منتقل شد و آگاهی لازم را به دیگران داد. حال و هوای لشکر عوض شد و همه چندی بعد حسین حسین گویان و سینه‌زنان به سمت زمین صبحگاه رفتیم. سردار فضلی در آن مقطع هنوز به فرماندهان بالا دست اعلام آمادگی نکرده بود در آن زمان نزدیک 7 یا 8 هزار نفر پای طوماری را مبنی بر همکاری در عملیات بعد امضا کردند و عنوان کردند که ما پای حرف فرمانده لشکر ایستاده‌ایم.

اسدی با اشاره به اینکه برای سردار فضلی قابل باور نبود که این نیروها به این سرعت آماده شرکت در عملیات شده‌اند گفت: برای همه عجیب بود که کسانی که تا روز قبل متقاضی مرخصی بودند نظرشان عوض شده و آماده شده‌اند. همانجا فرمانده لشکر به فرماندهان بالای خودش اعلام آمادگی کرد و به این ترتیب دژ شلمچه که توسط نیروهای غربی برای عراق ساخته شده بود همان دژ بتونی شکست‌ناپذیری که سازنده تضمین کرده بود که شکسته نمی‌شود به کمک حزب‌الله و دعای مردم شکسته شد و اولین نفری که از گردان حضرت زینب(س) به آنجا رسید و پرچم را بالای آن برد همان شهید روحانی نخبه‌زعیم بود. کسی که توانست با روحیه دادن به رزمندگان عملیات کربلای 5 را خلق کنیم. ما توسط این عملیات توانستیم وارد خاک عراق شده و از دل کربلای 5 اهمیت ایران به رخ دنیا بکشیم و به این ترتیب قطعنامه 598 طبق خواسته‌هایی که مدنظرمان بود نوشته شد.

 

 

fatehan.ir

 1 نظر
  • 1
  • ...
  • 544
  • 545
  • 546
  • ...
  • 547
  • ...
  • 548
  • 549
  • 550
  • ...
  • 551
  • ...
  • 552
  • 553
  • 554
  • ...
  • 1182
 << < خرداد 1404 > >>
شنبه یکشنبه دوشنبه سه شنبه چهارشنبه پنج شنبه جمعه
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

فاطمه(س) بی نشان

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • وصیت نامه شهدا
  • خاطرات دفاع مقدس
  • خاطرات شهدا

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

خادمان

کاربران آنلاین

  • صفيه گرجي
  • کوثر نهاوند(مهاجر إلی الله)
  • رهگذر
  • ma@jmail.com

آمار

  • امروز: 671
  • دیروز: 240
  • 7 روز قبل: 1213
  • 1 ماه قبل: 7529
  • کل بازدیدها: 238854

مطالب با رتبه بالا

  • وصیت نامه شهید محمد رضا دهقان (5.00)
  • وصیتنامه دسته‌ جمعی 50 غواص در شب عملیات کربلای 4 +عکس (5.00)
  • اگه میخوای مارو ببینی اربعین کربلا باش ( از خاطرات شهید ابوحامد) (5.00)
  • مهربان (5.00)
  • گوشه ای از ، ازدواج شهید حمید ایرانمنش (5.00)

رتبه

    ورود

    ابزار وبلاگ

    سخنی از بهشت

    حدیث

    موزیک

    ذکر روز

    دریافت کد ذکر ایام هفته برای وبلاگ
    • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
    • تماس