سربازی که یک تنه مقابل صهیونیستها ایستاد
او از مرزهای بلاد اسلامی در مقابل تجاوز صهیونیستها به منطقه حفاظت شده و حاوی انبارهای مهمات جلوگیری کرد و فریب نیرنگ دشمن صهیونیست را نخورد و با سلاحش از بلاد اسلام دفاع کرد؛ حق او نشان افتخار بود اما سران خیانتکار مصر مزد او را با محکومیت به حبس ابد و بعد هم مرگی مشکوک در زندان جور دادند.
سرباز دلاور سرزمین سینای مصر؛ شهید سلیمان محمدخاطر سربازی است در دوران حکومت جور و ظلم فرعونی حسنی مبارک به اتهام دفاع از مرزهای اسلام به شهادت رسید.
او از مرزهای بلاد اسلامی در مقابل تجاوز صهیونیست ها به منطقه حفاظت شده و حاوی انبارهای مهمات جلوگیری کرد و فریب نیرنگ دشمن صهیونیست را نخورد و با سلاحش از بلاد اسلام دفاع کرد؛ حق او نشان افتخار بود اما سران خیانت کار مصر مزد او را با محکومیت به حبس ابد و بعد هم مرگی مشکوک در زندان جور دادند.
شهید سلیمان محمد عبدالحمید خاطر سربازدلاور مصری که در تاریخ 13مهر 1364 (برابر با 5اکتبر 1985) با تیراندازی به متجاوزان دژخیم اسرائیلی در منطقه شرمالشیخ واقع در سواحل شبه جزیره سینا هفت نفر از آنان را کشت. پس از این اقدام، به وسیله دولت مصر دستگیر و به حبس ابد محکوم شد.
قهرمان سینا، سلیمان محمد عبدالحمید خاطــر، مانند همــه جوانان مصری به ســربازی اعزام شد، او آخرین فرزند خانــوادهای در منطقه «اکیاد» از اســتان شرقی مصر بود. سلیمان به منطقه «راس برجه» در جنوب شبه جزیره سینا به عنوان ســرباز ارتــش مصر در مرز مشغول محافظت از مرز مصر گردید. او که در ماههای آخر ســربازی به سر میبرد. ناگهان دچار حادثــهای شد که مسیر زندگی و مرگش را دگرکون کرد، 14 مهــر ماه1364 هنگام غروب آفتاب، متوجه حضور 12 نفر اسرائیلی گردید که در حال نزدیک شــدن به محل نگهبانی او بودند، محلی که شهید ســلیمان خاطــر از آن نگهبانی می کرد یک منطقه نظامی بود که مهمات و ســلاحهای خاص در آن نگهداری میشــد و از حساسیت ویژه ای برخوردار بود و به همین خاطــر ورود تمام افراد بیگانه به آن ممنوع بود. ســلیمان با مشــاهده آن گــروه 12 نفره بــه آنها هشــدار داد و حتی به زبان انگلیسی به آنها گفت: ایست! عبور ممنوع!
“Stop no passing”
اما گروه اسرائیلی به هشدارهای او بی توجهی کردند و تصمیم به فریب او گرفتند و یکی از زنان همراه صهیونیست ها با اغواگری قصد فریب او را داشت!
اما او مصمم جلوی آنها ایستاد و پس از هشدار و شلیک تیر هوایی به سمت آنان و عدم توجه آنان به سمت آنان در غروب آتش گشود.
شــلیک در غروب صحرای سینا منجر به کشته شدن هفت اسرائیلی گردید. اما ارتش مصر به جای تقدیر از او، وی را بازداشت و محاکمه کرد.
دادگاه محاکمه سلیمان خاطر به دلیل وضعیت سیاسی آن دوره یعنی پس از امضای معاهده ننگین کمپ دیوید و ترور انور سادات و تضادهای میان جهان اســلام و صهیونیسم بــه یکــی از جنجالیترین دادگاههای دهه هشتاد میلادی تبدیل شد.
هنگامی کــه بازپــرس دادگاه نظامی از شهید ســلیمان خاطــر شــرح حادثه را پرســید، ســلیمان توضیح داد کــه روی نقطه مرتفعی ایســتاده بوده و گروه اســرائیلی در حال نزدیک بودن به او بودند، منطقه مورد نظر منطقه ای ممنوعه و نظامی بوده و انبار مهمات و ســلاحهای خاص در آن نگهداری میشــد و به همین خاطــر ورود تمام افراد بیگانه و حتی غیرنظامیان مصری به آن ممنوع بود چه برسد به دشمن صهیونیستی، وی همچنین اظهار داشت: پیش از آن (زمانی که هنوز هوا روشن بود و تاریک نشده بو) در حال خواندن نماز بوده و گروه اســرائیلی نماز خواندن او را به تمسخر گرفته بودند.
ســلیمان توضیح داد که به آنها هشدار داده کــه جلوتر نیایند، اینجا یک منطقه نظامی و ممنوعه اســت ولی گروه اســرائیلی بدون توجه بــه اخطارهای او سعی داشــتند او را فریب بدهند.
گفتنی است که زمان اتفاق هوا تاریک بود و تعداد و یا چهره متجاوزان مشخص نبود.
بازپرس پرسید: «آیا از سالم بودن سلاحت اطمینان داشتی؟»
سلیمان گفت :بله، برای این که هر ســربازی که ســلاح خود را دوست دارد مانند آن است که وطن خود را دوست داشته اســت و سربازی که ســلاحش را حمل می کند مانند این اســت که پاره ای از وطنش را حمل می کنــد، پس باید از آن مراقبت کند.
بازپرس پرســید: چگونه به آنها هشدار دادی؟
ســلیمان جواب داد: «من بارها به آنها هشدار دادم و یکی از زنها با برهنه شدن میخواست مــرا فریب دهد، منطقه هم منطقهای نظامی بود و تأکیــد کرده بودند که هیچ فــردی چه مصری و چه خارجی حق ورود بــه آن را ندارد، به همین خاطر ناچار شدم که شلیک کنم.»
گروهی از نشریات مصری سرسپرده سعی داشتند که سلیمانخاطر را دیوانه معرفی کنند، اما شهید سلیمان همچمنان بر محافظت خود از خاک کشــورش در مقابل اسرائیلیها اصرار داشت به گونه ای که در دادگاه فریاد زد: «من از مرگ هیچ هراسی ندارم، چرا که قضا و قدر الهی اســت، من از آن هراس دارم که حکمی کــه در مورد من صادر شــود آثار منفیای بر همرزمانــم بگــذار و آنها را هراسان کند و وطندوستی را در آنها بکشد.» سلیمان خاطر که قبل از تیرانــدازی فریاد اللهاکبر سر داده بود.
عنــوان کرد که در کمال ســلامت عقــل و روان ایــن کار را کــرده اســت، رســانههای غربــی ســعی کردنــد بــا ایجــاد جــنگ رسانه ای خواســتار حکــم اعــدام بــرای او شوند و می گفتند که او توریستهای بی گناه را کشته است، اما کدام توریست با فریب و نیرنگ به منطقه نظامی کشور دیگر وارد میشود ؟ آن هم با وجود هشدارهای سرباز و نگهبان منطقه نظامی؟
دادگاه نظامــی مصر در 28 دســامبر 1985 او را به زندان با اعمال شــاقه محکوم کرد و به زندان نظامی شهر نصر در نزدیکی قاهره فرستاد.
در 17 دی مــاه 1364 برخــی از روزنامههای مصر خبری دیگر را منتشر کردند کــه جنجالــی دیگــر در پی داشــت، خبــر حاکــی از آن بود کــه ســلیمان خاطر در زنــدان خودکشــی کرده اســت!
روزنامههــا بنــا به گــزارش پزشــکی قانونــی نوشــتند که ســلیمان خاطر بــا اســتفاده از پارچههــای ملحفهاش خودش را حلقآویز کرده، اما پذیرفتن این مسئله هم برای مــردم و هم خانواده ســلیمان خاطــر عجیب و باور نکردنی بود، بــرادر ســلیمان اظهار داشــت کــه مــن از ایمــان و مذهبــی بــودن ســلیمان اطمینان دارم، او هیچوقت حاضر به خودکشــی نبوده است.
برخی شاهدان از مشاهده آثار کبودی و جراحت روی ســاق پــای سلیمان خبر دادند، بــه خاطر همین مرگ مشکوک خانواده ســلیمان خواســتار کالبد شکافی جسد فرزندشان شدند، هر چه بیشتر میگذشت بر احتمال قتل و شهادت وی بیشــتر افزوده میشــد.
دانشــجویان دانشــگاهای «قاهره»، «عین شــمس» و «الازهر» و همچنیــن دانشآموزان دبیرستان ها در مصر شــروع به تظاهرات کردند، مسئلهای که باعث شــد تا دولت مصر ســعی کند ســریع غائلــه را ختم کند و دســتور دفن جنازه را بدون بررسی و کالبد شکافی داد، واین عمل دولت وقت مصر سندی شد بر شهادت و قتل شهید سلیمان محمد خاطر.
مادر ســلیمان در مورد شهادت پسرش گفت: «پســرم کشــته شــد تا آمریکا و اسرائیل راضی شــوند.»
دانشجویان معترض علیه اسرائیل شعار میدادند و خواهان جنگ با اسرائیل بودند. تشییع جنازه سلیمان خاطر، ارکان دیکتاتوری حسنی مبارک را به لرزه درآورد و تظاهراتهای پیدرپی، نیروهای نظامی را وادار به اعمال خشونت نمود.
دانشجویان مصری شعار میدادند:
«الصهیونی ده غدار
المعقول المعقول
إن سلیمان مات مقتول
سلیمان خاطر قالها فی سینا
قال مطالبنا وقال أمانینا
سلیمان خاطر یا شرقاوی
دمک فینا هیفضل راوی
سلیمان خاطر قالها قویة
الرصاص حل قضیة»
(…سلیمان خاطر [با خون خود] اعلام کرده است که گلوله راه حل قضیه [اسرائیل] است).
بعدها فاش شــد کــه در 12 دی ماه یک خبرنگار نمای صهیونیســت در جریــان تهیه گــزارش و فیلم با دوربین خود به ســلیمان خاطر در زندان حمله کرده است و ســلیمان خاطر دچار ضربه مغزی شده است تا اینکه در 17 دی ماه سال64 مصادف با 7 ژانویه 1986 به شــهادت رســید، شهید سرافرازســلیمان خاطــر در دفاع از خــاک میهنش در دفاع از سرزمین اسلام و در ضدیت با پیمان ننگین کمپ دیوید دســت به کاری زد که از نگاه آمریکا جنایتکارو اســرائیل غاصب عمل تروریستی بود ولی دولت جمهوری اســلامی ایران به حمایت از اقدام او پرداخت، خیابان امیر اتابک ســابق در تهران را که یکــی از خیابانهای منشــعب از خیابان شهید مطهری اســت را به نام شهید ســلیمان خاطر نامگذاری کرد و تمبر یاد بودی برای وی چاپ کرد تا به این ترتیب یاد و خاطره مرزبان اسلام شهید سلیمان محمد خاطر را زنده نگه دارد و به مقام شامخ او ادای احترام نماید،همچنین ،این شهید بزرگوار از سوی جمهوری اسلامی ایران به عنوان شهید شاخص بین الملل معرفی گردید.
نگارنده : fatehan1