فاطمه(س) بی نشان

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 
  • حرم فلش - کد دعای فرج برای وبلاگ

استقبال مردم هند از آیت‌الله خامنه‌ای

08 مهر 1395 توسط مادر پهلو شکسته

دانشجویان با لباس‌های پاسداران در مقابل آیت‌الله خامنه‌ای رژه می‌روند و با هم «صل علی محمد، یار امام خوش آمد» را می‌خوانند. سپس ایشان برای دانشجویان اتحادیه‌ی انجمن‌های اسلامی توحید بنگلور سخنرانی کرده

 

 آیت‌ الله خامنه‌ای بعد از اقامت 24 ساعته در شهر حیدر‌آباد هند و تماس با روحانیون و دانشجویان و توده‌ی مردم وارد شهر بنگلور ایالت کراناتاکا می‌شوند و مورد استقبال مسلمانان و دانشجویان این شهر قرار می‌گیرند. دانشجویان با لباس‌های پاسداران در مقابل آیت‌الله خامنه‌ای رژه می‌روند و با هم «صل علی محمد، یار امام خوش آمد» را می‌خوانند. سپس ایشان برای دانشجویان اتحادیه‌ی انجمن‌های اسلامی توحید بنگلور سخنرانی کرده و نمایندگان آنان را به‌حضور می‌پذیرند و بعد از آن در میان مردم آمده و برای مسلمانان و مستضعفان این دیار سخنرانی می‌کنند.

ایشان همچنین در «نمایشنامه‌ی ابوذر» که شب گذشته در بزرگترین تالار شهر بنگلور اجرا شده است حاضر می‌شوند و آنها را تشویق می‌کنند.

روز بعد آیت‌ الله خامنه‌ای به دعوت اهالی روستای علی‌پور که در 50 کیلومتری شهر بنگلور قرار دارد و بیش از پنجاه هزار شیعه از اولاد حضرت زین‌العابدینعلیه‌السلام دارد، می‌روند و مورد استقبال گرم اهالی آنجا قرار می‌گیرند. مردم آنجا با شعارهای «خمینی زنده باد»، «اسلام زنده باد»، «صدام یزید مرده باد» از یار امام استقبال کرده و پس از آن دو مجسمه از صدام و شاه‌ حسین را در مقابل آیت‌الله خامنه‌ای تیرباران می‌کنند و به آتش می‌کشند.

 

 
 

تهران‌پرس


نگارنده : fatehan1

 نظر دهید »

ماجرای نخستین دیدار علامه حسن زاده آملی با شهید علمدار

08 مهر 1395 توسط مادر پهلو شکسته

حمید فضل‌الله نژاد روایت می‌کند:یکبار سید مجتبی بچه‌های هیأت را به دیدار علامه حسن زاده آملی برد.علامه قبل از شروع صحبت نیم خیز شد و درب اتاق را نگاه کرد. بعد اشاره کرد که سید جلو برود.علامه روی شانه او زد و چیزی گفت.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، شهید سید مجتبی علمدار بعد از اتمام جنگ در واحد طرح و عملیات لشکر 25 کربلا در ساری مشغول خدمت شد. او مداح اهل بیت عصمت و طهارت(ع) و از جانبازان شیمیایی جنگ تحمیلی بود. چندین سال پس از جنگ یعنی در سال 1375 بر اثر جراحت‌های شیمیایی به یاران شهیدش پیوست. دوستان و همرزمان شهید خاطره‌‌های بسیاری را در رابطه با او در “علمدار” نقل کرده‌‌اند. تواضع و فروتنی، ایمان و اخلاص، التزام عملی به مراقبات و روحیه جهاد و مبارزه از سید مجتبی علمدار شخصیت بی نظیری ساخت که حتی علما او را صاحب امتیازات خاصی می‌دانستند. “حمید فضل‌الله نژاد” از دوستان شهید در همین رابطه خاطره‌ای از دیدار همرزم شهیدش با علامه حسن زاده آملی چنین روایت می‌کند:

سید مجتبی علمدار علاقه ویژه‌ای به روحانیت داشت. می‌گفت:"سکان کشتی مبارزه، در این نظام اسلامی به دست روحانیت است.” روحانیت را قطب تاثیرگذار جامعه می‌دانست. سید در مراسمی که برگزار می‌شد از روحانیون استفاده می‌کرد. یکبار سید مجتبی بچه‌های هیأت بنی فاطمه(ع) را به روستای ایرا، در اطراف شهر آمل، برد. هدف زیارت و دیدار با علامه حسن زاده آملی بود. یکی یکی بچه‌ها را فرستاد داخل اتاق. خودش همان پایین مجلس در کنار درب ورودی نشست.

حضرت علامه در بالای مجلس نشسته بودند. علامه قبل از شروع صحبت نیم خیز شد و درب اتاق را نگاه کرد. بعد اشاره کرد که سید جلو برود و نزد ایشان بنشیند. سید هم رفت و در کنار علامه نشست. علامه روی شانه او زد و چیزی گفت. از دور دیدم سید سرش را به حالت ادب پایین گرفته. بعد از اتمام دیدار، به سید گفتم: “علامه به شما چی گفت؟”

سید جواب درستی نداد. هرچه اصرار کردم پاسخی نشنیدم. این اخلاق سید بود. همیشه کمتر از خودش حرف می‌زد. از نفری که جلوتر نشسته بود ماجرا را پرسیدم. گفت:وقتی علامه روی دوش سید زد به او گفت: ” بنده در چهره شما نوری می‌بینم. بیشتر مواظب خودتان باشید.” آن شب همه ما برگشتیم و وقتی سوار شده و حرکت کردیم سید دوباره به حضور علامه رسید.

 

 
 

نگارنده : fatehan1

 نظر دهید »

هر وقت حاج قاسم، قالیباف را می‌بیند به او چه می‌گوید؟

08 مهر 1395 توسط مادر پهلو شکسته

محمد باقر قالیباف در یکی از سخنرانی‌های خود در سال گذشته خاطره‌ای را از روزهای دفاع مقدس نقل می‌کند….
حدود ساعت ٣ بعدازظهر، به همراه سه نفر دیگر از فرماندهان در ارتفاعات «گولاخ» بودیم. من، آقای قاسم سلیمانی، آقای مرتضی قربانی، و آقای اسدی.

از ماموریتی بر می‌گشتیم که دیدیم راه را آب گرفته و ماشین‌هایی که نیروها را می‌آوردند، در راه مانده‌اند و وضعیت بدی ایجاد شده بود.

وانت ما هم در راه ماند و پیاده از ارتفاعات بالا آمدیم. دیدیم علت خراب شدن راه، این است که بچه های ادوات قرارگاه، برای کار گذاشتن قبضه‌های خمپاره‌ها، زمین را کندند و خاک‌هایش را ریخته‌اند در جوی آب. آب هم مسیرش عوض شده بود و تا پایین، هم گل درست کرده بود و هم یخ زده بود. همین باعث شده بود تا راه خراب شود و ماشین‌ها در راه بمانند.


بچه‌ها هم متوجه نبودند این مسائل ایجاد شده است. ما هم بیل برداشتیم و خاک‌ها رو جابه جا کردیم تا راه آب درست بشود.

در همین حین یکی از بچه‌های بسیجی آمد طرف ما و گفت: شما اینجا چی کار دارید؟ چه کار می‌کنید؟ به بیل ما چه کار دارید؟

آقای قربانی گفت: ول کن… بگذار کارمون رو بکنیم…

و جر و بحث شد و او وقتی دید تنهاست و ما چهار نفریم، برگشت آنطرف تپه، تا بقیه رفیق‌هایش را خبر کند!

دوید که برود طرفشان، مرتضی قربانی احساس کرد طرف فرار کرده! دنبالش دوید و کلتش رو درآورد و یک تیر هوایی زد! طرف رفت بالای تپه، رفیقهایش را خبر کرد، برگشت و گفت کی تیر زد؟! مرتضی گفت من زدم!

گفت تو بیخود کردی زدی… و محکم زد تو گوش مرتضی! مرتضی هم زد و حاج قاسم هم دوید کمک و آنها هم آمدند و خلاصه دعوا شد!

من دیدم آنها دارند همدیگر رو می‌زنند، بیل را رها نکردم و ادامه دادم و راه آب را باز کردم!

حاج قاسم را انداخته بودند روی ماشین و حسابی او را میزدند!

کمی گذشت و آنها نسبت به ما حدس‌هایی زدند. خلاصه بعد از کتک‌کاری رفتند.

از آن موقع هر وقت حاج قاسم را می بینم می‌گوید تو آن موقع سیاست‌مداری کردی و با بیلت به کمک ما نیامدی! من هم می‌گویم ما رفته بودیم جوی باز کنیم… نرفته بودیم دعوا کنیم که!!!


منبع: شفاف

نگارنده : fatehan1

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 521
  • 522
  • 523
  • ...
  • 524
  • ...
  • 525
  • 526
  • 527
  • ...
  • 528
  • ...
  • 529
  • 530
  • 531
  • ...
  • 1182
 << < خرداد 1404 > >>
شنبه یکشنبه دوشنبه سه شنبه چهارشنبه پنج شنبه جمعه
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

فاطمه(س) بی نشان

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • وصیت نامه شهدا
  • خاطرات دفاع مقدس
  • خاطرات شهدا

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

خادمان

کاربران آنلاین

  • صفيه گرجي
  • کوثر نهاوند(مهاجر إلی الله)
  • رهگذر
  • ma@jmail.com

آمار

  • امروز: 639
  • دیروز: 240
  • 7 روز قبل: 1213
  • 1 ماه قبل: 7529
  • کل بازدیدها: 238854

مطالب با رتبه بالا

  • شهادت آیت الله بهشتی و هفتاد دو تن از یارانش را تسلیت عرض می نمایم (5.00)
  • وصیتنامه عجیب شهید عملیات استشهاد طلبانه شهید علی منیف اشمر (5.00)
  • نگاه خدا ( از خاطرات شهید عبدالحمید دیالمه ) (5.00)
  • شهیدم کن ( از خاطرات شهید مهدی عزیزی ) (5.00)
  • هفته دفاع مقدس گرامی باد (5.00)

رتبه

    ورود

    ابزار وبلاگ

    سخنی از بهشت

    حدیث

    موزیک

    ذکر روز

    دریافت کد ذکر ایام هفته برای وبلاگ
    • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
    • تماس