فاطمه(س) بی نشان

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 
  • حرم فلش - کد دعای فرج برای وبلاگ

آخرین وصیت یک شهید در غربت

17 مهر 1395 توسط مادر پهلو شکسته

به نام خدا

 

به خانواده ام نیز بگویید من مردانه در برابر دشمن ایستادم و مردانه به شهادت رسیدم.
اوایل شب، برق زندان قطع شده و آسایشگاه در تاریکی فرو رفته بود. تنها می شد با باریکه ی نوری که از پنجره به دیوار می تابید، رنگ خون را روی دیوارهای زندان تشخیص داد.من نیز در گوشه ای از دیوارهای محصور زندان نشسته بودم و با دلی دردمند و اندوهگین آخرین وصیت یکی از برادران آزاده را که لحظاتی پیش به شهادت رسیده بود، در خاطر مرور می کردم.

او صادقانه و با زبان خاص خودش گفته بود: هر کدام از شما که به میهن اسلامی بازگشتید،از قول من به ملت عزیز ایران بگویید کسانی که به جمهوری اسلامی خیانت کنند من از آنها نخواهم گذشت و هرکس به اندازه ی خدمتی که کند، اگر لایق باشم، از او شفاعت خواهم کرد. به خانواده ام نیز بگویید من مردانه در برابر دشمن ایستادم و مردانه به شهادت رسیدم.

صداقت و اخلاص او در بیان این گفته ها چنان بود که نمی توانستیم از فرو ریختن اشکهایمان جلوگیر کنیم و در آن فضای ملکوتی سوگند یاد کردیم که وصیت او و دیگر شهدای گرانقدر آزاده را به گوش ملت ایران برسانیم.

راوی: آزاده سید حمید ابوالفضلی / سایت جامع آزادگان

 نظر دهید »

خاطره ای از سیم تلفن در ارتفاعات فکه

17 مهر 1395 توسط مادر پهلو شکسته

به نام خدا

 

اطراف ارتفاع 112 بود و در گوشه ای یک کامیون ایفای عراقی سوخته بود. «محمدرضا کاکا» از بچه های تهران که خدمت سربازی اش را همراه ما در تفحص می گذراند، کلید کرد که الا و بلا اینجا را بکنیم و شروع کرد به زیر ور و کردن خاک ها.

حمید داودآبادی، رزمنده و نویسنده دفاع مقدس در فضای مجازی نوشت: نمی دونم چرا این روزها، یاد اون بچه بسیجی هایی افتادم که پس از 15 سال در ارتفاع 112 فکه، پیکرشون رو کنار هم پیدا کردند. با سربندهای یازهرا (س) دستهاشون رو بسته بودند و در چاه توالت زنده به گورشون کرده بودند.
خاطره داودآبادی از سیم تلفن در ارتفاعات فکه
اونا، همشون آقازاده های واقعی بودند.
فرزندان پدر و مادری که نان حلال به بچه هاشون دادند تا در راه دفاع از دین و میهن فدا بشن.
اونا “گدازاده” نبودند که براساس خاطرات باباشون، بهمن 1361 هنگامه عملیات والفجر مقدماتی در فکه، به پیست اسکی دیزین می رفتند تا خستگی فرنگ رفتنشون رو در کنند!

اصل این خاطره در کتاب تفحص، نوشته حمید داودآبادی با عنوان «نمی دانم چرا باید اینجا را کند…» آمده است. در ادامه، گوشه ای از این خاطره را نقل می کنیم…

خاطره داودآبادی از سیم تلفن در ارتفاعات فکه

اطراف ارتفاع 112 فکه بود و در گوشه ای یک کامیون ایفای عراقی سوخته بود. «محمدرضا کاکا» از بچه های تهران که خدمت سربازی اش را همراه ما در تفحص می گذراند، کلید کرد که الا و بلا اینجا را بکنیم و شروع کرد به زیر ور و کردن خاک ها.

برخوردیم به تکه ای سیم سیاه تلفن. کاکا سیم تلفن را گرفت تا رد آن را بیابد. رسیدیم به سختی زمین یعنی جایی که دیگر ثابت می شد شهیدی اینجا نیست ولی سیم تلفن پیچ خورده و کمی آنطرف تر زیر خاک ها رفته بود. ناگهان کاکا داد زد: یافتم… یافتم…
خاطره داودآبادی از سیم تلفن در ارتفاعات فکه
رسیدیم به چند تکه استخوان پای انسان. در کمال دقت و احتیاط، تپه خاک را برداشتیم و در کمال تعجب برخوردیم به پیکر چند شهید که در کنار هم دفن شده بودند.

دشمن با سیم تلفن دست و پای آنها را بسته و روی یکدیگر انداخته بود. در عطر آگینی صلوات، پیکر هشت شهید را که مظلومانه و معصومانه کنار هم خفته بودند، از زیر تل خاک و میان وسائل بیرون آوردیم و هر یک را با احترام و بغض خاص، داخل کیسه سفید گذاشتیم.

نقل از کتاب تفحص

 

 نظر دهید »

«دریاقلی» نخستین فردی که از حمله عراق به خرمشهر آگاهی یافت

17 مهر 1395 توسط مادر پهلو شکسته

به نام خدا

 

فرمانده سپاه خوزستان درجنگ خرمشهر می‌گوید: وقتی عراقی‌ها حمله کردند دریاقلی که در آبادان یک گاراژ اوراق فروشی داشت، زودتر از پیشروی عراقی‌ها با خبر شد. با دوچرخه قراضه‌اش هشت کیلومتر را رکاب زد تا به بچه‌های سپاه آبادان اطلاع دهد.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، علی شمخانی فرمانده سپاه خوزستان در زمان جنگ خرمشهر، مقاومت‌های مردمی در خرمشهر را روایت کرده است. این روایت در شماره دهم فصل‌نامه جنگ ایران و عراق منتشر شده است. متن این روایت از این قرار است:

هنگامی که ما درگیر جنگ تحمیلی شدیم دیدیم که مردم یکی از عوامل اصلی جلوگیری از پیشروی مورد نظر بعثی‌ها بودند مردم خونین شهر چهل شبانه روز جنگیدند تا از سقوط شهرشان جلوگیری کردند بیشتر آن‌ها پس از اوج‌گیری جنگ نیز به زندگی عادی خودشان ادامه دادند.

همین امروز آماری در اختیار داریم که نشان می‌دهد دولت خرما گوجه فرنگی تولیدی کشاورزان ابادان در حالت محاصره را خریداری می‌کند یعنی در آبادان گوجه و در حمیدیه نیز هندوانه کاشتند و به قولی در مزارعی که توپ می‌افتاد هندوانه برداشت شد و مردم به زندگی عادی خود ادامه دادند چرا که به این شرایط عادت کرده بودند.

عامل اصلی و جلوگیری از سد کردن حرکت دشمن نیروهای مردمی بودند که از همین منطقه به صورت خودجوش رشد کرده بودند. در اینجا بد نیست یادی از دلاور مردی بکنیم که در آبادان یک گاراژ اوراق فروشی داشت؛ اسمش دریاقلی (سورانی) بود؛ وقتی عراقی‌ها حمله کردند این شیرمرد زودتر از پیشروی عراقی‌ها با خبر شد.

این رزمنده به محض دیدن نیروهای بعثی با دوچرخه قراضه‌اش هشت کیلومتر را رکاب زد تا به نیروهای خودی رسید و به بچه‌های سپاه آبادان اطلاع داد که وضعیت این طوری است و آن‌ها هم رفتند و پیشروی عراقی‌ها را سد کردند.

دریاقلی بعدها به همراه فرزندش در جنگ به شهادت رسید روحش شاد. از این نوع ایثارگری‌ها و شجاعت‌ها در میان مردم و در منطقه بسیار زیاد است که اگر بخواهیم آن‌ها را جمع آوری کنیم هر فردی از شهدا ما حماسه‌ای وسیع‌تر از آنچه را که امروز به نام چه‌گوارا و کاسترو می‌بینیم و می‌شنویم رقم زده است که با این حماسه‌ها که معرفی هویت انقلابی مسلمان است و انقلابیونی که به اسلام انسان‌ساز مسلح‌اند خود کم‌بینی فرهنگی تصحیح شود.

نگارنده : fatehan1

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 398
  • 399
  • 400
  • ...
  • 401
  • ...
  • 402
  • 403
  • 404
  • ...
  • 405
  • ...
  • 406
  • 407
  • 408
  • ...
  • 1182
 << < خرداد 1404 > >>
شنبه یکشنبه دوشنبه سه شنبه چهارشنبه پنج شنبه جمعه
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

فاطمه(س) بی نشان

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • وصیت نامه شهدا
  • خاطرات دفاع مقدس
  • خاطرات شهدا

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

خادمان

کاربران آنلاین

  • ترنم گل
  • فرهنگی تربیتی مرکز آموزش های غیر حضوری
  • سيدصالحي
  • صفيه گرجي
  • امیرِعباس(حسین علیه السلام)

آمار

  • امروز: 493
  • دیروز: 240
  • 7 روز قبل: 1213
  • 1 ماه قبل: 7529
  • کل بازدیدها: 238854

مطالب با رتبه بالا

  • مروری برزندگی شهید علی بیگی (5.00)
  • گوشه ای از خاطرات شهداء (5.00)
  • هر وقت که راه کربلا باز شود(از خاطرات شهید علیرضا کریمی ) (5.00)
  • امر به معروف ( از خاطرات شهید حاج رضا فرزانه ) (5.00)
  • حج وتولدی دوباره ( ازخاطرات شهید آوینی ) (5.00)

رتبه

    ورود

    ابزار وبلاگ

    سخنی از بهشت

    حدیث

    موزیک

    ذکر روز

    دریافت کد ذکر ایام هفته برای وبلاگ
    • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
    • تماس