فاطمه(س) بی نشان

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 
  • حرم فلش - کد دعای فرج برای وبلاگ

خاطره ای از شهید حاج محسن دین شعاری ...

23 مهر 1395 توسط مادر پهلو شکسته

به نام خدا

چند هفته قبل از شهادت حاج محسن با هم به مزار پدر و مادرمان که قبلاً مرحوم شده بودند رفته بودیم.

حاج محسن حال و هوای دیگری داشت گفت: با هم بر سر مزار شهدا نیز برویم وقتی وارد قطعه شهدا شدیم حاجی انگار دنبال چیزی می‌گشت علت سرگردانی‌اش را پرسیدم؟ گفت: می‌خواهم مزار شهید حاج علیرضا نوری را پیدا کنم. حاج علیرضا نوری قائم‌مقام شهید لشگر ۲۷ بود که در عملیات کربلای ۵ و منطقه شلمچه به شهادت رسیده بود.

پس از کمی جستجو مزار شهید نوری را پیدا کردیم که در کنار او یک قبر خالی بود. حاج محسن با دیدن آن آرام نشست دستش را بر روی قبر خالی گذاشت و گفت: من را این‌جا دفن کنید.
با تعجب گفتم: داری چی می‌گی؟
اما محسن آرام گفت: این‌جا قبر من است.
جالب این بود که بعد از شهادتش با این‌که ما در دفن او سهمی نداشتیم اما نمی‌دانم برنامه‌ها چطور ردیف شده بود که بچه‌های تخریب هماهنگ کردند و محسن را در همان جایی که پیش‌بینی کرده بود به خاک سپردند. یعنی به تعبیری محسن خانه آخرت خود را پیدا کرده بود.

منبع:يادياران

یاد و خاطر همه حماسه سازان هشت سال دفاع مقدس گرامی باد…

نثار شادی روح شهداء و امام شهداء صلوات

 نظر دهید »

روضه خوانی که کارش را از مجالس شهدا آغاز کرد

23 مهر 1395 توسط مادر پهلو شکسته

به نام خدا

 

او می‌گفت حالا که سن و سال ما اجازه حضور در صحنه‌های دفاع از کشور اسلامی را نمی‌دهد لااقل در حد توانمان در خدمت آرمان‌های شهدا باشیم و در کنار مداح شهید سید علی سادات زواره مجالس ترحیم شهدا را اداره می‌کرد.
مداح اهل بیت علیهم السلام جانباز بسیجی حاج اسدالله زارع دی ماه سال 1344 در یک خانواده مذهبی و کارگر به دنیا آمد. او اولین پسر خانواده بود. ازکودکی با قرآن و معارف اهل بیت آشنا شد و صدای زیبای و دلنشین، او را به مسیر قرائت قرآن کشید. نغمه داودی این ذاکر اهل بیت در هنگام قرائت قرآن همه را به وجد می‌آورد و اوج این شعف در خواندن آیات سوره تکویر بود. «اذ الشمس کورت و اذا النجوم انکدرت ….»

تمام سوره را با یک نفس قرائت می‌نمود و مستمعین با فریاد «الله الله» او را تشویق می‌کردند.

او بعد از پیروزی انقلاب و با تاسیس بسیج مستضعفین به عضویت این نهاد درآمد و از اعضای فعال پایگاه شهید چمران(مسجد حضرت ابوالفضل) شهرری بود. حاج اسدالله به مدت چند سال هم معاون این پایگاه بود. با شروع جنگ تحمیلی و شهادت عزیزترین جوانان این کشور که در جبهه‌های نبرد به شهادت می‌رسیدند و در شهرها من جمله شهرری تشییع می شدند این قاری خوش صدای قرآن با قبول مسوولیت در مجالس ترحیم شهدا خود را وقف نمود.

او می‌گفت حالا که سن و سال ما اجازه حضور در صحنه‌های دفاع از کشور اسلامی را نمی‌دهد لا اقل در حد توانمان در خدمت آرمان‌های شهدا باشیم و در کنار مداح شهید سید علی سادات زواره مجالس ترحیم شهدا را اداره می‌کردند. حاج اسدالله، قرائت قرآن و شهید زواره هم مداحی مجلس را به عهد داشت. در آن زمان مداحانی هم بودند که برای اداره این جلسات مبالغی بالایی را درخواست و دریافت می‌کردند و این سبک حضور خودجوش این جوانان با انگیزه در برپایی مجالس شهدا در سال‌های 59 و 60 در جای جای کشور نقطه عطفی در ستایشگری اهل بیت علیه السلام بود.

فضای آن روز کشور نیازمند شور و نشاط و تشویق جوانان به جبهه‌های نبرد بود. حضور مداحان نوجوان که پرورش یافته انقلاب امام بودند در پایگاه‌های بسیج و تشکیل هیئت‌های مذهبی و حضور در منازل شهدا و پراکندن روحیه ایثارگری و شهادت طلبی بین جوانان وظیفه نانوشته‌ای برای مداحان نوپا و تازه کار بود.

حاج اسدالله که به قرائت قرآن مشهور بود به مرور به کسوت مداحی اهل بیت درآمد و برای اولین بار در تشییع شهید احمد بیابانی نوحه خوانی را شروع کرد. اجرای زیبا و کم نقص این جوان 17 ساله که جثه کوچک و قدی کوتاه داشت همه را حیرت زده کرد و همه فهمیدند این قاری نوجوان یک مداح توانمند هم هست.

حاج اسدالله یکی از چهره های شاخص مداحان بسیجی در شهرری بود و در مجالس شهدا و هیئت های مذهبی که عطر شهید و شهادت می‌داد حضور داشت و مسجد ابراهیم خلیل (ع) که از مساجد فعال شهرری هست پایگاه این مداح مخلص بسیجی بود.

حاج اسدالله سال 62 خود را به جبهه رساند و با لشگر حضرت رسول در عملیات‌های مختلف شرکت کرد. در عملیات والفجر 8 و در فاو بود که یار و همرزم خود مداح اهل بیت شهید سید علی سادات زواره را از دست داد .

شهید سید علی مداح گردان عمار بود و حاج اسدالله هم بعد از شهید زواره و شهید حسن شیخ آذری نگذاشت خلاء وجود این دو عزیز احساس شود و صدای زیبا این رزمنده و نوکر با اخلاص تا آخر جنگ در گردان عمار طنین انداز بود.

بعد از دفاع مقدس بودند کسانی که گذشته پر افتخار خود را بوسیدند و به کناری گذاشتند اما این مداح مخلص اهل بیت سنگر دفاع از ولایت را رها نکرد و با حضور در هیئت های مذهبی که به مناسبت یادبود شهدا در منازل آنها برگزار می‌گردید همواره مدافع فرهنگ شهید و شهادت بود.

این جانباز و بسیجی هیچ گاه خود را آلوده دنیا نکرد. او از شهرت فرار می کرد. با توجه به صدمات شیمیایی که در جبهه دیده بود و محدودیت هایی که در تنفسش ایجاد شده بود و مشکل قلبی هم که اضافه شد دیده نشد از زیر بار مسوولیت شانه خالی کند و همواره در سنگر ذاکر و ذاکری برای اهل بیت علیهم السلام پر نشاط و پر توان حاضر بود.

گلزار شهدای بهشت زهرا سلام الله علیها هر هفته منتظر دیدار حاج اسدالله و پسرانش بود. او کنار مزار هم سنگرانش می ایستاد و با حسرت به عکس‌هایشان خیره میشد و در حالی که اشک‌هایش را پاک می‌کرد، می‌گفت خوشا به حال شما که رفتید و بدا به حال ما که ماندیم .

آخرین دیدار ما در گلزار شهدای بهشت زهرا، مقابل ایستگاه صلواتی قطعه 29 در اولین پنجشنبه ماه رجب و شب لیله الرغائب بود. از راه که رسید به او گفتم: « اسد رفقای ما رفتند و قبرهای گلزار شهدا هم که پر شد. کاری کنیم تا در کنار شهدا جا بگیریم.»

در حالی که هم را در آغوش گرفته بودیم گفت: خدای ما هم برزگ است.

به او گفتم پنجشنبه آینده شب ولادت امیرالمومنین (ع) است و قراره است مجلس جشنی در گلزار شهدای بهشت زهرا داشته باشیم و شما هم از مداحان این جشن باشید. او با افتخار پذیرفت. شب میلاد علی (ع) هر چه انتظار کشیدیم او به قطعه شهدا نیامد. خبردار شدیم به مناسبت ولادت مولا و روز پدر بر مزار پدرش در بهشت زهرا(س) حاضر شده و به علت کسالت و دردی که در سینه احساس می‌کرد سر قرار نیامده و در شب ولادت امیرالمومنین (ع) در مسیر برگشت از بهشت زهرا قلبش برای همیشه از حرکت ایستاد.

حاج اسدالله زارع در روز ولادت مولایش امیرالمومنین (ع) بر روی دستان مردم غیور و شهید پرور شهرری تشییع شد و در همسایگی شهدا به خاک رفت. و در چهلمین روز عروج این رزمنده بسیجی و جانباز یاد او را گرامی میداریم . ( زمان مراسم :سه شنبه مورخ 92/4/11 ساعت 16 الی 18 . مکان :شهرری - سه راه ورامین - خیابان شهیدان اسماعیلی ؛ مسجد حضرت ابراهیم خلیل (ع)

 نظر دهید »

خاطرات بانوی جانباز ۷۰درصد در «پیچک این روزهای ابری» روایت شد

23 مهر 1395 توسط مادر پهلو شکسته

به نام خدا

 

کتاب «پیچک این روزهای ابری» با موضوع زندگینامه و خاطرات «امینه وهاب‌زاده» جانباز ۷۰ درصدی جنگ تحمیلی منتشر و روانه بازار نشر می‌شود.
فاطمه بهبودی، نویسنده در گفت‌وگو با خبرنگار کتاب و ادبیات باشگاه خبری فارس «توانا»، درباره نگارش کتابی درباره «امینه وهاب‌زاده»، بیان داشت: وهاب‌زاده یک بانوی جانباز 70 درصد شیمیایی است که به عنوان رزمنده و امدادگر در جبهه حق علیه باطل حضور یافته است.

وی بیان کرد: کتاب «پیچک این روزهای ابری» بر اساس خاطرات جنگ و انقلاب که «امینه وهاب‌زاده» داشته، به نگارش در آمده است چراکه بخش وسیعی از خاطرات این رزمنده به دلیل اثرات شیمیایی و موجی از یاد و خاطر او رفته است.

بهبودی ادامه داد: برای نگارش این کتاب ساعت‌ها با این رزمنده دفاع مقدس به گفت‌وگو نشستم تا بتوانم همه اطلاعات مورد نیاز را کسب کنم.

وی افزود: در کتاب «پیچک این روزهای ابری» تلاش کرده‌ام تا بانویی را نشان دهم که با اثرات ناشی از جنگ، به روال عادی زندگی خود می‌پردازد.

بهبودی با بیان اینکه این کتاب دربردارنده حدود 120 صفحه است، بیان کرد: این فرد سال‌ها با عوارض جنگ زندگی کرده است به همین منظور در کتاب «پیچک این روزهای ابری» علاوه بر زندگینامه این رزمنده به تمرکز بر خاطرات وی پرداخته‌ام.

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 318
  • 319
  • 320
  • ...
  • 321
  • ...
  • 322
  • 323
  • 324
  • ...
  • 325
  • ...
  • 326
  • 327
  • 328
  • ...
  • 1182
 << < خرداد 1404 > >>
شنبه یکشنبه دوشنبه سه شنبه چهارشنبه پنج شنبه جمعه
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

فاطمه(س) بی نشان

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • وصیت نامه شهدا
  • خاطرات دفاع مقدس
  • خاطرات شهدا

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

خادمان

کاربران آنلاین

  • امیرِعباس(حسین علیه السلام)

آمار

  • امروز: 1837
  • دیروز: 240
  • 7 روز قبل: 1213
  • 1 ماه قبل: 7529
  • کل بازدیدها: 238854

مطالب با رتبه بالا

  • وصیت‌نامه شهید شهید حمید احدی (5.00)
  • اولین شهید دهه هفتادی ایران ( از خاطرات شهید حامد جوانی ) (5.00)
  • وصیت نامه شهید محمد حسین یاوری (5.00)
  • شهید اقتداری که با اصرار جواز شهادت گرفت (5.00)
  • بعثی ها با دست های بسته پاهای ما را به پنکه سقفی می بستند (5.00)

رتبه

    ورود

    ابزار وبلاگ

    سخنی از بهشت

    حدیث

    موزیک

    ذکر روز

    دریافت کد ذکر ایام هفته برای وبلاگ
    • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
    • تماس