فاطمه(س) بی نشان

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 
  • حرم فلش - کد دعای فرج برای وبلاگ

هیچگاه از مرگ نترسیدم

07 آبان 1395 توسط مادر پهلو شکسته

به نام خدا

 

احمد سوداگر دوازده بار تا شهادت رفت و با تنی که ستاره باران زخم ها بود بار ها از جبهه بازگشت و دیگر بار عاشقانه تر و شورانگیز تر ، جان مجروح خویش را به صحنه کشاند. او پیش از خویش پایش را به بهشت فرستاده بود.
نام احمد سوداگر با ایمان و ولایت پذیری عجین شده است . او که از دوران جوانی خود را وقف انقلاب کرد و با آغاز جنگ تحمیلی به دفاع از ایران اسلامی برخاست وبه همراه نیروهای ارتش جهت مقابله با تجاوز دشمن به منطقه دشت آزادگان عزیمت نمود. سپس در منطقه کرخه حضور یافت و با تفنگ 106 به همراه دیگر همرزمانش مانع عبور لشکر دشمن از پل کرخه برای تصرف دزفول گردید که در این مأموریت تعداد قابل توجهی از تانک.های متجاوزین را شخصا به آتش کشید.

برادر احمد سوداگر از همان ابتدا در جنگ، کار اطلاعاتی را انتخاب کرد تا اینکه در سال 1359 در منطقه کرخه زخمی و قسمتی از پای چپ وی قطع گردید. بعد از دوران نقاهت در عملیات فتح.المبین حضور یافت و به عنوان مسئول اطلاعات لشکر قدس مشغول به خدمت گردید.

او در ادامه عملیات.های پیروزمند بیت المقدس و رمضان نقش مۆثری در مأموریت های تیپ 7 ولیعصر (عج) داشت تا اینکه به مسئولیت اطلاعات قرارگاه لشکری قدس منصوب گردید. در سال 1362 دوره فرماندهی و ستاد را در ارتش طی نمود. هوش و ذکاوت برجسته و قدرت تحلیل فوق العاده و منطقی او نسبت به مسائل نظامی باعث گردید به معاونت اطلاعات قرارگاه کربلا منصوب گرددو در عملیات ظفرمند والفجر 8 مسئولیت خطیر اطلاعات این عملیات را در منطقه خرمشهر بعهده داشت.

رشادت های بی.نظیر وی در عملیات فتح فاو سبب گردید تا در ابتدای سال 1365 در تشکیل قرارگاه عملیاتی قدس مشارکت داشته و مسئول اطلاعات این قرارگاه شد. حضور سردار سوداگر در جبهه.ها همراه با پدر و برادرانش بود تا در عملیات کربلای 5 یکی از برادرانش به درجه رفیع شهادت نائل آمد.

مرحوم احمد سوداگر تا پایان دوران دفاع مقدس در این مسئولیت خطیر و حساس در جبهه.ها فعال بود و تا یک سال بعد از جنگ نیز برای تثبیت موقعیت پدافندی جبهه.ها و دفاع در مقابل تجاوزات احتمالی دشمن در مسئولیت جانشین فرماندهی قرارگاه عملیاتی قدس در جبهه حضور داشت.

مرحوم احمد سوداگر تا پایان دوران دفاع مقدس در این مسئولیت خطیر و حساس در جبهه ها فعال بود و تا یک سال بعد از جنگ نیز برای تثبیت موقعیت پدافندی جبهه ها و دفاع در مقابل تجاوزات احتمالی دشمن در مسئولیت جانشین فرماندهی قرارگاه عملیاتی قدس در جبهه حضور داشت .

بعد از دوران دفاع مقدس این دلاور خطه.های نبرد در مسئولیت.های جانشینی فرماندهی لشکر 7 ولیعصر (عج) و نیز فرماندهی لشکرهای 8 نجف اشرف، 25 کربلا و 27 محمد رسول.الله (ص) و معاونت اطلاعات نیروی زمینی سپاه اشتغال داشت.

وی برای آشنایی نسل.های جدید و آینده با علوم و معارف دفاع مقدس در سال 1385 اقدام به تأسیس پژوهشگاه علوم و معارف دفاع مقدس نمود و با پیگیری.های مجدانه خود موفق شد علاوه بر نهادینه کردن مسائل دفاع مقدس به عنوان یک مبحث علمی و پژوهشی در دانشگاه.های کشور، دو واحد درس آشنایی با دفاع مقدس را برای دوره.های کارشناسی دانشگاه.های دولتی و آزاد اسلامی را به تصویب برساند که طی 3 سال اخیر بیش از 200 هزار نفر از دانشجویان این دروس را گذرانده.اند.

وی به گواهی فرماندهان و همرزمانش نابغه اطلاعاتی و نظامی دفاع مقدس و کشور بود. بسیار در آرزوی شهادت به سر می.برد تا اینکه پس از سال.ها مجاهدت بر اثر تألمات ناشی از جراحات متعدد در دفاع مقدس با 55 درصد جانبازی در 21 بهمن 1390 و در آستانه بیست و ششمین سالگرد عملیات والفجر 8 دار فانی را وداع گفت و به خیل یاران شهیدش در ملکوت اعلی پیوست.

 

 نظر دهید »

زخمهای جنگ همچنان باقی است

07 آبان 1395 توسط مادر پهلو شکسته

به نام خدا

 

روزگاری گمان می كردیم خرمشهر را خاك نامیدن اهانت به ایمان است و سرزمین تصور كردن جسارت به ایثار ، روزگاری خرمشهر عصاره وحدت كشورمان بود و آزادیش احیای غرور جوانانمان ، اما حال از خرمشهر 1360 و صدای خنده جوانانش چیزی جز نخلهای سربریده و آوارهایی كه با گذشت بیش از 16 سال از جنگ همچنان به مردم دهن كنجی می كند باقی نمانده است.
خرمشهر ، شهر عشق و ایثار و شهادت ، مقر عاشقانی است كه هر سال به بهانه های مختلف سری به جایگاه شهادت می زنند و عشق را برای چندمین بار به تفسیر می كشند ، عشقی كه با خون شهدایی همچون بهنام محمدی ، محمد جهان آرا ، بهروز مرادی و هزاران شهید دیگر جان گرفته است.این روزها هر چند كه به ظاهر نام و یاد خرمشهر را همه - از مردم عادی گرفته تا مسوولین - بر زبان می آورند و رشادت جوانان آن را گرامی می دارند اما از این شهر در روزهای عادی صدایی جز محرومیت بلند نمی شود.بر اساس آمار ارایه شده در حال حاضر بیش از نیمی از مردم خرمشهر زیر خط فقر و 45 درصد آنها نیز تحت پوشش كمیته امداد ، بهزیستی و كمك های هلال احمر قرار دارند و نرخ رشد بیكاری این شهر 27 درصد اعلام شده در حالیكه به طور میانگین این رقم در كشور حدود 15 تا 17 درصد است. به گفته حویزاوی ، شهردار خرمشهر بیش از 40 درصد از زمینهای این شهر متروك و بین 25 تا 27 درصد از بافت شهری خرمشهر فرسوده است ، ضمن اینكه اعتبارات اختصاص یافته به این شهر نه تنها پاسخگوی نیاز مردم نیست چه بسا كمتر از سایر شهرهای كشور است.خرابه های جنگ هنوز بازسازی نشده است یكی از جوانان خرمشهر در گفتگو با خبرنگار فارس با تاكید بر اینكه چندی پیش مسوولان اعلام كردند كه 28 هزار نفر از جوانان خرمشهر بیكار هستند ، می گوید : مردم خرمشهر از حداقل امكانات محروم هستند ، آب آشامیدنی سالم ندارند ، جوانان هیچ تفریحگاهی ندارند ضمن اینكه خرابه های جنگ هنوز در شهر وجود دارد و مسوولان برای زیبا سازی خرمشهر اقدامی انجام نمی دهند.زنی می گوید : قیمت های خرمشهر بسیار بالاست ، عید كه تهران سفر كرده بودیم می دیدم كه بین قیمت مرغ در تهران و قیمت مرغ در خرمشهر بیش از 500 تومان اختلاف وجود دارد ، ضمن اینكه خرمشهر از نظر امكانات رفاهی و بهداشتی از حداقل ها نیز محروم است.دختر دانش آموزی می گوید : هر چند كه هنوز بر دیوارهای شهر ما جای گلوله وجود دارد اما از نظر فرهنگی بسیاری از جوانان شهر از دفاع مقدس و شهدای شهر اطلاع چندانی ندارند و چیزی نمی دانند.یك جوان خرمشهری می گوید : مردم خرمشهر در زمان جنگ جنگیدند و كم نگذاشتند ، ضمن اینكه در عرصه بازسازی نیز هرچه داشتند را نثار شهرشان كردند و پرونده این مردم پرونده قابل دفاعی است اما پرورنده مسوولان به هیچ وجه قابل دفاع نیست ، چرا كه آنطور كه باید و شاید حق این مردم را ادا نمی كنند ، ما در شهر زندگی می كنیم اما هنوز از حداقل امكانات رفاهی شهر كه آب و برق است محرومیم ، آب خرمشهر آلوده است و برق نیز به دلایل مختلف در ساعات طولانی قطع می شود و مردم را در گرمای بیش از 50 درجه نگه می دارد.وی می افزاید : فضاهای سبز و مراكز تفریحی خرمشهر بسیار كم و محدود است و جوانان تفریحگاهی برای سپری اوقات فراغت ندارند.یك جانباز 70 درصد می گوید : هر سال در سالروز آزادی خرمشهر سمینار برپا كرده، سخنرانی می‌كنند و … اما سوم خرداد كه تمام می شود هر كسی به دنبال كار خودش می‌رود ومشكلات مردم خرمشهر همچنان باقی می‌ماند محمد علی نورانی می افزاید : امروز مزار قهرمانان بزرگی كه در 45 روز مقاومت خرمشهر بودند، معلوم نیست و این خیلی دردناك است.

خرمشهر مانند یك سكوی بتونی شده است كه هیچ آثاری از گلزار شهداء در آن مشاهده نمی‌شود.صدیقه زمانی كه در حال حاضر مدیر عامل موسسه بهار خرمشهر است می افزاید: در خصوص شهدای خرمشهر یك اتفاق تاریخی رخ داده است؛

آمدن سنگ قبرها را برداشتند كه بسازند بعضا حتی قبر شهدا را كندند و همانگونه رها كردند. به مزار شهدا بی احترامی می شود همسر شهید عبدالرضا موسوی فرمانده سابق سپاه پاسداران خرمشهر نیز می گوید : مزار شهدای خرمشهر مانند یك سكوی بتونی شده است كه هیچ آثاری از گلزار شهداء در آن مشاهده نمی‌شود.صدیقه زمانی كه در حال حاضر مدیر عامل موسسه بهار خرمشهر است می افزاید: در خصوص شهدای خرمشهر یك اتفاق تاریخی رخ داده است؛ ستاد بازسازی خرمشهر در سالهای پیش برای ایجاد سازه و سقف روی گلزار شهداء به صورت ناشیانه حدود یك متر بتون روی مزار شهداء ریخت و سكوی بتونی و ستونهایی درست كرد كه برای یك سازه خیلی عظیم مفید است ضمن اینكه سقف برزنتی آن هم توسط بادهای گرم و طوفانی خرمشهر از بین رفته است. وی امی افزاید : بتون ریخته شده بر روی مزارها باعث شد كه تمام سنگ مزارها پوشیده شود و خانواده‌های شهدا نتوانند مزار شهیدانشان را پیدا كنند و هركس بر مبنای آنچه در ذهن داشت بر روی بتونها جدولی كشیده است. زمانی امی افزاید: یكی از خانواده‌های شهداء عنوان می‌كند كه در زمان كار همان گروه بازسازی، حتی یك سری از استخوانهای شهدای خرمشهر را از زمین درآورده و دور می‌ریختند. وی امی گوید : خانواده‌های شهداء نسبت به این موضوع معترض هستند چگونه در مناطق عملیاتی دنبال پلاك شهداء و باقی مانده آثار آنها می‌گردند اما به شهدای خرمشهر اینگونه بی احترامی می‌كنند.خانواده های كم درآمد خرمشهر در خرابه‌ها زندگی می‌كنند عضو شورای شهر خرمشهر با تاكید بر اینكه بیش از نیمی از مردم خرمشهر زیر خط فقر قرار دارند ، می گوید : خرمشهر با جمعیت 160 هزار نفری فقط یك سینما دارد در حالیكه قبل از جنگ چندین سینما داشت و جوانان این شهر فقط یك تالار دارند ، ضمن اینكه حتی امكان رجوع به كتابهای مرجع و دانشگاهی نیز در این شهر وجود ندارد.فرحناز رافع با اشاره به اینكه اعتبارات و امكانات موجود جوابگوی مردم خرمشهر نیست ، می افزاید : به دلیل كمبود امكانات درصد قبولی دانش آموزان خرمشهری در دانشگاه ها و مراكز آموزش عالی بسیار محدود است و این مورد نیازمند توجه ویژه است.وی با تاكید بر اینكه دانش آموزان بی بضاعت و زنان بی سرپرست خرمشهری نیازمند توجه ویژه هستند ، می گوید : خرمشهر نیازمند یك مركز مشاوره و ترك اعتیاد است.عضو شورای شهر خرمشهر با اشاره به اینكه اعتباری برای حذف خرابه های ناشی از جنگ وجود ندارد ، می‌افزاید: خرمشهر 8 سال جنگید و در این سالها ضمن اینكه از تكنولوژی ، صنعت و علم عقب بود تمام تاسیسات خود را نیز از دست داد اما مسوولان نه تنها پس از جنگ كاستی ها را جبران نكردند چه بسا حق این مردم را نیز پرداخت نكردند.وی با تاكید بر اینكه برخی خانواده های كم درآمد خرمشهر در خرابه ها و با بیماریهای عجیب و غریب زندگی می كنند ، اظهار می كند : خرمشهر هنوز در بحث راه ها و حمل و نقل مشكل دارد و بسیاری از مناطق و راه های هنوز آسفالت نشده اند.

 نظر دهید »

مقر سوسنگرد

07 آبان 1395 توسط مادر پهلو شکسته

به نام خدا

 

خاطرات دفاع مقدس از زبان استاد عابدینی .
بعد از عملیات فتح المبین كه سوسنگرد فتح شد، چند روزی به همراه تعدادی از دانشجوها و طلبه‏ها به مقر سوسنگرد رفتم. البته من هنوز معمم نشده بودم. در آن منطقه، جهاد نجف‏آباد، مقری داشت. آن زمان هنوز لشكر نجف تشكیل نشده بود، اما نیروی زرهی جهاد فعال بود. از ما خوششان آمد. و آقای قادری نامی آموزش راندن پی.ام.پی و تیر اندازی با پی.ام.پی را با اشتیاق به ما آموزش می داد. مقری که در آن آموزش می دیدم کوچک بود و باید با سرعت می رفتیم و دور می زدیم گاهی اتفاق می افتاد که با سرعت می تابیدم و زنجیر پی.ام. پی از زیر آن در می آمد جا انداختن آن کار بسیار مشکلی بود. مسۆولین با اخلاص آنجا حتی یک بار هم از دستم ناراحت نشدند و تذکری ندادند.

در جبهه، توپخانه دست ارتش بود و به ما نمی داد. ما امکانات را از دشمن می گرفتیم. طبیعی بود که ابزارهای جنگی که به دست ما می رسید، نو نبود؛ چون دشمن مقداری از آن استفاده کرده بود و مقداری هم به جهت ناآشنا بودن نیروها با این وسایل جنگی و استفاده ناصحیح از آن ازبین رفته بود.

آنجا مسجدی بود كه هنگام نماز چند هزار نفر رزمنده در آن شركت می‏كردند و نماز جماعت با شكوهی تشكیل می‏شد. بعضی وقتها هواپیماهای عراقی می‏آمدند و كنار خیابان، بمبهای خوشه‏ای می‏زدند. از دور كه به این صحنه نگاه می‏كردیم، می‏دیدیم چیزی مانند درخت كاج بالا آمده. این بمبها كشته هم بر جای می‏گذاشت.

برخلاف جبهه‏های قبلی، در سوسنگرد امكانات خوبی برای رزمنده‏ها وجود داشت. آنجا ما را با ماشینهای مختلف می‏بردند و بستان و سوسنگرد را نشانمان می‏دادند.

یك روز به جایی رسیدیم كه چند جسد را از زیر خاك بیرون آوردند. جسدها بوی بسیار بدی می‏دادند و كسی حاضر نبود جلو برود و آنها را داخل ماشین بگذارد. من از رانندة ماشین درخواست كمك كردم. بعد پتوی آبی رنگی آوردیم و دو طرف جسدها را می‏گرفتیم و داخل ماشین می‏گذاشتیم. جسدها باد كرده بود و ما مجبور بودیم این كار را به سرعت انجام دهیم. واقعا بوی تعفن عجیبی بود. هوای داغ، بدن‏های درشت و متورم. ولی من كمتر از دیگران به بو حساس بوده و هستم.

عملیات فتح المبین، خوش‏یُمن بود. منطقة وسیعی آزاد شد. كار جهاد در شب دوم و سوم، خاكریز زدن بود. ناگهان خبر رسید که دشمن حمله كرده، اسلحه هایتان را بردارید و پشت خاكریز بروید. این دستور، از افتادن خط مقدم به دست دشمن حکایت داشت. بله دشمن سنگرهای جلو را تسخیر كرده بود. آن شب بسیار منقلب شدم
یادی از عملیات فتح المبین

عملیات فتح المبین، خوش‏یُمن بود. منطقة وسیعی آزاد شد. كار جهاد در شب دوم و سوم، خاكریز زدن بود. ناگهان خبر رسید که دشمن حمله كرده، اسلحه هایتان را بردارید و پشت خاكریز بروید. این دستور، از افتادن خط مقدم به دست دشمن حکایت داشت. بله دشمن سنگرهای جلو را تسخیر كرده بود. آن شب بسیار منقلب شدم؛ چون دوستان نزدیكم در این عملیات شهید شده بودند. با اخلاص شروع به خواندن دعای توسل كردم. دعا كه تمام شد، خبر رسید عراق شكست خورده و دیگر جا نگرانی نیست.

روزهای بعد، از فرط گرسنگی در سنگرها می‏گشتیم تا خوراكی پیدا كنیم. گاهی می‏یافتیم و گاهی هم نه. روزی قوطی كنسرو چهارگوش پیدا شد كه نزدیك به یك كیلوگرم گوشت در آن بود. آن روز به شدّت گرسنه بودم تا به جعبه كنسرو رسیدم، شروع به خوردن آن كردم. بعد كه سیر شدم شك كردم كه آیا این گوشتها از حیوانی است كه ذبح اسلامی شده یا نه. روی جعبه را خواندم. البته پس از خوردن گوشت..

مقر سوسنگرد
چند روز پس از عملیات فتح المبین در سنگرهای عراقی را گشتیم و چهار تا پنج اسیر گرفتیم؛ زیرا در عملیات فتح المبین دور منطقه را گرفته بودیم و دشمن را قیچی كرده بودیم و خبر از میانة میدان نداشتیم. با این كار مطمئن می‏شدیم در منطقه غیر از نیروهای خودی کسی وجود ندارد. وجود آنها گاهی خطرهای جدی می‏آفرید. دوباره روز چهارم یا پنجم بود كه دو اسیر گرفتیم. به همراه آن دو، عقب ماشین نشستم. آنجا پر از اسلحه بود. خشاب برخی از آنها هم پر بود. وقتی آنها را می خواستم تحویل دهم، رزمنده‏ای گفت: هیچ نترسیدید كه آنها سلاح بردارند و شما را بكشند. گفتم: اصلا به این فكر نمی‏كردم، بلكه بر عكس او به من هِل تعارف كرد و من هم گرفتم خوردم.

برخی از اسیران عراقی، به اسارت و رفتن به اردوگاه راضی می‏شدند و برخی دیگر كاملا تغییر می‏كردند و در كنار ما حاضر بودند با عراقی‏ها بجنگند. در میان اسیران عراقی، یک نفر ‏بود كه می گفت: فقط می‏خواهم بروم تهران زنگ بزنم و برگردم با شما كار كنم.

او پس از چند ساعتی كه در بین رزمنده‏ها بود، مانند خود آنان شده بود. بدون هیچ تفاوتی. در رودخانه با رزمنده‏ها شنا می‏كرد. با اشاره به تعدادی از اسیران عراقی به یكی از مسۆولین گفتم: آنان عراقی‏اند. تعجب كرد! این پدیده در اثر خوش برخوردی رزمنده‏ها با او بود

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 144
  • 145
  • 146
  • ...
  • 147
  • ...
  • 148
  • 149
  • 150
  • ...
  • 151
  • ...
  • 152
  • 153
  • 154
  • ...
  • 1182
 << < خرداد 1404 > >>
شنبه یکشنبه دوشنبه سه شنبه چهارشنبه پنج شنبه جمعه
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

فاطمه(س) بی نشان

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • وصیت نامه شهدا
  • خاطرات دفاع مقدس
  • خاطرات شهدا

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

خادمان

کاربران آنلاین

  • نور الدین
  • الهی وربی من لی غیرک
  • عدالتی

آمار

  • امروز: 134
  • دیروز: 162
  • 7 روز قبل: 1217
  • 1 ماه قبل: 7330
  • کل بازدیدها: 238614

مطالب با رتبه بالا

  • دلیل امروز و فردای ما ... ( زندگینامه شهید علی چیت سازیان ) (5.00)
  • پوتین ( از خاطرات شهید زین الدین ) (5.00)
  • بخشداری که کارگر خوبی بود (5.00)
  • ماجرای نظافت حرم اباعبدالله الحسین(ع) به دست اسرای ایرانی (5.00)
  • شهید است مسافر هفت اقلیم عشق (5.00)

رتبه

    ورود

    ابزار وبلاگ

    سخنی از بهشت

    حدیث

    موزیک

    ذکر روز

    دریافت کد ذکر ایام هفته برای وبلاگ
    • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
    • تماس