فاطمه(س) بی نشان

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 
  • حرم فلش - کد دعای فرج برای وبلاگ

​ وصيت نامه شهيد حسن ترك

08 تیر 1395 توسط مادر پهلو شکسته


کلید تمام مصائب و مشکلات در ذکر خدا و هدیۀ صلوات به محمد و آل محمد است . ذکر ظاهری ارزشـی ندارد . ذکر باید عمـلی باشد .خدا را به خاطر نعمـت هایی که به ما داده عملا” شکر کنید .

قسمتي از وصيت نامه شهيد:

برادران و خواهران توصيه شديد مي‌كنم به شما در تربيت نسل خردسال و نوجوان زيرا كه تضمين آينده اسلام است اين غنچه‌هاي نشكفته را دريابيد و شما هستيد كه از اين افراد مي‌توانيد بزرگان فردا را بسازيد از اين زمينه‌هاي مناسب براي رشد كه شكل نگرفته استفاده كنيم و طبق احكام خدا شكل دهيم، پدران و مادران در آشنايي فرزندانشان با قرآن و جلسات و برنامه هاي مذهبي بكوشيد و تشويقشان كنند و اما پدر و مادر گراميم اميدوارم كه دراين مدتي كه در خدمت شما بوده‌ام از من راضي باشيد هرچند در لحظات آخر فرصت خدا حافظي نبود ولي وعده ملاقات انشاء‌الله با روي گشاده و خندان نزد زهرا(س) و پيامبر خدا(ص) در كنار حوض كوثر.

حسن ترك

درباره شهید

زندگی شهید در یک نگاه :

در حاليكه روح ا… كبير در تدارك قيام عظيم خويش بود نوزادي پا به عرصه دنيا گذاشت كه بعداً مصداق عيني كلام خميني گرديد، كه فرمود سربازان من اكنون در گهواره‌اند، سردار رشيد دين خدا شهيد حسن ترك همان نوزادي بود كه در سال 1341 از شهر تهران به ‌ياري امام خود چشم بر جهان گشود . و در اين راه از همان طفوليت كوشش خستگي ناپذيري را آغاز نمود، دوران تحصيل را با موفقيت پشت سر گذاشت كه خرمن وجودش با آتش مقدس انقلاب زبانه كشيد، در كنار شهيدان ميرزايي و كيانيان رشد كرد، آگاهي يافت و مطالعه نمود تا قوي‌تر و مقاوم‌ تر مقابل انديشه‌هاي التقاطي منافقان، چپ‌ها و عناصر ليبرال بايستد و با منطق ايماني همان سربازي باشد كه امام به او دل بسته بود. پس از اخذ ديپلم در سال 1360 از دبيرستان ابن سينا با عضويت در سپاه پاسداران فصل نويني در راه پر مخاطره و سخت مبارزه را بر خويش گشود. ابتدا مسئول پذيرش سپاه گرديد، اما عشق به جهاد در ميدان بلا ، او را از شهر به جبهه كشانيد و رفت تا مردانگي را در عمل نشان دهد. عليرغم ميل فرماندهان، در عمليات فتح المبين سرافرازانه شركت كرد و اين در حالي بود كه تنها طعم شيرين جهاد مي‌ توانست روح بي قرار او را آرامش دهد و جز اين به چيزي تن نمي‌داد. به‌ دليل لياقت و كارايي، در عمليات مسلم بن عقيل فرماندهي گردان كميل به او واگذار شد كه منجر به مجروح شدن وي گرديد. در عمليات والفجر مقدماتي و والفجر(1) با سمت دستيار محور حضور يافت كه پس از سه روز مقاومت بر اثر تركش خمپاره از ناحيه كتف و فك آسيب ديد. در عمليات والفجر (2) سمت معاون مسئول محور و در عمليات والفجر (4) مسئوليت تيپ عمار را بر عهده داشت، او در عمليات والفجر (5) در چنگوله مسئول محور بود و سرانجام آخرين حضور او در محفل عشق بازي والفجر (8) بود كه در اين عمليات مسئوليت طرح و عمليات تيپ انصارالحسين (ع) را بر عهده گرفت و با پرواز عاشقانه‌اش بر آرمان‌هاي مقدس انقلاب صحه نهاد و به مأواي خويش رسيد.

واگویه های شهید :

آمال و آرزوهای انسان نشان دهندۀ انگیزه های کار و عمل اوست . بیایید آمال و آرزوهایمان را خدایی کنیم .

خدایا ! در این دنیای بزرگ سرگردان و حیرانم . مرا آن گونه که خود می خواهی تکامل ده .

خدایا ! آن چه که برای قرب تو لازم است عطایم کن ! این بندۀ گنهکارت را یاری کن !

بارالها! دلم سخت به حال کسانی می سوزد که تو را نشناختند و به خطا رفتند . این ندای پشیمانی را به آن ها برسان و کاری کن که هر چه می خواهند از تو طلب کنند و تو خود سرپرستی شان را بپذیر و مراقب رفتارشان باش !

مادر شهید :

تازه به دنیا آمده بودی . امام را تبعید کرده بودند.امام در سخنرانی شان فرموده بودند:« سربازهای من امروز در گهواره هستند ! »

چند ماهه بودی ؛ تو را در بغل فشردم و از آن روز به بعد هر بار که می خواستم شیرت بدهم وضو می گرفتم .

مادر شهید :

اسمت را حسن گذاشتم ، چون به امام حسن علیه السلام ارادت خاصی داشتم . برادر نداشتم و تو را داداش حسن صدا می کردم .

از یادداشت های شهید :

باید حتما ” سری به تو بزنم . گفته بودی برای انجام هر کاری اول هدفت را مشخص کن . خودت این کار را انجام دادی . نشستی و فکر کردی و گفتی : « من یک عیب اساسی دارم و آن این که هدفم همیشه مقطعی است . این طور نمی شود ! باید جدی فکر کنم . هدفم را باید تعریف کنم . حداقل برای خودم ! »

نشستی و ساعت ها فکر کردی و عاقبت گفتی : « هدفم را انتخاب کردم . شهادت بزرگترین آرزو و مهمترین هدف من است . »

محمد سعید بیات :

آرامش ات زبان زد بود . خیلی بر اعمالت مسلط بودی . کم حرف بودی . به جا حرف می زدی و اغلب مشغول ذکر گفتن بودی . سوال که می پرسیدند ، جواب می دادی و دوباره ذکرهایت را از سر می گرفتی . می گفتی از فرصت ها خوب استفاده کنید . یک بار گروهی داشتیم به جبهه می رفتیم . گفتی بیایید با هم سوره صف را حفظ کنیم . به مقصد که رسیدیم همه آن سوره را حفظ کرده بودیم .

از یادداشت های شهید :

مراقبه را از نوجوانی آموختی و تمرین کردی . در پایان هر روز می نشستی و اعمالت را بررسی می کردی . روی یک کاغذ می نوشتی تا یادت نرود .

« امروز دروغ نگفتم ، غیبت نکردم ، اما عصبانی شدم . مخصوصا” در انجمن موقع در آوردن کتم عصبانیت را نشان دادم . چقدر بد شد! باید از بچه ها حلالیت بخواهم . »

مادر شهید :

زیرزمین خانه جای عبادت های او بود . نصف شب بلند می شدم و می دیدم حسن توی رختخوابش نیست . سراغش می رفتم . می دیدم داخل زیر زمین ایستاده و نماز می خواند . گوشه ای می ایستادم و نگاهش می کردم . آن وقت ها نوجوان بود اما آن قدر با دقت و با تواضع نماز می خواند که من از نماز خواندن خودم شرمم می آمد .

علی بادامی ، الست :

دوشنبه ها و پنج شنبه ها روزه بود و به همه سفارش می کرد که از این نعمت غافل نشوید

مادر شهید :

خیلی دوستش داشتم . همه اهل خانه دوستش داشتند . همه از قول من به او می گفتند داداش حسن ! هر وقت که به جبهه می رفت از زیر قرآن ردش می کردم و می نشستم برایش دعا می خواندم . از خدا می خواستم بچه ام را سالم نگه دارد . یک بار که به مرخصی آمد گفتم : « حسن جان ! شب و روزم شده دعا کردن برای سلامتی ات »

لبخند زد . مثل همیشه ملیح و نمکین . سرش را پایین انداخت و گفت : « پس مامان جان همه اش زیر سر شماست . چند بار می خواستم شهید شوم اما نشدم . خیلی عجیب بود . » سرش را که بالا گرفت ، چشم هایش نمناک بود . صدایش می لرزید . گفت : « مامان جان از این پسرت بگذر ! دعا کن شهید شوم . تو راضی شوی برگه عبورم را می دهند ! دعا کن به آرزویم برسم ! »

داشت به من التماس می کرد . بغض کردم ! فهمید ناراحت شدم . خواست از دلم در بیاورد . نگاه کرد توی چشم هایم و با خنده گفت : « اگر زحمتی نیست ، دعا کن اسیر نشوم ! »

دیگر برای سلامتی اش دعا نکردم . انگار از ته دل راضی شده بودم . راضی به رضای خدا ! پسرم بود ؛ جگر گوشه ام ؛ پارۀ تنم ، اما هر وقت می خواستم دعایش کنم یاد لحن صدایش می افتادم و تصویر چشم های نمناکش می نشست توی خانۀ چشم هایشم . آن وقت زیر لب می گفتم : « خدایا ! بچه ام به اسارت عراقی ها در نیاید ! »

علی بادامی :

می گفتی : « ذکر ظاهری ارزشی ندارد . ذکر باید عملی باشد . خدا را به خاطر نعمت هایی که به ما داده عملا” شکر کنید . »

یک شب ، بعد از مراسم احیا تا صبح مردم را از امام زاده یحیی تا خانه هایشان رساندی . آن قدر این مسیر را رفتی و آمدی تا خیالت راحت شد که دیگر هیچ کس باقی نمانده است .

می گفتی : « این شکر است . خدا به من ماشین داده ؛ این طوری شکرش را به جا می آورم . »

از یادداشت های شهید :

یاد این جمله ات می افتم : « به هنگام طلوع و غروب خورشید که آسمان رنگ خون می گیرد به یاد شهدا باشید . »

خیلی به صلوات اعتقاد داشتی . می گفتی کلید تمام مصائب و مشکلات در ذکر خدا و هدیۀ صلوات به محمد و آل محمد است .

حمید حسام ، خوش لفظ

یادت می آید در عملیات مسلم بن عقیل در منطقۀ سومار در نیمه ای شب مجروح شدی . ترکش به پشت گردنت خورده بود . لب و صورتت مجروح شده بود . خون زیادی ازت می رفت . خیلی طول کشید تا آمبولانس آمد . نفس کشیدن هر لحظه برایت مشکل و مشکل تر می شد .

وقتی تو را روی برانکارد گذاشتند صبح شده بود . با ایما و اشاره به آن هایی که سرِ برانکارد را گرفته بودند ، فهماندی که بایستند . خون می جوشید و از گلویت بیرون می زد . همه نگرانت بودند . چون ممکن بود هر لحظه از شدت خون ریزی و مشکلات تنفسی بلایی سرت بیاید .

نشستی تیمم کردی و با همان حال نمازت را خواندی . این موضوع تا مدت ها دهان به دهان می چرخید و سینه به سینه نقل می شد .

برگرفته از وصیت نامه

به چله نشینی معتقد بودی . خیلی وقت ها روزه بودی اما سعی می کردی کسی متوجه نشود . دیگران را هم به چله نشینی سفارش می کردی . در وصیت نامه ات خواندم : « مگر نه این است که چهل روز کاری را از روی اخلاص انجام دهیم ، چشمه های حکمت بر دل ما جرای می شود . پس چرا چنین نکنیم ؟ »

محمد حمید زاده

داخل سنگر بودیم . سپیدۀ صبح می زد . سرش را بالا آورد . کلاه خودش از سنگر بیرون زد. شروع کرد به تیراندازی. حدود سی متر با عراقی ها فاصله داشتیم . نگاهم کرد و گفت : « خوب تیراندازی میکنم ؟»

گفتم : « مواظب باش ! جایت را عوض کن . عراقی ها می خواهند پاتک بزنند. »

صدای تقه ای داخل سنگر پیچید. مثل صدای برخورد یک تکه سنگ با کلاه خود . سرش خم شد روی سینه اش.نیم خیز شدم طرفش . سرش را بالا گرفتم ؛ صورتش سرخ شده بود . گلولۀ تک تیرانداز دشمن به سجده گاهش خورده بود . وسط پیشانی اش مثل خورشید می درخشید .

مادر شهید

آن روز سه شنبه بود . آمدند و گفتند چهارشنبه مراسم شهید برگزار می شود ، بروید فرزند شهیدتان را ببینید . من که برای حسن می مُردم ، خدایی بود که سکته نکردم . ما را بردند بالای سر حسن . با همان لباس پاسداری اش خوابیده بود . صورتش سرخ و سفید بود . نمی دانم چطور شد تا دیدمش گفتم : « حسن جان ! خوش به حالت مادر جان ! به آرزویت رسیدی ؟! مبارکت باشد ! »

 

 عکس شهید

 

منبع : سایت فاتحان

www.fatehan.ir

 

 نظر دهید »

وصیت نامه شهید عبدالله (بیژن) گلشن

08 تیر 1395 توسط مادر پهلو شکسته



برادران مومن و متدین ! همگی شما را سفارش می کنم به تقوای پروردگار و اطاعت امر وی. چه ، کسی مقرب در نزد پروردگار نمی شود مگر به اطاعت و خلوص نیت

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله رب العالمین ثم الصلوه و السلام علی محمد و اله الطیبین الطاهرین المعصومین المکرمین والعن الدائم علی اعدائهم اجمعین

برادران مومن و متدین ! همگی شما را سفارش می کنم به تقوای پروردگار و اطاعت امر وی. چه ، کسی مقرب در نزد پروردگار نمی شود مگر به اطاعت و خلوص نیت و بر همه شما لازم است در همه احوال و در جزئی و کلی ، مو به مو رعایت و اطاعت دستورات شرع انور را نموده و در ترویج و تبلیغ مکتب اهل بیت عصمت و طهارت و ترویج مذهب شیعه اثنی عشری که همان اسلام واقعی و حقیقی است سعی بلیغ نمائید و اسلام عزیز را که با تلاش فقهای عالیقدر اسلام (شیعه) تا بحال حفظ شده است همچنان پاسداری کنید.

در حفظ و تداوم حوزه های علمیه و تقویت مراجع عالیقدر شیعه بخصوص رهبر انقلاب حاج آقا روح الله خمینی (نور الله اعمالنا بنور علمه) کوشا بوده و اسلام و عقاید خود را از زبان فقهای عالیقدر شیعه بگیرید و در شناخت اسلام از هر گونه روشنفکر بازی و عوام زدگی پرهیز نموده و به شرع مقدس طبق دستوراتی که فقهای اسلام و مراجع تقلید می فرمایند عمل نمائید.

برادران عزیز! باید که همه ما در حفظ شعائر اسلامی و شناساندن و ذکر فضائل اهل بیت و تشریح مسئله عظیم ولایت امام معصوم و شناساندن گوشه ای لز عظمت ائمه دوازده گانه شیعه و به خصوص در زمان حاضر شناساندن گوشه ای از شخصیت الهی حضرت ولی الله الاعظم امام زمان (روحی لتراب مقدمه الفدا) سعی و کوشش نمائیم و بدانیم که هر کس هر چه دارد و به هر کجا رسیده است تحت ولایت آن امام معصوم و بزرگوار رسیده است.

همچنین شما را سفارش می کنم به بزرگداشت و عزاداری برای مصائب اهل بیت و اصحاب آن حضرت و به یقین بدانید که یکی از بزرگترین عوامل قرب الی الله عزاداری خالصانه و صادقانه برای حضرت سید الشهداء است.

برادران مومن! در انجام دادن تکالیف الهی کوشا باشید! حتی الامکان سعی کنید که مکروهات را ترک کرده و مستحبات را بجا آورید. عباداتی از قبیل غسل جمعه ، نماز شب ، امر به معروف و نهی از منکر ، توسل دائم به ائمه و افتقار دائم به حضرت حق ( جلَّ و عزَّ) را با کوشش و سعی بجا آورید و سعی کنید در تمام حوادث و مسائل و پیشامدها چه آفاقی باشد و چه انفسی ، نفس و حتی اراده خود را فراموش نمائید و همیشه اراده و رضای پروردگار کریم خود را در نظر بگیرید و به یقین بدانید که اگر چنین کردید پروردگار عزیز آنچنان فهم و عقلی به شما مرحمت می فرماید که به راحتی مسائل را درک کنید.

همچنین شما را توصیه می کنم که زیارت عاشورا را زیاد بخوانید و امیدوارم پروردگار عالم از برکت وجود امام زمان (عج) به همه ما توفیق انجام خالصانه عبادات را عنایت فرماید و همه ما را به مقام اهل بیت برساند.

برادران عزیز ! همه شما را توصیه می کنم که در غذا خوردن خود دقت نمائیدو ببینید چه می خورید و چه مقدار می خورید و آنچه می خورید از کجا آمده است.

برادران مومن ! شما را سفارش اکید می کنم به گرامی داشتن و خدمت به سادات و اولاد پیامبر بزرگوار اسلام چه آنکه خواندم حدیثی از حضرت رسول (ص) که مضمون آن این بود که هر کس سادات را گرامی بدارد حضرت فرموده بودند که من در قیامت شفاعت او را خواهم کرد هر چند گناهان روی زمین را داشته باشد که این حدیث را آقای دستغیب نقل فرموده اند.

برادران مومن ! شما را سفارش می کنم که در امانت خیانت نکنید و کسی که به شما اعتماد دارد و شما را و قول شما را به صدق پذیرفته است دورو و به اصطلاح امروز پیچیده برخورد نکنید تا وی را متحیر ساخته یا در جائی که شرعا جایز نیست نقش بازی کنید. خلاصه مطلب آنکه بنده مومن به مقامات بلند نمی رسد تا آنکه کاملا برای برادران مومن خود خیراندیشی کند و برای برادرانش و برای اسلام دلسوز باشد و بدانید که خدا بندگانی دارد که افراد را می توانند خوب بشناسند حتی باطن و نیت و مقاماتشان را نیز بدانند و بترسید که اگر در برخوردها صادقانه و خالص نباشید . خدا شما را به طرف مقابل بشناساند اگر خدا بخواهد.

حاصل مطلب آنکه در هر حال خدا را حاضر و شاهد دانسته و آنطور عمل کنید که انشاءالله مطمئن باشید که قلب مبارک امام زمان (عج) از شما راضی و خشنود است و بدانید که اعمال ما شیعیان به محضر مقدس حضرت ولی عصر عرضه می شود و بترسید از اینکه در نیت و اندیشه ما و در برنامه عمل ما چیزی وجود داشته باشد که آن بزرگوار را ناراحت سازد.

برادران مومن و متدین! همیشه سعی نمائید که گرفتاریها و مشکلات برادران ایمانی خود را رفع نمائید و از حال یکدیگر جویا باشید. محضر علمای اسلام را غنیمت شمرده و همیشه علم را از زبان فقهای اسلام و معدن آن که اهل بیت عصمت هستند فرا بگیرید.

برادران مومن و متدین ! شما را سفارش می کنم که فقه بیاموزید تا بیشتر بتوانید از معدن علم و معرفت بهره ببرید و به تخصصهای قرن بیستمی در حد وجوب شرعی بها بدهید. همیشه سعی کنید در دل کوچکترین ذره ای از حب دنیا و اهل آن نباشد.

در پایان همگی برادران عزیز را سفارش می کنم که رهبر بزرگوار این انقلاب را تنها نگذارید زیرا بنده احساس می کنم که فتنه های عظیمی در پیش داریم و به تجربه ثابت شده است که این رهبر بیدار دل و دلسوز به حال اسلام ، مسائل را بهتر از بقیه درک می کنند و امیدوارم پروردگار کریم این مرجع عالیقدر جهان تشیع را و سایر علمای دلسوخته شیعه را در دوران فتنه و آشوب آخرالزمان تا ظهور حضرت حجت (عج) برای همه مومنین و مسلمین حفظ فرماید.

در پایان از همگی برادران حلالیت می طلبم و امیدوارم که اگر شهید شدم برایم فاتحه و دعا بخوانید و نیز طلب مغفرت خدا و شفاعت اهل بیت را برایم بنمائید و بر سر قبرم ذکر مصیبت حضرت اباعبدالله (ع) بنمائید و امیدوارم پروردگار متعال همگی ما را در زمره شیعیان و محبان اهل بیت محشور فرماید.

والسلام علی من اتبع الهدی

دوم جمادی الاول سال هزار و سیصد و چهار هجری قمری مطابق با ۱۶ بهمن سال ۱۳۶۲

۱۶/۱۱/۱۳۶۲

دوستدار مومنین و محبین اهل بیت
عبدالله (بیژن) گلشن

 عکس شهید

منبع : سایت فاتحان

www.fatehan.ir

 نظر دهید »

وصیتنامه شهید علی آذرفر

08 تیر 1395 توسط مادر پهلو شکسته



شهادت میدهم به وحـدانیت معبود رحمان و نبوت انبیاء و ولایت اوصیاء حـق است هرچه از او صادر میشود و قطعی است هرچه را او بخواهد بهشت و دوزخ حق است و قطعاً قیامت فرا میرسد

بسم الله الرحمن الرحیم

لبیک یا خمینی (روحی فدا)
اسلام علیک یا ابا عبد ا…

شهادت میدهم به وحـدانیت معبود رحمان و نبوت انبیاء و ولایت اوصیاء حـق است هرچه از او صادر میشود و قطعی است هرچه را او بخواهد بهشت و دوزخ حق است و قطعاً قیامت فرا میرسد و همه در روز محشر در محضر عدالت حضرت حق ( جل جلاله ) به تناسب عملکردمان با مقام و رتبه خاص حاضر میشویم و در آن روز از طرف مقام اقدس باریتعالی جزای اعمالمان داده خواهد شد و رحیت او در آن روز فقط بر احوال عابدان مخلص و صدیقان و صالحان است.

آنهاییکه فقط برای او زیستن و برای او خواستند و برای او بودند و برای او رقتند آنهاییکه خوف و خشیت الهی چنان وجودشان را گرفته بود که اگر نبود امید بفضل و رحمتش هر آن قالب تهی میکردند و غضب و خشم و عذاب خدا در آنروز بر احوال کسانی است که برای غیر او بودند و زندگیشان آلوده به حق مردمان بود بر کسانیکه ریا کار بودند و مفسد آری از خشم و غضب خدا در آنروز اگر همه عالم را فدیه بدهید رهایی نخواهید جست پس آماده باشید که بچشین دیاری خواهید رفت که حساب اعمال ایت و وادبی است که فقط دستگیر خداست و لاغیر !!!

اللهم الرزقنا فی الدنیا زیارت الحسین (ع) وفی الاخره شفاعه الحسین (ع) :ولی ای شیعیان ای محبان ای محبان واقعی حسین (ع) بدامان مولایتان چنگ زنید که ریسمان الهی است.

چگونه میتوان گفت او که عزت و شرف اسلام را به ما فهماند اوکه به واقع از نیستی به هست ما را آورد و او که همچون پدری برای فرزندان پدر از دست داده و رهبری دلسوز برای اسلام و دشمنی یرصخت و سازش ناپذیر در مقابل کفر و استکبار و نفاق جهانی است بخدا قسم نعمت وجود رهبری همچون امام عزیز را اگر تمام ابرانیان و تابعین اسلام چه شیعه و چه سنی در راه شکرش قطعه قطعه بشوند نخواهند توانست که شکر نعمت تمام این وجود مبارک را بگذارند بروید این حرف شهیدان و منتظران شهادت را به کسانیکه ادعا میکنند مومنند و به آن مقدس مابها که اسلام فقاهتی و ولایتی را نشناخته اند بگویید که اینقدر نگویند حیف از این جوانها که شهید میشوند و این چه اسلامی است که اینقدر باید برایش خون ریخته شود و یا اینکه میگویند ای کاش انقلاب نکرده بودیم بگویید به اینان که اسلام از اولش با خون تضمین شده از زمان هابیل قابیل تا زمان رسول ا…(ص) و از زمان روح ا….(س) تا زمان حضرت ولی عصر (عج) بگویید یاران حسین (ع) وامام خمینی روحی له الفدا قدم در میدان خون گذاشته اند نهال مقدس اسلام با خون بارور گشته و با پیام خونین صادر گشته و جهانی گشته .

خاصیت خون این است که همیشه در جوشش است و هیچگاه از جوشش نخواهد افتاد. بخوانید برای این افراد آیه /23 سوره احزاب را و بگویئد هنوز آن روز نرسیده و خدا کند که هرگز نرسد تا اسلام به شما محتاج شوند و شما متصدی اسلام شوید.انشاالله . امام تا انقلاب حضرت مهدی (عج) با عزت و صحت روح و جان سلامت هستید و این انقلاب را به دست صاحب اصلی تحویل میدهند اشاالله جوانهای ما لبیک گویان به امام عصر خود اسلام را حمایت میکنند. شما لازم نیست برای اسلام دل بسوزانید تا این بچه های مومن حزب الهی هستند تا این خانواده اعظم شهداء هستند اسلام سرافراز و استوار وپرخورش بر علیه کفر و نفاق است و تا خدا پشتیبان اسلام و اسلامییان است امریکا و امریکاییان هیچ غلطی نمیتوانند بکنند و اسلام عزیز را ابداً به شما نیازی نیست.

معمولاً افراد پیام برای امام امت حزب اللهی. خانواد محترم شهداء و نصیحت و وصیت به از خدا بیخبران دارند من نصیحتم به آن از خدا بیخبران این بود که در بالا متذکر شدم و از خداوند میخواهم که اگر قابل هدایتند هدایتشان کند وگرئه هرچه زودتر نا بودشان کند. اما ای امام عزیز و بزرگوتر و ای استادی که هیچوقت لیا قت شاگردیت را پیدا نکردم و نخواهم کرد ای روح بزرگوار در تن مرده است ما چه پیامی با تو دارم ای آنکه هرچه فرا گرفتم از تو گرفتم فقط از تو میخواهم همانطور که شب و روز دست بر دعا داری همانطور که عابدانه و عارفانه شبها تا به صبح با معبود خلوت کرده ای و از برای امت اسلام و اسلام و انقلاب با چشمانی گریان دعا میکنی ما رادعا کن که خداوند بعد از کشته شدن در راهش شهید وارد عرصه محشر قرار بدهد و این نباشد که خدای ناکرده در دنیا به اسم شهید و در آخرت مقام دیگری داشته باشم. دعایمان کن که خداوند تا آخرین لحظات عمرمان ما را خدمتگذار به اسلام و مسلمین وفادار به تو پدر بزرگوار و استاد اعظم و امام عصرمان قرار بدهد.
دعا کن که آخرین لحظات ما را لحظه شهادتمان قرار دهد و دعا کن که خداوند هرچه هستیم در این دنیا پاکمان کند تا در آنجا رو سپید جز اصحاب تو بدنبال سیدالشهدا (ص) و رسول اکرم (ص) داخل جنت شویم.واما امت حزب الله فکر نمیکنم که در شاءن و مقامی باشم که به شما وصیت و نصیحتی کنم مگرامام عزیز.چون شما عزیزان هستید چنین فرزندان رشیدی 2 تا3 تایا4 تا از یک خانواده تقدیم اسلام کردید به شما عزیزانی که از هر چه در دست داشتید (یعنی جگر گوشه گانتان) تقدیم انقلاب کردید و فریاد دارید که خدایا همه آینها فدای یک لحظه عمر امام بخدا دروغ نمیگویم خانه چند تا از خانواده ها رفتم همه شان اول به ما تسلی و تبریک میگفتند و ما که تسلی میدادیم خدا گواه است ناراحت میشدند و میگفتند فدای یک لحظه از عمرامام اگر ما را هم قبول کنند میرویم اینها که امانتی بود از طرف خدا .
خدا را شکر که امانت را امانتداری کردیم و خیانت نکردیم درش و بخدا سالم و درست تحویل دادیم ای کاش یکمقداری از دین نعمت این امانت در بیاییم خدا گواه است همین حرف خانواده شهداست مگر ساده است پیام دادن بدین مقربان خدا مگر کم لیاقتی میخواهد فقط و فقط التماس دعا دارم تمام رزمندگان و آن دعای بجان امام بزرگوار در هنگام نماز و دعا برای پیروزی هرچه سریعتر رزمندگان و باز شدن راه بسته شده کریلا انشاالله.

اما به رزمندگان به دریادلان بسیج به عاشقان الله به یاران حسین زمان به ملائکه الله که واقعاً فقط امام لیاقت بوسیدن دست و بازویشان را دارد به سبقت گیرندگان راه عشق و اخلاص و شهادت به شهداء زنده تاریخ و افتخار آفرینان اسلام و دین به عارفان که مقام عرفانی آنها را در شبهای خون و شهادت و ایثار عملیاتها و شبهای تار در داخل گورهای از پیش ساخته برای اخلاص پبدا کردن بحضرت حق و رسیدن به مقام عبوریت و در نیمه شبهای مرده که ندای الهی العفو و با حسین و یا مهدی اردکنی دل شب را میشکافد و کالبد تازه در آن میدمد بدین عزیزانی که بعضیها بدن سالم ندارند یا دست ندارند یا پا ندارند یا چشم ندارند در بدنهایشان آنقدر اثرات ترکشها و گلوله هاست و گاهی اوقات چون نتوانستند این ترکشها را از بدن نازنین این عزیزان در بیاورند یا خودشان تمانده اند و از بیمارستان فرار کردند و دوباره به جبهه ها آمدند.
بدن یا قسمتی از آن چرک کرده و مانع سلامتی آنها میشود که این دردها بسیار اجری دارد بخدا قسم لیافت بوسه زدن بر این زخمها بر این بدنها بردست و بازوی این جوانان عاشق را کسی ندارد.گویا شود و پیام به این افرادی که پیام را خود اینها با اعمالشان به ما گفتند بدهند.خدایا لااقل فرجی حاصل کن که این شهیدان زنده بمانند و لااقل ما پیام گیرنده از این پیام آوران باشیم فقط و فقط التماس دعای فراوان از همگی این عارفان شب و شیران زوز و پاسداران اسلام هم برای امام امت و هم برای پیروزی و سلامتی و هدایت رزمندگان اسلام و مسلمین را دارم انشاالله همیشه سالم باشید و به اسلام خدمت کنید.

و اما به جوانهایی که هنوز انقلاب را نشناخته اند وهنوز در خطی غیراز خط اسلام و امام قدم میدارند که فقط یک توصیه به آنها دارم و بس اگر واقعاً آنطور که میگویند دلسوز بحال این مردم بیچاره و فقیر(بقول خودشان) هستند و سعادت این ملت را میخواهند لااقل اگر حسی دارند و احساس درد مردم را میکنند این قدر حرف نزنند حرف زدن و عمل نکردن و فقط نق زدن کاریک عده لاابالی و بی قید است بیایند به اسم دفاع ملی لازم هم نیست حتماً برای اسلام بروند نه بروند برای دفاع از میهن و سرزمین آبا و اجدادی خودشان بروند فقط بمدت /2 ماه در کنار این بچه های مخلص بسیجی و سپاهی و ارتشی بیائئد و پیش عزیزان و دریادلان بسیج و یکبار هم وارد یک عملیات بشوند آنوقت اگر باز هم همان آدم سابق بودند بروند بروند دنبال این که جزو حیواناتی بگردند که همنوعشان و همفکرشان باشد چون دیگر اینها انسان نیستند و بقول مولانا:

اگرآدمی بچشم است و بگوش و حلق و بینی…………………چه میان نقش دیوار ومیان آدمیت
بحقیقت آدمی باش و گرنه مرغ باشد که همی سخن بگوید به زبان آدمیت

خلاصه و آخر مطلب این است که اینان در صورتی که حقیقت را میدانند و انکار میکنند مصداق سوره شریفه آیه 7یا8 هستند واگر به راه آمدند که از خدا بخواهند که در راه هدایتشان کند و به آنان راه را نشان دهد از خداوند میخواهم که همه را هدایت کند و قلبهای ما را روشن و تیمار به نور قرآن کند و شناخت بخودش و مکتبش و قرآنش را به ما الهام کند و بدهد انشاالله ما من کوچک تراز آنم که به خانواده چیزی بگویم امید وارم مادرم من را به بزرگیش ببخشد ودر پرورش خواهرانم کوشاباشد وآنهارا زینب وار بزرگ کند و به برادرانم راه امام را در پیش بگبرند .

والسلام علیکم و حمه ا….وبرکاته

 

 عکس شهید

منبع : سایت فاتحان

www.fatehan.ir

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 1147
  • 1148
  • 1149
  • ...
  • 1150
  • ...
  • 1151
  • 1152
  • 1153
  • ...
  • 1154
  • ...
  • 1155
  • 1156
  • 1157
  • ...
  • 1182
 << < خرداد 1404 > >>
شنبه یکشنبه دوشنبه سه شنبه چهارشنبه پنج شنبه جمعه
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

فاطمه(س) بی نشان

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • وصیت نامه شهدا
  • خاطرات دفاع مقدس
  • خاطرات شهدا

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

خادمان

کاربران آنلاین

  • صفيه گرجي
  • زهرا دشتي تختمشلو
  • کوثر نهاوند(مهاجر إلی الله)
  • رهگذر
  • ma@jmail.com

آمار

  • امروز: 714
  • دیروز: 240
  • 7 روز قبل: 1213
  • 1 ماه قبل: 7529
  • کل بازدیدها: 238854

مطالب با رتبه بالا

  • شهادت آیت الله بهشتی و هفتاد دو تن از یارانش را تسلیت عرض می نمایم (5.00)
  • وصیتنامه عجیب شهید عملیات استشهاد طلبانه شهید علی منیف اشمر (5.00)
  • نگاه خدا ( از خاطرات شهید عبدالحمید دیالمه ) (5.00)
  • شهیدم کن ( از خاطرات شهید مهدی عزیزی ) (5.00)
  • هفته دفاع مقدس گرامی باد (5.00)

رتبه

    ورود

    ابزار وبلاگ

    سخنی از بهشت

    حدیث

    موزیک

    ذکر روز

    دریافت کد ذکر ایام هفته برای وبلاگ
    • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
    • تماس