فاطمه(س) بی نشان

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 
  • حرم فلش - کد دعای فرج برای وبلاگ

وصیّت نامه شهید احمدرضا عراقی

17 تیر 1395 توسط مادر پهلو شکسته

بیایید به اسلام و وظیفه خود بیندیشیم نه اینکه ملاک ما تنها مبارزه و چه و چه باشد و از شعارهای پوچ و بی اعتنا بشدّت احتراز کنید.
بخشی از وصیّت نامه شهید احمدرضا عراقی

لازم است چند نکته ضروری به نظر محترم همه ملّت برسانم؛

1- بیائیم تا می توانیم در خدمت انقلاب و جنگ باشیم نه اینکه انقلاب و جنگ را در خدمت خود بگیریم.

2- اگر خود در میان نباشد بریدنها و از بین رفتنها از میان می رود.

3- بیائیم همچنانکه تاکنون از روحانیون حمایت و پشتیبانی کردیم اینک این پیوند را نزدیک تر کنیم.

4- بیایید به اسلام و وظیفه خود بیندیشیم نه اینکه ملاک ما تنها مبارزه و چه و چه باشد و از شعارهای پوچ و بی اعتنا بشدّت احتراز کنید.

5- خدا را در نظر بگیرید و از جوّ سازیهای اشخاص نادان پیروی نکنید.

6- سعی کنید تحلیلهای شما و نظراتتان نسبت به همه از روی شرع و اسلام باشد نه جوسازی و مسائل ظاهری. خدایا تو را شاکرم که زندگیم را آنطور که صلاحت بود، مقرّر فرمودی.

خدایا ! چگونه شکرت کنم که تو اینقدر رحیمی.

درباره شهید

شهید احمدرضا شاه‌نظر عراقی در دوّم فروردین 1340 پا به عرصه گیتی نهاد. از وقتی زبان باز کرد ذاکر و عاشق اهل بیت بود. او در محله نازی آباد تهرون رشد کرد. آن روزها منطقه نازی آباد پر بود از جلسات مذهبی و احمد یک پای ثابت این جلسات بود. شخصیت احمد در این جلسات شکل گرفت و داشتن پدری که شغل معلمی را پیشه خود کرده بود در این مسیر کمک کار احمد بود.

احمد از دوران نوجوانی با مکتب امام خمینی آشنا شد و 17 ساله بود که انقلاب امام ثمر داد و او از آن روز به بعد تمام دغدغه اش شد حفظ انقلاب اسلامی…

احمد از جمله کسانی بود که توانست به دیدار امام خمینی (ره) نائل شود. اوایل آغاز توطئۀ ضد انقلاب و اعلام جداسازی کردستان بود که امام فرمود: «بروید و مسئله کردستان را حل کنید!»

وی را مصمم کرد و به همراه دوست صمیمی اش ناصر ترکان عازم کردستان شد. سال 1359 بود که احمد رضا عازم کردستان شد. هوشیاری و دقتی که احمد رضا داشت باعث شد تا با آغاز توطئه ضد انقلاب و اعلام جدا سازی کردستان به عنوان نیروی اطلاعاتی بارها به عمق خاک کردستان نفوذ کند و با وجود مشکلات بسیار، مأموریت‌های خود را با موفقیت به اتمام رساند.

در یکی از عملیات‌ها در کردستان، احمد و ناصر توسط مزدوران خود فروخته ضد انقلاب دستگیر شدند. ناصر ترکان توسط ضد انقلاب به شهادت رسید. اما با عنایت خداوندی احمد جان سالم به در برد تا در جبهه ای دیگر شهادت را نوش جان کند. تازه جنگ بر انقلاب اسلامی تحمیل شده بود که از کردستان آمد و او که درس و مدرسه را رها کرده بود با سعی فراوان توانست درسال 60 دیپلم خود را در رشته برق و الکترونیک از هنرستان شهید بهشتی بگیرد. احمد در زمره رزمندگانی بود که از غرب به جنوب آمدند و تیپ محمد رسول الله(ص) را شکل دادند و با این تیپ در ماموریت‌های مختلف شرکت کرد.

با تاسیس تیپ سیدالشهداء(ع) احمد که از رزمنده های زبده تیپ محمد رسول الله در سال 61 تشکیل شد، به این یگان پیوست و مسئولیت یکی از گشت های تیم های شناسائی اطلاعات عملیات در منطقه عملیاتی والفجر مقدماتی و والفجر یک را بر عهده گرفت. با جمع آوری اطلاعات با ارزشی از جبهه دشمن با هدایت گردان ها، مواضع و موانع دشمن را در عملیات والفجر مقدماتی و والفجر یک در هم کوبید. در تابستان سال 1362 برای شناسایی خطوط دشمن به جبهه های شمالغرب اعزام شد و در برگشت از ماموریت شناسایی مواضع دشمن در ارتفاعات “بمو ” با توجه به اینکه کارشناسایی آنها 6 روز به طول انجامیده بود با میدان مین نامنظمی که توسط دشمن احداث شده بود مواجه می‌شوند و احمد پای راستش در اثر برخورد با مین از زیر زانو قطع می‌گردد.

«احمد تعریف می‌کرد جایی که روی مین رفتم درست زیر دید دشمن بود.- با وجودی اینکه پای راستم به شدت آسیب دیده بود باز با همین پای مجروح صدها متر دویدم تا خود را به یک شیار امن رساندم. دشمن تمام منطقه رو با منور روشن کرده بود و دنبال علت انفجار می‌گشت و از اونجایی که خدا می‌خواست چون منطقه کوهستانی بود و محل تردد گرازها بود دو تا گراز پایشان با مین برخورد کرد و صدای انفجار دوم شنیده شد و دشمن به خیال اینکه انفجار قبل هم برای رفتن گراز روی مین بوده؛ حساسیتش از بین رفت.

هوا خیلی تاریک بود و برادری که همراه من بود متوجه رفتن من روی مین نشده بود و من هم چیزی نگفتم تا اینکه از شدت ضعف افتادم و اون تازه فهمید قضیه چی بوده و به من گفت تو داخل این شیار بمون تا من برم کمک بیارم. وقتی او رفت من کالک و قطب نما و دوربین شناسایی رو مخفی کردم که نکنه دست دشمن بیفته و نارنجکی که همراه داشتم ضامنش رو کشیدم و منتظر بودم که اگر گشتی های دشمن اومدند با اونها مقابله کنم» … وقتی نیروی کمکی اومد که احمد از شدت خونریزی بیهوش افتاده بود.

« جانباز شهید احمد رضا عراقی » فرمانده اطلاعات عملیات لشگرده سیدالشهداء(ع)

احمد بعد از بهبودی نسبی با پای مصنوعی برای عملیات خیبر خودش رو به منطقه رساند تا در کنار شهید رحمت الله کُرد گره‌گشای عملیات خیبر باشه و بعد از شهادت شهید کُرد در عملیات خیبر مسوولیت واحد اطلاعات و عملیات تیپ سیدالشهداء(ع) به حاج احمد سپرده شد.

واحدی که خود احمد آن را این‌گونه توصیف می کند: «اطلاعات و عملیات از چند بعد در جنگ نقش اساسی دارد و اگر بخواهیم جایگاه واحدهای اطّلاعات عملیات، را در صحنه های جنگ در یک عبارت کوتاه توصیف کنیم، کاملترین عبارت این است که: « اطلاعات عملیات به منزله چشم سپاه اسلام است.»

حاج احمد به تواضع و فروتنی در بین دوستان و سایر همرزمانش مشهور بود و از خصوصیات برجسته او این بود که هنگام سختی ها، روحیه شاد خود را از دست نمی داد و ظرفیت بالایی برای پذیرش مشکلات و سختی ها داشت، همیشه خنده رو و بشاش بود. خودش بارها شده بود با پای مصنوعی همپای بقیه بچه های اطلاعات در گشت های شناسایی همراه می‌شد و بعضا نیاز بود که روزها در منطقه دشمن توقف داشته باشند و در گرمای جنوب کمین دشمن رو دور بزنند و به عمق مواضع دشمن نفوذ کنند تا به اطلاعات دقیق و کامل دست پیدا کنند اما احمد هیچ شکایتی از وضعیت جسمی اش نداشت. بلکه جلو تر از همه به مواضع دشمن نفوذ می‌کرد. کار شناسایی عمق موانع دشمن و خطرات اونها برای بچه های گشتی و شناسایی با همراهی و سرپرستی حاج احمد شیرین بود.

ازراست به چپ: نفراول سردار فضلی، دوم شهید زینال الحسینی و سوم شهید عراقی

احمد با اینکه پاش قطع بود ولی باز هم اهل تحرک و ورزش بود با همین پای قطع فوتبال و والیبال بازی می کرد. گاهی هم ادعای کشتی گرفتن می کرد، و می گفت: « حاضرم پشتتان را به زمین بزنم!».

همین نشست و بر خاست او با نیروهایش، الفتی میان آنها ایجاد کرده بود که نتیجه اش اطاعت محض آنها از فرمانده شان بود. احمد نه خستگی را می شناخت و نه اجازه خستگی به نیروهاش می داد. از همان ابتدا هم با نیروهایش شرط می کرد که: «در واحد اطلاعات خستگی معنا ندارد، همیشه باید آماده کار باشید، حتی اگر چندین شب نخوابیده باشید.»

احمد24 ساله بود که ازدواج کرد و بعد از آن به جهت اینکه از جبهه دور نباشه، همسرش را به اهواز برد و در خانه های سازمانی به همراه سایر فرماندهان زندگی کرد. همیشه نمازش رو اول وقت می‌خوند او اهل تهجد و شب زنده داری بود.

احمد با درایت و تیزهوشی در کنار یار و همرزمش شهید حاج غلام کیانپور هدایت نیروهای غواص برای شناسایی جزیره ام الرصاص در عملیات والفجر8 به عهده داشت. عبور ایمن غواصان تیپ سیدالشهداء(ع) از رودخانه خروشان اروند و گرفتن سرپل درجزیره ام الرصاص مدیون راهنمایی های احمد در امر شناسایی و انتخاب بهترین راهکاربود. در این عملیات احمد از ناحیه شکم و صورت به سختی مجروح شد. احمد سریعا به عقب انتقال داده شد و در یکی از بیمارستان‌ها بستری گشت. احمد به شدت نگران سایر بچه ها بود، با اینکه حالش وخیم بود، لحظه شماری می کرد که هر چه زود تر بتواند بهبودی یابد و دوباره سرپا شود. به خاطر نگرانی که احمد نسبت به بچه ها داشت و خودش هم لحظه ای دلش نمی آمد از جبهه دور بماند، هنوز بهبودی کامل نیافته بود که دوباره عازم جبهه شد. او درعملیات‌های سیدالشهداء(ع) در اردیبهشت 65 و آزاد سازی مهران در کربلای یک و کربلای 2 در ارتفاعات پیرانشهر واحد اطلاعات عملیات را هدایت کرد.

از چپ به راست: سردارفضلی- شهید احمدرضاعراقی- شهید غلامرضاکیانپور

عملیات کربلای 5 ، دیماه سال 1365، نقطه اوج حرکت حاج احمد شد. با توجه وسعت حد عملیات ل10 و مواضع و موانع آهنین دشمن و زمان محدود برای کار شناسایی حاج احمد با همه توان به میدان آمد و یاری مثل شهید غلام کیانپور همواره قوت قلب او بود. سختی نفوذ در دژ آهنین شلمچه همه را کلافه کرده بود در این عملیات، به لحاظ شدت نبرد و هراس زیاد دشمن و به کارگیری غالب توان نظامی و حجم بالای ارتش دشمن، پیکر بیشتر شهداء بر جای ماند. اما احمد می دانست که با شهادت هر نفر بخشی از نیروها از دست می روند، به خاطر همین با استقامت فوق العاده نیروها را سریعا جایگزین می کرد. احمد برای شکستن مقاومت دشمن در نونی های کربلای 5 عزیرترین یارش را به میدان فرستاد. با جلوداری غلام کیانپور مقاومت دشمن در هم شکست و خبر شهادت غلام کمر احمد را هم شکست.

او پنج سال به همراه غلام مدام به شناسایی رفت، هر دو از بزرگترین موانع عبور کردند و مهمترین معضلات گشت و شناسایی را حل کردند. شهادت غلامرضا کیانپور بزرگترین ضربه عاطفی برای او بود. آن دو مثل یک روح در دو بدن بودند… شهادت کیانپور آنقدر تاب و قرار را از احمد گرفت و با شور و شوق در پی درمان خود افتاد. به همه دکتر ها مراجعه می کرد، از فک و صورت گرفته تا ارتوپد داخلی و دندانپزشکی.

دیگر هیچ جای سالمی در بدن احمد وجود نداشت. در بیمارستان خبر« عملیات کربلای 8» را شنید. دست از پا نمی شناخت و با همان بدن مجروح دوباره عازم جبهه شد. شب میلاد امام عصر(ع) بود که به قرارگاه تاکتیکی لشگر10 سیدالشهداء(ع) در شلمچه رسید. با دیدن حاج احمد جان تازه ای به فرماندهان و رزمندگان تزریق شد. غروب بود و آرامش نسبی در فضای قرارگاه ایجاد شده بود. حاج احمد برای وضو گرفتن از سنگر خارج شد، همه بچه ها سرگرم راز و نیاز با پروردگار متعال بودند.

جعفر محمدی معاون عملیات لشکر، کنار یکی از سوله ها ایستاده بود. رو به احمد کرد و گفت:« حاجی التماس دعا !» احمد هم همانطور که در سکوت روحانی خود بسر می برد، با تبسمی جوابش را داد. که یکباره باران کاتیوشا فضای قرارگاه را غبارآلود کرد. در میان این غبار فریادی شنیده شد که به سنگرهایتان بروید. حاج احمد به سوی جعفر دوید، دید که غرق خون است و دوباره با فریاد از بقیه خواست که به سنگرهایشان بروند. خودش جعفر را بغل کرد و شروع به حرکت کرد. دوباره با صدای انفجار پی در پی همه از سنگر ها بیرون ریختند. این بار حاج احمد هم در کنار جعفر افتاده بود. بچه ها خود را بالای سر احمد رساندند. ترکش دست احمد را شکسته بود و روی صورتش افتاده بود. تمام صورتش را ترکش گرفته بود و به سختی صدایش بیرون می‌آمد. اول بچه ها فکر کردند تقاضای کمک می‌کند اما صدای لرزان احمد داشت شهادتین را بر زبان جاری می‌کرد. بچّه های قرارگاه حاج احمد را سوار ماشین کردند. اما حاجی دیگر خود را در آغوش گرم الهی یافته بود.

سردار شهید رضا عراقی

عاقبت آن جستجوگر شهادت در عملیات کربلای 8 در فروردین ماه سال 66، به مراد دلش رسید. او آرام خوابیده بود، مثل همیشه دوست داشتنی. گویی ملائک بالهایشان را بر بدن خونین این مرغ پرگشوده گسترده بودند. بچه های نازی آباد به دنبال پیکر پاک این بسیجی عاشق همچون رودی پرخروش در این محله شهید پرور جاری شدند، سینه زدند و بعد هم میثاق بستند که بر جاده ای که او خیلی خوب آن را شناسایی کرده بود گام بردارند .

گفته ها:

پروردگارا ! کمکمان کن تا ایثارگری حسین(ع) و استقامت زینب کبری(س) در وجودمان متجلّی گردد. به خون مقدس شهیدان تو را قسم می دهم که همه ما را شاکر نعمتهای خود قرار دهی. پروردگارا! این را می دانم که هر چیزی بخواهد وابسته ام کند تو خالق آن هستی و این ارزش ندارد. طاقت یک لحظه دوری از جبهه را ندارم. خدا را شاکرم که حقیقت را یافتم ام و سعادت حضور در جبهه های حق علیه باطل را نصیبم کرده ای.

به هر کس به اندازه ارتباطش می دهند. هرچقدر با خدا گیری. تا می توانیم درخدمت انقلاب و جنگ باشیم ، نه اینکه انقلاب و جنگ را به خدمت خودمان بگیریم.

عکس

 

 

 

منبع:فارس

 نظر دهید »

وصیت‌نامه شهید سید محمدرضا دستواره

17 تیر 1395 توسط مادر پهلو شکسته

حرف چندانی ندارم فقط پیروی از امام امت که پیروی از ائمه و پیامبر و خداست را سرلوحه همه امور قرار دهید و محکم و مستحکم بر پشت سر او لحظه‌ای دست از مبارزه و استقامت برندارید.

بسم الله الرحمن الرحیم

اعوذ و بالله من الشیطان الرجیم

حمد و شکر و ثنا و سپاس برای خداوند قادر متعال و درود و رحمت بی‌پایان برای پیامبر گرامی اسلام و ائمه اطهار سلام‌الله‌علیهم‌اجمعین و نیز درود و سلام به پیشگاه امام بزرگوار امت این امید همه امیدواران و مستضعفان و همچنین درود به پیشگاه امت خدا‌جو و حق‌طلب و کفر‌ستیز این امام عزیز، خاصه رزمندگان مخلص جبهه‌های نبرد حق بر علیه باطل و نور بر علیه ظلمت.

ننگ و نفرین و خواری ابدی برای دشمنان دون‌صفت و اهریمنی‌منش که ظالمانه با این اسلام و انقلاب و رهبر و امت در قعر شقاوت در ستیز است. حرف چندانی ندارم فقط پیروی از امام امت که پیروی از ائمه و پیامبر و خداست را سرلوحه همه امور قرار دهید و محکم و مستحکم بر پشت سر او لحظه‌ای دست از مبارزه و استقامت برندارید.
من که در این عمر خود نتوانستم بهره‌ای از این اقیانوس بیکران الهی یعنی جهاد فی‌سبیل‌الله ببرم، ولی همواره سعی داشتم با چاکری مجاهدان مخلص خود را خاک پای آنها سازم. پدر و مادر پر قدرت و طاقتم مرا حلال کنید. همسرم مرا حلال نما و در تربیت اسلامی فرزندم شدیدا کوشا باش و از همه خواهران و برادران تنی و دینی برایم طلب حلالیت نما. پدرزن و مادرزن مهربانم نیز مرا حلال کنید .از مال دنیا و محمد الله چیزی ندارم ولی هر چه همت از آن همسرم و قیومیت زندگیم با او. همسرم خودت میدانی فقط 15000 تومان خرد خرد برایم رد مظلمه بده.

از همه التماس دعا

خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار

سید محمد رضا دستواره

درباره شهید

به سال 1338 ه.ش در خانواده ای مذهبی و مستضعف در جنوب شهر تهران به دنیا آمد و دوران تحصیل دبستان را در مدرسه ای بنام باغ آذری گذراند. سپس تا مقطع دیپلم، تحصیلات خود را با نمرات عالی به پایان رساند. ایشان در تمام طول دوران تحصیل از هوش و حافظه ای قوی برخوردار بود.

گرایش دینی و علایق مذهبی از همان كودكی در حركات و سكنات شهید دستواره به وضوح نمایان بود و هر روز افزایش می یافت. او به تلاوت قرآن و شركت در مسابقات قرائت قرآن علاقه وافری داشت. زمانی كه خود هنوز به سن تكلیف نرسیده بود اعضای خانواده را به انجام تكالیف الهی و رعایت اخلاق اسلامی توصیه می كرد و همسایگان، او را به عنوان روحانی خانواده اش می شناختند.

فعالیتهای سیاسی – مذهبی

با اوج گیری انقلاب اسلامی، همراه با سیل خروشان امت مسلمان در تظاهرات و فعالیتهای مردمی شركت فعال داشت و در این زمینه چند بار توسط عوامل رژیم منحوس پهلوی دستگیر شد.

سال 1357 زمانی كه در سال آخر دبیرستان درس می خواند نه تنها خود فعالانه در تظاهرات و اعتراضات عمومی علیه طاغوت شركت می كرد، بلكه دوستان همكلاسی و برادران كوچكترش را نیز به این امر ترغیب و تشویق می نمود.

زمانی كه یكی از برادرانش گفته بود شاه توپ و تانك دارد و پیروزی بر او مشكل است اظهار داشته بود كه: «ما خدا را داریم.»

به واسطه حضور فعال و مستمری كه در صحنه های مختلف داشت توسط عوامل رژیم شناسایی و در روز 14 آبان سال 1357 در دانشگاه تهران دستگیر و روانه زندان گردید، اما پس از مدتی از زندان آزاد شد. به هنگام ورود حضرت امام خمینی(ره) فعالانه در مراسم استقبال از حضرت امام(ره) شركت كرد و مسئولیت امنیت قسمتی از میدان آزادی را به عهده گرفت.

پس از پیروزی انقلاب شكوهمند اسلامی جهت پاسداری از دست آوردهای انقلاب به جمع پاسداران كمیته انقلاب اسلامی پیوست و طی چهار ماه خدمت خود در این نهاد انقلابی، زحمات زیادی را در جهت انجام ماموریتهای مختلف و تثبیت حاكمیت انقلاب اسلامی تحمل نمود. سپس به خیل سپاهیان پاسدار پیوست و بلافاصله داوطلبانه طی ماموریتی عازم كردستان شد.

حضور در كردستان و مقابله با ضدانقلاب

او همراه فرماندهان عزیزی چون شهید چراغی و حاج احمد متوسلیان، زحمات زیادی را در مقابله با ضدانقلاب به جان خرید. بعد از آزادسازی شهر مریوان در معیت برادر متوسلیان و سایر برادران رزمنده وارد شهر مریوان شد. از آنجا كه این شهر جنگ زده پس از آزادی با مشكلات متعددی مواجه بود و سازمانها و موسسات دولتی تعطیل شده بودند، به دستور برادر متوسلیان، برادر پاسدار در مراكز و ادارات مختلف از جمله شهرداری،‌رادیو و تلویزیون مشغول خدمت شدند. شهید دستواره نیز ماموریت یافت تا كالاهای ضروری مردم را تهیه كرده و در اختیار آنان قرار دهد. او به نحو احسن این ماموریت را انجام داد و در روزهای عملیات نیز مانند سایر برادران، سلاح به دست در قله های مریوان با ضدانقلاب و با دشمن بعثی جنگید. ایشان مدتی نیز فرماندهی پاسگاه شهدا، در محور مریوان را به عهده داشت.

شهید دستواره و دفاع مقدس

هنگامی كه سردار متوسلیان ماموریت یافت تیپ محمدرسول الله(ص) را تشكیل دهد، او همراه سایر برادران به سمت جبهه های جنوب عزیمت كرد و در آنجا به علت مهارت در جذب نیرو مامور تشكیل واحد پرسنلی تیپ گردید.

ایشان با میل باطنی كه به گردانها رزمی داشت، روحیه اطاعت پذیری اش باعث شد تا بدون هیچگونه ابهامی مسئولیت محوله را قبول كند، اما از فرماندهان تقاضا كرد كه مجاز به شركت در عملیات باشد. بنابراین در روزهای عملیات، سلاح به دست در كنار فرماندهان گردان وارد عمل می شد.

شهید دستواره به همراه سرداران لشكر محمدرسول الله(ص) برای یاری رساندن به مردم مسلمان و ستمدیده لبنان و شركت در نبردهای پرحماسه رمضان و مسلم بن عقیل به فرماندهی تیپ سوم ابوذر منصوب گردید و تا زمان عملیات خیبر در همین مسئولیت به خدمت صادقانه مشغول بود.

در عملیات خیبر بعد از شهادت فرمانده دلاور لشكر محمدرسول الله(ص) - «شهید حاج همت» و واگذاری فرماندهی به «شهید كریمی» - سید به عنوان قائم مقام لشكر 27 حضرت رسول(ص) منصوب گردید. پس از شهادت برادر كریمی در عملیات بدر، به عنوان سرپرست لشكر در خدمت رزمندگان اسلام علیه كفار جنگید و در نهایت با انتصاب فرماندهی جدید لشكر، ایشان همچنان به عنوان قائم مقام لشكر، در خدمت جنگ و دفاع مقدس انجام می كرد.

مناطق اشغالی كردستان و صحنه های مختلف جبهه های جنوب كشور بویژه عملیات والفجر8 و جاده ام القصر (در فاو) شاهد دلاوریهای عاشقانه و جانفشانیهای این شهید عزیز است.

ویژگیهای اخلاقی

از خصوصیات بارز شهید، خوشرویی، جذابیت، صفای باطن، اخلاص و توكل به خدا بود. به گفته همرزمانش، جایی كه او بود غم و اندوه بیرون می رفت. او در روحیه دادن به رزمندگان نقش به سزایی داشت. از شجاعت بالایی برخوردار بود. تجزیه و تحلیل حساب شده مسائل جنگ و قدرت تصمیم گیری سریع، یكی از ویژگیهایی بود كه در مشكلات، سید را یاری می كرد. با آنكه از نظر جسمی بدنی نحیف و لاغر داشت، خستگی ناپذیری و اعتماد به نفس او زبانزد خاص و عام بود.

او در اكثر نبردها بجز مواقعی كه مجروح شده بود، حضور داشت و در شبهای عملیات تا صبح در خط اول درگیری با دشمن و در كنار رزمندگان از نزدیك به هدایت عملیات می پرداخت.

آن بزرگوار تا هنگام شهادت 11 بار مجروح شد ولی هرگز از پای ننشست و با شجاعت كم نظیر تا نثار جان عزیزش به دفاع از اسلام و آرمانهای متعالی حضرت امام خمینی(ره) و حفظ كیان جمهوری اسلامی ادامه داد.

نحوه شهادت

در عملیات كربلای 1 – كه برادرش حسین در خط پدافندی شهید شد – جهت شركت در مراسم تشییع و تدفین او به تهران رفت. ولی بیش از سه روز در تهران نماند و به منطقه بازگشت. وقتی به وی گفته می شود كه خوب بود لااقل تا شب هفت برادرت می ماندی و بعد بر می گشتی، در جواب می گوید به آنها گفته ام كنار قبر حسین قبری را برای من خالی نگهدارید.

بیش از 10 روز از شهادت برادرش نگذشته بود كه در عملیات كربلای 1، «روز آزادسازی شهر مهران» از چنگال دشمن بعثی، روح بزرگش از كالبدش رها شد و مظلومانه به شهادت رسید و در جرگه شهیدان كربلا راه یافت و بر سریر «عند ربهم» جلوس نمود.

عکس

 

 

منبع : سایت فاتحان

 نظر دهید »

وصیت نامه شهید احمد شول

17 تیر 1395 توسط مادر پهلو شکسته

همه شما در این مدت بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ثابت کردید که با عمل خودتان طبق توصیه های ائمه معصومین رفتار می کنید.نکاتی در این وصیت نامه برای شما تذکر می دهم. یادگاری که می ماند، آیات، احادیث و روایات باشد، چون خودم چیزی ندارم که به شما هدیه کنم و بهترین هدایا همین هاست.

بسم الله الرحمن الرحیم
وصیت نامه به والده،خانواده و سایر بستگان و فرزندان عزیزم می باشد که با آیات و احادیث ائمه معصومین (ع) خودتان را بسازید. نکاتی را از این حقیر به عنوان یادگاری به خاطرتان بسپارید و عمل نمائید و با عملتان جهت آمرزش و طلب مغفرت از خدای بزرگ اینجانب را فراموش نفرمائید.
1- در مورد تذکر
2- هدف از خلقت انسان
3- ولایت و رهبری
4- شناخت وظیفه و تکلیف
5- گناهانی که باعث می شود فرد از انجام وظیفه خودداری کند یا در آن سهل انگاری نماید.
6- جهاد و ارزش آن از دیدگاه قرآن و معصومین(ع) مناجات و دعا

خداوند کریم در قرآن مجید می فرمایند :
تذکر بدهید که تذکر به نفع طرفین است.
هیچ فردی از موعظه بی نیاز نیست.آیا ممکن است فردی از تعلیم شخص دیگر بی نیاز باشد!
امیر المومنین (ع) فرمودند:در شنیدن اثری است که در دانستن نیست.
پیامبر اکرم(ص) فرمودند به جبرئیل:یا جبرئیل مرا موعظه کن چرا که همه گناهانی که مسلمانان می کنند از غفلت است.
رهبر انقلاب اسلامی نیز فرمودند برای خودتان برنامه خودسازی داشته باشید.
پس در این صورت باید توجه به این مسائل داشته باشیم که گوشها جهت شنیدن و تذکرات باز شود.گر چه همه شما در این مدت بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ثابت کردید که با عمل خودتان طبق توصیه های ائمه معصومین رفتار می کنید.نکاتی در این وصیت نامه برای شما تذکر می دهم. یادگاری که می ماند، آیایات، احادیث و روایات باشد، چون خودم چیزی ندارم که به شما هدیه کنم و بهترین هدایا همین هاست.

هدف از خلقت انسان
می خواهیم بدانیم برای چه خلق شده ایم و آمدن ما بهر چیست؟
خدا می فرماید:خلق نکردم انسان را مگر برای عبودت و بندگی و فلسفه همه کارها همین است.نماز، روزه، حج، جهاد الی آخر تمام به خاطر همین است.
امام امت رهبر انقلاب اسلامی می فرماید، اساس عالم در تربیت انسان است. انسان عصاره همه موجودات است و افشره تمام عالم است و انبیاء آمده اند برای اینکه این عصاره بالقوه را بالفعل کنند و انسان یک موجودی الهی بشود که این موجود الهی تمام صفات حق تعالی در اوست و جلوه های مقدس حق تعالی است.
در راس کل انسانها حضرت محمد(صلوات الله) است. انسان در نزد خدا به صورت گنجی است لیکن چون در عالم شهود هستیم نمی توانیم مطلب را درک کنیم لذا انسان فیض خداست.
تمام برکات انسان از ناحیه علم انبیاء آمده است. انبیاء آمدند که انسان را از تاریکی به نور سوق دهند.خداوند می فرماید اگر وجود گرامی رسول اکرم نبود جهان را خلق نمی کردم.پیامبر اکرم شفیع الشفاء بود.وقتی که در قیامت همه پرچم ها برافراشته می شود، همه انبیا دستشان به دست رسول خدا خواهد بود. پیامبر اسلام سمبل همه پیامبران است.
مسیر بعثت، مسیر خلقت است .هدف پیامبران جهت ساختن انسانیت و هدایت آنها از گمراهی و ظلالت به سوی نور بوده است.پیامبر اکرم (ص) در این راه یعنی هدایت انسانها.چقدر مشقات را تحمل نمودند .دندان و پیشانی مبارک او را شکستند و او رادر تحریم اقتصادی قرار دادند وآن بزرگوارتحمل نمود. چون مامور نجات انسانها و تهذیب آنها بود که موفق شد.آنچه که تا به حال انسانها را در اجتماع کنونی بال می دهد مدیون زحمات رسول گرامی بوده است.ما نمی توانیم ادعا کنیم چیزی را می توانیم ادامه بدهیم مبدا ومنشا آن از الله باشد هرچه هست از اوست و از رسولان او می باشد.
امام هشتم امام رضا(ع) فرمودند:مومن،مومن نیست مگر به سه خلصت مزین باشد.
ترس از خدا،
کتمان اسرار،
رازداری.
باید رازدار باشیم حرفی که از یک نفر شنیدیم بلافاصله نرویم پیش کسی دیگر بگوییم.امانت دار همدیگر باشیم.چون می بینی یک نفر می آید پیش شما می گوید فلان کس در مورد فلانی چنین گفت. بلافاصله با انتقال این گفته شایعه درست می شود وبه یک نفر دیگر منتقل می شود. خدای ناکرده در خیلی از موارد باعث به هم خوردگی خانواده ها می شود.اسلام خیلی از جاها که با دروغ گفتن باعث می شود نظام خانواده فردی حفظ شود جائز دانسته است.مثلا در مورد زن و شوهر اگر حرفی شنیده شد از زنی که بر علیه شوهر حرفی زده است این لازم نیست بلافاصله به شوهر گفته شود که باعث به هم خوردگی نظام خانواده شود یا بعضی از موارد دیگر به ترتیب همین طور ادامه دارد تا جایی در مسائل بزرگ از قبیل عملیات یامسائل جنگی که خدای ناکرده اگر افشا شود باعث لو رفتن معبر می شود که این خیانت به شهدا و مملکت اسلامی و امام زمان(عج) است.

3 مواردی که باید از رسول خدا آموخت
مدارا کردن با مردم
با مردم باید با رفتار خوب برخورد کرد.نقل می کنند پیامبر گرامی اسلام هروقت از کوچه ای عبور می کرد از بالای خانه زباله روی سر رسول خدا می ریختند یا بدتر از آن شکمبه گوسفند را می ریختند. چندروزی از آن فردی که این بی ادبی را به وجود مبارک آن حضرت روا می داشتند خبری نشد.پیامبر از احوال آن فرد پرسیدند: گفتند آن فرد مریض است.رسول خدا به عیادت او رفت .فرد مریض دید که رسول خدا به عیادت او آمده است.عرق شرم بر پیشانی اش نشست. رسول خدا با این عیادت به این فرد فهماند که مسلمان باید دارای چنین اخلاق و برخوردی باشد.لذا این زن عوض شد و به دامن اسلام آمدومسلمان شد.قوای سه گانه خشم،شهوت،عقل باید تعادل داشته باشند. هر چیز باید تعادل داشته باشد در اختیار عقل و شرع قرارداده شود.
اگرانسان از حد ومرز عبورکندوطغیان نماید ،فرد را به منجلاب فساد می کشد. شهوت باید در کمال اعتدال باشد .طبق سنت رسول خدا (ص)که فرمودند ازدواج سنت من است.این از سنت رسول خدا است.باید تعادلش حفظ شود نه اینکه دیگر توجه ای به مسائل ندارد و باید رها کرد.
خداوندمتعال درقرآن می فرماید:دشمنی سرسخت تر از زبان نیست برای انسان. این زبان است که باعث هرج و مرج می شود.حضرت امام صادق(ع) فرمودند:هر دروغ گویی مسئول است مگر 3 دسته.1- یکی در صحنه نبرد2-کسی که در میان دو نفر اصلاح کند.
غیبت در چند مورد اشکال ندارد مثلا در مورد فردی که فاسق باشد 2- آدم مقروضی که بتواند قرض خود را بپردازد و نپردازد.
رسول خدا فرمودند کسی که عاشق شود و عزت نفس را نگه دارد و درآن حال بمیرد شهید است.
اسباب غضب عبارتند از:کبر،خودبینی،مزاح و مسخرگی، خواری،سرزنش،مکر،حرص، جمع کردن مال و جاه طلبی.آنچه که باعث می شود انسان به ورطه نابودی بکشد و از مسیر و روش رسول خدا(ص) جدا شود این است.سعی شود از دنیا دوری کنید تا موفق باشید.
پیامبر اسلام(ص) فرمودند: بر روی متکبران خاک بپاشید.انسان متکبر به خودی خود می باشد که چنین است و چنان است.انسان بیچاره مگر چه بودی؟ یک قدری به خودت توجه کن.هر کس خود را شناخت خدای خودش را شناخت.داستان فرمانروای یمن در مورد حسادت و کبر؛او فردی با سخاوت و مشهور بود ولی وقتی به او می گفتند حاتم طایی ناراحت می شد یکی از دلیر مردانش را فرستاد برود به شهر حاتم و سر حاتم را جدا نماید و برای او بیاورد.فرستاده حاتم رفت و تا رسید آنجا ماموریت او برای حاتم مشخص شد.حاتم با خوشرویی و محبت روبه فرستاده یمن کردوبه او گفت: ماموریت خودتان را انجام دهید.فرستاده به خود آمد و منصرف شد. بعد برگشت و جریان را به فرمانروای یمن گفت.او با آن موقعیتی که داشت عوض شد.حالا ببین چه شد شبی که پیامبر گرامی اسلام به معراج می رفت.در جهنم تختی را دید که فردی روی آن نشسته بادبزنی در دست دارد با بادبزن آتش را کنار می زند این حاتم است.بالاخره حاتم با آن سخاوتش مشرک از دنیا رفت.پناه بر خدا که انسان به چه عواملی می رسد آخرش چه می شود.

مزاح خنده زیاد قلب را می میراند.فرمودند بروید سراغ کسی که شما را می گریاند(منظور دلهای شما را به معنویت سوق می دهد) نه کسانی که شما را می خنداند.
ز شوخی بپرهیز ای باخرد
که شوخی تو را آبرو می برد
جاه و جاه طلبی جدا انسان را بیمار می کند.مگر این دنیا چی هست که اینقدر دنبال او هستیم.علی (ع) فرمودند به اندازه ای که می توانی همراه خودت به آن دنیا ببری، بر روی هم بگذار. چقدر می توانیم از مال دنیا در شب اول قبر همراه ببریم جز اینکه فقط یک کفن که اینهم اگر نداشته باشیم مطمئن باشید افراد خیرخواهی هستند که این کفن را جهت ثواب خودشان هم شده تهیه نمایند .ناراحت نباشید دنیایی که باعث شود انسانی از دین خدا دست بکشد رها کنید که این عجوزه عروس هزار داماد است، این مار خوش خط و خال به کسی رحم نمی کند.دنیا مثل مار است باید در حساب باشید که زهرش شما را نکشد.
آنقدری که انسان تربیت نشده مضر است به جوامع،هیچ حیوان و شیطانی آنقدر مضر نیست.و برای جوامع هیچ ملائکه ای و هیچ موجودی اینقدر مفید نیست.

خدایا میدانی آنچه هست از لطف توست.امام عزیزمان هم یکی از الطاف توست.تا ظهور مهدی (عج) حفاظتش فرما.آمین
امام همان امام سازش ناپذیر بدون ترس، همان امام که وقتی مملکت بجای حساس می رسید لبهای پیامبر گونه اش را باز می کند و روح مرده ما را به حرکت وا می دارد.مطمئن باشید که پیروزید.اصلا ترس به خود راه ندهید.
جریان زیاد است نمی توان شرح داد.زبان و قلم عاجز است که بتوان مسئله ولایت را عنوان نمود ولی من باب تذکر از این حقیر یکی از روشهای خدا در مشکلات صبر کردن است که از صدر اسلام تا کنون بوده است.
آیا امیرالمومنین را خانه نشین نکردند از دورش پراکنده نشدند.حتی اینقدر بی شرمانه که می آمدند بزغاله را از دست بچه ها می دزدیدند و بعد می آمدند به بچه می گفتند بزغاله تورا علی برده است.یا اینکه پیامبر اکرم(ص) فرمودند کتاب خدا و عترت مرا احترام کنید و به کتاب خدا عمل کنید که به خانه امیرالمومنین(ع) ریخته و درب خانه را شکستند و وارد خانه شدند به آن وضع فجیع آقا رابردند.
آیا وقایع ولایت و رهبری بودن با حرف گفتن می شود.
عده ای جمع شدند و رفتند محضر آیت الله بروجردی و گفتند آقا ما می خواهیم تعزیه بخوانیم آیا صلاح می دانید؟ آقا فرمودند شما مقلد کی هستید عده حاضر جواب دادند شما گفت من می گویم نخوانید.تعزیه خوانها ناراحت شدند و گفتند نه آقا.ما در طول سال مقلد شما هستیم ولی این چند روز نیستیم.
یا عده ای از خراسان آمدند نزد امام صادق(ع) و ادعا داشتند که ما شیعه هستیم و تابع ولایت و رهبری امام.ایشان به همین شیعیان ظاهری فرمودند بفرمایید درون این آتش.آتشی که از قبل آماده نموده بودند.یک مرتبه به هم پیچیدند که ما شیعه هستیم اما نه اینطوری.ما پیرو ولایت هستیم یا خیر.پیرو ولایت بودن با حرف اکتفا نمی کند.پیرو ولایت بودن یعنی بر مشکلات صبر نمودن، تابع محض بودن، و از رهبر زمان نشات گرفتن.قرآن مجید می فرماید اطاعت کنید از صاحبان امر.
مگر امام نفرمودند تمام امیال ما باید فدای اسلام شود.بله باید تمام امیال ما فدای اسلام شود تا اسلام پایدار و سربلند باشد.جان چه باشد که فدای فرمان رهبر کنیم.این متاعی است که هر بی سر و پایی ندارد.از صدر اسلام تا کنون هر وقت صدای حق و حق طلبان بیرون می آمده و ولایت می خواسته راه را بر مردم روشن کند زالوصفتان عصر در لباس مقدس مابانه خودشان بیرون آمده و اسلام رساله ای را علم نموده و به عنوان حمایت از اقتصاد اسلامی کاسه داغتر از آش شده و نمی خواهند بگذارند که ولایت محمدی در ایران حاکم شود.
چه زیبا فرمودند امام عزیزمان،در عصر حکومت امیرالمومنین(ع) بارها پیامبر(ص) فرموده بود ،در غدیرخم فرمودند: کسی که در خانه کعبه متولد شده اول کسی که از مردان به پیامبر ایمان آوردو اول کسی که در مواقع حساس محافظ رسول خدا بود. با آنهمه تاکید ،خفاشان عصر همین آقا را خانه نشین کرده به جای حکومت پیامبر حکومت متکبرانه غیر اسلامی خود را حاکم کردند و مردمی هم که بینش و تفکر نداشتند پیرو آنها رفتند. به جایی رسید که فرزند برومندش امام حسن (ع) فرمودند اگر یاری داشتم با معاویه می جنگیدم.این مردم زمان امیرالمومنین نیستند.این تاریخ برایشان روشن است مزه آن را چشیده اند و می دانند امام را تنها نخواهند گذاشت.ان شاءالله امام با دعای مردم و دعای دلسوزانه خانواده معظم شهدا تا انقلاب امام زمان زنده هست پرچم انقلاب را به دست صاحب اصلی مملکت امام زمان(عج) می سپرد.
این دنیا به کسی وفا نکرده است.اگر خدای ناکرده امام از میان ما رفت ،ملت عزیز و پشتوانه این حکومت خواهندبود. باید به هوش باشید دشمنان سرسختانه در کمین هستند.
امام را رها نکنید امام را تنها نگذارید تمام هستی ما فدای رهبری و ولایت.
آن زحماتی که ائمه کشیده اند تحمل مشقات کردند به خاطر مسئله ولایت بود ، حکومتی که بر اصل ولایت باشد.این انقلاب ثمره خون شهیدان است.به قول شهید رجایی مردم خون خود را پای درختی ریخته اند که ثمره آن ولایت فقیه است.برای سلامتی امام خالصانه نه اینکه فقط عادت باشد، در کنار بنشینید.جایی که فقط خدا شما را ببیند عارفانه با اشک و اخلاص امام را دعا کنید که ان شاءالله تا زمان امام زمان حتی در کنار آقا زنده بماند. الحمدالله که ملت هوشیار و بیدار هستند و تمام مسائل را حل می کنند .
آیت الله خامنه ای این شهید زنده و همرزم شهید بهشتی، هاشمی رفسنجانی کسی که امام عزیزمان جهت بهبودی حالش در زمانی که مجروح می شود توسط منافقین، نقل کرده اند امام برای سلامتی او دعا می کند.آیت الله مشکینی استاد اخلاق و آیت الله موسوی اردبیلی و میر حسین موسوی که در خط امام هستند را تنها نگذارید.پشتیبان و حامی آنها باشید .اینها الگوهای کشورهای اسلامی هستند. افرادی که با اینها هستند و در خط امام حرکت می کنند را حمایت نمایید.توصیه می شود افراد تا زمانی که با امام هستند را حمایت نمایید اما وقتی خدای ناکرده مسیر آنها عوض شد هرکه می خواهد باشد، رهایش کنیم.

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 1084
  • 1085
  • 1086
  • ...
  • 1087
  • ...
  • 1088
  • 1089
  • 1090
  • ...
  • 1091
  • ...
  • 1092
  • 1093
  • 1094
  • ...
  • 1182
 << < خرداد 1404 > >>
شنبه یکشنبه دوشنبه سه شنبه چهارشنبه پنج شنبه جمعه
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

فاطمه(س) بی نشان

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • وصیت نامه شهدا
  • خاطرات دفاع مقدس
  • خاطرات شهدا

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

خادمان

کاربران آنلاین

  • امیرِعباس(حسین علیه السلام)

آمار

  • امروز: 1806
  • دیروز: 240
  • 7 روز قبل: 1213
  • 1 ماه قبل: 7529
  • کل بازدیدها: 238854

مطالب با رتبه بالا

  • مروری برزندگی شهید علی بیگی (5.00)
  • گوشه ای از خاطرات شهداء (5.00)
  • هر وقت که راه کربلا باز شود(از خاطرات شهید علیرضا کریمی ) (5.00)
  • امر به معروف ( از خاطرات شهید حاج رضا فرزانه ) (5.00)
  • حج وتولدی دوباره ( ازخاطرات شهید آوینی ) (5.00)

رتبه

    ورود

    ابزار وبلاگ

    سخنی از بهشت

    حدیث

    موزیک

    ذکر روز

    دریافت کد ذکر ایام هفته برای وبلاگ
    • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
    • تماس